کد خبر 777110
تاریخ انتشار: ۳۰ شهریور ۱۳۹۶ - ۰۱:۰۰

الگوی رفتار آمریکا تنها زمانی تغییر خواهد کرد که دورنمای قطعی تغییر الگوی رفتار ایران را ببیند. اگر می‌خواهید برجام پاره نشود، دورنمای آتش‌زدن آن را به آمریکا نشان دهید.

به گزارش مشرق، مهدی محمدی در سرمقاله روزنامه "وطن امروز" نوشت: با اینکه دونالد ترامپ موضع خود را درباره ایران و برجام شفاف کرده، موضع آقای روحانی چندان شفاف نیست. ترامپ به طور کاملا واضح تعابیری بی‌شرمانه علیه ایران به کار برده و وزیر خارجه او گفته اگر برجام اصلاح نشود آمریکا از آن خارج خواهد شد. آمریکایی‌ها وقتی از اصلاح برجام سخن می‌گویند طبعا نظر به بدتر کردن آن دارند و گزینه‌های این موضوع هم از همین حالا علنی شده و روشن است اما متقابلا، آنچه آقای روحانی گفته این است که اگر آمریکا از برجام خارج شود «ایران گزینه‌های خودش را خواهد داشت». نه آقای روحانی و نه تیم او هرگز علنا نگفته‌اند این گزینه‌ها دقیقا چیست. آنچه اکنون اهمیت حیاتی دارد این است که این گزینه‌ها کاملا شفاف شود و برای مردم توضیح داده شود چه چیز به نفع ایران است.


ابتدا اجازه بدهید ببینیم در آمریکا چه چیزی در حال رخ دادن است. دولت آمریکا با وجود اینکه می‌گوید راهبرد خود را درباره ایران نهایی نکرده اما گزینه شفافی را روی میز گذاشته است. آمریکا می‌گوید در صورتی که برجام اصلاح نشود آن را ترک خواهد کرد. مقصود از اصلاح برجام در اینجا، آنگونه که انبوه اطلاعات در دسترس می‌گوید این است که اولا بند انقضا در برجام، یعنی آن بندی که می‌گوید محدودیت‌های برجام در زمان مشخصی در آینده منقضی خواهد شد، حذف شود. این به معنای دائمی کردن محدودیت‌های برجام و مادام‌العمر کردن تعطیلی برنامه هسته‌ای ایران است.


 ثانیا آمریکا در پی آن است که برخی محدودیت‌های مرتبط با برنامه موشکی و برنامه منطقه‌ای ایران را هم صریحا در برجام بگنجاند. ثالثا برخی منابع آمریکایی مانند موسسه علوم و امنیت ملی پیشنهاد کرده‌اند مکانیسم‌های مربوط به رژیم کنترل صادرات و واردات در برجام هم اصلاح شود. همچنین آمریکا خواهان دسترسی‌های بدون محدودیت به تاسیسات نظامی ایران و تقویت باز هم بیشتر رژیم بازرسی‌های مندرج در برجام است که همین حالا هم آژانس می‌گوید بی‌نظیرترین رژیم بازرسی در جهان است. در  واقع اگر بخواهیم مساله را در یک جمله خلاصه کنیم آمریکا در پی آن است که یک سلسله شروط غیرهسته‌ای سختگیرانه برای احراز پایبندی ایران به برجام ایجاد کند. «نیکی هیلی» در سخنرانی خود در امریکن‌اینترپرایز این مساله را شفاف کرده است که آمریکا می‌خواهد شرایطی ایجاد کند که کنترل رفتار دفاعی و منطقه‌ای ایران هم جزو شروط پایبندی آن به برجام و در نتیجه تمدید تعلیق تحریم‌ها باشد. از آن مهم‌تر، ترامپ خواهان آن است که برجام هیچ محدودیتی بر سر راه اعمال تحریم‌های بیشتر علیه ایران ایجاد نکند و به‌ نوعی پیوند میان برجام و تحریم‌ها از سوی ایران به رسمیت شناخته شود.
چنین وضعیتی بی‌گمان برای ایران قابل تحمل نیست. این به معنای آن است که محدودیت‌های برجام، همه مولفه‌های امنیت ملی ایران را در بر بگیرد، خطوط قرمز امنیت ملی ایران در زمینه قدرت دفاعی شکسته شود و ایران در ازای تعلیق نصفه و نیمه تحریم‌ها - که همان هم روزبه‌روز در حال آب رفتن است - نوعی تسلیم کامل در مقابل آمریکا را بپذیرد.


 این پرسش مهمی است که چرا ترامپ با خود تصور کرده می‌تواند چنین بازی خطرناکی را در مقابل ایران کلید بزند و انتظار نتیجه هم داشته باشد. 2 محاسبه کلیدی درباره ایران در سیستم تصمیم‌سازی ایالات متحده وجود دارد که چنین تصور خطرناکی را تولید کرده است. نخست اینکه مجموعه‌ای از پالس‌های اشتباه از داخل ایران، دولت آمریکا را به این جمع‌بندی رسانده است که راهبرد ایران «حفظ برجام به هر قیمت» است و در نتیجه حتی اگر سنگین‌ترین تحریم‌ها اعمال شود، ایران به تعهدات خود در برجام دست نخواهد زد. این خاطرجمعی خطرناک، با صفر کردن هزینه فشار برای آمریکا، عملا بدل به زیرساختی برای انباشت تحریم‌ها علیه ایران شده است و دوم، آمریکا بر اثر برخی آدرس‌های گمراه‌کننده که باز هم از داخل ایران ارسال شده اینگونه محاسبه می‌کند: در صورت فشار بیشتر قادر خواهد بود امتیازهای بیشتری در حوزه‌های غیرهسته‌ای از ایران بگیرد. همان زمان که آقای رئیس‌جمهور از برجام‌های بعدی حرف زد، گفتیم که اعلام آمادگی برای برجام‌های بیشتر به معنی مواجه شدن با تحریم‌های بیشتر است اما تسویه‌حساب‌های مرتبط با سیاست داخلی نگذاشت دولت آقای روحانی تبعات آنچه را که می‌گوید به دقت محاسبه کند.


اکنون تنها راه پیش رو این است که این محاسبات به هم بخورد. ایران اکنون به اندازه کافی قدرتمند هست که بتواند در این نبرد محاسباتی برنده شود. هیچ‌کس، نه در آمریکا و نه در اروپا - و من حتی به جرات می‌گویم نه در اسرائیل - نمی‌خواهد برنامه هسته‌ای ایران به مرحله ماقبل توافق بازگردد. حتی سرسخت‌ترین مخالفان برجام، وقتی از خروج از برجام حرف می‌زنند در واقع مقصودشان این است که تحریم‌های تعلیق‌شده در برجام را دوباره برقرار کنند و ایران نه‌تنها در توافق باقی بماند بلکه محدودیت‌های بیشتری را هم بپذیرد. راهی که آمریکا اکنون می‌رود هم در واقع به همین نتیجه ختم خواهد شد. سناریوی نرمال این است: آمریکا 17 اکتبر پایبندی ایران را تایید نمی‌کند و همزمان به کمیسیون مشترک تعبیه شده در برجام شکایت می‌برد. در زمانی که کنگره در حال بحث درباره سرنوشت توافق است، قانون کاتسا اجرا می‌شود، در کمیسیون مشترک هم تا جایی که بحث بر سر افزودن بر محدودیت‌های برجامی ایران باشد اروپا عملا از آمریکا حمایت خواهد کرد؛ بنابراین در نهایت آنچه روی دست ایران می‌ماند این است که  ناچار خواهد بود محدودیت‌های بیشتری را بپذیرد در حالی که تحریم‌ها هم بازگشته است.
دولت آقای روحانی اکنون نیازمند آن است که راهی برای اجتناب از افتادن قطار برجام روی این ریل پیدا کند و این کاری است که متاسفانه نه تنها انجام نشده بلکه نشانه‌های نگران‌کننده‌ای هست که می‌گوید دوباره عده‌ای در حال کارسازی برای تکرار فاجعه‌ای بزرگ‌تر از قبل هستند.


تنها راه معقول برای ایران اکنون این است که میان پایبندی خود و آمریکا به برجام موازنه برقرار کند. این گزینه راهبردی است که می‌تواند محاسبات طرف مقابل را دگرگون کند. منطقی این است که صریحا اعلام شود ما تا زمانی و تا جایی به برجام پایبند خواهیم بود که آمریکا پایبند باشد. وقتی آقای روحانی از این سخن می‌گوید که ما هم گزینه‌های خودمان را داریم، ممکن است اینطور به نظر برسد که او همچنان به روش‌های دیگری مانند حفظ برجام با اروپا می‌اندیشد. اگر چنین باشد، جمله خانم شرمن یک بار دیگر درست از آب درخواهد آمد که گفته بود آن که ایران را به توافق واداشت روحانی بود نه تحریم‌ها. هر کس نداند، آقای روحانی بخوبی می‌داند چیزی به نام برجام بدون آمریکا معنای چندانی ندارد. وقتی آمریکا از توافق خارج شود - والبته هنوز نباید این موضوع را قطعی دانست - کنار نخواهد نشست بلکه شروع به اجرای تحریم‌های ثانویه خطرناکی می‌کند که هر کسی در جهان را که با ایران طرف معامله باشد مجازات خواهد کرد. نه تجربه تاریخی، نه تحلیل سیاسی - راهبردی و نه ارزیابی منافع اقتصادی اروپا به ما نمی‌گوید که اروپا در این شرایط میان آمریکا و ایران، ایران را انتخاب خواهد کرد همچنانکه در گذشته نیز هرگز چنین نکرده است. حتی اگر در اروپا اراده سیاسی لازم برای این کار وجود داشته باشد، می‌دانیم بخش خصوصی در اروپا تعهدی به تبعیت از این اراده‌های سیاسی ندارد. از این گذشته، همین حالا هم که ظاهرا تحریم قدرتمندی در کار نیست، اروپا به تعهدات برجامی خود عمل نمی‌کند. در نتیجه دل بستن به اروپا برای پر کردن خلأ آمریکا در واقع از چاله در آمدن و در چاه افتادن است. اروپایی‌ها با این توهم که ایران نیازمند آنهاست امتیازهای بزرگ مطالبه خواهند کرد و پایبندی خود به برجام را هم روز به روز کاهش خواهند داد، چرا که تصور می‌کنند ایران چاره‌ای جز همراه نگه داشتن آنها ندارد.


ادامه دادن به برجام با اروپا در واقع آسوده کردن خاطر آمریکا از هزینه اندک  - و بلکه صفر- تحریم‌های جدید است. وقتی بابت تحریم‌های جدید - که مسلما نقض برجام است - جایزه‌ای به بزرگی تداوم تعطیلی برنامه هسته‌ای به آمریکا می‌دهید، نباید انتظار داشته باشید آمریکا لحظه‌ای در افزایش تحریم‌ها تردید کند. الگوی رفتار آمریکا تنها زمانی تغییر خواهد کرد که دورنمای قطعی تغییر الگوی رفتار ایران را ببیند. اگر می‌خواهید برجام پاره نشود، دورنمای آتش‌زدن آن را به آمریکا نشان دهید.