به گزارش مشرق، سیدرحیم لاری در یاددات روزنامه جوان نوشت:
دو سال قبل که انتخابات پارلمانی در کاتالونیا برگزار شد، وضعیت این منطقه در شمال شرق اسپانیا به طور کلی تغییر کرد. دو حزب جداییطلب «پل سی، با هم برای بله» و سی یو پی 72 کرسی (47/8 درصد) از مجموع 135 کرسی پارلمان محلی را فتح کردند و با این نتیجه، مبدل به قدرتمندترین احزاب در پارلمان محلی شدند که اکثریت کرسیهای آن را در اختیار دارند. هر دو حزب با آن پیروزی تنها به تشکیل دولتی ملیگرا اکتفا نکرده و پیروزی خود را به مثابه نقطه شروعی برای جدایی منطقه کاتالونیا از اسپانیا دانستند، به نحوی که آرتور ماس، رئیس قبلی دولت محلی، وعده داده بود که با پیروزی در آن انتخابات به رویای استقلال کاتالونیا تا سال 2017 تحقق خواهد بخشید و حتی حزب چپگرای سیپییو پا را از این هم جلوتر برداشت و رهبر آن، آنتونیو بانوس، از شهروندان کاتالونیایی خواست با نافرمانی مدنی به مقابله با دولت مرکزی اسپانیا برخیزند و گفت: «شهروندان کاتالونیا از فردا میتوانند و باید به قوانین غیرعادلانه بیتوجهی کنند. » با وجود این دست تمایلات افراطی اما عمده رهبران جداییطلب کاتالونیا مسیر آرام و رو به جلو را در پیش گرفتند تا بتوانند به وعده خود برای برگزاری همهپرسی در روز یکشنبه اول اکتبر جامه عمل بپوشانند.
دولت مرکزی اسپانیا به رهبری ماریانو راخوی آن موقع سعی کرد دستکم در ظاهر امر آرامش خود را حفظ کند، آن هم با گفتن اینکه کسب 47/8 درصد کرسیهای پارلمان به معنای پیروزی جداییطلبان نیست. با وجود این، راخوی به خوبی جدی بودن موضوع را احساس کرده بود و گام به گام در جهت مقابله با جداییطلبان حرکت کرد. او از یک طرف به نهادهایی مثل دادگاه قانون اساسی اسپانیا تکیه کرد تا هم با تصویب قانونی اختیارات تحدیدی آن را افزایش داده باشد و هم با گرفتن حکمی از آن جریان برگزاری همهپرسی استقلال را سد کرده و از قبل، حکم ابطال آن را مهر کرده باشد. این جدای از دادن مشوقهایی برای خودمختاری بیشتر بود تا موضع مخالفین جداییطلبی در این منطقه از کشور را تقویت کرده باشد. او تمام این تلاشها را کرد اما همان انتخابات روشن کرده بود که جریان جداییطلبی آن قدر قوی است که با این تمهیدات نمیتوان جلوی آن را گرفت و حتی اعزام هزاران نیروی پلیس و پلمب کردن مراکز رأیگیری در روزهای اخیر هم تأثیری نداشته است. همهپرسی استقلال کاتالونیا با وجود درگیری گسترده جداییطلبان با نیروهای پلیس در موعد مقرر برگزار شد و حتی کارلوس پوجدمون، رئیس دولت محلی، رأی خود را به صندوق انداخته، هرچند که او هم برای این کار مثل بسیاری از دیگر کاتالونیاییها دردسرهایی داشت.
راخوی تمام تلاش خود را کرد اما نتوانست مانع برگزاری همهپرسی شود و حالا او باید منتظر عواقب این همهپرسی باشد و تنها امید داشته باشد که اگر هم جداییطلبان در این انتخابات پیروز شوند، پیروزی آنها دستکم چندان چشمگیر نباشد. یک پیروزی ضعیف برای جداییطلبان آنقدر دستمایهای نیست که بتوانند با آن حمایت بینالمللی و به خصوص اروپایی را کسب کنند. در مقابل، پیروزی قاطع وضعیت را به طور کلی تغییر میدهد و اگر طبق نظرسنجیهای قبل بیش از 80 درصد به استقلال رأی بدهند، آنگاه رهبران جداییطلب میتوانند با اعتماد به نفس بیشتر برای کسب مشروعیت رو به کشورهای اروپایی بیاورند. آنها برای جلب حمایت اروپایی میتوانند روی قدرت اقتصادی منطقه خود حساب باز کنند چراکه ایالت کاتالونیا به تنهایی یک پنجم از کل کالا و خدمات اسپانیا را تولید میکند و یک چهارم صادرات اسپانیا هم از این منطقه است. به همین جهت است که کاتالونیا به عنوان ثروتمندترین منطقه اسپانیا شناخته میشود و البته مخالفت راخوی با جدایی این منطقه از کشور و امید رهبران جداییطلب به استقلال هم به همین توان اقتصادی ارتباطی دارد.
در هر صورت، کاتالونیا با این قدرت اقتصادی خود میتواند زخم عمیق تجزیه را نه تنها بر چهره اسپانیا بلکه بر اروپا وارد کند. کنستانتین ورونوف، محقق انستیتو اقتصاد جهانی روسیه، فهرست استقلالطلبی در اروپا را متنوع میداند که میتواند از استقلالطلبی در جزیره گرینلند تا جزایر فارر دانمارک، پادانیا در شمال ایتالیا، باسک در اسپانیا، جزیره کرس فرانسه و ایرلند شمالی را دربر بگیرد. او حتی نگاهی به ایالت باواریا در جنوب آلمان میاندازد که احساسات ملیگرایانه قوی دارد و میتواند رو به تجزیهطلبی بیاورد. این نگاه او با توجه به موج ملیگرایی و تقویت آن طی سالهای اخیر اهمیت دارد، به خصوص اینکه حزب تندرو آلترناتیو برای آلمان در انتخابات اخیر پارلمانی این کشور توانست به صورت غیرمنتظرهای به مقام سوم در پارلمان برسد. حزب ملیگرای لگا نورد یا اتحادیه شمال ایتالیا هم وضعیت مشابه آلترناتیو برای آلمان دارد و توانسته در میان احزاب ایتالیا جایی برای خود دست و پا کند، با وجود اینکه شعار استقلال منطقه پادانیا در شمال ایتالیا را دارد. در هر حال، همهپرسی روز یکشنبه در کاتالونیا میتواند زخم تجزیه را در اروپا عمیقتر از آنچه کند که تصور میشود و این زخم از اسپانیا به دیگر کشورهای اروپایی هم وارد شود. حالا باید دید که رهبران اروپایی برای پیشگیری از این زخم چه میکنند؛ آیا با دولت مرکزی اسپانیا همصدا شده و آن را در کاتالونیا درمان میکنند یا خطر سرایت آن بهکشور خود را به جان خواهند خرید؟!