به گزارش مشرق، «محمدجواد اخوان» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
رئیسجمهور در مراسم آغاز سال تحصیلی دانشگاهها در جملاتی که رنگ و بوی سیاسی داشت، با اظهار این جمله که «ظاهراً یک جناحی از ابتدا دیوارش کوتاه ساخته شده است»، گفت: «متأسفانه یک جناح همیشه تشویق میشود و جناح دیگر نیز همواره مورد تنبیه قرار میگیرد و باید این مسیر را رها کرد.» در نگاه اول میتوان این اظهارات را به حساب اقتضای فضای هیجانی دانشگاه گذاشت و به راحتی از کنار آن عبور کرد.
اما اگر بخواهیم از جایگاه گوینده این جملات به این نوع اظهارات نگاه کنیم، ماجرا تفاوتهایی دارد. رئیسجمهور، رئیس شورای عالی امنیت ملی است و طبیعتاً باید در اظهارات خود –آنگونه که خود نیز بدان تأکید میکند ـ فراتر از رقابتهای جناحی به مسئله نگاه کند.
اینگونه از جملات اقای روحانی استنباط میشود که مقصود وی آن است که جناح خاص – که احتمال زیاد مقصودش جریان حامی دولت فعلی است ـ از ابتدا مورد بی مهری و حتی برخورد بوده و در مقابل جریان رقیب مورد حمایت و تشویق بوده است. در این خصوص، اما چند نکته در خور تأمل است:
۱ ـ جناحی که آقای روحانی گویا دیوارش را کوتاهتر میخواند جریانی است که در دولتهای سازندگی، دوم خرداد و دولت موسوم به اعتدالگرا، سکان اجرایی کشور را در اختیار داشته است. به عبارت دیگر از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴ و از سال ۱۳۹۲ تا کنون ثقل قدرت حاکمیتی که قوه مجریه است در سیطره این جریان است. چگونه دولتی از ۲۸ سال دوره عمر نظام پس از ارتحال امام(ره)، ۲۰ سال جهتگیری و گفتمان عمومی دولتها را تعیین میکرده و اکثریت سمتهای مدیریتی کشور را اشغال کرده و آنگاه میتوان گفت دیوار وی کوتاهتر بوده است؟ اگر واقعاً ارادهای برای حذف یا مهار این جریان بود، قطعاً باید مانع قدرتیابی آن میشد.
۲ ـ حتی اگر ۲۰ سال سلطه این جریان بر مقدرات کشور را نادیده بگیریم و ادعای آقای روحانی را بپذیریم، باز این سوال پیش میآید اگر واقعاً دیوار جریان مورد ادعای شما کوتاه بود شما در این خصوص چه کردهاید؟ در ۱۶ سال از این ۳۰ سال ایشان دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده و هشت سال دیگر نیز عضو این شورا و چهار سال است که ریاست این شورا را بر عهده دارد. به بیان دیگر اگر بر فرض محال ظلمی هم واقع شده باشد در تحت مدیریت خود آقای روحانی این اتفاق افتاده و وی باید قبل از دیگران خود را در این خصوص استیضاح نماید.
۳ ـ از اینها گذشته، مرور کارنامه جریانی که عطوفت جناب روحانی را برانگیخته، نشان میدهد که چندان هم دیوار این جریان کوتاه نیست. پس از خرداد ۱۳۷۶، توپخانه روزنامههای زنجیرهای وابسته به این طیف همه مقدسات وارزشهای اسلام و انقلاب را مورد هجمه خود قرار داد و حتی ساختار امنیتی اطلاعاتی کشور را مورد تهاجم رسانهای و دخالت مدیریتی قرار داد که تأثیر رخنههای آن تا سالها کشور را آسیبپذیر نمود.
همین جریان بود که فتنه تیر ۷۸ را برپا و اغتشاشگران ضدانقلاب را به کف خیابانهای تهران هدایت کرد. یک دهه بعد همین جا بار دیگر حیثیت نظام اسلامی را هتک و نظام را متهم به تقلب کرده و هشت ماه در خیابانهای تهران جولان میدادند. این سابقه سیاه کوچکترین تردیدی باقی نمیگذارد که نه با یک جناح سیاسی که با جریانی ضدامنیتی و برانداز محفلی مواجهیم که اگر فرصت بیابد نیت اصلی خود را که ثباتزدایی از کشور است، به مرحله اجرا خواهد گذارد.
با این حال در تمام این سالها این طیف با مدارای نظام مواجه شد، دولت موسوم به دوم خرداد با همه نامروتی برخی مدیرانش در حق قانون اساسی و حاکمیت کشور، ۸ سال پابرجا بود، رئوس فتنه ۸۸، ۲۰ ماه در کشور آزادانه فعالیت داشتند و اکنون نیز در حالی که حکم بغی علیه نظام اسلامی روشن است، تنها با حصر و محدودیت مواجهند، آنهم حصری که با وجود همه امکانات رفاهی و تفریحی دلخواهشان است. اینجا باید پرسید دیوار چه جریانی واقعاً کوتاهتر است؟
۴ ـ به رغم سابقه تلخ و سیاه فتنه، نظام همچنان به اصلاح طلبانی که معتقد به اساس نظام و قانون اساسی بوده و به چارچوبهای آن احترام میگذارند، نه تنها فرصت فعالیت و تحرک سیاسی میدهد، بلکه آنها را در حاکمیت مشارکت میدهد. این تنها محدود به فرصتی که به چهرههای این طیف در انتخابات مختلف ریاست جمهوری داده میشود نیست.
نگاهی گذرا به ترکیب دوره جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام به خوبی نشان میدهد که نظام در برخورد با طیفها و جناحهای سیاسی سلیقهای عمل نمیکند. این را مقایسه کنید با مدیریت داس وار در دولت یازدهم که همه مدیران دولت قبل را – به جز معدود مدیرانی که ژنهای مشترک با ساکنان جدید پاستور داشتند ـ کنار زد یا وزیری که چنان صراحتاً میگوید «در وزارتخانه من منتقدان دولت جایی ندارند!» گویی پست وزارتخانه را میراث پدری خود میداند!
به هر روی باید گفت نه تنها آنگونه که اقای روحانی مدعی است، دیوار جریان دوم خرداد در کشور کوتاه نیست، بلکه در مورد این طیف سیاسی تا حد زیادی اغماض نیز شده است. اگر قرار بر برخورد حقوقی یا حتی «مدیریت داس وار اعتدالی» (!) بود، قطعا شاهد فضایی دیگر بودیم.