هدف اقتصاد مقاومتی مقابله با فشارها و تهدیدات و به طور مشخص تحریم­های اقتصادی دشمن و تبدیل آنها به فرصت­های اقتصادی برای برون رفت از این شرایط و تبدیل اقتصاد کشور به یک اقتصاد پیشرفته است.

به گزارش مشرق؛ محمود عیسوی متولد بهمن ۱۳۳۹ در شهر اهواز. دانش‌­آموخته خارج فقه و اصول در حوزه علمیه اهواز و قم و فارغ التحصیل مقطع دکتری اقتصاد از موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی. عضو هیات علمی موسسه نامبرده در سال­های گذشته و عضو هیات علمی کنونی دانشگاه علامه طباطبایی. دارای بیش از ۱۵ سال سابقه تدریس دروس اقتصاد و اقتصاد اسلامی در حوزه علمیه قم و دانشگاه­ شهید بهشتی، دانشگاه علوم اقتصادی (خوارزمی) و دانشگاه علامه طباطبایی. نویسنده کتاب «ساختار بازار سرمایه در اسلام» و مقالات متعدد علمی و پژوهشی در زمینه اقتصاد و اقتصاد اسلامی در مجلات معتبر کشور و راهنمایی و مشاوره پایان­‌نامه‌­های متعدد کارشناسی ارشد و رساله‌­های دکتری در زمینه اقتصاد اسلامی.

آنچه در زیر از نظر می گذرانید گفتگو با دکتر عیسوی استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی پیرامون اقتصاد مقاومتی است که تنها راه پیش روی جمهوری اسلامی برای رسیدن به رشد و اقتدار اقتصادی و غلبه بر فقر و محرومیت به عنوان منکری است که خود منشأ منکرات فراوانی است.

ابتدا تعریفی از اقتصاد مقاومتی ارائه بفرمایید؟

واژه «اقتصاد مقاومتی» سابقه‌­ای در ادبیات اقتصادی جهان ندارد. مفاهیمی نزدیک به آن و البته متفاوت با آن را شاید بتوان در ادبیات اقتصادی جهان سراغ گرفت. واژه‌­هایی همچون اقتصاد جنگی یا اقتصاد ریاضتی یا تاب ­آوری اقتصادی. اما همچنان که خواهیم گفت، این نوع مفاهیم با مفهوم اقتصاد مقاومتی تفاوت دارند. البته گرایش به نوعی مقاومت اقتصادی را در کشورهای دیگر نیز کم و بیش می­توان مشاهده کرد. کشورهایی همچون روسیه و کره شمالی که در سالیان اخیر مورد تحریم اقتصادی غرب قرار گرفته­اند، به گونه‌­ای در پی مقاوم­سازی اقتصاد خود هستند. مقام معظم رهبری در این باره می­فرمایند: «گرایش به اقتصاد مقاومتی مخصوص ما هم نیست؛ امروز در بسیاری از کشورها ـ به خصوص در سال­های اخیر ـ با تکان ­های شدید اقتصادی که در دنیا به وجود آمد، کشورهای متعددی به دنبال مقاوم ­سازی اقتصاد خودشان برآمدند؛ البته هر کشوری شرایط خاص خودش را دارد».

بنابراین،‌ واضح است موضوع و مفاهیم اقتصاد مقاومتی،‌ صرفاً معطوف به ایران نیست و از سوی سایر کشورهای در حال توسعه و حتی کشورهای توسعه‌یافته دنبال می‌گردد و در گزارش‌های بین‌المللی که از سوی نهادهای جهان منتشر می‌شود، تلویحاً و حتی به‌صورت آشکارا بر آن تأکید می‌گردد. لکن این مفهوم در ایران به دلیل اقتضائات خاص آن (سیاسی، ژئوپلیتیک و...) و همچنین توصیه‌های مکتبی دین مبین اسلام، تفاوت‌هایی را در بردارد که می‌تواند در شکل‌گیری یک اقتصاد مقاوم و پویا، متفاوت و تاثیرگذار باشد.

البته تا آنجا که ما می­دانیم اصطلاح «اقتصاد مقاومتی» واژه­ای ابداعی از سوی مقام معظم رهبری است. بنابراین، مناسب است برای دستیابی به تعریفی مناسب از آن به بیانات ایشان مراجعه کنیم. ایشان در یکی از سخنان خود در توضیح مفهوم مورد نظر خود از اقتصاد مقاومتی می­فرمایند: «اقتصاد مقاومتی یعنی آن اقتصادی که در شرایط فشار، در شرایط تحریم، در شرایط دشمنی ها و خصومت های شدید می تواند تعیین کننده رشد و شکوفایی کشور باشد.» (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان، ۱۶/۵/۹۱)

بنابراین شاید بتوان تعریف نسبتا مناسبی را از اقتصاد مقاومتی این گونه بیان کرد: «اقتصاد مقاومتی یعنی رویکردی مدیریتی در اقتصاد مبتنی بر الگویی بومی و علمی و برآمده از آموزه­های اسلامی برای تشخیص حوزه­های فشار و تهدید (درشرایط کنونی تحریم) از سوی دشمنان و تلاش برای مهار و بی اثر کردن و در شرایط آرمانی تبدیل آنها به فرصت، با استفاده از توانمندی­های داخلی و مردمی به منظور ایجاد زیرساخت­‌های اقتصادی مناسب و لازم برای دستیابی به اقتصادی توانمند و در تعامل مثبت و موثر با اقتصاد منطقه­‌ای و جهانی در جهت ایجاد رفاه و آسایش مردم و پیشرفت کشور».

بنابراین، ویژ­گی­های اقتصاد مقاومتی را بر اساس این تعریف می­توان چنین برشمرد:

۱. اقتصاد مقاومتی رویکردی مدیریتی است. یعنی اقتصاد مقاومتی به کارگیری سیاست­ها و روش­ها و ابزارهایی است که مدیران اقتصادی و سیاسی کشور را در مدیریت اقتصاد کشور در مقابل فشارهای دشمنان توانمند می­سازد.

۲. این رویکرد مدیریتی در اقتصاد، مبتنی بر الگویی بومی و علمی و اسلامی است.

۳. اقتصاد مقاومتی متکی به توانمندی­های درونی کشور و بنابراین اقتصادی درون­زا است.

۴. اقتصاد مقاومتی، اقتصادی تولید محور است.

۵. اقتصاد مقاومتی اقتصادی در تعامل با اقتصاد کشورهای مختلف جهان برای بهره­‌گیری از مزیت­های اقتصادی دیگر کشورها و ایجاد تنوع در طرف‌­های تجاری و تکنولوژیکی خود است. بنابراین اقتصاد مقاومتی صادرات­‌گرا و برون‌­نگر است.

۶. هدف اقتصاد مقاومتی مقابله با فشارها و تهدیدات و به طور مشخص تحریم­های اقتصادی دشمن و تبدیل آنها به فرصت­های اقتصادی برای برون رفت از این شرایط و تبدیل اقتصاد کشور به یک اقتصاد پیشرفته در منطقه و جهان است. بنابراین اقتصادی فعال است و نه منفعل. یعنی در پی نقش آفرینی فعال در مقابل تهاجمات دشمن در صحنه اقتصادی است، نه صرفا دفع کننده این تهاجمات. بنابراین در صدد است تا الگویی کارآ از اقتصاد را ارایه دهد که کشور را از نظر اقتصادی به یک کشور قدرتمند در سطح منطقه‌­ای و جهانی تبدیل نماید.

۷. اقتصاد مقاومتی مبتنی بر آموزه­‌های اسلامی است و بنابراین به دنبال رشد اقتصادی عدالت محور است. (پیشرفت اسلامی)

بااین توضیحات معلوم می­شود که اقتصاد مقاومتی نه اقتصاد جنگی است و نه اقتصاد ریاضتی. اقتصاد جنگی نیست، زیرا ما هر چند در شرایط جنگ اقتصادی هستیم اما با جنگ نظامی فاصله داریم. در جنگ نظامی عمده دغدغه مسؤلان یک کشور این است که هزینه­های سنگین جنگی را تأمین نمایند و عمدتا زیرساخت­های صنایع مرتبط به امور نظامی را مورد توجه قرار می­دهند و توجه به رشد اقتصادی و رفاه عموم مردم کمتر مورد توجه آنها قرار می­گیرد. همچنان که اقتصاد مقاومتی، «اقتصاد ریاضتی» هم نیست و یکی از شاخه­‌های آن هم محسوب نمی‌­شود و این دو، دو اصطلاح کاملا متفاوت هستند. زیرا ریاضت اقتصادی یا اقتصاد ریاضتی به طرحی گفته می‌شود که دولت‌ها برای کاهش هزینه‌ها و رفع کسری بودجه، به کاهش و یا حذف ارائه برخی خدمات و مزایای عمومی دست می‌زنند. این طرح که به منظور مقابله با کسری بودجه توسط برخی دولت‌ها انجام می‌شود، گاهی اوقات به افزایش میزان مالیات و افزایش دریافت وام‌ها و کمک‌های مالی خارجی می‌انجامد. بنابراین اگرچه اقتصاد ایران شاید ناچار شود در مقطعی به سیاست های ریاضتی هم توجه نماید، اما اقتصاد مقاومتی و ریاضت اقتصادی دو مفهوم جداگانه و مستقل هستند و جهت­گیری­ها و اهداف متفاوتی را دنبال می­کنند.

همچنین اگر بخواهیم اقتصاد مقاومتی را در ادبیات اقتصاد متعارف پی­گیری کنیم، به مفهوم (resilience) که به معنای انعطاف­­ پذیری یا مقاوم­سازی یا تاب­ آوری است، می­رسیم. تاب ­آوری از منظر سیستم، یعنی «حفظ کارکرد سیستم در هنگام آشفتگی». اما این مفهوم هم با آنچه که ما از اقتصاد مقاومتی در نظر داریم، فرق دارد. برای فهم مفهوم «تاب‌آوری» و «مقاوم­سازی اقتصادی» با نگاهی به تجربه­‌های اقتصادی دنیا، می­توان به مواردی چند اشاره کرد. به عنوان مثال، با مطرح شدن اقتصاد بازار آزاد از سوی اقتصاددانان انگلیسی، اقتصاددان آلمانی به نام فردریش لیست که بنیانگذار مکتب تاریخی آلمان است، در نامه معروفش که در سال ۱۸۱۹ منتشر شد، نسبت به این مسأله این­گونه واکنش نشان داد: «این آزادی اقتصادی نیست، خطر واقعی این است که کشورهای بسیار قوی شعار تجارت آزاد را بهانه قرار دهند و بر صنعت و تجارت کشورهای ضعیف تسلط یابند و آنها را به بردگی بکشانند. تجارت آزاد یک‌جانبه، دست رقیبان را باز می‌گذارد که صنعت بومی را ویران کنند اما برای تولیدکنندگان داخلی این حق را قائل نمی‌شود که در بازارهای خارجی با شرایط برابر رقابت کنند. این نوع وابستگی، ما را به رحم و شفقت بیگانگان وابسته می‌کند. صنعت و تجارت ما به قوانین آنها وابسته می‌شود.»

بر اساس اظهارات لیست، قوی نبودن یک اقتصاد و نیز مصرف­کننده صرف بودن آن، نوعی تقاضای ترحم و شفقت از کشورهای صنعتی را به همراه دارد. همچنان که لیست پیش‌بینی کرده بود، کشورهای صنعتی بر اساس راهبرد اقتصاد آزاد با قوانین بازار آزاد، اقتصاد و صنعت کشورهای صاحب منابع را در بستر تاریخی بیمار کرده و با طراحی تئوری‌هایی مانند تئوری مزیت نسبی، به کشورهای کمتر توسعه­‌یافته‌­ای چون ایران این چنین دیکته کردند که مزیت نسبی برای شما، فروش راحت مواد خام است، نه مشقت کشیدن در تولید. آموزه­ آنها به کشورهایی مانند ما این بود که شما مواد خام بدهید، ما برای شما تولید می‌کنیم و نیاز مصرفی شما را تأمین می­کنیم. فردریش لیست که متوجه مغالطه مفهوم اقتصاد بازار آزاد شده بود، کشورش را از افتادن در دام نظریه اقتصاددانان انگلیسی نجات داد. بر اساس آموزهای افرادی مانند فردریش لیست است که امروزه آلمان، اقتصادی تولید محور دارد که در نوسانات اقتصادی و بحران­های مالی با کمترین آسیب مواجه می­شود و حتی این توانایی را دارد که به کشورهای آسیب دیده و نامقاومی مانند یونان وام بدهد.

آخرین مورد درباره‌ مقاوم­سازی اقتصادی به گزارش رسمی اجلاس مجمع جهانی اقتصاد (۲۰۱۳) باز می­گردد که با نام «ایجاد مقاومت ملی در برابر مخاطره‌های جهانی» منتشر شده است. در این گزارش، ۵۰ مخاطره‌ موثر در عدم ثبات کشورها معرفی شده‌­اند. این ۵۰ مخاطره به ۵ دسته اصلی تقسیم شدند که یکی از آنها اقتصاد است.

بنابراین، در ادبیات اقتصادی دنیا، مفهوم «مقاوم­‌سازی» در برابر «مخاطرات» و «شرایط مخاطره­‌آمیز» مطرح شده است. از این­رو، راهبردهایی که برای رویارویی با این شرایط مخاطره‌­آمیز پیشنهاد شده است، به نام راهبردهای «مدیریت ریسک» شناخته می­شوند. از این­رو، در ادبیات اقتصادی متعارف، منظور از «مدیریت ریسک»، متنوع‌سازی اقتصاد و کاهش درجه‌ وابستگی آن به یک بخش خاص مانند نفت می­باشد. در ادبیات اقتصادی متعارف، یک اقتصاد مقاوم، اقتصادی است که اولاً قدرت سازگاری با تغییر موقعیت­ها را داشته باشد. ثانیاً قدرت مقاومت و تاب ­آوری در مقابل شوک­های ناگهانی و گوناگون را داشته باشد. ثالثاً بتواند خود را دوباره تا حد یک «تعادل مطلوب اقتصادی» بازیابی نماید. اما برای کشوری مانند ایران، کار در همین نقطه یعنی دست­یابی به یک نقطه مطلوب اقتصادی به پایان نخواهد رسید. زیرا اقتصاد مقاومتی در جمهوری اسلامی ایران با آنچه که در سایر کشور­ها مقاوم سازی می‌­نامند، تفاوتی ماهوی دارد. توضیح اینکه، شوک­هایی که به کشورهای سرمایه­‌داری وارد می­شود عمدتا شوک‌­هایی درون‌­زاست. یعنی ذات نظام سرمایه­‌داری اقتضای بروز شوک­های مختلف را دارد. اما آنچه که در اقتصاد مقاومتی مطرح است عمدتا فشارها و تهدیدات ناشی از سیاست­های استکبار جهانی در رویارویی با انقلاب اسلامی است. دلیل دیگر وجود این تفاوت ماهوی، ناشی از آشتی­ناپذیری جمهوری اسلامی ایران با نظام استکبار و در رأس آن آمریکا می­باشد؛ که این تفاوت ماهوی خود نشأت گرفته از آشتی ناپذیری حق و باطل است که پایان ناپذیر است. لذا اقتصاد مقاومتی مفهومی کم و بیش متفاوت از مفهوم تاب ­آوری اقتصادی دارد و به مفهوم رویارویی اقتصادی مستمر نظام اسلامی با استکبار جهانی خواهد بود که البته به رشد و پیشرفت و بالندگی کشور منتهی خواهد شد. پس می­توان مدعی شد که مفهوم انعطاف‌پذیری و تاب‌آوری اقتصادی هم در اقتصاد مقاومتی مورد توجه است و از آن به‌عنوان درون‌زایی و برون‌گرایی یاد شده است، اما اقتصاد مقاومتی مفهومی فراتر از تاب­ آوری اقتصادی است.

آیا سابقه بحث اقتصاد مقاومتی در جمهوری اسلامی به سخنان و توصیه­های مقام معظم رهبری به دولت آقای روحانی بر می­گردد یا پیش از آن در رهنمودهای ایشان یا حضرت امام نیز سابقه دارد؟

اقتصاد مقاومتی در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد برای اولین بار از سوی مقام معظم رهبری برای مقابله با فشارهای اقتصادی و تحریم­های اقتصادی غرب مطرح شد و در این مدت ایشان برخی سال­ها را با عنوان اقتصاد مقاومتی و مفاهیم مرتبط با آن نامگذاری کردند تا جهت­گیری دولت و مردم به سوی آن هدایت یابد و گفتمان جدیدی در کشور شکل گیرد. به طور مشخص ایشان اقتصاد مقاومتی را اولین بار در دیدار با کارآفرینان در شهریور سال ۱۳۸۹ مطرح کردند. در این دیدار ایشان «اقتصاد مقاومتی» را معنا و مفهومی از کارآفرینی معرفی نمودند. همچنین ایشان دو دلیل برای نیاز اساسی کشور به کارآفرینی برشمردند. این دو دلیل از نظر ایشان عبارت است از «فشار اقتصادی دشمنان» و «آمادگی کشور برای جهش». (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از کارآفرینان سراسر کشور، ۱۶/۶/۸۹)

البته ریشه­های این نوع تفکر اقتصادی را در اندیشه‌­ها و بیانات امام خمینی نیز می­توان سراغ گرفت. با مراجعه به صحیفه نور به خوبی آشکار می­شود که یکی از کلید واژه­های پر کاربرد در بیانات حضرت امام (ره) چه پیش از انقلاب و چه پس از آن، کلید واژه «استقلال اقتصادی» است که یقینا یکی از ارکان اساسی اقتصاد مقاومتی است. همچنان که موضع ایشان در مقابل تحریم­های اقتصادی آمریکای زمان کارتر و ریگان علیه جمهوری اسلامی ایران نیز این بوده است که آن را فرصتی برای کشور و جوانان آن می­دانستند که کشور را از وابستگی ابرقدرت­ها رها سازند.    

بنابراین، اقتصاد مقاومتی تدبیری از سوی رهبری معظم انقلاب برای برون رفت از شرایط اقتصادی تحمیل شده بر کشور است و تفاوتی ندارد که کدام دولت بر سر کار باشد. سیاست­های ابلاغی اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری از جمله سیاست­های بالادستی نظام جمهوری اسلامی است و هر دولتی مسئولیت اجرایی کشور را بر عهده گیرد موظف است این سیاست­ها را اجرایی نماید. البته متاسفانه دولت­های دهم و یازدهم که مخاطب این سیاست­ها بوده­اند تاکنون توفیق چندانی در این باره به دست نیاورده­اند. شاهد این مدعا اظهار ناراحتی رهبری معظم انقلاب در یکی از دیدارهای ایشان با دانشگاهیان در ماه مبارک امسال از عملکرد دولت­ها در این رابطه است.

اقتصاد مقاومتی یک مدل اقتصادی همیشگی است یا فقط برای شرایطی خاص ضرورت پیدا می کند؟

با توجه به آنچه که در توضیح و تعریف اقتصاد مقاومتی گفته شد و با توجه به مبانی دینی لزوم اتخاذ چنین رویکردی در اقتصاد، باید گفت که معنا ندارد اقتصاد مقاومتی را یک الگوی موقت و کوتاه مدت بدانیم. اقتصاد مقاومتی الگویی است برای سامان دادن و عینیت بخشیدن به نظام اقتصادی انقلاب اسلامی برای تحقق الگوی بومی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت. بنابراین، اقتصاد مقاومتی نمی­تواند صرفا یک تاکتیک مقطعی و واکنشی نسبت به پدیده‌های جاری اقتصادی همچون تحریم اقتصادی باشد، بلکه همچنان که گفتیم، تلاشی است تمام عیار با افق تبدیل کردن کشور به اقتصادی پیشرو و یک قدرت اقتصادی بین المللی. بنابراین، هر چند شرایط کنونی ضرورت اتخاذ چنین رویکردی را در اقتصاد کشور دو چندان کرده است اما حتما جهت­‌گیری اقتصادی کشور در این باره یک جهت­گیری بلندمدت خواهد بود. اساسا دستیابی به اهداف اقتصاد مقاومتی مستلزم برنامه‌­ریزی بلندمدت است، هرچند برای اجرای سیاست­های بلندمدت اقتصاد مقاومتی، اقدامات کوتاه مدت و میان مدتی را نیز باید طراحی و برنامه‌­ریزی کرد.

اقتصاد مقاومتی را از منظر فریضه امر به معروف و نهی از منکر چگونه تحلیل می فرمایید؟

بدون شک مسایل اقتصادی هم با فرهنگ و هم با سیاست ارتباط تنگاتنگی دارد. برای کسب موفقیت در صحنه اقتصادی نیازمند به کارگیری عناصر فرهنگی هستیم؛ همچنان که موانع فرهنگی از عوامل جدی عقیم ماندن و نتیجه بخش نبودن سیاستهای اقتصادی دولت­هاست. به عنوان مثال، یکی از ارکان تحقق اقتصاد مقاومتی توجه به تولید و اقتصاد تولید محور است. برای تحقق این امر نیازمند سرمایه کافی و دانش فنی از یک سو و وجود فرهنگ کار و انضباط کاری و وجدان کاری از سوی دیگر هستیم. تا این امور به طور جدی مورد توجه قرار نگیرند و در جامعه نهادینه نشوند نمی­توان انتظار معجزه در تولیدات ملی را داشت. تحقق این امور مستلزم انجام اقدامات مختلفی از جمله اقدامات فرهنگی است. بدون شک پرداختن به این مقوله‌­ها از بعد فرهنگی، یکی از مصادیق مغفول امر به معروف و نهی از منکر است. توصیه این است که مبلغین دینی و نیز فعالین فرهنگی، دامنه امور معروف و منکر را بر اساس فرهنک اسلامی و متناسب با نیاز روز توسعه دهند و آنها را منحصر در اموری مانند حجاب ننمایند. منابع دینی ما سرشار از معارف لازم در این گونه امور است که باید در جامعه انتشار یابد.

آیا در دنیا هم ما  نمونه هایی از اقتصاد مقاومتی را داشته و یا الان داریم؟ لطفا به مصادیق آن اشاره بفرمایید.

همچنان که گفته شد، در تمام دانش انباشته و کتاب‌های مرسوم اقتصادی دنیا، نظریه یا تجربه‌ای مدون و مکتوب درباره‌ اقتصاد مقاومتی نمی­توان یافت. به عنوان مثال در متون علمی اقتصاد، هیچ پیشینه‌ نظری یا عملی در باره تحریم بانک مرکزی یک کشور و چگونگی مواجهه شدن با آن که امروزه کشور ما درگیر آن است یافت نخواهد شد و اگر هم مطالعاتی در این باره صورت گرفته باشد، در طبقه‌بندی‌های محرمانه و امنیتی قرار دارد و دسترسی به آن برای عموم کارشناسان امکان­پذیر نیست. با این وجود، گرایش به مقاوم­سازی اقتصاد و یا بازسازی اقتصادهای ویران شده در میان کشورهای مختلف کم و بیش وجود دارد که می تواند منبع تجربی مناسبی برای ما باشد.

یکی از این تجربه­‌ها متعلق به برزیل است. این کشور برای دستیابی به توسعه اقتصادی، «راهبرد صنعتی کردن از طریق جایگزینی واردات کالاهای مصرفی»  را اتخاذ کرد تا بتواند زیان­های ناشی از نوسانات بازار این کشور در اثر بحران­­ها و تجارت جهانی را مهار نماید. اتخاذ چنین رویکردی موجب تقویت تولید داخلی و اتکا به درون شد. این کشور علاوه بر محدود کردن واردات، پس از مدتی سمت­­گیری صادرات را هم مدنظر قرار داد. به همین علت در دوره ­های پس از۱۹۵۰ میلادی شاهد افزایش نرخ رابطۀ مبادلۀ این کشور هستیم. از سوی دیگر، با کاهش ارزش پول ملی خود و اعمال نظارت­ های ارزی، حمایت­های تعرفه‌­­ای را افزایش داد و در کنار این اقدامات، با به تعلیق درآوردن بدهی ­های خود به مدت چند سال، منجر به کاهش ارزش اسمی این بدهی­­ها شد. موج سوم صنعتی شدن برزیل هم که از ۱۹۶۹ آغاز و در ۱۹۷۶ پایان یافت، منجر به یک رشد خارق العاده و سریع شـد که به «معجزۀ برزیلی» شهرت یافت؛ لذا میزان تولید ناخالص داخلی تا حدود ۸ درصد و سهم کالاهای صنعتی در این دوره تا حدود ۴۱ درصد افزایش یافت.

تجربه دیگر مربوط به کشور چین است. در حالی‌که سازمان‌های بین‌المللی اعلام کرده بودند چین در سال ۲۰۱۶ اقتصاد آمریکا را مغلوب می‌کند، اما چین دو سال زودتر و در سال ۲۰۱۴ از اقتصاد آمریکا پیشی گرفت و به بزرگ‌ترین اقتصاد دنیا تبدیل شد. به این ترتیب، چین پس از چهار دهه رشد و توسعه اقتصادی توانست آمریکا را که از سال۱۸۷۲  تا آن زمان، اولین و مهم‌ترین اقتصاد جهان شناخته می‌شد پشت‌ سر بگذارد و خود در جای آمریکا قرار گیرد. آنچه اقتصاد چین را مورد توجه همگان قرار داد تحولات ۱۹۸۰ به بعد در این کشور بود. در این دوره این کشور رشد خود را آغاز کرد. رشدی که در ‌آن از هیچ‌کدام از دستورهای بانک‌ جهانی و صندوق بین‌المللی پول تبعیت نشد و این کشور توانست با شناخت اقتصاد خود و دنیا، به تجربه‌ای منحصر به‌ فرد دست پیدا کند. به نحوی که در یک دوره کمتر از ۳۰ سال، بدون عضویت در موافقت عمومی تعرفه و تجارت یا گات (GATT) و سازمان تجارت جهانی (WTO) توانست صادرات خود را ۷۰ برابر کنند. رشد صادرات و توسعه اقتصاد با افزایش اشتغال در این کشور همراه بود. این کشور توانست در مدت کمتر از ۲۵ سال، ۲۲۶ میلیون فرصت شغلی ایجاد کند، یعنی سالانه بالغ بر ۹ میلیون شغل در چین، آن ‌هم با ۳۵۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری. این کشور توانست در سال‌های۱۹۸۰ تا ۱۹۹۹ حدود۵۰۰ میلیون‌ نفر را از زیر خط فقر نجات دهد. پیش از این چین با کشاورزی‌اش در دنیا شناخته می‌شد ولی حالا با صنایع گسترده و بی‌رقیبش. ترکیب این‌دو با هم، رمز موفقیت کنونی چین است، کشاورزی صنعتی در حقیقت به موتور محرکه اقتصاد چین تبدیل شد. امری که سبب شد ۷۰ درصد از ۲۲۶ میلیون فرصت شغلی ایجاد شده در چین در مناطق روستایی ایجاد شود. چین از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ تاکنون بالغ بر یک‌چهارم از رشد اقتصادی جهان را برعهده داشته است. همچنین به واسطه اصلاحات، طی سال های ۱۹۷۵- ۱۹۹۵ حدود ۸.۵ درصد و طی سال­های۱۹۹۰-۲۰۱۲ حدود۱۰ درصد رشد تولید ناخالص ملی را تجربه کرد، حجم اقتصاد آن ۷۰ برابر شد، سهم آن در اقتصاد جهانی از ۱.۸ درصد به بیش از ۱۱.۵ درصد افزایش یافت و حجم کل تجارت آن ۱۷۵ برابر شد.

این موارد نمونه‌­هایی از کشورهایی است که با برنامه‌­ریزی و اتکا به منابع داخلی و اجرای طرح‌های بلند مدت توانسته­اند برای خود جایگاه مهمی را در عرصه اقتصاد جهانی کسب نمایند. باید اذعان داشت که هر چند تجربه این کشورها برای هر کشوری بالاخص کشور ما که دارای اصول مبتنی بر اسلام است،‌ به طور صد در صد قابل توصیه نیست؛ اما بهره­­‌گیری از تجربه آنها که نتیجۀ مورد قبولی هم هست، می­­تواند در کشور ما مثمرثمر باشد؛ بدین شیوه که مثلاً ورود به عرصه اقتصاد مقاومتی، مستلزم ایجاد توان رقابتی در اقتصاد ملی است؛ لذا باید اقتصاد داخلی به یک حدی از توان برسد که در برابر نوسانات بیرونی آسیب جدی نبیند. لازمۀ این کار، اتکای به درون کشور و ایجاد استقلال اقتصادی است.

در الگوی اقتصاد مقاومتی روابط اقتصادی دولت با کشورهای خارجی بر چه اساسی تنظیم می شود؟

یکی از مبانی اساسی اسلام در روابط بین الملل را آیه شریفه ۱۴۱ سوره نساء «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» تشکیل می­دهد. بر اساس مفاد این آیه که اتفاقا یکی از ادله فقهی لزوم اتخاذ رویکرد مقاومتی در اقتصاد جمهوری اسلامی است، هر گونه رابطه‌­ای که جمهوری اسلامی ایران بخواهد با کشورهای غیرمسلمان برقرار سازد، باید خالی از هر گونه سلطه طلبی و برتری­‌جویی باشد. بنابراین، انعقاد هر نوع موافقت­نامه یا قراردادی که مغایر با عزت اسلامی و مستلزم سلطه این گونه کشورها بر ایران باشد شرعا حرام و باطل خواهد بود. بر این اساس، داشتن رابطه سالم اقتصادی که منجر به توانمندسازی اقتصادی کشور و تقویت تولید ملی و تأمین معقول نیازهای داخلی و بالابردن جایگاه اقتصادی کشور در سطح جهانی باشد، باید مورد توجه قرار گیرد. بدیهی است کشورهای غیراستکباری و نیز کشورهای اسلامی که در حالت تخاصم با ایران قرار ندارند باید در اولویت قرار گیرند. برخی از این کشورها می­توانند در پیشرفت تکنولوژیکی و فنی کشور مفید باشند و برخی دیگر می­توانند تامین کننده مناسبی برای مواد خام ما یا کالاهای واسطه‌­ای یا سرمایه‌­ای باشند و برخی دیگر می­توانند بازار مناسبی برای صادرات کالاهای ایرانی باشند. بنابراین اقتصاد مقاومتی هیچگونه مغایرتی با توسعه عزتمندانه و استقلال طلبانه روابط اقتصادی کشور با جهان خارج ندارد، بلکه با توجه به ویژگی برونگرایی خود، آن را به عنوان یک هدف اساسی دنبال می­نماید.

تحقق اقتصاد مقاومتی بیشتر مرهون مردم است یا دولت؟

یکی از ویژگی­های اقتصاد مقاومتی که اقتضای درون­زا بودن آن است، ویژگی مردمی بودن آن است. بدون حضور فعال مردم هیچ کاری شدنی نخواهد بود و هیچ مقاومتی بدون مردم دوام نخواهد آورد. اگر جمهوری اسلامی توانسته است حدود چهار دهه در مقابل توفانهای سهمگین حوادث استوار بماند، علاوه بر مشیت الهی، حضور فعال و ایثارگرایانه مردم در صحنه‌­های مختلف بوده است. به همین دلیل مردم در تحقق اقتصاد مقاومتی نقشی تعیین کننده و بسیار تاثیرگذار دارند. با این وجود بسیاری از امور اقتصادی در اختیار دولت است. دولت است که برنامه‌­ریزی اقتصادی را بر عهده دارد؛ دولت است که سیاست­گذاری اقتصادی را برعهده دارد؛ دولت است که منابع مالی فراوانی در اختیار دارد؛ دولت است که قدرت قانونی اداره کشور را در اختیار دارد؛ دولت است که می­تواند از هدر رفت منابع کشور جلوگیری نماید و با رانت­خواری و مفاسد اقتصادی مبارزه نماید. بدون اراده دولت­مردانِ پاک­دست و بدون ریل­‌گذاری مناسب از سوی آنها نمی­توان چندان به موفقیت اقتصاد مقاومتی در کشور خوش­بین بود. بنابراین، تعامل مثبت و هم‌­افزایی میان دولت و ملت است که می­تواند تجربه اقتصاد مقاومتی را در ایران موفقیت آمیز نماید. در این ارتباط، اجرای سیاست­های اصل ۴۴ قانون اساسی باید به طور جدی مورد توجه دولت محترم و نیز مجلس شورای اسلامی قرار گیرد.


**  منبع: نشریه راه رشد شماره 186 وابسته به ستاد امر به معروف و نهی از منکر