یکی از آقایان از دهانش دَر رفته بود گفته بود ما در سینمای جهان در مقام دوم هستیم، من یک مطلب نوشتم ما کجای دنیا مقام دوم هستیم، ما اصلاً کجا هستیم؟! دقیقا کجاییم؟

به گزارش مشرق، حجت‌اله ایوبی در دوران ریاستش، دبیران فرهنگی رسانه‌ها را به سازمان سینمایی دعوت کرد تا با آنان گفت‌و شنودی محفلی داشته باشد. نخستین نفری که در این محفل لب به سخن‌گشود،«سیدرضا اورنگ» دبیر سابق تحریریه روزنامه بانی فیلم، شاعر، فیلمنامه نویس و مدرس سینما بود. اورنگ شجاعانه به حجت اله ایوبی گفت من اصلاً اهل حضور در این ضیافت‌های بی‌ثمر رسانه‌ای نیستم. شما در نخستین روزهای‌ حضورتان در این سمت قول دادید که اکران فیلم خارجی را در سینماهای ایران احیا کنید که نکردید و گویا چنین قصدی هم ندارید. پاسخ شما در مورد طرح احیای اکران فیلم خارجی در سینماها چیست؟ سینمای ایران توانایی و پتانسیل آوردن مردم را به سالن سینما ندارد! ایوبی چند کلمه‌ای در ستایش سینمای ایران ترانه سرود و «سیدرضااورنگ» شاعر، به حالت اعتراض جلسه را ترک کرد.

با توجه به عدم توانایی سینمای ایران برای یافتن مخاطبان تازه و ریزش فراوان مخاطبان سینمای ایران، با «سیدرضا اورنگ» فعال پیشکسوت رسانه‌ای و مدرس سینما درباره اکران فیلم‌های خارجی به گفت‌وگو نشستیم.در ادامه بخش اول گفت‌وگوی با سید رضا اورنگ را می‌خوانید:

****

* آیا اکران فیلم خارجی گزاره مهلک و ضد فرهنگی است؟

اکران فیلم خارجی به هیچ عنوان بد نیست، بلکه برعکس اکران فیلم خارجی به نوعی فرصت است.

*در سال‌های آغازین انقلاب اسلامی اکران فیلم‌های خارجی در ایران سیکل طبیعی‌­ خودش را داشت، یعنی «شعله» ومحمد رسول­ الله (مصطفی عقاد) پرفروش­‌ترین فیلم‌های اوایل انقلاب بودند. چه شد یکدفعه سیکل اکران فیلم خارجی متوقف شد، کدام جریان سیاسی یا فرهنگی مانع این اتفاق شد؟

مردم قبل از انقلاب چیزی حدود 70، 80 درصد، در سالن‌های سینما فیلم خارجی می­‌دیدند. یعنی الویت همه مردم جهان، حتی کشورهای صاحب صنعت سینما، فیلم خارجی است. تنها سینماهای محدودی اطراف میدان امام حسین و لاله­‌زار و چند سینمای محدود فیلم ایرانی پخش می­‌کردند. قبل از انقلاب فیلم خارجی بود و فیلم ایرانی هم بود، اواخر دهه 50 فیلمفارسی ورشکست شده بود. طبیعی بود در تولید فیلم ایرانی هیچگاه خلاقیت نیست، سری دوزی حاکم است، حال حاضر با قبل از انقلاب تفاوت چندانی ندارد. وقتی انقلاب شد سینمای ایران مرده بود. بعد از انقلاب هم فیلم­‌های خارجی می­‌آمد، با این تفاوت که قبل از انقلاب ما اصلاً کوروساوا رانمی‌شناختیم چون فیلم­‌هایش نمی­‌آمد، تارکوفسکی نمی­‌شناختیم چون فیلم‌هایش نمی‌­آمد، برگمن را نمی­‌شناختیم چون فیلم­‌هایش نمی­‌آمد، فیلم­‌هایی می­‌آمد که مخاطب­ پسند بود از فیلمی که 11 جایزه اسکار دریافت کرده بود گرفته تا بسیاری از فیلم­‌های دیگر در ژانرهای دیگر می­‌آمد مثلاً سگ ولگرد کوروساوا را سال 58 در سینمای شهر فرهنگ آزادی دیدم و بعد فیلم­‌های کوروساوا گل سر سبد جشنواره فیلم فجر شد. فیلم­‌های خوب خارجی هم می­­­‌آمد، هم فیلم­‌های قدیمی و هم فیلم­‌های جدید، مثلاً فیلم­‌های تارکوفسکی بود، فیلم­‌های کوروساوا بود، حتی یک دوره پاراجانف نمایش می‌دادند.

***تهیه‌کنندگان سینمای ایران اکران فیلم خارجی را محدود کردند و شعار می‌دادند این کار ما برای اعتلای سینمای ایران است.این حرفشان بزرگترین دروغ تاریخ است، اگر برای اعتلای سینمای ایران بود بعد از بیست و چند سال چرا سینما به اینجا رسیده است؟

ممکن بود این فیلم­‌ها را عده‌ای دوست نداشتند. اما مخاطب سینما باز هم فضای جدیدی را تجربه می‌کرد. یک دوره در دهه 60 فیلم­‌های خارجی می­‌آمد مثلاً فیلم­‌های جنگی اروپای شرقی بود. چون یکسری از مدیران سینمایی و غیر سینمایی خودشان کمونیست بودند. آن زمان (در دهه شصت) یکسری مدیران دهه شصت تفکر چپی داشتند و  تمایل آن‌ها به شرق (اتحاد جماهیر شوروی) بود. البته فیلم­‌های خوبی هم می­­‌آمد، باز سینماها پر از مخاطب بود، چون فیلم­‌های اروپای شرقی برای مردم جدید بود. بعد از انقلاب چند تهیه­‌کننده جدید وارد کار شد، آنها محدودگر بودند، می­‌گفتند سینما را محدود کنیم تا خودمان و چند نفر دیگر، فقط پول به دست بیاوریم. اینکه تهیه‌کنندگان سینمای ایران شعار می‌دادند این کار ما برای اعتلای سینمای ایران است. این حرفشان، بزرگترین دروغ تاریخ است، اگر برای اعتلای سینمای ایران بود بعد از بیست و چند سال چرا سینما به اینجا رسیده است؟

* به کجا رسیده ؟

  به نظرم اصلاً سینمایی وجود ندارد. فیلمسازان ما تنها در یکی دو ژانر محدود فیلم می‌­سازید، یک شورای صنفی درست کردید، شورای صنفی می­‌آید برای مخاطب تعیین تکلیف می­‌کند، برای سینمادار تعیین تکلیف می­‌کند که شما باید حتماً این 5 فیلم را بگذارید و مخاطب هم باید حتماً این 5 فیلم را در یکی دو ماه ببیند، چرا باید چنین چیزی باشد؟

این دیکتاتوری نیست؟

دیکتاتوری است، بزرگترین اتفاق و خیانتی که در این حوزه رخ داده، این است که تهیه‌کنندکان دیکتاتور حقِ انتخاب مردم را از آنها گرفته‌اند.

* در دهه 60 مدیران داعیۀ این را داشتند که جریان حزب­‌اللهی مخالف اکران فیلم خارجی هستند، نظر شما چیست؟

من اصلاً دسته‌بندی سیاسی را قبول ندارم.ما داریم راجع به حق مسلم مردم برای سینما رفتن حرف می‌زنیم شما نباید در این حوزه تفکیک سیاسی داشته باشید. زمان جنگ  ما در جنوب رزمنده بودیم، وقتی مرخصی می­‌آمدیم من خودم سریع می­‌رفتم سینما، بعضی وقت­‌ها بخاطر دیدن فیلم به سرویس برگشت نمی‌رسیدم.

با بعضی از بچه‌های رزمنده دفاع مقدس که از کودکی دوست بودیم، از بچگی دائم به سینما می‌رفتیم و فیلم‌های خارجی تماشا می‌کردیم. متأسفانه در حال حاضر دسته‌بندی‌های سیاسی وجود دارد، دسته بندی‌هایی که انحصارطلبان به عنوان دستاویزی برای عدم نمایش فیلم خارجی، از آن‌ها استفاده می‌کنند. 

***بسیاری از سینماگران وقتی نمی‌توانند با زبان هنر حرف خود را بیان کنند، به جاده خاکی سیاست می‌زنند

* شما که در دسته­‌بندی سیاسی نبودید، چرا اکران فیلم خارجی جنبه سیاسی به خودش در سینما گرفت؟

چه آن زمان و چه در حال حاضر با آن که به مسائل سیاسی احاطه دارم ولی دخالتی در آن نمی‌کنم، چون بخش هنر و سینما را جدا از سیاست می­‌دانم، اما به نظر من انحصارطلبان از دست آویزهای سیاسی برای عدم اکران فیلم خارجی استفاده می‌کنند. آقا و خانم فیلم­ساز چرا می­‌زند به جاده خاکی سیاست؟ چون با هنرش نمی­‌تواند حرف بزند. بسیاری از سینماگران وقتی نمی‌توانند با زبان هنر حرف خود را بیان کنند، به جاده خاکی سیاست می‌زنند. بسیاری از هنرمندانی که از کشور خارج شدند و سیاسی شدند بخاطر این است که دیگر حرفی ندارند که با زبان هنر بزنند، به همین دلیل است که خود را به جاده خاکی سیاست می‌زنند. بسیاری از کارگردانان بزرگ سینمای جهان مانند اسپیلبرگ، اسکورسیزی، اگر می­‌خواستند جهت­ سیاسی داشته باشند می‌توانستند فیلمساز شوند؟

* در حال حاضر فرامتن سینمای ما بسیار سیاسی شده و با دستاویز سیاسی مدیران را از اکران فیلم خارجی می‌ترسانند.

در حال حاضر ما در زندگی‌هایمان به جای اینکه بچه­‌ها را آموزش بدهیم، آنها را می­‌ترسانیم اگر مثلاً این کار را انجام بدهی در انباری تو را زندانی می­‌کنم و غیره یک ترسی ایجاد کردیم. بی هنرها با این ترفند شروع کردند به ترساندن گروه‌های سیاسی. می‌گفتند:اگرفیلم­‌های خارجی در سینماهای ایران  اکران شود، چنین می‌شود و چنان می‌شود. بنده با سیاست­‌های ایران و جمهوری اسلامی آشنا هستم، اگر قرار است فیلم خارجی اکران شود فیلمی که مطابق با قانون جمهوری اسلامی است، پس موردی ندارد مثلاً فیلم The Others(دیگران) را اکران کنیم؛ کما این که بسیار محدود اکران شد و با این حال باز هم از تمام فیلم­‌های خارجی فروشش بیشتر بود، هنوز هم بیشتر است. فیلم دیگران جرقه­‌ای ایجاد ­‌کرد.

فیلم دیگران (The Others )  فیلم ترسناکی بود و مخاطبان فراوانی داشت. هم مردم از فیلم دیگران ترسیدند و هم تهیه‌کنندگان سینمای ایران. چون سینمای ایران توانایی ساخت فیلم ترسناک را ندارد و پرفروش شدن فیلم دیگران تهیه‌کنندگان سینمای ایران را بیشتر ترساند. ترسیدند گفتند حالا که این فیلم فروش داشته است، ما دیگر فیلم خارجی نیاوریم. اگر فیلم خارجی بیاوریم دیگر کسی فیلم­‌های ما را نمی­‌بیند. مثلاً سینمای فرهنگ سانس بعد از ساعت 12 برای این فیلم گذاشت، مردم باز می‌آمدند و فیلم دیگران را  می­‌دیدند. من مخاطب هستم پس حق انتخاب دارم، شما سینماهای مختلف دارید، من انتخاب می‌کنم، فیلم خارجی ببینم یا فیلم ایرانی ببینم؟ چرا مردم را سی و اندی سال محدود کرده‌اند؟ من به عنوان مخاطب؛ فیلم ایرانی را پس می‌زنم.

فیلم عقاب­‌ها اوایل انقلاب با جمعیت 30 میلیونی 8 میلیون و دویست هزار نفر مخاطب داشت و مردم رفتند سینما فیلم را تماشا کردند، الان مثلاً به ادعای خودشان فوقش 2 میلیون نفر از 80 میلیون نفر، فیلم‌های ایرانی را در سینماها می‌بینند. متوسطش بلیت سینما 10هزار تومان است، فیلمی که 20 میلیارد بفروشد فقط 2 میلیون نفر رفتند دیدند، به ادعای مدیران سینمایی، هر 9 سال یکبار یک ایرانی سینما می­‌رود سینما. یکی دیگر از آن‌ها خیلی خوشبین بود گفت هر 5 سال یک ایرانی می‌رود سینما، چرا چنین اتفاقی افتاده است؟ دهه شصت فیلم­‌های ضعیف هم داشتیم ولی همان­‌ها هم حداقل دو میلیون و 500 هزار نفر مخاطب داشتند در حالی که جمعیت 30 میلیون نفر بود، جنگ بود، مشکلات اقتصادی بود، کمبود بودجه بود، همه این‌ها بود، ولی دو میلیون و 500 هزار نفر کف مخاطب سینمای ایران بود. من خودم مخاطب فیلم­‌های خارجی قبل از انقلاب بودم، مجموع فیلم­‌های ایرانی که قبل از انقلاب که من بین چند صد فیلم دیدم شاید 5 الی 10 فیلم بود که خودم رفتم دیدم. مانند فیلم خاک یا گوزن­‌ها، خودم انتخاب نکردم، سینما دو فیلم نمایش می‌داد، مجبور شدم فیلم ایرانی نگاه کنم، من حق انتخاب داشتم، سینماها را می­‌چرخیدیم در خیابان­‌های مختلف، بعد سینمایی که دوست داشتم می‌رفتم.

***سینمای خودمان را با دست خودمان نابود کردیم، ابتدا به مخاطب توهین کردیم و حق او را نادیده گرفتیم، بعد رقابت را از بین بردیم

* فیلم­سازان اوایل انقلاب رفتند به دیدار وزیر ارشاد وقتسال 1361.  آن زمان مدیران سیاست­ زدۀ سال 61 فیلم­‌های خارجی را ندیده بودند و تصورشان از فیلم خارجی چیزی در حد فیلم‌های پورن بود و همان زمان  فیلم خارجی را مصداق تهاجم فرهنگی برشمردند. در صورتی که پرمخاطب‌ترین برنامه تلویزیون که خیلی دیروقت نشانش می‌دادند برنامه هنر هفتم بود که فیلم خارجی پخش می‌کرد. آیا در شرایط کنونی سینماگران می­‌توانند به نام تهاجم فرهنگی مدیران فرهنگی بزدل ما را بترسانند؟

اکران نکردن فیلم خارجی تهاجم فرهنگی است، تهاجم چه زمانی صورت می­‌گیرد؟ زمانی که شما یک جا را خالی کنید، وقتی خالی کنید از آنجا حمله می­‌کنند. یک زمانی ویدیوها را جمع می­‌کردند الان ما خودمان کارخانه داریم ویدیوی مدرن تولید می‌کند. اگر آن زمان مدیریت می­‌شد به این وضعیت نمی­‌افتاد، من می­‌گویم فیلم خارجی از چه بابت  تهاجم فرهنگی است؟ در حال حاضر ما نسل فیلم­ساز جدیدی داریم که اصلاً مِدیوم سینما را نمی‌شناسند. اگر فیلم­‌های ایرانی را ببینید نماها بیشتر بسته است؛ اصلاً چرا نماها بسته است؟ چون اکثر فیلم را در محیط‌های کوچک دیده‌اند، روی پردۀ سینما ندیده‌اند، عظمت سینما را ندیده‌اند، عمق میدان پرده را ندیده‌اند، پرده 35 را ندیده‌اند، فیلم­­‌های رنگی را ندیده‌اند، پرده عریض ندیده‌اند، فیلم‌های بزرگ را در سینما آتلانتیک روی پرده بزرگ ندیده‌اند، پردۀ بزرگ سینما کریستال را ندیده اند، در این سینماها باید فیلم می‌دیدند تا عظمت سینما را درک کنند. نسل جدید سینماگران ما سینما را نمی‌­شناسد. من سینما درس می­‌دهم معروف­ترین هنرپیشه­‌ها و معروف­ترین کارگردانان بزرگ دنیا را دانشجوی سینما نمی‌شناسد! من فکر کردم دارند من را مسخره می­‌کنند بعد دیدم واقعاً نمی­‌دانند و اصلاً ندیده­‌اند! باورتان می­‌شود دانشجوی سینما در کلاس بنشیند آنتونی کوئین را نشناسد؟! واقعاً سر کلاس آدم دیوانه می­‌شود؟ حداکثر 3 نفر هستند که تا حدودی فیلم­‌های سینمای دنیا را می­‌شناسند، اصلاً آثار بزرگ دنیا را ندیدند، مقصر را من دانشجویان نمی­‌دانم، دلیل این اتفاق این است که نبوده که ببینند و اصلاً چرا نباید ببینند؟ الان در گوشی  فیلم می­‌بینند، در گوشی شما چه فیلمی را می­‌خواهید ببینید؟ شما عظمت کلوزآپ را می­‌بینید؟ کلوزآپ چشم روی پرده  سینما خودشان را به شما نشان می‌دهد.

چرا اکران فیلم خارجی تهاجم فرهنگی است؟ من بارها گفتم بنشینیم صحبت کنیم ما سینمای خودمان را با دست خودمان نابود کردیم، ابتدا به مخاطب توهین کردیم و حق او را نادیده گرفتیم، بعد رقابت را از بین بردیم. وقتی رقابت نباشد می­‌خواهید چه کنید پیشرفت نمی­‌کنید، فیلم خارجی اکران نشد و  سینمای ملی به همین دلیل پیشرفت نکرد، الان پیشرفته کرده است؟

اغلب سالن­‌های سینما تعطیل شده است،اغلب سینماهای جنوب شهر تعطیل شد. الان بعضی­‌ها به من می­‌گویند بافت­‌ها تغییر کرده است، می­‌گویم چه بافتی تغییر کرده است؟ من نمی­‌گویم پردیس نباشد ولی پردیس لذت سینما را از شما می‌گیرد. عمدتاً محیط سردی دارد و جذاب نیست. آدم را نمی­‌گیرد، هنری نیست.

* سینمای ملی برای خود جامعۀ ایران ثمره­‌ای داشته است؟

اوایل دهه 60 یک جشنواره خوب هم داشتیم، تا سال 68، تا اوایل سال 70 هم فیلم خوب داشتیم و تاثیرات دهه 60 بود . یکسری سینمایی­‌ها قبل از انقلاب به علاوه نسل جدید آمدند و سینماگرانی که صاحب تفکر بودند، خودشان را نشان دادند.

* شاید به بحثمان مرتبط نباشد ولی از قضا شما جزو کسانی هستید که تاریخ دهه شصت را به خوبی مطالعه کرده‌اید. همان مدیرانی که فیلم خارجی خوب را محدود کردند همان مدیران قهرمانان سینمای را ایران گرفتند.

 امام (ره) در دهه شصت فرمود اصل بر برائت است. یعنی هر کسی هر کاری کرده است ما کاری به مسائل جناحی‌اش نداریم، بیشتر بازیگران و هنرپیشه­­‌ها قبل از انقلاب فعالیت می‌کردند. یکسری بازیگر داشتیم که مردم آنها را می­‌شناختند، قبل از انقلاب برای آن سینما فیلم بازی می­‌کردند، الان بازیگران در جمهوری اسلامی می­‌خواستند چه فیلمی بازی می­‌کردند؟ فیلمی که در چارچوب جمهوری اسلامی و تبلیغ جمهوری اسلامی باشد. مدیران دهه شصت طبق چه حکمی بازیگران را محروم کردند؟ طبق حکم کدام دادگاه محروم کردند؟ این بازیگر باید بازی می‌کرد عشقش سینماست، 30، 40 سال نگذاشتند بازی کند، مثلاً در عقاب­‌ها، چرا نباید بازی می‌کرد؟ یک ساموئل خاچیکیانی بود که از بازیگران جذاب مردمی استفاده می‌کرد و از قضا پرفروشترین فیلم دفاع مقدسی را ساموئل خاچیکیان ساخت.

*سینمای فعلی مدعی است که ستاره دارد، آیا چنین است؟

 من قبول ندارم در ایران ستاره داریم، چون ستاره یک چارچوب‌­هایی خاصی دارد.

* چارچوب­‌ها چیست؟

ستاره بخاطر همذات­ پنداری که با مخاطب دارد، جذابیت دارد. یک دوره­‌ای که سینما می­‌رفتیم، نمی­‌گفتیم برویم فیلم آخرین سامورایی را ببینیم. اغلب می‌گفتین فیلم آلن ­دلون اکران شده، فیلم آنتونی کوئین آمده. ما به خاطر هنرپیشه‌ها  سینمامی‌رفتیم. فیلمساز خارجی­‌ هم اغلب فیلم را براساس شخصیت بازیگر می­‌ساختند، الان کدام یک از بازیگران ما چنین خاصیتی دارند؟ در هالیوود هم چنین وضعیتی وجود دارد. هر فیلمی  که در هالیوود ساخته می­‌شود الزاماً فیلم خوبی نیست، الان بعضی از فیلم­‌های خارجی را که خیلی هم تبلیغات گسترده‌ای دارد به دستم می‌رسد، نمی­‌توانم ببینم، فیلم‌های خیلی بدی هستند. با این وجود هامفری بوگارت ستاره است یا ستاره نیست؟ جیمز دین سه تا و نیم فیلم بازی کرده، آنقدر ستاره شده است که الان عکس او همچنان روی دیوارهاست، ستاره مهم نیست چند فیلم بازی کرده باشد، تاثیری که روی مخاطبان می­‌گذارد؛ مهم است.

* یعنی بازیگران ستاره‌نما ایران روی مردم ایران تاثیری ندارند؟

نه؛ اگر هم داشته باشند بسیار محدود است. چون بُرد تبلیغاتی ندارند.

*یک مثالی گفتید در مورد فیلم دیگران، یک نکته دیگری هم درباره تنوع ژانر گفتید که یک مدل سینماست، مثلاً می­­‌گویید سینما فرهنگ ساعت 12 شب می­‌گذاشت مردم می­‌رفتند، از تجربه­‌های فیلم خارجی در یک مقطعی از اوایل دهه 80 بگویید مثلاً مظنونین همیشگی، هفت فروش، بودای کوچک. از تجربه­‌های بعد از انقلاب صحبت کنید.

مثلاً بودای کوچک هم ابتدا در جشنواره نشان دادند، در واقع کیانوریوز را قبل از ماتریکس ما در جشنواره فیلم فجر کشف کردیم. فهمیدیم چنین بازیگری هم هست و با همان فیلم ­‌مردم او را شناختند. نکته مهمتر این است که ما در سینماهایمان یک مدل فیلم اجتماعی قابل حدس و پیش بینی را به مردم نشان می‌دهیم . یک بحثی وجود دارد از قبل از انقلاب هم وجود داشته، سینمای جهان یک بسته به شما می­‌دهد، بیشتر تصویری کار می­‌کند، یعنی اگر شما زبان کشور سازنده را  بلد نباشید، زیرنویس هم نباشد باز می­‌نشینید فیلم­‌ها را نگاه می­‌کنید، کما اینکه در بتاماکس نه زیرنویسی بود نه دوبله­‌ای بود  ولی همه نگاه می­‌کردند.

***الان مناطق زیادی از تهران سینما ندارد، مردم منطقه مولوی کجا سینما بروند؟

* در صحبت‌هایتان اشاره کردید که سینمادارها حق انتخاب داشتند.

تنوع ژانر اجازۀ انتخاب به مخاطب می­‌دهد، هر فیلمی را  که می­‌خواهد تماشا کند. قبل از انقلاب سینمادار فیلم وارد می­‌کرد، ارشاد فیلم وارد نمی­‌کرد، سینماداربا 5 هزار دلار، رایت فیلم را می­‌خرید مثلاً می­‌شد 35هزار تومان اما در کمترین حالت  200 هزار تومان فروش داشت و سینمایش رونق داشت. در آن سال‌ها سینماداران انتخاب می‌کردند که چه فیلمی را نمایش دهند؛ اما متأسفانه در حال حاضر شورای صنفی نمایش تعیین می‌کند که چه فیلمی در سینماهای کشور نمایش داده شود. این چه قانونی است که سینمادار حق انتخاب ندارد؟

به نظرم سینماداری می‌تواند نمایش فیلم موفق داشته باشد که آن محیطی که در آن سینما دارد را بشناسد و بداند که چه فیلمی به درد آن محیط می‌خورد. اعضای شورای صنفی نمایش که داخل دفترشان نشسته‌اند، چگونه می‌توانند ذائقه مخاطب را کشف کنند. اعضای شورای صنفی پروانه نمایش می­‌گویند من در فلان منطقه کشور می‌دانم مردم،  چه فیلمی را دوست دارند، آن فیلم را  پخش می­‌کنم و پرفروش هم می­‌شود، در حال حاضر می­‌گویند فیلمی که  در میدان ولیعصر نمایش ‌می‌دهند، همان را در مولوی هم نمایش دهند.  الان مناطق زیادی از تهران سینما ندارد، مردم منطقه مولوی کجا سینما بروند؟ یک سینما سر میدان شوش بود که الان نیست، یعنی همه چیز رفته است سمت غرب. الان در تجریش به غیر از سینما آستارا چه دارید؟ الان در نیویورک بخواهید بروید تئاتر، می­‌روید برادوی که سالن­‌های مختلفی دارد، حالا هر جای نیویورک بخواهید زندگی کنید، مثلاً در  میدان ولیعصر چند تا سینما کنار هم بود، از همه جای تهران می­‌آمدند آنجا. کسی که می­‌خواست برود مولوی به سینما مراد مراجعه می‌کرد. می­‌رفت آنجا فیلم تماشا می­‌کرد بعد فیلم دیگری می­‌خواست ببیند می­‌آمد ولیعصر هم فیلم می­‌دید، یک اتوبوس سوار می­‌شد می­‌آمد. الان این اتفاق نمی‌­افتد. در دهه 80 یا 70 تست می­‌کردند یک فیلم خارجی با اکران محدود، سانس محدود، را در کدام سینما نمایش دهند تا پرفروش شود.

الان اگر فیلم خارجی بیاورند با تعمد می‌گذارند در سینماهایی که مردم خوششان نمی‌آید بعد حضرات تهیه کننده می‌فرمایند فیلم خارجی گذاشتیم کسی نیامد ببیند. با همین ترفند جلوی اکران فیلم خارجی را در نیمه اول دهه هشتاد گرفتند. یکی دو فیلم که اصلاً ساختار عجیب و غریبی داشت و هر کسی نمی­‌آمد آن‌ها را تماشا کند را در سینماهای پرت و پلایی اکران کردند و به تدریج جلوی اکران فیلم خارجی را گرفتند. گفتند دیدید فیلم خارجی گذاشتیم مشتری نداشت و مخاطب نداشت. در عوض فیلم ترسناکیتیم­ خانه که محدود اکران شد دوباره تمام معادلات انحصار طلبان را برهم ریخت.  

* الان بخشی از تهیه کنندگان مدعی هستند که مردم فیلم خارجی را از اینترنت راحت دانلود کنند و ببیند؟

اگر قرار است دوستان سیاسی فضای مجازی را مدیریت کنند، بخشی از این مدیریت این است که مردم هر فیلمی را از اینترنت دانلود نکنند و ببیند. ازسوی دیگر پاسخ فنی به این سؤال این است که شما در اینترنت ببینید بهتر است یا در پرده عریض ؟آمریکا مرکز سینماست، اما رادیوهایشان  هنوز مخاطب خاص خودش را دارد، تلویزیون دارند، سینما هم دارند، اینترنت هم دارند پهنای باندش از ما هم بیشتر است، چرا می­‌روند سینما؟ چرا اینقدر سینمای آن‌ها فروش دارد؟ همه چیز سر جای خودش است، نمی‌گویند تلویزیون آمده، دیگر رادیو گوش ندهیم،  اینترنت و ویدیو آمده دیگر سینما نرویم! هر چیز سر جای خودش.

*اقشار سنی مختلف در سینمای ایران مخصوصاً کودکان و نوجوانان فراموش شده‌اند.

بزرگترین رکوردهای فروش را در سینماهای دنیا انیمیشن­‌ها دارند. ما دیگر سینمای کودک هم نداریم، آن زمان که فیلم‌­های خارجی می‌آمد، فیلم­ های کودک هم بین آن‌ها بود یا فیلم­‌های دیگری که مردم انتخاب می­‌کردند. دوستان محترم تهیه کننده! فیلم کودک که دیگر سانسوری ندارد، مگر دارد؟ برای کودکان و نوجوانان انیمیشن می­‌سازند و جالب‌تر این است که  انیمیشن برای بزرگسالان هم انیمشین می‌سازنند در حال حاضر چرا تلویزیون فیلم­‌های خارجی را نشان می­‌دهد چرا سینما نشان ندهد؟

*در طی این سال‌ها تلویزیون بی­‌نهایت فیلم خارجی نشان داده است اصلاً سوپر قهرمانان آمریکایی را که یک زمانی ممنوعه بود مانند بتمن، سوپرمن تلویزیون نشان داده چرا این‌ها در سینما نمایش داده نشده؟

برای اینکه انحصار طلبان می­‌خواهند ذائقۀ مخاطب را در سینما خراب کنند که خراب کردند. من الان اینجا نشستم خودِ خودم هستم یک نفر قوی‌تر اینجا بیاید شما جایگاه­‌تان را از دست می­‌دهید. سینماگران ایرانی چون خودشان قوی نیستند، می­­‌دانند اگر یک تولید قَدر بیاید، باید بساطشان را جمع کنند. وقتی مخاطب فیلم خوب روی پرده ببیند، من نمی­‌توانم فیلم بد روی پرده نشان بدهم، مخاطب نگاه نمی­‌کند، می­‌گوید چرا پول بدهم این را نگاه کنم می­‌روم فیلم خارجی تماشا می‌کنم. بعد هر فیلم خارجی که اکران شود خودش یک کلاس درس است، زاویۀ دوربین، بازیگری­‌اش، گریمش همه این‌ها کلاس درس است. یکی از آقایان از دهانش دَر رفته بود گفته بود ما در سینمای جهان در مقام دوم هستیم، من یک مطلب نوشتم ما کجای دنیا مقام دوم هستیم، ما اصلاً کجا هستیم؟! دقیقا کجاییم؟ شما سینمای جهان را می­‌شناسید که چنین حرفی می­‌گویید؟ مگر می­‌شود مقام داد، هالیوود سینمای اول دنیاست، بالیوود سینمای دوم دنیاست.

منبع: تسنیم