به گزارش مشرق، امام حسین(ع) در سال 58 هجری و در کوران حکومت فاسد معاویه، در موسم حج با سفر به مکه، نخبگان و شخصیت های اثر گذار جامعه اسلامی را جمع کرده و خطبه قرائی خواندند که در تاریخ به «خطبه منا» معروف شد. خطبه مِنا را میتوان آغاز رسمی واقعه کربلا و حماسه عاشورا نامید، چرا که برای نخستین بار در چنان شرایطی و در یک تریبون رسمی، امام(ع) در همایشی، 1000 نفر از اصحاب رسول الله و تابعین را دور هم جمع کرده و ضمن اعلام هشدار و بیدار نمودن فطرتهای خوابآلود مسلمین، رنجهای حقیقی که دامن اسلام و مسلمین گرفته را معرّفی کرده و با شدّت از آن اعمال و عُمّال برائت جستند.
این خطبه که محتوایی غنی، اثرگذار و گسترده دارد متاسفانه در میان شیعیان در همه دورانها و از جمله در زمانه ما، مهجور مانده و توجه شایسته ای به آن نشده است. در حالی که می توان «همه تاریخ» را مخاطب این بیانات دانست و آنچه اباعبدالله(ع) فرموده اند، راهبردی برای امروز ما هم هست.
حضرت در خطبه منا با ذکر فضائل امیرالمومنین(ع) آغاز می کنند و در ادامه به ضرورت و اهمیت امر به معروف و نهی از منکر می پردازند و در پایان به وظیفه علما در قبال مفاسد و مشکلات جامعه اشاره می کنند. در این میان تاکید ویژه ای بر مستضعفان و طبقات محروم جامعه که حقوق شان تضییع شده، دارند.
در همین حال میثم مطیعی با اعتقاد به اینکه هیئت حسینی باید انقلابی باشد و قیام عاشورا را در تطابق با زمانه کنونی بازخوانی کند، همواره در آثارش توجه ویژه ای به «گفتمان عدالت خواهی» داشته است.
مطیعی پنج شنبه شب گذشته در هیئت شهدای گمنام تهران، اثری از شاعر توانمند، «علی محمد مودب» را خواند که براساس خطبه منا سروده شده و تکیه آن بر بیان «دردهای مردم» و لزوم توجه به «پابرهنگان» و «طبقه مستضعف» است.
مطلع این اثر به زیبایی رویکرد آن را ترسیم کرده است:
«همیشه از خطبه منا، صدای فرزند هل اتی، غم هر مظلوم و مبتلا به گوش ماست»
و ادامه می دهد:
«که اندوه پابرهنه ها، نگاه تلخ گرسنه ها، غم هر درمانده هر کجا خروش ماست».
بیان چنین اشعاری در قالب مداحی و در میانه هیئت عزاداری نشان دهنده باور مطیعی و شعرای همراه با او به این موضوع است که اینگونه محافل باید «تریبون مردم بی تریبون» و «صدای بی صداها» باشد. همانگونه که رهبر معظم انقلاب هم تاکید فرمودند « ما هیئتِ امام حسینِ سکولار نداریم» و نمی شود که هیآت مذهبی ورودی به مسائل روز جامعه نداشته باشند و از بیان مفاسد فراگیری که زندگی روزمره مردم را با مشکل مواجه کرده و زمینه ناکارآمد نشان دادن حکومت اسلامی را فراهم کرده اند، غفلت کند. از همین باب است که او می خواند «بخوان از آه شکستگان، بخوان از فریاد خستگان، بخوان از این غصه نوحه خوان، به نوحه ها به ناله ها».
شاعر در این اثر اشاره ای به برخی معضلات این روزهای جامعه دارد و از «تبه کاران»، «حرامی ها»، «رباخواران» و «زمینخواران» نام می برد که سر مبارک اباعبدالله را به نیزه بردند و تصریح می کند که «از آن آتش است آتش جنگها، همه فتنه ها، شعله ها، رنگها».
مودب البته بلافاصله هشداری جدی هم می دهد که: «اگر حرف حقّ تو را نشنویم، به ما هم رسد اینچنین ننگ ها» و حرف حق همان خطبه مناست.
آنجا که امام می فرمایند: « شما نسبت به حق ضعفا و محرومین کوتاه آمده¬ اید. این حقوق را نادیده گرفته اید و سکوت کرده اید اما هر چیز که فکر می کردید حق خودتان است، مطالبه کردید. شما هرجا حق ضعفا و مستضعفین بود، کوتاه آمدید و گفتید: «ان شاءالله خدا در آخرت جبران می کند» اما هر جا منافع خودتان بود، آن را به شدت مطالبه کردید و محکم ایستادید. شما نه مالی در راه خدا بذل کردید و نه جانتان را در راه ارزشها و عدالت به خطر انداختید و نه حاضر شدید با قوم و خویش¬ها و دوستانتان به خاطر خدا و اجرای عدالت و اسلام درگیر بشوید.»
مطیعی در پایان این مرثیه نجوایی هم با امام عصر(عج) دارد: «بیا مهدیا، کزان خیمه ها، زنی بانگ خونخواهی اولیا»