کد خبر 781475
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۳۹۶ - ۰۳:۵۶

در واقع عکس اسارت حججی، تابلوی تمام عیار فرهنگ ۱۴۰۰ ساله عاشورایی بود که در آن «ما رأیت الا جمیلا» موج می‌زد.

به گزارش مشرق، «محمدجواد اخوان» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:

ماجرای شهید محسن حججی از آن زمان که اولین تصاویر از صلابت وی در هنگام اسارت منتشر شد تا هفته پیش که با بدرقه دیدنی ملت در خاک میهن آرام گرفت، مشحون از نکات تأمل‌برانگیز و البته ارزشمند است. شهیدی که تا چندماه پیش غیراز همرزمان، دوستان و بستگان نزدیکش کسی او را نمی‌شناخت، اما ناگهان به چهره‌ای بین‌المللی و مورد توجه افکار عمومی تبدیل شد، خصوصاً آنکه اقبال شگفت انگیز افکار عمومی به وی نه از روی برساخت‌سازی رسانه‌ای یا پروپاگاندای رسانه‌های رسمی، بلکه از جنس خیزش خودجوش اجتماعی بود. در ساعات اولیه انتشار تصویر اسارت وی، در حالی که کمتر کسی از نام و نشان وی خبر داشت، ناگهان موج گسترده اجتماعی شکل گرفت که صلابت و شجاعت وی را در سخت‌ترین لحظات تحسین می‌کرد. نگاه نافذ و البته بدون واهمه وی کافی بود تا عمق واقعیت را به دور از هرگونه حاشیه تراشی بازگو کند. 

در واقع عکس اسارت حججی، تابلوی تمام عیار فرهنگ ۱۴۰۰ ساله عاشورایی بود که در آن «ما رأیت الا جمیلا» موج می‌زد. تصویر اسارت او در آن غروب سوخته و غم‌آلود، روضه مصوری بود که سده‌های متوالی از منابر شنیده بودیم. جامعه‌ای که هر ساله قصه پرغصه کربلا را شنیده بود، این بار تصویری نه از جنس فیلم سینمایی، بلکه واقعیت عینی را تجسم آن می‌یافت. دزخیمانی که محسن ۲۵ ساله را به اسارت بردند، از لحظه شهادت او فیلمی منتشر نکردند، گویی ایستادگی و هیبت این فرزند حیدر کرار، حتی در دقایق سخت واپسین نیز امید آنها را برای رعب افکنی در دل مخاطبان به یأس بدل کرده بود. 

اقبالی که جامعه از طیف‌ها و سلایق گوناگون به این شهید عزیز نشان داد نیز جالب توجه است. به رغم آنکه بنابر روال سابق انتظار می‌رفت که شهدای مدافع حرم بیشتر مورد توجه قشر ارزشگرای جامعه قرار گیرد و از دریچه رسانه‌های انقلابی بازنمایی گردد، این بار کسانی که ظاهر چندان انقلابی و حتی اسلامی نیز نداشتند، در بازنمایی رسانه‌ای و اجتماعی او پیشتاز بودند.

گزافه نیست اگر بگوییم شهید حججی را اتفاقا بیشتر «سلبریتی»‌هایی به جامعه معرفی کردند که شاید خودشان چندان با گفتمان انقلاب اسلامی نسبت وثیقی نداشتند. به همین نسبت در مراسم تشییع با شکوه وی نیز چهره‌هایی که گرایش‌ها و سلایق گوناگون را عیان می‌کرد، رخ می‌نمود. 

اما چه شد افرادی که ظاهر انقلابی چندانی هم نداشتند حججی را گرامی داشتند و حتی رسانه‌های رسمی و انقلابی را به دنباله روی از خود واداشتند؟ رمز اصلی پاسخ این پرسش در فهم آیه «تعز من تشاء» است. این قدرت قاهره ذات باری تعالی است که دل‌ها را به یک سو متوجه می‌کند، هرچند همه قدرت‌های مادی بخواهند مسیر دیگری را ترویج کنند. اتفاقا در ماجرای محسن عزیز، این مسئله آشکارتر است، اگر حججی از تبار یکی از مسئولان و منتفذان بود، یا خود قبل شهادت چهره‌ای شناخته شده و مورد توجه جامعه بود، می‌شد اینگونه توجیه کرد که گرایش عمومی نتیجه سابقه ذهنی یا پروپاگاندای رسانه‌ای است.

اما این جوان ۲۵ ساله اهل شهرستان نجف آباد از خانواده عادی و متوسط جامعه در عرض چند ساعت محبوب دل میلیون‌ها ایرانی شد. آنچه او را عزیز کرد، نه «ژن مرغوب»، «آقازادگی» و ... ، بلکه تنها اخلاص انقلابی و ایثار شهادت طلبانه او بود. این است که او را می‌توان نماد بارز یک «رویش انقلاب» دانست. 

اما روی دیگر ماجرای غوغای این رویش انقلاب، راهی است که پدیده «دفاع از حرم» و «نگرش بین‌المللی اسلامی» در این سال‌ها طی کرده است. اگر روزی شهدای مدافع حرم در غربتی تلخ و بدون بازتاب رسانه‌ای تشییع و خاکسپاری می‌شدند یا در خیابان‌های تهران، عده‌ای به تأسی از رادیو رژیم صهیونیستی شعار «نه غزه، نه لبنان» سر می‌دادند یا آن رجل سیاسی مشهور که دیگر در قید حیات نیست، از شورشیان تروریست سوریه حمایت می‌کرد، امروز مردم ایران یک مدافع حرم را با عزت و شکوه تا خانه ابدی‌اش بدرقه می‌کنند و در فراق او اشک می‌ریزند.

دیگر برای مردم ایران مدافع حرم و مدافع وطن یکی است و راهی که از «سر» گرفته‌ایم در اوج عزت و سربلندی است.