این شبها آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی میزبان مراسمی به نام مسلمیه است که چندین سال قدمت دارد. هیات ها و دسته های عزاداری به مدت سه شب در صحن اصلی حرم به عزاداری می پردازند و یاد سفیر مظلوم ابا عبدا... را گرامی می دارند.
شهر ری، حرم، مسلمیه
بعد از نماز مغرب و عشا صحن حرم شلوغ تر از همیشه به نظر می رسد. صحن اصلی به شیوه خاصی با داربست های فلزی قسمت بندی شده است. عده ای مشغول زیارت حرم عبدالعظیم و برخی در گوشه ای نشسته اند و منتظر شروع سوزناک ترین مراسم قبل از آغاز دهه محرم هستند.
در این مراسم هیات ها به صورت دسته سینه زنی و با پرچم خود وارد حرم می شوند و در وقتی مشخص به عزاداری می پردازند. مسوولان برنامه مشغول آماده سازی جایگاه هستند. بنر بزرگی در پشت جایگاه نصب شده است. چهره های حاضر، بیشتر جوان اند، ولی می توان پیر غلام هایی را نیز در میان آنها دید که جوان ترها به دورشان حلقه زده اند.
قدمت این مراسم به صد سال می رسد. یکی از همان پیر غلام هایی که زیاد اهل حرف زدن نیست می گوید:" یادش بخیر، قبل از انقلاب هم این مراسم را برگزار می کردند و منشأ خیلی از تحولات سیاسی در مبارزه با رژیم شاه بود. این بزرگترین جمع عزاداری قبل از محرم است. ما به اینجا می آییم تا برای غریب کوفه و سفیر امام حسین (ع) عزاداری کنیم." این را که می گوید بغض گلویش را می فشارد. عشق و ارادت به اهل بیت در چهره پیرمردهای جمع که عمر خود را برای ارباب خود صرف کرده اند، موج می زند.
برخی با کودکان خود در این مراسم حاضر شده اند. یکی از دخترها که سربند یا زهرا (س) را به سر خود بسته و بر روی دوش پدرش سوار شده، مورد توجه عکاس ها قرار می گیرد.
باز این چه شورش است ...
صدای سینه زنی اولین دسته عزاداری که از سمت ورودی بازار به سمت حرم حرکت می کند به گوش می رسد. مسیر به شکلی طراحی شده که دسته ها به جلوی جایگاه بروند و از سمت دیگر خارج شوند. مداح هر هیأت زمانی حدود 10 دقیقه را برای ذکر مصیبت در اختیار دارد. مردم جلوی در بازارچه حرم، منتظر ورود اولین دسته می شوند. دود اسفند فضای دهه اول محرم را زنده می کند. وقتی دسته وارد حرم می شود، شور بیشتری می گیرد و حالا دیگر جمعیت نیز آنها را همراهی می کنند.
وقتی نوای سینه زن ها در حرم می پیچد، اشک در چشمان حاضران حلقه می زند و زیر لب شعر دسته زمزمه می شود. سینه زن ها تا جلوی جایگاه نوحه خود را می خوانند و مداح آنها شروع به خواندن اشعاری در مورد حضرت مسلم ابن عقیل می کند. اشک تنها چیزی است که اینجا می توان دید. چهره های محزون جوان های حاضر، از پاکی دل آنان حکایت دارد.
اکثر دسته ها از هیات های معروف و قدیمی تهران هستند؛ محله های خانی آباد، نازی آباد، میدان خراسان و ... بیشترین دسته ها را برای شرکت در مراسم می آورند. حاج آقای سازگار یکی از مجریان مراسم، که خود نیز از مداحان قدیمی است، از جمعیت حاضر می خواهد برای گذشتگان و مداحان مرحوم طلب آمرزش و برای مداحان در بستر بیماری دعا کنند. دسته دوم و سوم نیز پشت سر یکدیگر وارد می شوند و به احترام مداح روی جایگاه ذکر دسته خود را آرام تر زمزمه می کنند.
محور شعرهای مداحان در مورد حضرت مسلم و غربت او در شهر کوفه است. صدای گریه حاضران با شنیدن برخی از شعرها بیشتر می شود و هر مداح به سبک خود نوحه می خواند. با اینکه برخی از مردم ساعت ها سرپا ایستاده اند، ولی کسی صحن را ترک نمی کند و شاید کسی دلش نمی آید اینجا را ترک کند.
عدالت بر روی جایگاه برقرار است و فرقی بین مداح جوان، پیر غلام و حتی معروف وجود ندارد. زمان برای همه یکسان در نظر گرفته شده است. حاج آقای سازگار و مجری دیگر برنامه، به مداحانی که زمان را رعایت نمی کنند، تذکرهای آرام و مهربانانه ای می دهند. مجری اسم هیأت هایی که وارد می شوند را اعلام می کند و از مداح آنان می خواهد به روی جایگاه بیایند.
یکی از مداحان که دوست ندارد اسمی از او برده شود می گوید: " مراسم مسلمیه برکت زندگی من است. حدود 15 سال در این مراسم شرکت کرده ام. گریه برای غربت حضرت مسلم، دروازه ورود به محرم ابا عبدا... است. اگر هر سال به این مراسم نیایم، گره های زندگی ام حل نمی شود."
ساعت نزدیک به 12 نیمه شب است ولی ورود هیأت ها ادامه دارد. برخی از مداحان وقتی بالای جایگاه می روند از نوحه خوانان مرحوم یاد و با ادای احترام به بزرگان جمع شروع به روضه خوانی می کنند. مراسم مسلمیه در سه شب 7 تا 10 ذالحجه برگزار می شود و عاشقان خاندان نبوت را در کنار بارگاه عبدالعظیم حسنی گرد هم می آورد.
وقتی از صحن خارج می شوی احساس می کنی که قلب خود را در مراسم مسلمیه جا گذاشته ای. در پایان مراسم اکثر شرکت کنندگان فقط یک دعا دارند "سال بعد هم در این مراسم باشم ."