کد خبر 77029
تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۳۹۰ - ۱۵:۵۱

وقتی به ایشان گفتند بیا رئیس دفتر شو، گفت: من با آقا یك شرط دارم. دهه‌ محرم اجازه بدهید در یك روستایی بروم كه آخوند نمی‌رود.

به گزارش مشرق به نقل از برنا، حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در جلسات درسهایی از قرآن که این هفته در تلویزیون درباره "نهضت علمی امام باقر(ع)" سخن گفته است.

قرائتی در ابتدای این سخنرانی با اشاره به سالروز شهادت امام باقر(ع) گفت: امام باقر هنرش در تأسیس مراكز علمی و حوزه علمیه بود.

این واعظ مشهور همچنین در ادامه سخنانش درباره "علم آموزی، مكان و زمان ندارد" ، "افزودن علوم دیگران به علوم خودمان" ، "تلخیص و تصفیه كتب از مطالب كم فایده" ، "لزوم هجرت فارغ التحصیلان مراكز علمی" ، "تشخیص نیازهای واقعی برای انجام تحقیقات" و ... سخن گفته است. آنچه در ادامه می‌خوانید گزیده‌ای از سخنان این استاد حوزه علیمه و دانشگاه است:

چند وقت پیش برای رؤسای تمام شبكه‌های تلویزیون یك برنامه‌ای بود، گفتم: خیلی از این فیلم‌ها را می‌شود جمعش كرد. منتهی خوب حالا این به ضرر تولید كنندگان است. به جای اینكه مثلاً بگویند: سیزده ساعت تولید كردیم، باید بگوید: هفت دقیقه تولید كردیم. آنوقت پولی به او نمی‌دهند. یك جایی كلاس بود صد تا صد تا می‌آوردند. گفتم: بابا خوب شما كه جا دارید، یك مرتبه ۵۰۰ نفر را بیاورید. گفت: خوب پس مدیریت ما چه می‌شود؟ من باید صد تا صد تا بدهم كه اینها را لفت بدهم هی دوره دوره كه ما هم به نانی برسیم. نهضت تصفیه، نهضت تلخیص.

نهضت هجرت

قدیم مثلاً می‌گفتند: این آیت الله زشت است برود مسافرت. یك وقت می‌دیدی یك آیت‌الله هفتاد سال در قم می‌ماند. الآن نه مراجع و اساتید خوب، یك سری هجرت باید واجب باشد. حالا نگویید آقای قرائتی خودت هجرت می‌كنی یا نه؟ من در سال میانگین صد تا سفر دارم. من همه‌ی ایران نمازم را مثل شوفرها چهار ركعتی می‌خوانم. یكبار به خانمم گفتم: حاج خانم شما یك قرآن بردار من را از زیر قرآن رد كن. آخر من مسافر هستم. گفت این برای شوهری است كه سالی یكبار برود. من باید یك قرآن در سینی بگذارم و در خیابان بایستم. (خنده حضار)

من خودم هیچ وقت ده روز تهران نیستم. ولی خوب همه هم نمی‌شود. بالاخره این حرفی كه من در تلویزیون زدم می‌گوید: آقای قرائتی پس چطور ما گفتیم، بیا بخش ما، روستای ما نیامدی؟ من كه نمی‌توانم به همه جا برسم. ولی به هر حال هجرت، تازه من دانشمند نیستم، طلبه هستم. دانشمندان اگر هجرت كنند، بالاخره مردم این پروفسور، این دكتر، این خلبان را قیافه‌اش را هم از نزدیك ببینم. اینطور نباشد كه بعضی از نمایندگان همین كه یكبار آمدند یك چهار سال تهران، دیگر از تهران بیرون نمی‌روند. دیگر بیرون نمی‌روند. آب تهران چه خصوصیاتی دارد آدم را پاگیر می‌كند. یك نهضتی لازم است. هیچ‌ مشكلی نیست كه قانون شود كه هركسی در سال بیست روز هجرت كند. چهار تا پنج روز، به مناطقی كه...

آقای محمدی گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری وقتی به ایشان گفتند بیا رئیس دفتر شو، گفت: من با آقا یك شرط دارم. دهه‌ محرم اجازه بدهید در یك روستایی بروم كه آخوند نمی‌رود. سالی ده روز برای خودم. می‌خواهم یك روستایی منبر بروم كه این روستا هیچ‌كس من را نشناسد و هیچ آخوندی هم نرود یا كم برود. سالی ده روز، دو تا پنج روز، دو تا چهار روز، این...

امتیازات را به دانشمندان بدهیم. البته اسلام این كار را كرده است. قوه‌ی مقننه، قوه‌ی مجریه، قوه‌ی قضائیه، اینها همه باید باسواد باشند. شرطش است.

قرآن محوری در علوم انسانی

قرآن محوری، من الآن این را كه می‌گویم یك ذره‌اش را خدا لطف كرده به آن رسیدم. مثلاً فكر می‌كنیم در حقوق فرانسه حرف اول را می‌زند، اینطور نیست. والله بالله اینطور نیست. دو هزار و پانصد نكته‌ی حقوقی از قرآن در همین تفسیر بنده آمده كه به عنوان یك كتاب حقوقی به اسم سیمای حقوق در قرآن درآمده، حضرت عباسی صدها نكته است كه در حقوق فرانسه نیست. ما خودمان را باور نكردیم. خدا آیت الله العظمی فاضل لنكرانی را رحمت كند. می‌گفت: یك حدیث است برو پیدا كن، رفتم پیدا كردم. امام رضا فرمود: «من أراد العلم‏» هركس علم واقعی می‌خواهد، «فلیثور القرآن» با (ث). «فلیثور القرآن» یعنی قرآن را كنجكاوی كنیم. ما باور كنیم كه مسائل حكومتی را قرآن چطور دارد، مسائل سیاسی را چطور دارد. مسائل خانوادگی را چطور دارد.

مثلاً آئین همسرداری، قرآن سه كلمه برای همسرداری گفته است. گفته: اگر می‌خواهید همسرداری كنید، طوری همسرداری كنید كه ۱- «لا یحْزَنَّ» (احزاب/۵۱) خانم شما حزن پیدا نكند. غصه نخورد. «وَ یرْضَین‏» خانم شما از شما راضی باشد. «تَقَرَّ أَعْینُهُن‏» چشم خانم شما به جمال شما روشن شود. یكی دیگر هم هست یادم رفت. آئین همسرداری!

پرهیز از بدعت، خودباختگی و تحجر در مراكز علمی

پرهیز از بدعت به اسم نو اندیشی، به اسم اینكه من می‌خواهم حرف نو بزنم، یك چیزی را كه جزء دین نیست، جزء دین می‌آورم.

من یك مسجدی رفتم، دیدم می‌گویند: «واشهد ان فاطمه ولیة الله» بسم الله الرحمن الرحیم، حرف تازه! بعد دیدم كه یك نفر از همشهری‌هایشان از علمای همشهری گفته است. گفتم اگر شما همشهری‌تان نبود این را می‌گفتید، مثلاً اینجا فرض كنید این شهر است، اگر یك آیت‌الله برای یك شهر دیگر بود می‌گفتید؟ گفتند: نه. گفتم: پس ببینید این تعصب محلی است. چون آیت‌الله محله‌تان گفته می‌خواهید این را جا بیاندازید. اگر همه مراجع گفتند روی چشم! به اسم نواندیشی یك چیز نویی را...

یا مثلاً در حرم امام رضا آمده، روبروی امام رضا است هی می‌گوید یا رقیه، یا رقیه، یا رقیه، می‌گویم: بابا این امام رضا است. این امام رضا است. آخر پهلوی امام رضا... بله اگر شما سوریه رفتی، شام رفتی، روضه‌خوانی بود رقیه را هم بگو. آخر كنار ضریح می‌گویی: یا رقیه! گاهی وقت‌ها هم حزب‌اللهی‌اش، هم روشنفكرش، قاطی می‌كنند. وقتی... یك كسی همه‌ی لباس‌هایش را سبز كرد، ریش‌هایش را هم سبز كرد. گفتند: دیگر چرا ریشت را سبز كردی؟ گفت: من می‌خواهم یك ضرب چهارده معصوم شوم. گاهی وقت‌ها افرادی قاطی می‌كنند، به اسم روشن‌فكری بدعت می‌گذارند.