به گزارش مشرق، مقابله و مخالفت با شیعهگری عاشقانه، عارفانه و عرض ارادت ویژه عموم مردم ایران به اهلیت پیامبر(ص) و به ویژه ساحت مقدس سید الشهداء(ع) از گذشتههای نه چندان دور و به طور خاص از زمان مشروطه وجود داشته است و پس از انقلاب اسلامی، از دوم خرداد 1376 که جریان سیاسی موسوم به دوم خرداد به قدرت رسید، این مقابله و مخالفت شکل امروزیتری به خود گرفت. در دوره زمانی اشاره شده مقابلهها و مخالفتها به اقتضای زمان تلویحی و تصریحی بوده است. در ادامه این سیر که جنبه تاریخی پیدا کرده چندی پیش یکی از اساتید جامعهشناسی دانشگاه به نام "ناصر فکوهی" در مصاحبه با رسانهای به جرگه منتقدان این قضیه پیوست و ادعاهایی کرد که فرازی از آن با اختصار طرح ، بررسی و تحلیل میشود.
"اصولاً رابطه بین شادی و عزا که در شیعه سیستم چرخشی دارد به معنی گسترش دائمی سیستم عزا نیست. به دلیل این که سیستم عزا به هر حال سیستم انفعالی است. یعنی در سیستم سوگواری افراد منفعل میشوند در خودشان میروند، کمتر حرکت میکنند و این برای یک جامعی ای است که شهری و جوان است. حتی در قوانین مجلس هم بین تعطیلی عزا و شادی، به عزا بها داده میشود. یعنی انگار عزا بهتر است و این تصویری بد ارائه داده است و به نوعی به ارزشهای دینی ضربه زننده است. کشورهای سنی مذهب از ما به این دلیل بهترند که اصلا عزا ندارند."
مصاحبه کننده در فراز فوق چند نکته را مد نظر قرار داده است:
1-"نفی عزاداری به دلیل انفعال آفرینی"؛ عدم شناخت درست وی از مسئله عزاداری که در عاشورا تبلور پیدا میکند، این پیش فرض را برایش ایجاد کرده که عزاداری برای امام حسین(ع) و اصحابش، همان عزاداری است که یک فرد پدر، یا مادر از دست داده و یا پدر و مادر فرزند از دست داده، میکنند و در نتیجه عزاداران امام حسین(ع) نیز دچار همان انفعالی میشوند که افراد پیش گفته میَشوند، غافل از آنکه این پیش فرض قیاسآور از اساس باطل است و مقایسه پنهانی را نیز که شکل میدهد خطا است؛ زیرا ماهیت شهادت امام حسین(ع) و اصحابش با ماهیت درگذشت دیگران کاملا متفاوت است، حتی با شهدای پس از خودش، تا چه رسد به افراد عادی که از دنیا رفته و میروند. اگر سوگواری برای افراد عادی موجد انفعال به معنای حزن و اندوه از دست دادن فردی است که سوگواران با وی به نوعی ارتباط داشتند و یا حتی ارتباط نداشتند اما چون نفس "فقدان" انکسار در رقت ایجاد میکند؛ دچار انفعال میشوند؛ در عزاداری برای امام حسین(ع) مسئله به اینجا ختم نمیشود و انفعال به مفهوم پیش گفته جزیی از واکنش عزادار به شهادت امام حسین(ع) است که الزاماً به نوعی بر انگیختگی و درس آموختگی و کینه به دل گرفتن از قاتلان آن حضرت و انتقام جویی به معنای ظلم ستیزی و به سزا رساندن ظالم منتهی میشود. این حالت که از اسرار ماندگاری و پرتو افکنی شهادت امام حسین(ع) درد دل تاریخ قرون گذشته است بلافاصله پس از شهادت آن امام همام در رفتار و گفتار حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) از خود قتلگاه تا سفر به کوفه و شام آغاز شد و پس از آن هم در قیام توابین و صدها قیام دیگر و نیز در انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و امروز در دفاع از حرم اهل بیت(ع) با تأثیر پذیری از شهادت امام حسین(ع) به وضوح و به شکل انکار ناپذیر مشاهده میشود. سوگواری انفعالی برای افراد کجا و عزاداری بر انگیزاننده برای امام حسین(ع) کجا؟!
2-"در قوانین مجلس هم بین تعطیلی عزا و شادی به عزا بها داده میشود" اگر به بحث بالا با دقت بیشتری توجه شود، اهمیت مقایسه بین تعطیلی عزا و شادی در مجلس نیز از بین میرود؛ زیرا روزهای عزایی که مجلس به آن توجه و آن را تعطیل کرده دقیقاً بر فلسفه عزاداری عاشورا و نکات افزودهای استوار است. یعنی شهادت مظلومی که دارای ایده بلند و فراگیری بوده که دیگران به ظلم وی را شهید کردهاند. افزون بر این که هر کدام ویژگی خاصی دارند برای نمونه تعطیلی آخر ماه صفر در بزرگداشت سه معصوم والا مقام یعنی پیامبر(ص)، امام حسن(ع) و امام رضا(ع) است. تجمع سه معصوم در یک روز ویژگی است که نمیشود نادیده گرفت یا تعطیلی 21 ماه رمضان شهادت حضرت امیر(ع) که جهان در برابر عظمت و روح بلندش تعظیم کرده به خودی خود ویژه است؛ یا شهادت حضرت زهرا(س) ام الائمه و یگانه دخت پیامبر و اربعین حسینی(ع) و ... مجلس ضمن لحاظ کردن ویژگی مشترک ظلم ستیزی آن بزرگواران که در عاشورا به اوج رسید ویژگی اختصاصی آن را نیز در نظر گرفت و این روزها را تعطیل اعلام کرد و برای بها دادن به آن دلیل قوی داشت که غیر از آن را نمیتوانست انجام دهد و اگر انجام میداد کوتاهی کرده بود و چه بسا در مواردی کوتاهی هم شده باشد؛ ناگفته نماند که با همه این احوال هنوز هم بین تعطیلی شادی و عزا توازن نسبی وجود دارد.
3-"بها دادن به عزا در برابر شادی تصویری بد ارائه داده و به نوعی به ارزشهای دینی ضربه زننده است"؛ این ادعا بیش از آنکه واقعیتی خود معرف باشد تفسیری است از سوی مفسران مغرض که منویاتشان در تفسیرشان جاری میسازند و الا براساس آموزههای اسلام، ارزشهای اسلام همانهایی است که در وجود معصومین(ع) تبلور یافته و عزاداری ما برای آنها به معنای گرامی داشتن آن ارزشهای والا و بلند است نه ضربه زدن به آنها و این نکته دقیق و ظریفی است که بسیاری از غیرمسلمانان نیز آن را درک کرده و محترم میشمارند و تمجید هم میکنند؛ اما اینکه چرا عدهای وطنی از درک آن عاجزند تأمل برانگیز است؟!
4-"کشورهای سنی مذهب از ما به این دلیل بهترند که اصلا عزا ندارند." استاد دانشگاه مصاحبه کننده، با این عبارت مخالفت تصریحی با عزاداری را آشکار ساخته است اما ای کاش برای حفظ ارزش استادی از بیان عبارت فوق که ظاهری استدلالی دارد اما از استدلال تهی است، خودداری میکرد و نظرش را در قالب دیگری میگفت. عبارت فوق خالی از هر گونه منطق و استدلالی است زیرا مانند آن است که بگوییم: "ژاپنی ها از ما بهترند چون بیشتر ماهی میخورند." یا بگوییم: "ایتالیاییها از ما بهترند چون در حاشیه دریای مدیترانه قرار دارند." این یعنی نوعی قیاس مع الفارق به عبارت دیگر همانگونه که بین بهرت بودن ژاپنیها و ایتالیاییها از ما و خوردن ماهی و بودن در حاشیه دریای مدیترانه رابطه منطقی و گویایی وجود ندارد بین بهتر بودن اهل سنت از ما و قضیه عزاداری نیز رابطه منطقی و گویا وجود ندارد و عزاداری کردن و نکردن دلیل بهتر و بدتر بودن نیست؛ زیرا به راحتی میتوان در مقابل آن گفت کشورهایی که عزاداری دارند بهتر از کشورهایی هستند که عزاداری ندارند؛ حال آنکه این امور به فرهنگ و باورهای مردم تعلق دارد و فهم و ارزشیابی این فرهنگ و باور به روش خاص نیاز دارد و با سرهم کردن چند جمله سست و نارسا، نه میتوان آن را نفی کرد نه اثبات. اگر این استاد دانشگاه به جای روی آوردن به ادبیات عامیانه لائیک میتوانست بخشی از ابزار فکری تخصصی جامعه شناسی را در بحث به کارگیرد شاید حداقل ظاهر بحث شکل مناسبتری پیدا میکرد. نکته مهمتر اینکه افراد در مواجهه با مباحث عظیم و سنگین غالباً دو گونه عمل میکنند یا با تلاش، خود را آنقدر بالا میکشند تا در شعاع بلند آن بحث قرار گیرند و بعد درباره آن سخن گویند و یا از این اقدام شایسته و نیکو ناتوانند و بحث را آنقدر پایین میکشند و نازل میکنند تا در تراز خودشان قرار گیرد و بتوانند درباره آن صحبت کنند. قضاوت در این باره را به خوانندگان وا میگذاریم؛ اما در خصوص عاشورا و عزاداری درباره آن باید به این نکته بسنده کرد که نگاهی گذرا به واقعه عاشورا و هر آنچه که مردمان در طول تاریخ در ارادت به آن انجام دادند جایگاه و چرایی این عزاداریهای فزاینده را بازگو میکند و راه را بر هر گزاف گویی ناصواب میبندد چرا که:
زین قصه هفت گنبد افلاک پرصداست کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت
رضا گرمابدری