به گزارش مشرق به نقل از پایگاه خبری المیادین، عبدالستار قاسم متفکر و تحلیلگر فلسطینی که 25 کتاب در زمینه مسائل سیاسی و تاریخی نوشته است، با اشاره به نقل قول وزیر دفاع ایران که اعلام کرده اسرائیل طی یک ربع قرن آینده از هم فرو خواهد پاشید، گفت: ارزیابی من این است که اسرائیل قبل از این زمان فرو میپاشد. این موضوع مرتبط با مجموعهای از عوامل نظامی و اخلاقی و اجتماعی و امنیتی است که این نویسنده به آنها اشاره کرده است.
اول: فساد در جسم و جان کابینه اسرائیل گسترش پیدا کرده و بهسرعت در تمامی بخشهای آن ریشه دوانده است. رشوه و منفعتطلبی مالی نیز در ذهن مردم رسوخ پیدا کرده است. سیاستمداران فاسد شدهاند و اولویتها و منافع شخصی خود را به وظایف و مسئولیتها ترجیح میدهند و آمادگی دارند این منافع را برتر از منافع دولتی قرار دهند. آنها بهصورت مستقیم در به فساد کشاندن مؤسسات دولتی و تعامل با دلالان و رانتخواران سهیم هستند. ائتلافهای سیاسی آنها متزلزل است و بر سر ارزشها ثبات ندارد. بیشترین چیزی که برای آنها اهمیت دارد، ادامه حاکمیت خودشان است، حتی اگر بهضرر منافع عالی اسرائیل باشد. مردم سرزمینهای اشغالی فاسد هستند یا بهسمت فساد گرایش دارند. مبانی اخلاقی در مرحله ایجاد دولت بهشکل گستردهای افت کرده و منافع شخصی مورد توجه ویژه مردم قرار گرفته و رفتارها و گرایشهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فعالیتهای اخلاقی آنها متأثر از این ویژگیها است.
فساد آفت بزرگی است که برای فروپاشی یک جامعه و سپس فروپاشی دولت کافی به نظر میرسد. فساد رقابتهای توطئهآمیز و دشمنیها را ایجاد میکند و آتش کینه و نفرت و کدورت کورکورانه را میان مردم گسترش میدهد و مردم را مقابل یکدیگر قرار میدهد. فساد اطمینان به خود و مؤسسات دولتی در سطوح مختلف امنیتی و نظامی و فرهنگی و اجتماعی را از بین میبرد. هنگامی که عوامل اطمینان متقابل بین مردم از بین برود و روابط آنها مبتنی بر شک و تردید متقابل باشد، فعالیتهای اجتماعی و همکاری متقابل میان آنها از هم میپاشد و به همین علت دولت زمینگیر شده و از بین میرود.
دوم: همان طور که در بند بالا به آن اشاره شد، کابینه رژیم صهیونیستی دیگر کابینهای نیست که در دهههای 50 و 60 و 70 قرن گذشته وجود داشت و ارتش اسرائیل نیز آن مبانی اعتقادی را ندارد. در آن زمان بسیج عمومی میان صهیونیستها ایجاد شده بود و فعالیتهای اجتماعی در اوج خود بود. تحولات گستردهای که الآن شکل گرفته است، بهگونهای نیست که اوضاع سابق را بهشکلی مناسب حفظ کرده باشد.
سوم: رژیم صهیونیستی بعد جغرافیایی و سکونت استراتژیک که آن را برای درگیریهای نظامی و امنیتی طولانیمدت آماده کند، در اختیار ندارد. سرزمینهای اشغالی از نظر مساحت جغرافیایی کوچک است و بهسهولت میتوان آن را تحت پوشش موشکها و توپخانههای سنتی قرار داد و زیرساختها و مبانی اقتصادی آن را تخریب کرد. رژیم صهیونیستی از نظر ساکنان جمعیتی نیز کوچک بوده و تمرکز انسانی ضروری برای مقابله با تمرکز بالای عربی و اسلامی را ندارد، به همین علت است که اسرائیلیها بیشترین آمادگی و بسیج نیروها را دارند، ولی با این حال تعداد عربها بیشتر است. بسیج اسرائیلیها طی سالهای گذشته و بهصورت مشخص از سال 2000 و از زمان فرار ارتش از جنوب لبنان به هم خورده است. مشخص است که این به هم ریختگی در نتیجه ناتوانی ارتش در تحقق پیروزی ضد حزبالله در سال 2006 و ضد حماس در سالهای 2009 و 2012 و 2014 شد، به این ترتیب ارتشی که گفته میشد شکستناپذیر است، در 4 جنگ متوالی شکست خورد.
چهارم: تنها بعد استراتژیک رژیم صهیونیستی که در گذشته در جنگهای خود روی آن حساب کرده بود، رژیمهای عربی بودند. اسرائیلیها همواره به خیانت رژیمهای عربی به ملتهای خود و همکاری آنها با تلآویو و تجهیز اسرائیل به اطلاعات ضروری برای ورود به جنگهای موفق تکیه داشت. سرنوشت بسیاری از این رژیمها به موجودیت اسرائیل گره خورده و منافع ویژه آنها ایجاب میکند که به اسرائیل خدمات امنیتی و اطلاعاتی برای تضمین موجودیت خود ارائه دهند. حاکمان عربی فرزندان امت ما را به جبههها میفرستند تا کشته شده و شکست بخورند. این نقطه استراتژیک امروز با اختلال گستردهای مواجه شده است، چنانچه بحرانهایی که در کشورهای عربی بهویژه سوریه و عراق به وقوع پیوسته، ماهیت و مسائل پشتپرده بسیاری را در کشورهای عربی آشکار کرده و تفاوت میدانی میان هواداران اسرائیل ایجاد کرده و دیگران را در برابر مسئولیتهای خود قرار داده است. برخی کشورهای عربی هستند که اسرائیل در برابر آنها ایستاده است، اما این رژیمها قدرت تأثیرگذاری واقعی ضد اسرائیل را ندارند و تنها به حمایت از نیروهای مقاومت یا دادن برخی پولها به آنها دست میزنند.
الآن دیگر خائنان نمیتوانند به وقاحت خود در حمایت از اسرائیل بازگردند. اینکه داعش و گروههای تروریستی و امثال آن خسارتها و ویرانیهای زیادی را در کشورهای عربی ایجاد کردند، باعث ایجاد تزلزل در رژیمهای عربی شده و آنها را مجبور کرده بهفکر بررسی مجدد گفتمان سیاسی و نظامی خود باشند، اینها علاوه بر این است که برخی کشورهای عربی شاهد تحولات سیاسی اساسی خواهد بود که ممکن است حاکمیت و قانون اساسی و قوانین تربیتی عمومی و فرهنگی را دستخوش تغییر کند.
خفت عربی وارد مرحلهای از کنترل خواهد شد و موج عادیسازی قانونی روابط با اسرائیل کسانی را در برابر خود خواهد دید که مقابل آن ایستادگی میکنند و فضایی متخاصم در عرصه عربی ضد متحدان اسرائیل و کسانی که بهدنبال عادیسازی روابط با این رژیم هستند، ایجاد خواهد شد.
پنجم: در نتیجه اقدامات داعش در سوریه، حضور ایران در مرزهای فلسطین اشغالی قویتر از گذشته شده است. حزبالله امروز با قدرت بیشتر و تجربه بالاتر به کار خود ادامه میدهد و ارتش سوریه با سرعت بسیار بالا بهسمت نوآوری و هوشیاری و ملیگرایی عمیقتر پیش میرود. داعش موفق شد برای عوامل پشتپرده تشکیل خود دو موضوع اساسی را محقق کند که همان تهدید سوریه و تخریب شدید وجهه رویکردهای اسلامی بود، اما در غیر از این موارد در تمامی مسائلی که میتوانست به امنیت رژیم صهیونیستی و تشکیل ایده خاورمیانه جدید و تجزیه سوریه کمک کند، شکست خورد. جنگ با داعش نیز در نهایت به تقویت جبهه لبنانی با جبهه سوری منتهی شد و این جبهه مشترک در بخش جولان و جنوب غرب سوریه در حال توسعه است. اگر اسرائیل از تحقق پیروزی در سطح جبهه جنوب لبنان ناکام بود، حال چگونه میتواند در جبههای گستردهتر برای خود پیروزی به دست آورد؟
ششم: مقاومت لبنان و فلسطین قدرت خود را بهمرور زمان افزایش میدهد. آنها تسلیحات و سازماندهی و آموزش و انضباط بهتری پیدا کردهاند و از نظر امنیتی نیز تقویت شدهاند. توانمندیهای الکترونیک مقاومت نیز بهصورت روزافزونی افزایش پیدا میکند. بسیاری از اسرار فنی نیز از جنوب لبنان و ایران به غزه منتقل میشود.
هفتم: منطقه شاهد همبستگی دولتها و طرفهای متعدد برای فعالیت مشترک در مقابله با اسرائیل است. اسرائیل هراندازه که توان نظامی خود را افزایش دهد، نمیتواند با این رویکرد جدید مقابله کند که منطقه طی هفت دهه گذشته سابقه آن را نداشته است. حماس تاکنون با قدرت وارد این عرصه نشده است، اما چارهای غیر از این نخواهد داشت و بهزودی وارد این عرصه خواهد شد.
تمامی این عوامل الآن در عرصه عربی و اسلامی فعال هستند و تعامل با آنها میزان تنش آمریکا و اسرائیل را افزایش میدهد. آمریکا نفوذ خود را در منطقه در حال کاهش میبیند و شکستهایش افزایش پیدا میکند. این موضوع باعث نگرانی اسرائیل و افزایش میزان وحشت این رژیم است. هراندازه که توان نظامی اسرائیل بالا باشد، تمامی اراضی و سرزمینهای اشغالی تحت تیررس موشکها خواهد بود، با وجود این، باید دید آیا اسرائیل 25 سال آینده را خواهد دید.