برای اولین بار خبرنگاران به تاسیساتی رفتند که در سال‌های اخیر بیش از هر چیز نام آن‌ها به گوش خورده است؛ سایت نطنز و راکتور اراک. در این گزارش، حال صنعت هسته‌ای کشور در پسابرجام به تصویر کشیده شده است.

سرویس سیاست مشرق - دولت آمریکا روز گذشته تعلیق تحریم‌های هسته‌ای ایران را برای ۱۲۰ روز دیگر تمدید کرد؛ تعلیقی که به واسطه توافق هسته‌ای (برجام) در دولت اوباما آغاز شد و حالا ترامپ با اما و اگرها و تهدیدهای بسیار، آن را تا ۴ ماه دیگر تمدید کرده است. همزمان با ادامه تعلیق این تحریم‌ها، ترامپ مدعیست ایران به روح توافق هسته‌ای پایبند نبوده است و در ماه اکتبر تصمیمش درباره ادامه حیات برجام یا اعلام خروج از آن را علنی خواهد کرد؛ گرچه زمزمه‌های مذاکره مجدد و بازرسی از مراکز نظامی هم به گوش می‌رسد.

حالا خیال غرب راحت شده است که ایران فراتر از جسم برجام و در مواردی مستند بر روح توافق، در برنامه هسته‌ای خود، به برجام پایبند بوده است و نوبت به مراکز نظامی و برنامه موشکی ایران رسیده است.

اما در تاسیسات هسته‌ای کشور بعد از اجرای برجام چه می‌گذرد؟ آیا واقعا برنامه هسته‌ای ایران بعد از برجام تعطیل شده است و تاسیسات هسته‌ای کشور به انبار تبدیل شده است؟ در راکتور اراک چه می‌گذرد و بتن ریزی معروف در کجا صورت گرفته است؟ این گزارشی از بازدید میدانی و مشاهدات خبرنگار مشرق است؛ تلاش شده است تا تصویری ملموس از آنچه امروز از برنامه هسته‌ای کشور در دو مرکز اصلی آن در جریان است، ارائه شود. تا انتها همراه باشید.

***

چند هفته قبل بود که علی اکبر صالحی ریس سازمان انرژی اتمی در گفتگو تفصیلی با مشرق  از برخی شایعات و حرف و حدیث‌ها پیرامون برجام گلایه کرد؛ اوج این گلایه از موضوعی بود که به عنوان بتن ریزی در قلب راکتور اراک براساس یکی از بندهای توافق هسته‌ای مطرح شده بود. به گفته صالحی عده‌ای بی انصافی کردند و موضوع را غیرواقعی منعکس کردند. همانجا بود که رییس سازمان انرژی اتمی وعده داد یک تور بازدید از تأسیسات هسته‌ای را داد و البته خیلی زود هم این قول عملی شد.

هفته گذشته سفر دوروزه جمعی از اصحاب رسانه برای بازدید از مجتمع غنی سازی شهید احمدی روشن (معروف به سایت نطنز) و مجتمع تحقیقاتی آب سنگین خنداب (مجتمع آب سنگین اراک) آغاز شد. چند کیلومتری مانده به قم، خبرنگاران در فاصله‌ای از جاده اصلی، عوارضی طبیعی و آنتن‌ها، رادارها و برخی تجهیزات دیگری را نشان یکدیگر می‌دادند؛ و مسیری فرعی که به سمت نقطه مورد نظر می‌رفت؛ نشانه‌های سایت فردو بود. فردو در کنار نطنز یکی از سایت‌های غنی‌سازی (و البته بدلیل نفوذناپذیر بودن آن در اعماق زمین) از استراتژیک‌ترین تاسیسات هسته‌ای کشور است که البته بعد از برجام دیگر در آن غنی‌سازی صورت نمی‌گیرد و کاربرد تحقیقاتی دارد. بیشتر سانتریفیوژهای آن جمع آوری شده و در حال حاضر تعدادی ماشین (۳۵۰ دستگاه) بدون تزریق گاز در حال چرخش هستند و همین تعداد نیز بصورت استندبای آماده به کار.

برنامه‌ای برای بازدید از فردو نبود و از کنار آن بدون توضیحی از طرف مسوولان به سمت کاشان عبور کردیم؛ شاید دیگر در فردو چیزی برای بازدید نمانده و شایعاتی که از تعطیلی این مرکز مهم حکایت داشتند، تا حدودی به واقعیت نزدیک است. اما همچنان همان گفته‌های مسوولان و نقدهای منتقدان درباره فردو و چالش‌های طرفین باقی ماند؛ مسیرمان را به سمت کاشان ادامه دادیم؛ شاید در انتهای این سفرنامه تا حدودی دریابیم چرا از کنار فردو گذشتیم.

ایستگاه اول: ورود به نطنز

اینجا مجتمع غنی سازی شهید احمدی روشن است؛ تنها سایت غنی‌سازی در حال حاضر فعال کشور. روزی شهید احمدی روشن از مسوولان همین سایت، با سرعتی که شگفتی جهان را در پی داشت، صنعت هسته‌ای کشور و چرخه سوخت را تکمیل کردند. روزهایی که خبر نصب سانتریفیوژها در شمارگان چند هزار، منتشر و با افتخار به آژانس اعلام می‌شد.

یک یا دو کیلومتر مانده  به سایت، عوارض ایجاد شده حفاظتی، خاکریزهای کنار جاده برای ایجاد مانع و حفاظت بصری، رادارهای مستقر در دو طرف جاده و ضدهوایی‌های نصب‌شده در اطراف سایت نمایان شد و رفته رفته هیجان ورود به یکی از حفاظت‌شده‌ترین مکان‌های کشور را به اوج می‌رساند؛ جایی که جز مسوولان ارشد کشور و بازرسان، از دنیای بیرون کسی به آن راه ندارد.
 

ورودی مجتمع شهید احمدی روشن از مسیر جاده تا حدودی پیداست

تدابیر امنیتی-حفاظتی بسیار شدید است. در ورودی مجتمع توصیه‌های ایمنی برای ورود نصب شده است؛ همانجا مأموران یگان حفاظت با لحنی قاطع و توأم با احترام و البته بسیار خوش‌رو، از همه می‌خواهند که تمام وسایل همراه از گوشی و تبلت و ... تا وسایل ذخیره فایل و هرچیز الکترونیکی را داخل اتوبوس گذاشته و از آن خارج نکنند. هرچند ذات خبرنگاری کنجکاوی و ریسک است اما عقل حکم می‌کرد در چنین نقطه حساسی این غریزه! را کمی کنترل کنیم. به گرفتن چند عکس از سر در سایت و اطراف آن در همان ابتدا بسنده کرده و به همراه سایر همکاران از اتوبوس پیاده شدیم.

توصیه های ایمنی و امنیتی در ورودی مجتمع شهید احمدی روشن

در همان دروازه ورودی، چند خودروی پیکاپ ظاهرا مسلح به مسلسل‌های ویژه، در حالت آماده باش، توجهمان را جلب کرد. ظاهرا همه آماده‌اند تا کوچکترین تهدید یا هر جنبنده‌ای مشکوکی را از کنجکاوی پشیمان کنند. کمی حساب کار دستمان آمد و به راهمان ادامه دادیم. برای تردد در داخل سایت باید از سرویس های تدارک دیده شده اختصاصی مجتمع استفاده کنیم؛ در هر رفت و آمدی، دو ماشین اسکورت و دو مأمور حفاظت در داخل اتوبوس ما را همراهی می‌کردند؛ این مسیر ۱۰۰ متر باشد یا  چند کیلومتر! پروتکل حفاظتی ثابت است. سایت نطنز مانند یک شهر کوچک و خودکفاست. همه چیز در خود دارد؛ نیروگاه تولید برق تا تجهیزات تهویه و تأمین هوای مورد نیاز سایت زیرزمینی. اقامتگاه‌های متعدد برای مهمانان و بازدیدکنندگان و سایر قسمت‌ها که تقریبا مجموعه را از محیط بیرون تا حدود زیادی بی‌نیاز می‌کند.

خودروهای مسلح از همان ورودی مجتمع مستقر هستند


سفر به اعماق زمین

ورود به سایت مقدماتی دارد. توضیحات مسوول فنی سایت نطنز درباره نمایی کلی از برنامه هسته‌ای کشور و چرخه تولید سوخت هسته‌ای، پیشینه فعالیت مجتمع غنی‌سازی نطنز و پاورپوینت‌ها و انیمیشن‌هایی (نه چندان با کیفیت و حرفه‌ای) از آنچه در دل سانتریفیوژها و سایر مراحل این پروسه می‌گذرد. تصاویر شهدای هسته‌ای در سالن کنفرانس مجتمع نصب شده است و بر آنچه در صنعت هسته‌ای کشور در پسابرجام می‌گذرد، ناظر هستند. بازدید از نمایشگاه دستاوردهای دانشمندان هسته‌ای و توضیحات مدیران سایت، پیش درآمد ورود به سایت اصلی بود. مشاهده سانتریفیوژهای نسل یک تا ۸ ساخت مهندسان و دانشمندان ایرانی، غرورانگیز بود. نمونه‌هایی از ماشین‌ها برای فهم بهتر عملکرد و پروسه غنی‌سازی برش داده شده بود و اجزاء آن به تفکیک معرفی شده و در معرض نمایش بود؛ از الیاف کربن (که رهبر انقلاب تذکر دادند تیم هسته‌ای مطلقا زیر بار محدودیت در این زمینه نرود) تا روتورهای سانتریفیوژها (اصلی ترین قسمت ماشین) که بواسطه برجام، تولید آن برای مدتی طولانی با محدودیت مواجه شده است.  بیلوزها و سایر قطعات و پیچ و مهره‌های صنعت هسته‌ای که اگر اوباما می‌توانست همه را باز می‌کرد، اینجا باز شده و به نمایش درآمده بود.

بعد از این مقدمات راهی جذاب‌ترین قسمت سفر شدیم. سوار بر اتوبوس‌ها وارد تونل شدیم؛ مشابه همان تونل‌های معروف شهر موشکی زیرزمینی سپاه. مسیری را طی کردیم و به ورودی سایت رسیدیم. به گفته یکی از کارشناسان همراه تیم خبری، عمیق‌ترین قسمت این تاسیسات چیزی حدود ۴۰ متر از سطح زمین عمق دارد. همچنین سطحی از بتن آرمه به قطر ۱۰ متر نیز آن را حفاظت می‌کند.

پس از پوشیدن لباس های محافظ وارد سالن غنی سازی می‌شویم. سوت چرخش هزار دور بر ثانیه ۵هزار سانتریفیوژ هرچند کمی گوش‌خراش، اما بسیار دلچسب بود و حکایت از علائم حیات تنها مرکز غنی سازی کشور بعد از برجام داشت.

دوطرف این تصویر سکوهایی است که سانتریفیوژها بر روی آن نصب شده و میچرخند



آثار سانتریفیوژهای جمع‌آوری شده اما در بدو ورود آزاردهنده بود. از حدود ۱۶ هزار ماشین نسل اول - ماشین IR۲M و ماشین‌های IR۴ نصب شده پیش از برجام، حالا ۵۰۶۰ ماشین IR۱ می‌چرخد.  IR۱ نسل اول ماشین‌های غنی‌سازی است که حداقل ظرفیت (۱ سو در سال) را دارند و در حال غنی‌سازی ۳.۷۶ درصد هستند. به گفته مسوول فنی نطنز، با ماشین‌های فعلی امکان انجام غنی سازی در ابعاد صنعتی وجود ندارد و همین حالا هم از رده خارج هستند. اما ماشین‌های IR۲M و IR۴ که جایگزین ماشین های از رده خارج نسل اول بودند و پس از طی مراحل طولانی تست سرد و گرم، عملیاتی شده بودند، طبق برجام امکان نصب آن تا دستکم ۸ سال پس از اجرای آن وجود ندارد و تا آن زمان هم عملا این دو ماشین نیز از رده خارج محسوب خواهند شد. سعی کردیم چشم خود را بر روی جای خالی سانتریفیوژهای جمع آوری شده ببندیم؛ هرچند جای پیچ و مهره‌هایش و لوله ها و ... توجه همه را جلب کرده بود.

مسوول فنی سایت توضیحاتی به خبرنگاران می‌داد؛ درباره ظرفیت تولید و ماشین‌هایی که در حال چرخش بودند. پس از مشاهده سکوهای خالی از سانتریفیوژ و ماشین‌های نسل اولی که همچنان فعال بودند و بیشتر آن ها به اواخر عمر مفید نزدیک می‌شدند، همه کنجکاو بودند درباره بازگشت‌پذیری ایران بدانند. مسوول فنی سایت توضیح داد که تعداد قابل توجهی سانتریفیوژ IR۲M با ظرفیتی ۲ برابر ماشین‌های فعلی و همچنین به اندازه چند آبشار ماشین IR۴ هم اکنون در انبارهای سایت (در کنار هزاران سانتریفیوژ جمع‌آوری شده) و البته تحت نظارت و مهر و موم آژانس وجود دارد که اگر روزی برجامی در کار نباشد، آن‌ها نصب و فعال خواهند شد. به علاوه، امکان تولید انبوه این ماشین‌ها نیز هم اکنون وجود دارد.

در سایت فردو هم ۳۵۰ ماشین بدون تزریق گاز UF۶ (ماده اولیه برای غنی سازی) در حال گردش هستند که در صورت نقض برجام، ظرف چند روز با تزریق گاز به چرخه تولید اورانیوم غنی‌شده با غنای مورد نیاز، بازمی‌گردد؛ نکته مهم اما رسیدن به ذخایر ماقبل برجام است. چیزی که شاید سالها طول بکشد تا ایران به چندین هزار کیلو مواد غنی شده و بازگشت به آنچه که غرب، «نقطه گریز» می‌نامد و نوعی بازدارندگی به همراه دارد، برسد. به گفته مسوولان، اگر نطنز با تمام ظرفیت هم (حدود ۴۰ تا ۵۰ هزار ماشین) با سانتریفیوژهای فعلی کار کند، توان تولید یک سوم سوخت مورد نیاز نیروگاه بوشهر را هم ندارد.

دوربین‌های آژانس ورودی‌ها و خروجی‌های بخش‌های مختلف سایت را ۲۴ ساعته ثبت و ضبط می‌کنند؛ کارشناسان سایت توضیح می‌دهند که دوربین‌ها فیلمبرداری نمی‌کنند و تنها فریم به فریم عکس می‌گیرند و در حافظه داخلی خود ذخیره می‌کنند.

دوربین‌های آژانس ورودی‌ها و خروجی‌های بخش‌های مختلف سایت را ۲۴ ساعته ثبت و ضبط می‌کنند؛ کارشناسان سایت توضیح می‌دهند که دوربین‌ها فیلمبرداری نمی‌کنند و تنها فریم به فریم عکس می‌گیرند و در حافظه داخلی خود ذخیره می‌کنند. بازرسان آژانس هم پس از مراجعه، عکس‌ها در همان محل بررسی کرده و مجددا کارت حافظه را به دوربین متصل می‌کنند. بازبینی این تصاویر هم روال مشخصی دارد و اجازه خروج تصاویر یا کارت حافظه داده نمی‌شود و بازرسان در همان محل تصاویر را بازبینی و در صورت عدم مشاهده مورد خاصی، آن‌ها را پاک می‌کنند.

از یکی از کارشناسان درباره حضور بازرسان پرسیدم؛ گفت پیش از آمدن اطلاع می‌دهند. همچنین گفت که پیش از آمدن شما بازرسان آژانس اینجا بودند و مسوولان سایت طوری برنامه‌ریزی کردند که بازرسان با خبرنگاران برخوردی نداشته باشند. پرسیدم معمولا در هفته چند بار بازرسان می‌آیند؟ پاسخ این بود که در حدود ۴ الی ۵ مرتبه در هفته. به بیان ساده تر، به جز روزهای تعطیل، بازرسان هر روز به مراکز هسته‌ای کشور سر می‌زنند؛ البته با اطلاع قبلی!

یک طبقه پایین‌تر می‌رویم؛ اینجا عمیق‌ترین بخش سایت است. محل ورود کپسول‌های حاوی UF۶ و مراحل تبدیل آن به گاز و انتقال به سانتریفیوژها. محفظه‌های عظیم اتوکلاو (که UF۶ را با حرارت بالا به گاز تبدیل می‌کنند) در این قسمت نصب شده و ظاهرا در حال تعمیر هستند.

با چند سوال و جواب که مطلب جدیدی هم ندارد، از همینجا از سایت خارج می‌شویم... و سوالات مهمتر می‌ماند برای بعد. اینکه آیا آنچه امروز به عنوان برنامه هسته‌ای باقی مانده را می‌توان  «صنعت» هسته‌ای نامید یا تنها به «ویترینی» از توانمندی جوانان ایرانی تبدیل شده است؛ باید از حفظ این چرخه ولو در ابعاد حداقلی و مینیاتوری خوشحال باشیم یا از متوقف شدنش در همین سطح تا تقریبا یک دهه آینده غمگین. دست کم امیدوار می‌مانیم به اینکه با پایان محدودیت‌های برجام، تحقیقات دانشمندان در این مدت به بار نشیند و روند پرشتاب قبلی از سر گرفته شود؛ اگر بهانه‌ای در این راه باقی نماند.

ایستگاه دوم: مجتمع تحقیقاتی آب سنگین خنداب (مجتمع آب سنگین اراک)

راکتور اراک از جمله موضوعات محل چالش در مذاکرات هسته‌ای بود؛ آنجا که طرف غربی اصرار بر عدم تولید آب سنگین و حذف آن از این چرخه داشت و به تبع، راکتور آب سنگین نیز نباید به سرانجام می‌رسید. موضوع راکتور آب سنگین اینگونه به توافق منجر شد که طبق برجام، قرار بر این است راکتور جدیدی برای نیروگاه اراک طراحی شود؛ راکتوری با مشارکت ایران، چین و آمریکا. گفته‌اند ماهیت آن آب سنگین خواهد بود و تنها در میزان خروجی پلوتونیم آن تغییراتی ایجاد شده و به حداقل رسیده است. اما نقطه جنجالی بخشی از توافق وین بود که براساس آن، ایران ضمن خارج کردن کالاندریای طراحی شده (محل قرارگیری میله‌های سوخت راکتور اراک) حفره‌ها یا لوله‌های نصب میله‌های سوختی را با بتن پر خواهد کرد، به گونه‌ای که دیگر در آینده قابل استفاده نباشد. مطلبی که برای اولین بار در مشرق (اینجا) رسانه‌ای شد.

این محفظه فلزی یا همان کالاندریاست که سوراخ‌های متعدد سطح آن با بتن پر شد
سوراخ‌های کالاندریای راکتور اراک با بتن پر شده است



کمالوندی سخنگوی سازمان اینگونه توضیح می‌دهد که آمریکایی‌ها می‌خواستند این محفظه بریده شده و نابود شود اما با اصرار طرف ایرانی برای استفاده در موزه و ... به پر کردن آن با بتن رضایت دادند! وی البته توضیحاتی هم درباره روند بازطراحی این راکتور تاکنون ارائه کرد.(اینجا)

راکتور آب سنگین اراک (حالا با نام مجتمع تحقیقاتی خنداب) در نزدیکی شهر خنداب استان مرکزی واقع شده است. دو بخش اصلی آن یکی تاسیسات تولید آب سنگین است و دیگری راکتوری که قرار است پس از بازطراحی زیر گنبد بتنی آن، نصب شود.

این تصویر که البته مربوط به قبل از برجام است، فضای داخل گنبد را نشان می‌دهد
بازدید جمعی از خبرنگاران از راکتور اراک و قلب تخلیه شده آن

مجتمع اراک شاید به دو دولیل هیجان بازدید از سایت غنی سازی نظنز را ندارد؛ یکی به دلیل اینکه بخش راکتور آن در دست طراحی است و عملا تنها یک گنبد بتنی است که ان‌شاءالله ۴ الی ۵ سال دیگر در صورت به ثمر نشستن راکتور بازطراحی شده، فعال خواهد شد و دیگر آنکه مجتمع تولید آب سنگین همانند یک پالایشگاه عظیم به فعالیت خود ادامه می‌دهد؛ چیزی بیشتر از آنچه روی زمین و در این تصاویر هم مشاهده می‌شود نیست و هرچه هست درون این برج‌ها می‌گذرد...
 

بخش‌هایی از مجتمع تولید آب سنگین خنداب (اراک) - تصویر مربوط به قبل از برجام (منبع: خراسان)
بخش‌هایی از مجتمع تولید آب سنگین خنداب (اراک) - تصویر مربوط به قبل از برجام (منبع: خراسان)

محصول مجتمع آب سنگین اراک امروز به اذعان آزمایشگاه‌های معتبر آمریکایی، با کیفیت ترین آب سنگین جهان است و هم اکنون با فروش مازاد بر نیاز (یا مازاد بر سقف انباشت آب سنگین که طبق برجام ۱۳۰ متریک تن است) به کشورهای مختلف، ۷۰ درصد آب سنگین مورد نیاز جهان را ایران تأمین می‌کند؛ این توضیحات را مسوول فنی مجتمع می‌دهد و البته از ذکر جزییات مشتریان ایران خودداری می‌کند. کمالوندی البته توضیح دیگری در ادامه سوال یکی از خبرنگاران می‌دهد که ایران آب سنگین خود را در عمان نگهداری می‌کند و از آنجا صادر می‌کند؛ سخنگوی سازمان انرژی اتمی این اقدام را گرچه تعهد ایران نمیداند اما آن را اقدامی در راستای حسن نیت تفسیر می‌کند؛ همان روح برجام که به گفته ترامپ، ایران به آن پایبند نبوده است.

بازگشت پذیری در راکتور اراک سوال دیگری است که از مسوولان همراه تیم خبری پرسیده می‌شود. و اینطور پاسخ داده می‌شود که ایران ظرف مدت یک سال و نیم می‌تواند همان راکتور قبلی را که ۹۰ درصد پیشرفت فیزیکی داشت و آماده راه اندازی بود، بسازد و نصب کند. همان کالاندریای با بتن پر شده را نیز در طی همین یکسال و نیم، مهندسان ایرانی بار دیگر تولید خواهند کرد.

بازگشت پذیری در راکتور اراک سوال دیگری است که از مسوولان همراه تیم خبری پرسیده می‌شود. و اینطور پاسخ داده می‌شود که ایران ظرف مدت یک سال و نیم می‌تواند همان راکتور قبلی را که ۹۰ درصد پیشرفت فیزیکی داشت و آماده راه اندازی بود، بسازد و نصب کند. همان کالاندریای با بتن پر شده را نیز در طی همین یکسال و نیم، مهندسان ایرانی بار دیگر تولید خواهند کرد.

در بازدید از قلب راکتور از کمالوندی درباره آن بخش بتن ریزی شده سوال کردیم؛ گفتند در جایی تحت مهر و موم و نظارت آژانس نگه‌داری می‌شود. خواستیم که خبرنگاران را برای بازدید ببرند، گفتند آژانس روی آن کاور کشیده و پلمب کرده است. پرسیدیم کالاندریا در همین محوطه مجتمع نگه داری می‌شود... دیگر رگه‌های عصبانیت را می‌شد در چهره سخنگو دید... باز هم پاسخ منفی بود..

و این قسمت از سفر نیز با عکس‌های یادگاری در محوطه و هدیه یک بطری آب به خبرنگاران (البته نه از نوع سنگین اما از تولیدات مجتمع) به پایان می‌رسد و تیم آماده بازگشت می‌شود. بسیاری از خبرنگاران تلفنی در اتوبوس شروع به خواندن خبر می‌کنند... از پیشرفت در بازطراحی راکتور اراک خبرهایی مخابره می‌کنند، از اینکه در قلب راکتور بتن ریخته نشده است (و معلوم هم نشد چه کسی گفته در قلب - آن گودال زیر گنبد بتنی - بتن ریزی شده است) ، خوشحالند ازینکه آنطور که «دلواپسان» میگفتند صنعت هسته‌ای تعطیل شده، تعطیل نشده است و با سرعت ادامه دارد؛ از چرخش پر سرعت سانتریفیوژهای نطنز هنوز سرشان سوت می‌کشد؛ و ...

... و من به این فکر میکنم که؛ تا ۷ - ۸ سال دیگر نطنز با ماشین‌های از رده خارج میچرخد که آمار خرابی‌هایشان دارد روز به روز بیشتر می‌شود، آب سنگین تولید شده به عمان می‌رود تا مشتری خارجی پیدا کند؛ تا طرف خارجی بهانه‌ای نداشته باشد، به اینکه سرنوشت آن دو نسل ماشین‌های آماده فعالیت تا ۸ سال دیگر چه می‌شود؛ آن موقع آن ها هم از رده خارج هستند، بعد از ۸ سال چه چیزی و چه زمانی جایگزین این ۵ هزار ماشین (اگر تا آن موقع چیزی از آن ها باقی مانده باشد) خواهد شد.. راکتور اراک که در بازطراحی آن، یک پای آمریکا هم در میان است و بار اصلی بر دوش چین، به چه سرنوشتی منتهی خواهد شد و ...

و به این فکر می‌کردم که چه تصویری از این بازدید ارائه کنم که دست کم منصفانه باشد...

پایان.

گزارش از: حسن سلیمانی