بوقچی‌هایی که سالها پیش نقش هدایت درست تماشاگران برای حمایت از تیم‌های مورد علاقه‌شان را برعهده داشتند حالا به افرادی تبدیل شده‌اند که به خیلی‌ها توهین می کنند.

به گزارش مشرق، «لیدر» واژه‌ای است که در یکی دو دهه اخیر وارد ادبیات فوتبال ایران شده و قبل از این چنین افرادی را با عنوان بوقچی خطاب می کردند. پیش از آن و در روزگارهای نه چندان دور که فوتبال ایران چه به لحاظ فنی و چه به لحاظ فرهنگی بسیار فراتر از الان بود و از نظر حاشیه در سطح بسیار پایین تری قرار داشت، از لیدر هم خبری نبود. تعداد کل مشوقان در همه کشور به سختی به اندازه تعداد انگشتان دست می‌رسید.

حسن تارزان، ممد بوقی، سهراب بوقی و یکی دو نفر دیگر در تهران و تعدادی بسیار انگشت شمار در شهرستان‌ها که مطرح ترین آنها مرحوم «رضا چاچا» در اهواز بود. این‌ها کل افرادی بودند که روی سکوها با دمین در شیپورهایی که دارای یک ورودی و ۸ الی ۱۰ خروجی بود می‌دمیدند. آن روزگار شعار خاصی روی سکوها نبود و تنها چند شعار معدود و صرفا تشویق تیم های مورد نظر. در آن سالها از فحاشی و درگیری چه روی سکوها و چه در جریان تمرینات و غیره خبری نبود.

آنهایی که فوتبال ایران از ابتدا تا دهه‌های شصت و هفتاد و حتی اوایل هشتاد را به خاطر دارند، هرگز در یاد ندارند که دسته لیدرها در معادلات تیم‌ها تعیین کننده باشند. خبری از زد و بند پشت پرده با لیدرها نبود و آن تعداد اندک لیدر که در آن زمان به آنها بوقچی می‌گفتند عضو دار و دسته‌ها نبودند. 

در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد بود که نسل جدید بوقچی‌ها وارد فوتبال شدند تا «لیدر» بعنوان واژه‌ای جدید وارد ادبیات فوتبالی ایران شود. لیدر یا همان بوقچی ها در حالی در فوتبال ایران متولد شدند که شاید خودشان هم آن اوایل فکر نمی‌کردند روزی تا این اندازه در جریانات فوتبال تاثیرگذار بوده و از تعیین کننده‌ها در معادلات فوتبال باشند.

«لیدر» به زودی و با سرعت در فوتبال رشد کرد و تبدیل به اپیدمی فراگیری شد تا جایی که حالا و در اواسط دهه نود لیدر تنها یک مشوق نیست. لیدر می‌تواند یک شغل باشد، آن هم از نوع نان و آب دارش. بوقچی می‌تواند یک سمت و یک منصب باشد. می‌تواند یک امتیاز و یا بهتر بگوییم یک رانت باشد. 

حالا خیلی از مربیان، مدیران، بازیکنان و دیگر اقشار جامعه فوتبال از نقش تعیین کننده بوقچی ها مطلع هستند و می‌دانند بسیاری از معادلات فوتبال را همین جماعت رقم می‌زنند. مدیران می‌دانند استحکام صندلی آنها در گروی رضایتمندی سکوهاست و میزان رضایتمندی سکوها نیز به رضایت همین جماعت از مربیان بستگی دارد. 

مربیان می‌دانند استحکام نیمکتی که روی آن می‌نشینند می‌تواند توسط همین جماعت کم و زیاد شود و بازیکن هم از تاثیر بوقچی بر افکار عمومی خبر دارد. این اتفاقات به خصوص در تیم‌های صاحب هوادار بیشتر ملموس و محسوس است.

بوقچی ها حالا آنقدر زیاد شده‌اند که با کمی اغراق می‌توان گفت تعداد کل آنها از تعداد کل فوتبالیست‌های ایران بیشتر است. پدیده «لیدریسم» تنها مختص به تهران نیست و در همه کشور رواج دارد. تنها مختص به لیگ برتر نیست و در همه لیگ‌های پایین تر رواج دارد و حتی تنها مختص به تیم های پرطرفدار نیست و همه تیم‌ها با هر تعداد تماشاگر می‌توانند به هر تعداد که بخواهند بوقچی داشته باشند.

از چند سال گذشته شاهد بودیم که برخی از این بوقچی ها آنقدر در فوتبال جایگاه و جسارت پیدا کرده اند که حتی به خود اجازه درگیری فیزیکی با اهالی فوتبال و حتی اسطوره‌ها را می‌دهند که به طور نمونه به چند مورد بارز آنها می‌توان اشاره کرد.

* کتک خوردن علی دایی از لیدر پرسپولیس
بی انصافی است اگر از علی دایی بعنوان یکی از سه بزرگ تاریخ فوتبال ایران یاد نشود. آقای گل فوتبال جهان و فردی قابل احترام در دنیای فوتبال به ویژه خارج از مرزهای ایران. کاپیتان سابق تیم ملی کشورمان که همواره مورد احترام و تمجید فیفا قرار دارد. همین اسطوره در زمانی که سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس بود توسط یکی از همین لیدرها مضروب شد تا اوج جسارت و وقاحت را شاهد باشیم. دایی آخرین اسطوره‌ای نبود که توسط یک لیدر مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

* عابدزاده هم مورد ضرب و شتم قرار گرفت
احمدرضا عابدزاده هم یکی از اسطوره‌های بی بدیل در فوتبال ایران است. این دروازه بان افسانه‌ای فوتبال ایران هم ضرب دست لیدرهای تیمش را چشیده. عابدزاده هم در پی یک درگیری لفظی با یکی از لیدرهای باشگاه پرسپولیس که منجر به درگیری فیزیکی شد، مورد ضرب و شتم قرار گرفت و نکته جالب این که در هر دو مورد درگیری‌های لیدرهای پرسپولیس با دایی و عابدزاده، مسئولین باشگاه بیشتر به سمت لیدرها غش کردند.

* کتک کاری با سرپرست استقلال و خسارت زدن به اتومبیلش
یکی از معروف ترین درگیری‌هایی که بوقچی ها با چهره‌های فوتبالی داشتند به درگیری لیدرهای استقلال با فرزاد مجیدی که در آن زمان سرپرست استقلال بود باز می‌گردد. در جریان تمرین لیدرها به عملکرد و برخی از رفتارهای مجیدی اعتراض کردند که در این میان یکی از لیدرها از کوره در رفت و بعد از مضروب کردن خود مجیدی به جان اتومبیل وی افتاد و به آن هم خساراتی وارد کرد.

* هواداران استقلال
هواداران استقلال هم بعضا ناز شصت برخی از بوقچی های این تیم را چشیده‌اند. بوقچی هایی که از گذشته تا به حال روی سکوهای ورزشگاه‌ها قلمرویی برای خودشان درست کرده بودند. آخرین باری که هواداران یک تیم روی سکوها از لیدرهای همان تیم کتک خوردند به فصل گذشته باز می‌گردد که برخی از لیدرهای استقلال روی سکوها اقدام به ضرب و شتم تعدادی از هواداران این تیم کردند که عکس‌ها و حتی فیلم آن نیز به کرات در فضای مجازی منتشر شد.

* نکونام و لیدرهای بابل
آخرین باری که تا قبل از نگارش این گزارش یکی از اسطوره‌های فوتبال ایران از سوی لیدرها مورد هتک حرمت قرار گرفته به اتفاقی باز می‌گردد که در بابل افتاد. تعدادی از لیدرهای تیم خونه به خونه در تمرین این تیم حضور پیدا می‌کنند و اقدام به ناسزاگویی به جواد نکونام کرده و حرمت کاپیتان سابق تیم ملی فوتبال کشورمان و رکورددار بازیهای ملی فوتبال ایران را می‌شکنند. 

منبع: مهر