کد خبر 784435
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۶ - ۱۶:۰۳

کارشناس ارشد مسائل استراتژیک می گوید ترامپ فکر می کند هر روز باید مورد توجه مقامات و رسانه ها باشد و این یک مسئله جدی برای سیاستمداران غربی است او قدرت پذیرش ایده ها را در خود کشته است.

 به گزارش مشرق، محمد فرهاد کلینی کارشناس ارشد استراتژیک در گفتگویی به تشریح شخصیت ترامپ و نقش آن در سیاست خارجی آمریکا  پرداخته که به شرح ذیل است:

سوال :  ارزیابی شما بعنوان کارشناس ارشد مسائل استراتژیک از شخصیت ترامپ و نقش آن در دوران جدید سیاست خارجی این کشور چیست؟

پاسخ: ترامپ دنیا را از نگاه ثروت انحصاری دنبال می کند او هیچ سابقه مهم نظامی و سیاسی ندارد و فقط عنوان چهل وچهارمین فرد ثروتمند جهان را یدک می کشد. عمده فعالیت اقتصادی نیز در بخش سرمایه خدماتی و در بخش ساختمان سازی و ... بوده است و ثروتمندترین و مسن‌ترین رئیس جمهور آمریکا محسوب می شود و به پنجمین رئیس جمهوری است که با کسب آرای مردمی کمتر از رقیبش خانم هیلاری کلینتون به این مقام چنگ انداخت. شخصیت درونی او  را همسران قبلی وی که از وی جدا شده اند را بهتر درک می کنند و علاقه ای به بازگویی در این خصوص ندارم. ترامپ ریشه ای آلمانی دارد و شخصیتی احساسی و خود بزرگ بین؛ اصرار به فشار در رقابت با اهرم سازی؛ بازی با انتخاب های حداکثری؛ شهرت طلب؛ معتقد به ریسک منفی با بازدهی مثبت؛ کنترل هزینه و سود و با حالت سریع و ملموس و ... است همچنانکه در کتاب منصوب به وی مورد اشاره قرار گرفته است  . او با اکثر تیم مشاوران خود از قبیل فلین و استیو بنن و ... خداحافظی کرده است و هزینه تغییر و اصلاح اطرافیان خود بصورت ماهرانه ای را بر دوش نظامیان امریکا گذاشته است.

هنوز در خود آمریکا نیز ترامپ را نمی توانند در حوزه سیاست دان در سیاست خارجی قرار دهند و در حد سیاستمدار نیز محسوب نمی شود. او دوست دارد تا با غافلگیری خود را اثبات کند و این برای دستگاه حرفه ای سیاست خارجی امریکا خوشایند نیست در نگاه انها " غیر قابل پیش بینی بودن با ماجراجویی " دو معنای کاملا مستقل می دهد و بیشتر نگران ماجراجویی او هستند. این موضوع در جلسات تیم حاکم و مستقل از ترامپ مطرح شده است و احساس خطر می کنند. انها گرچه قصد دارند تا با لاپوشانی این وضعیت را مرحله ای اصلاح کنند لیکن خوب می دانند که مهار وی پر هزینه است. مقامات قبلی وفعلی پنتاگون با اندک تفاوت نگاهی با یکدیگر تلاش خود را تاکنون حفظ کرده اند.

تیم امنیتی که عملا در یک قهر سیاسی قرار گرفته است انها در گذشته او را حدفاصل نئوکان ها و تی پارتی (حزب چای) تلقی می کردند ولی اکنون او را چارچوب پذیر تلقی نمی کنند. عزل ونصب مقامات اف بی ای؛ مشکلات در سیاست مهاجرین؛ داستان دخالت روسیه در انتخابات؛ تفاوت نگاه در راهبرد افغانستان  و ... موضوعات به اندازه کافی در دست است. مثلا در موضوع افغانستان نگاه به معادن این کشور و نگاه اقتصاد شخصی به امنیت در بین سطور دیده می شود لیکنموضوعات در چارچوب امنیت در خدمت اقتصاد معرفی می شود این موضوع را هم می توان در شکل دهی به مسابقه تسلیحاتی در خاورمیانه و مصادره غیر مستقیم سرمایه گذاری های کشورهای عربی ونقش لابی تولید کنندگان نظامی بخوبی دید.

اینکه ترامپ بدنبال یک مرکانتیلیسم انحصاری و جدید و یا یک مدل جدید از میلیتاریسم و دریافت مابه ازا در پشت بازار بورس است هنوز به شاخص نهایی تبدیل نشده است. روند تصمیم گیری در دوران جدید نمی تواند به یک شخصیت پیوند بخورد اگرچه این جایگاه نقش خاص خود را دارد. مبانی قضاوت عملکرد است و شعارها نیز تحلیل خود را دارد ونسبت ان را با اراده حقیقی و نه مصنوعی باید تحلیل و بررسی کرد.

به یک نکته باریک وظریف هم باید توجه کرد که سوالات پایه ای دیگری نیز همانند :

 آیا سیاست خارجی امریکا نیاز به ترامپ داشت یا سیاست داخلی و یا هردو بعد؟

آیا ترامپ الگوی تحمیلی یک جریان ثالث قدرت و نفوذ برای منحرف کردن سیاست های امریکا و کنترل ومدیریت آن در شرایط جدید است؟

آیا بقدرت رسیدن ترامپ یک انتقام عبری و عربی از اوباما برای مطیع سازی و یا لااقل همسو سازی با اهداف ومنافع آنها بود؟

آیا ترامپ زایش غیر طبیعی فرایند قدرت واعتبار و سرخوردگی از جریان دو حزبی در محیط اجتماعی وسیاسی امریکا بود؟

با این مدل از تحلیل می توان با درک از منشا تحولات داخلی سناریو اصلی در نقش ترامپ در سیاست خارجی امریکا را بهتر ودقیق تر تجزیه وتحلیل نمود. شکل دیگری هم قابل تصور است که نزول قدرت بین امللی امریکا باعث شده است تا جریان قدرت ثروت جهت به "  تاخیرانداختن شیب اجباری روند  چند جانبه گرایی جدید " و مخالفت با مدل رهبری امریکا به سبک اوباما دست به یک بازی جدید برای اثبات  " اول امریکا در داخل و خارج ازاین کشور  " دست زده است.

سوال: به نظر شما چه تعریفی از ترامپ بعنوان رئیس جمهور امریکا  در دید رسانه ها و شخصیت های غربی ها وجود دارد؟

پاسخ: ترامپ در هر دو حوزه با مشکل روبرو است هنوز وی پذیرفته نشده است و قابل شناسایی نیست. احساس خفته ای وجود دارد که این مسیر به پایان نخواهد رسید و امکان عزل وی وجود دارد. او خود را اول با خبرنگاران درگیر کرد و این جدال هنوز وجود دارد. در دوران ترامپ باقیمانده اخلاق سیاسی در روابط بین الملل رو به نزول است احترام به قوانین بین المللی و مذاکرات چند جانبه افول کرد این موضوع در برجام بلکه در حوزه اتحاد اتلانتیکی، موضوع گرمایش زمین و تغییر اقلیم آب وهوا؛ نحوه تعامل با همکاری ها با امریکای لاتین و ... نیز مشاهده می شود برای او اول منافع وبعد ارزش ها معنی شده است و منافع را در اول امریکا در دیپلماسی عمومی بیان می کند. او بودجه نظامی گری را افزایش می دهد ولی همزمان از کاهش هزینه ها در خارج از مرزها سخن می گوید و از تقسیم هزینه ها با ناتو و یا فروش امنیت در خاورمیانه و به گران کردن اصل حمایت بعنوان نیاز منطقه ای و نه امنیت و صلح جهانی سخن می گوید. تعهد و مسیولیت و پاسخگویی به شرکا و متحدین کاهش ملموس داشته است و این نگرانی بزرگی را برای قدرت های مهم اقتصادی جهان و اعضا شورای امنیت بوجود اورده است.

سیاستمداران داخلی آمریکا ودیپلمات های حرفه ای در وزارت امورخارجه آمریکا با گارد باز و نقد جدی از سیاست های ترامپ یاد می کنند و صدای انها بخوبی شنیده می شود و یکی از دلایل تغییر مسیر تصمیم سازی و تصمیم پروری از محیط کارشناسی به تصمیم های شخصی است و این رفتار منفی وی با محیط کارشناسی در داخل امریکا یک معضل ادامه داراست و مقاومت ادامه دارد و بقولی نیز در پاسخ ترامپ وزارت امور خارجه امریکا را مرداب اوباما نام گذاشته است.

ترامپ فکر می کند هر روز باید مورد توجه مقامات و رسانه ها باشد و این یک مسئله جدی برای سیاستمداران غربی است او قدرت پذیرش ایده ها را در خود کشته است و اظطراب اور برای دیگران سخنرانی می کند در نگاه سیستمداران دنیا او براحتی رقبای خود را مسخره می کند و تهمت می زند همانند انچه که با اوباما انجام داد. این ها برای جهان امروزی سیاست بهت آور است. ادبیات سیاسی شئونات خود را دارد و لزومی به پرخاشگری نیست او در حال پاشیدن گرد نفرت و بی اعتمادی در سپهر سیاسی است. این خود پنداری برای سیاستمداران غربی که دائم از مشارکت و کثرت گرایی در تعامل گفته اند بسیار دردناک است.

سوال: آقای کلینی به عقیده شما دلایل رفتارهای متناقض آمریکا در قبال برجام چیست؟ چرا موضعگیری تیلرسون با ترامپ به گونه ای دیگر احساس می شود؟

پاسخ: ترامپ از ابتدا و قبل از انتخابات با چراغ سبز جریان ثالث نسبت به برجام موضعگیری کرد و تلاش کرد تا مزیت تیم اوباما و کانداتوری هیلای کلینتون در حوزه سیاست خارجی را به ضعف تبدیل کند. خیلی ها ان زمان این موضعگیری را تبلیغاتی تلقی می کردند ولی با گذشت زمان نشان داد که وی سیاست طلبکارانه و گرانفروشی مواضع را در راس نگاه خود قرار داده است و تیم قبلی را محکوم به دادن امتیاز کرد. لیکن امروزه هنوز یک کر سیاسی در این خصوص در درون تیم ترامپ شکل نگرفته است و تا اعلام نهایی مواضع در حال چانه زنی هستند. انها نمی توانند مذاکرات ۵+۱ را نادیده بگیرند و درحال بررسی وضعیت ۱+۱+۴ و یا ۱+۵-۱ هستند. انها پذیرش برجام به سبک گذشته را یک اغفال راهبردی ایران برعلیه ترسیم می کنند ومی گویند که ایران توانسته است هزینه عقب نشینی خود را با دریافت پاداش تبدیل به مذاکره کند.

منطق حداکثری سود و ضرر در برجام  را با منافع رهبری امریکا همسو تلقی نمی کنند و مطالبه گری می کنند و موضوعاتی از قبیل بررسی رفتار همه جانبه ایران و یا ضرورت تعمیم بازرسی ها در دیگر حوزه ها و یا بازی با برداشت های یکجانبه گرایانه در بخش های خاکستری و ارزش مدیریت زمان در برابر ایران را برای دیگران استدلال سازی می کنند. سفارش پذیری و تمامیت طلبی دو دلیل عمده در رفتار های طبیعی و نه متناقض تیم جدید قدرت در امریکا است. البته اقای تیلرسون شناخت قوی تری نسبت به معادلات جهانی دارد و در مصاحبه ها فرق حمله موشکی به سوریه را با عراق بخوبی می داند و لزومی هم نمی بیند که سیاست خارجی را با استیک و یا کیک شکلاتی مقایسه کند. تیلرسون بخوبی می داند که باطل کردن مذاکرات دو ساله چه هزینه سنگینی در روابط بین المللی بجا خواهد گذاشت و انزوای امریکا را تشدید خواهد کرد او یک تولید کننده نفت است و معنی بازار و بورس و آثار اتخاذ سیاست لحظه ای و تفاوت ان با سیاست فرصت سنجی را بهتر درک می کند او می داند  بازی با نفت آتش زا است و خاکبازی و هتل سازی و کازینو سازی و ... نیست.

او می داند که خط بی اعتمادی چه اثاری در منطقه بجا خواهد گذاشت و همانند ترامپ زود باور نیست و شانتاژهای تلاویو را از منافع اصلی و دور نمایی آمریکا تا حدودی درک می کند. ایران غیر احساسی و با تحمل رفتار کرده است و این در طی موضعگیری مقامات عالی کشور بخوبی مشهود است این به معنای احتیاط نیست بلکه هوشیاری است و خود را برای همه نوع سناریو اماده کرده است. تجربه نشان داده است که ایران یک بازیگر هوشیار ومتمدن است و روشن است که چه جریانی در حال صدور تنش است. آنها در خاورمیانه روی اسب مرده شرط بندی کردند وحالا قصد  دارندبا جیب ایران بازی بازنده را جبران کنند. این روش ها با ایران جواب نمی دهد و باید شانس خود را در تغییر روند تقابلی امتحان کنند. عقلانیت نیاز فوری دستگاه ترامپ در مواجه با شرایط جدید است.

امریکا نمی تواند سیاست موازنه بازرگانی با جهان را از طریق فشار ممتد به ایران محصول کند و اگر دست به این ریسک خطرناک بزند دنیا بی تفاوت نخواهد بود زیرا دنیا اجازه نخواهد داد که وارد محیط دوم عملیاتی خود در مرکانتلیسم جدید شود ممکن است در کوتاه مدت ارزش مقداری دلار را با تهدید جابجا کند ولی این بشرط ثابت باقی ماندن دیگر شاخص های رقابت است که در دنیای فعلی غیر ممکن است. هرروز یک مولتی دایم جدید رخ نمایی می کند و ایران که امتداد ژئواستراتژیک با چین و روسیه و اروپا دارد قدرت توازن بخشی خود را توان بخشی و باز سازی خواهد کرد و آنگاه امریکا باید مذاکرات چند جانبه گرایی را با شروط تحمیلی دیگران دنبال کند.

منبع: شورای راهبردی روابط خارجی