این روزها برخی از رخدادها، خبرها و جنجال‌ها نقش بمب صوتی و نارنجک دودزا را بازی می‌کنند و هدف نهایی از اینگونه رخدادها، انحراف افکارعمومی از مسائل اصلی و سرگرم کردن آنان به مسائل حاشیه‌ای است.

سرویس سیاست مشرق - روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژه‌های مشرق" نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

** «حضور زنان در ورزشگاه»، نارنجک دودزای روزنامه‌های زنجیره‌ای در زنگ حسابِ برجام

این روزها برخی از رخدادها، خبرها و جنجال‌ها نقش بمب صوتی و نارنجک دودزا را بازی می‌کنند و هدف نهایی از اینگونه رخدادها، انحراف افکارعمومی از مسائل اصلی و سرگرم کردن آنان به مسائل حاشیه‌ای است. دقیقاً همان کارویژه‌ای که بمب‌های صوتی و نارنجک‌های دودزا دارند!

در روزهای اخیر در موضوع برجام شاهد اتفاقات بسیار مهمی هستیم. از یکسو مقامات آمریکایی از جمله «نیکی هیلی» تاکید کرده‌اند که «حتی اگر ایران به تمامی تعهدات خود ذیل برجام عمل کند، به معنی پایبندی نیست!». مقامات آمریکایی پیش از این نیز تاکید داشتند که برجام صرفاً ابزاری برای «راستی آزمایی» از ایران است؛ یعنی یک توافق کاملاً یکطرفه. در این میان اصلاً موضوعی به نام «لغو تحریم‌ها» از سوی مقامات آمریکایی به عنوان یک تعهد- به دلیل خوی سلطه طلبانه و روحیه عهدشکنی- اصلاً قابل قبول نیست. این همان نکته‌ای که منتقدان پیش از امضای برجام به دفعات در مورد آن تذکر دادند اما از سوی برخی مقامات ارشد دولت به جهنم حواله داده شدند.

مقامات آمریکایی تاکنون در اظهارنظرهای جداگانه مدعی شده‌اند که «آمریکا نه تنها به تمامی تعهدات پایبند بوده است بلکه به فراتر از آن نیز عمل کرده است!». در حال حاضر تشت رسوایی برجام از بام افتاده است و- به اذعان مقامات ارشد دولت- دستاورد «فتح الفتوح برجام»! با آن همه هیاهو، تقریباً هیچ بوده است.

اکنون زنگ حساب برجام است؛ اما روزنامه‌های زنجیره‌ای اصلاح طلب برای دیده نشدن خسارت محض برجام و فرار از پاسخگویی به بزرگنمایی اتفاقات حاشیه‌ای روی آورده‌اند. این جماعت دیروز برجام را بزک می‌کرد و امروز و در زنگ حساب، از پاسخگویی شانه خالی می کندو. مدیر مسئول روزنامه شرق چندی پیش در گفت و گو با حسین دهباشی اذعان کرد برای قبولاندن برجام به مردم، مجبور به اغراق و بزک توافق با آمریکا شدیم!

در حال حاضر جنجال سازی از موضوع حضور بانوان در ورزشگاه، حکمِ نارنجک دودزای اصلاح طلبان برای دیده نشدن خسارت محض برجام را دارد.

در همین رابطه روزنامه آفتاب یزد در تیتر یک با عنوان «در جستجوی مقصر؛ برخی نمایندگان زن مجلس به دنبال طرح سؤال از وزیر ورزش به دلیل ممانعت از حضور زنان در ورزشگاه آزادی هستند» نوشت:

«حصر آزادی در بازی میان ایران و سوریه هم شکسته نشد و مستطیل سبز همچنان برای نیمی از جمعیت ایران ممنوع التصویر است».

عوام فریبی و استفاده ابزاری از مفاهیم، به جزو لاینفک رفتار اصلاح طلبان تبدیل شده است. یکی از مصادیق این رفتار، «استفاده ابزاری از موضوع زنان» است. موضوعی که به دفعات در کارنامه اصلاح طلبان قابل مشاهده است. آخرین نمونه موضوع انتخاب شهردار زن برای تهران است.

اصلاح طلبان با جنجال رسانه‌ای تاکید کردند که در دوره جدید یک زن نیز در میان کاندیداهای اصلاح طلب شهردار تهران حضور دارد اما در آخر «الهه کولایی» فعال سیاسی اصلاح طلب که نامش در میان هفت گزینه نهایی شهرداری تهران بود گفت حضورش در میان کاندیداهای شهرداری، صرفاً «ویترینی» بوده است!

در اثبات «استفاده ابزاری از موضوع زنان» توسط اصلاح طلبان باید گفت جریانی که اینقدر برای حضور زنان در ورزشگاه در جایگاه تماشاچی خود را به آب و آتش می زند و نگران نشاط و سلامت روح و روان و جسم زن ایرانی است، آیا با خود اندیشیده‌اند که اولویت با کدام است؟ ورزش یا به تماشای ورزش نشستن؟ چقدر کار درست و درمان و اصولی برای رواج ورزشهای همگانی، سالم و کم هزینه زنان انجام داده‌اند؟ آیا زنان مسلمان جامعه ما بیش از آنکه مشتاق حضور در ورزشگاه باشند به دنبال مکانی مناسب و استاندارد برای ورزش کردن نیستند؟

جدای از این، در دوره‌ای که بانوان جامعه دغدغه‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی عدیده‌ای داشته و معضلات بسیار مهم‌تری برای حل و فصل دارند، حضور بانوان در فضای نامناسب ورزشگاه به راستی دغدغه چند درصد از بانوان جامعه است؟! آیا یک زن سرپرست خانواده که با حجم مشکلات بسیار برای تغذیه، تحصیل و مسکن فرزندانش روبه‌روست، نایی برای رفتن به ورزشگاه و تشویق دارد؟!

** ابراهیم یزدی: نمی‌توانیم تا ابد به بهانه‌های بیهوده با آمریکا قهر باشیم

روزنامه ابتکار در شماره امروز گفت و گوی منتشر نشده‌ای از ابراهیم یزدی با این روزنامه منتشر کرد. یزدی در بخشی از این مصاحبه می‌گوید:

«ما نمی‌توانیم با کشورها تا ابد قهر باشیم. قهر قهر تا روز قیامت در دیپلماسی معنا ندارد. میان بسیاری از کشورها اختلاف به‌وجود می‌آید ولی به این معنا نیست که تا همیشه باید رابطه قطع باشد. آن هم به بهانه‌های بیهوده. مثلاً می‌گویند آمریکا به دنبال منافع خودش است. مگر ما به دنبال چی هستیم؟ مگر جز این است که ما هم به دنبال منافع خودمان هستیم؟ خب هر کشوری منافع خود را دنبال می‌کند. منتها بین هر دو کشوری در دنیا سه منطقه باید شناسایی شود. اصطلاحاً من به این مناطق می‌گویم، مناطق سفید، سبز و قرمز.

منطقه سفید مسائلی است که در هر دو کشور در جریان است ولی ربطی به دیگری ندارد. منطقه قرمز منطقه تعارض منافع است که میان همه این کشورها این منطقه وجود دارد؛ اما منطقه سوم منطقه سبز است که به معنی منافع مشترک است که میان همه کشورها وجود دارد. سال‌ها است که ما با آمریکایی‌ها ارتباط نداریم؛ اما در افغانستان بر سر مسئله طالبان با یکدیگر منطقه سبز پیدا کردیم و این همکاری منجر به پیروزی ارزشمندی شد...الان هم در عراق یک منطقه سبز میان ایران آمریکا به وجود آمده، تحت عنوان داعش».

گفتنی است امام خمینی (ره) در سال ۱۳۶۶ در پاسخ به نامه محتشمی پور، وزیر وقت کشور که از ایشان در رابطه با نحوه برخورد با نهضت آزادی پرسیده بودند، تاکید می‌کنند: «پرونده این نهضت و همین‌طور عملکرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت می‌دهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکا است و در این باره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است و حمل به صحت اگر داشته باشد، آن است که شاید آمریکای جهانخوار را که هرچه بدبختی ملت مظلوم ایران و سایر ملت‌های تحت سلطه او دارند از ستمکاری اوست، بهتر از شوروی ملحد می‌دانند و این ازاشتباهات آن‌ها است».

امام خمینی (ره) در این نامه تاریخی بعد از شمردن پاره‌ای از خیانت‌های نهضت آزادی تاکید می‌کنند: «به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بی‌مورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تاویل‌های جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهک‌های دیگر حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است».

چنانچه ذکر شد، نظر امام خمینی (ره) درباره اعضای این گروهک از جمله ابراهیم یزدی مشخص بوده و از منظر آن عزیز به عرش سفر کرده، اعضای گروهک «نهضت آزادی» صلاحیت تصدی هیچ امری از امور دولتی، قانونگذاری و یا قضایی را ندارند و ضرر آنها حتی از منافقین نیز بیشتر است.

هنوز یک ماه از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که خبری مانند بمب منفجر شد و مطبوعات همه درباره آن نوشتند؛ روزنامه کیهان ۲۱ اسفند ۱۳۵۷ در گزارشی نوشت: «جیم بیل معاون مرکز پژوهش‌های مربوط به خاورمیانه دانشگاه تگزاس که مدت‌ها پیش از سقوط شاه تحولات ایران را پیش‌بینی کرده بود در میزگردی که مجله تایم برای بررسی تحولات خاورمیانه و بخصوص ایران ترتیب داده بود انقلاب ایران را نه تنها از بابت از دست رفتن منابع غنی نفت بلکه از آن رو برای آمریکا ناگوار دانست که امکان ردیابی و جاسوسی از فعالیت‌های نظامی شوروی را از آمریکا سلب کرده است. وی ادامه داد این به معنای آن نیست که دولت جدید ایران به رهبری آیت‌الله خمینی به شوروی گرایش دارد چرا که ایران به همان اندازه‌ای که با غرب مخالف است با شرق و شوروی نیز زاویه دارد و به معنای واقعی کلمه غیرمتعهد است.
کیهان در گزارش خود همچنین نوشت: جیم بیل از جمله آمریکائیان نادری است که برخی از اطرافیان امام خمینی را می‌شناسد. او در این میزگرد از عده‌ای نام برد که در آمریکا تحصیل کرده و محافظه کار هستند، مردانی که آمریکا می‌تواند با آنها کنار آمده و برای جریان یافتن دوباره نفت ایران به غرب از کمک آنها بهره مند شود. جیم بیل از ۸ نفر از مشاوران نزدیک به امام خمینی (ره) نام برد که یا در آمریکا زندگی کرده‌اند و یا فرزندانشان در این کشور مشغول تحصیل هستند. وی ابراهیم یزدی و عباس امیرانتظام را از جمله این افراد دانست. ابراهیم یزدی به مدت ۱۰ سال در شهر هوستون آمریکا اقامت داشت.
در یکی از اسناد لانه جاسوسی درباره یزدی چنین می‌خوانیم: «هم یزدی و هم امیرانتظام که در گذشته دائماً، در موضع یاری به ما بوده‌اند، در نتیجه بی‌مبالاتی «جیم بیل» در مجله «تایم»، شروع به حمله [به آمریکا] نموده‌اند، خصوصاً [حملات] یزدی که به نظر می‌رسد، برای اثبات اینکه طرفدار آمریکا نیست، تکرار می‌شود
در این رابطه به اسناد متعدد لانه جاسوسی می‌توان‌اشاره کرد که نشان دهنده ارتباط و وابستگی اعضای نهضت آزادی به آمریکا است؛ واقعیتی که این روزها مدعیان اصلاحات به بهانه فوت ابراهیم یزدی در پی انکار آن هستند.

گفتنی است هنگامی که آمریکا و متحدانش برای حمله نظامی به افغانستان در پوشش مبارزه با تروریسم و مقابله با طالبان آماده شده بودند، برخی از مدعیان اصلاحات که بعدها معلوم شد از آن سوی مرزها تحریک شده‌اند، در پوشش خیرخواهی! پیشنهاد ائتلاف با طالبان برای مقابله با آمریکا را پیش‌کشیدند و چنان در این شیپور فریب دمیدند که گویی مخالفت با پیشنهاد آنان به منزله بی‌توجهی به منافع ملی و مصالح نظام است! و اگر هوشمندی و درایت برخاسته از نگاه مؤمنانه و خداجویانه رهبرمعظم انقلاب نبود، به یقین، امروز، از نظام اسلامی و انقلاب و استقلال و عزت و آزادی مردم این مرز و بوم نام و نشانی باقی نمانده بود.

** ژن‌های خوب! محصول «ژنرال پروری» اصلاح طلبان است

روزنامه قانون در مطلبی با عنوان «ژن‌های خوب و عرصه خالی از شیران» نوشت:

«این روزها که ژن‌های ما بد و ژن‌های برخی از طلای ناب ساخته شده است، ضرورت دارد که ساختارهای سیاسی پدیدآورنده ژن‌های خوب را به مسلخ نقد کشید و قدری بی‌پرده‌تر از گذشته سخن گفت. وقتی «محمدرضا عارف» در توجیه اظهارنظر عجیب فرزند خود معدل‌های بالای تحصیلی او را به‌رخ مردم کشید، این سؤال پدید آمد که آیا تنها فرزند ایشان در گذراندن مقاطع تحصیلی توفیق داشته که ژنش شایسته تفضل بوده است؟ پاسخ به این سؤال در شرایطی عادی سخت نیست اما زمانی نقد اجتماعی را دچار لکنت می‌کند و گفتار را به عرصه سیاست می‌کشد که شایسته‌سالاری بار سفر را از کشور بسته باشد. پس می‌توان گفت که ژن خوب فرزند عارف، نتیجه فقدان اصل شایسته‌سالاری در کشور است. این سخن به این‌معنا نیست که وابستگان به صاحب‌منصبان از هرگونه استعداد بی‌بهره‌اند؛ بلکه به موضوع نبود شرایط عادلانه میان ایشان و عامه مردم اشاره دارد»

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:

«اما واقعیت این است که با خالی‌شدن عرصه از شیران، کسانی غیرمعتمد و خودبزرگ‌بینِ مدعی، بر مردم ریاست می‌کنند. این موضوع نیز ارتباط خاصی به جریان‌های موجود در کشور ندارد و می‌توان سیاست‌مدارنماها را در جناح‌های مختلف اعم از اصولگرایان و اصلاح‌طلبان مشاهده کرد. یکی از دلایلی که این مهم پدید آمده است ردصلاحیت گسترده شورای نگهبان در انتخابات‌های مختلف است که اگر چنین ابزاری وجود نداشت ممکن بود ژن‌های خوب، تفضل سیاسی خود را به‌رخ مردم نمی‌کشیدند».

اصلاح طلبان از هر بهانه‌ای برای حمله به شورای نگهبان استفاده می‌کنند. این در حالی است که شورای نگهبان از ابتدای انقلاب بنا به وظیفه قانونی خود و فارغ از جناح بندی‌های سیاسی افراد فاقد صلاحیت را رد کرده است. تاکنون چندین دولت در اختیار اصلاح‌طلبان بوده یا از فردی که آنها از او حمایت می‌کردند شکل گرفته است؟ انتخابات مجلس و حضور لیست امید نیز مصداقی از رفتار فراجناحی شورای نگهبان است.

اما روند قانونی تأیید صلاحیت افراد توسط شورای نگهبان برای اصلاح طلبان اصلاً خوشایند نبوده است. این جماعت حتی به رد صلاحیت فتنه گرانی که ۸ ماه کشور را به آشوب کشیدند نیز اعتراض داشتند.

برخلاف ادعای این روزنامه اصلاح طلب درباره ارتباط ردصلاحیت های شورای نگهبان با موضوع آقازاده‌ها و ژن‌های خوب! باید گفت که ژن‌های خوب! محصول ژنرال پروری اصلاح طلبان است.

پسر عارف صراحتاً از نقش خود در ورود شرکت بزرگ بین‌المللی‌ام.تی.ان به ایران در سال ۱۳۸۴ گفته است. گفتنی است محمدرضا عارف از ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ وزیر پست و تلگراف و تلفن، از ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۰ رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی و از ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ معاون اول دولت اصلاحات بوده و عالی‌ترین سمت‌های اقتصادی و فناوری را در آن دولت در اختیار داشته است. در دولت دوم اصلاحات، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۸۲ کنسرسیوم ایرانسل را به عنوان برنده مزایده اپراتوری دوم تلفن همراه اعلام نمود.

عامل اصلی پدید آمدن ژن‌های خوب! تکرار چهره‌های یکسان در دولت‌های مختلف و عدم چرخش نخبگان در ساختار قدرت است. اصلاح طلبان بی‌توجه به لزوم چرخش نخبگان، اصطلاح «ژنرال» را اختراع کرده و در معادله‌ای واژگونه، آن را نشانه حقانیت افراد معرفی می‌کنند و همین رویکرد، پدیده آقازادگی را نیز گسترش می‌دهد.

** ایجاد صندوق قرض الحسنه برای کمک به محرومان، منطقی نیست!

روزنامه شرق در گزارشی با عنوان «تاکتیک مشترک بسیج و آستان» نوشت:

«درست یک هفته بعد از اینکه ابراهیم رئیسی، تولیت استان قدس رضوی، حرف از رایزنی برای تأسیس بانک قرض‌الحسنه به میان آورد، سردار غلامحسین غیب‌پرور، رئیس سازمان بسیج مستضعفین کشور، اعلام کرد این سازمان به منظور کمک به محرومان، ایجاد صندوق‌های قرض‌الحسنه در سراسر کشور را با محوریت مساجد دنبال می‌کند. سردار غیب‌پرور جامعه هدف را هم مشخص کرده است؛ ۷۶۰۰ مسجد در آغاز کار که با این اوصاف، به معنای آن است که تأسیس ۷۶۰۰ صندوق قرض‌الحسنه در دستور کار این سازمان قرار گرفته است».

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:

«وحید شقاقی‌شهری، اقتصاددان، در گفت‌وگو با «شرق» معتقد است در شرایطی که نظام بانکی ایران شفافیت لازم را ندارد و علاوه بر آن، تاکنون گزارش عملکردی از فعالیت بانک‌ها و صندوق‌های قرض‌الحسنه ارائه نشده است، تأسیس دوباره مؤسسات قرض‌الحسنه حتی در قالب صندوق، آن هم در این حجم، منطقی نیست و می‌تواند به آشفتگی بیشتر بازار پول بینجامد».

پیش از این نیز روزنامه‌های اصلاح طلب به تأسیس بانک توسط آستان قدس واکنش‌های تندی نشان داده بودند. در حال حاضر کشور به اصلاح نظام بانکی نیاز دارد و اگر اصلاح واقعی باشد، صدای عده‌ای درخواهد آمد.

متاسفانه در حال حاضر برخی از بانک‌ها، درصد قابل توجهی از منابع قرض‌الحسنه‌ای که مردم با نیات خداپسندانه سپرده گذاری کرده‌اند را به صورت وام ۳۰ ساله به کارمندانشان می‌دهند و برخی بانک‌ها نیز با سرمایه‌گذاری در بازارهای نامولد، پر کردن جیب خود را با دور شدن از پیشرفت ملت ایران همراه کرده‌اند.