به گزارش مشرق، این روزها که در آستانه بازگشایی مدارس هستیم بازار لوازمالتحریر داغ شده است. افتتاح پنجمین نمایشگاه نوشتافزار ایرانی- اسلامی «ایراننوشت» فرصتی برای پرداختن به تولید ملی در حوزه لوازمالتحریر با معیارهای ایرانی-اسلامی است؛ آن هم در روزهایی که بیش از 90 درصد بازارِ محصولات فرهنگی کودکان از وسایل اتاق خواب تا نوشتافزار را کاراکترهای غربی به تسخیر خود درآوردهاند.
وقتی که وارد نمایشگاه شدم هنوز غرفهها کاملاً آماده نشده بود و غرفهداران در حال کار بودند. بعضی برای غرفهها طبقهبندی و دکور میسازند و برخی محصولاتشان را در طبقات میچیدند. کارتنهای محتوی کیف و دفتر و مداد و خودکار یکییکی وارد غرفهها شده و باز میشوند. گرد و خاک حاصل از کار ارهبرقیها فضا را پر کرده است.
ساعتی بعد مراسم افتتاحیه نمایشگاه شروع میشود. مجری مراسم از حضار دعوت میکند به محل استیج بیایند. مراسم با سخنرانی سعید حسینی مدیرعامل مجمع نوشتافزار ایران آغاز میشود که از دغدغههایش برای کالاهای فرهنگی کودکان میگوید و از مضرات استفاده از مفاهیم و کاراکترهای غربی در این کالاها؛ از مشکلات عرصه تولید محصولات فرهنگی کودکان شکایت دارد و سهم اندک تولیدکنندگان داخلی از بازار.
پس از او نوبت سخنرانی محمدحسین سیاح طاهری است؛ فرزند شهید سعید سیاح طاهری از شهدای مدافع حرم و از فرماندهان دوران دفاع مقدس. او از روحیه خستگیناپذیر پدرش روایت میکند که مرد راههای نرفته و کارهای نکرده بود و هیچگاه از سرزنش دیگران هراسی نداشت؛ به تولیدکنندگان نوشتافزار ایرانی-اسلامی توصیه میکند که در این راه از خلقیات پدرش الگو بگیرند.
سپس علی فریدونی مدیر کل مجامع، تشکلها و فعالیتهای فرهنگی به جایگاه سخنرانی میآید و استمرار نمایشگاه «ایراننوشت» در سال پنجم خود را نشاندهنده موفقیت تولید نوشتافزارهای ایرانی-اسلامی توسط تولیدکنندگان داخلی میداند.
پنجمین نمایشگاه «ایران نوشت» با دستان کوچک رضوانه فرزند شهید مدافع حرم هادی باغبانی افتتاح میشود. فرزند دلبندی که امروز به جای تماشای صورت مهربان بابا، عکسش را روی نوشتافزارها میبیند.سری به غرفهها میزنم. استقبال خانوادهها از محصولات، خوب است. بچهها با ذوق و شوق وسایل را برمیدارند و تماشا میکنند.
از خانمی که در حال خرید دفترهایی با طرح تصاویر شهدا است میپرسم: «چرا این دفترها را برای فرزندانش انتخاب کرده؟» میگوید: «حداقل میدانم که این افراد هموطن من هستند؛ کسانی که برای آسایش ما جان خود را فدا کردند؛ فرزندم هر روز در مدرسه چشمش به این تصاویر میافتد و از آنها یاد میکند.»
یکی از غرفهها کیفهایی با طرح تصاویر شهدا را عرضه میکند؛ از شهید همت تا شهید حججی. دفترهایی با طرح تصاویر امام خمینی، امام خامنهای و شهدای دفاع مقدس و مدافع حرم که در هر صفحه از آنها یک حدیث و نکته اخلاقی نوشته شده است.
برخی از غرفهها وسایلی با طرحهای ایرانی عرضه میکنند. مثل طرحهای تخت جمشید و پهلوانان شاهنامه. بعضیها نیز به سراغ طرحهایی از نمایشهای عروسکی و انیمیشنهای ایرانی رفتهاند؛ از «کلاهقرمزی» تا «شاهزاده روم». از دانشآموزی که در حال خرید یک دفتر با طرح رستم است پرسیدم: «رستم را بیشتر دوست داری یا بتمن؟» گفت: «رستم» گفتم: «چرا؟» گفت:«چون خوشتیپتر است»
پای صحبت یکی از غرفهداران مینشینم. از استقبال سرد مردم از نوشتافزارهای ایرانی-اسلامی گلهمند است و میگوید: «ما که در کشور خودمان سابقه خوبی در ادبیات داریم؛ اینهمه داستان ایرانی داریم که از آنها انیمیشنهای قشنگی ساخته میشود؛ پس چرا باید کودکان ما به شخصیتهای کارتونهای خارجی علاقه نشان دهند؟»
وقتی که از نمایشگاه خارج میشدم به این فکر میکردم که اینجا خبری از «بِنتِن» و «باباسفنجی» نیست؛ ای کاش روزی بیاید که در بازارهای داخلی هیچ خبری از کاراکترهای خارجی نباشد.