مراسم اختتامیه چهارمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی با حضور حجت الاسلام والمسلمین رضا غلامی رئیس شورای سیاست گذاری کنگره، آیت الله رشاد رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی فردا برگزار می‌شود.

به گزارش مشرق، روز دوم از چهارمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی امروز با سخنرانی تعداد دیگری از صاحبنظران عرصه علوم انسانی  در مرکز همایش های بین المللی صدا و سیما برگزار شد. در ادامه مختصری از مطالب مطرح شده را مرور خواهید کرد.

مروری بر چند مقاله کمیسیون تعلیم و تربیت اسلامی

کمیسیون تعلیم و تربیت اسلامی در تالار مولانا مرکز همایش‌های بین‌المللی صدا و سیما در دو پنل امروز ۲ آبان در صبح و عصر برگزار شد.

پنل صبح این کمیسیون از ساعت ١٠:۴۵دقیقه آغاز و تا ساعت ١٢ادامه داشت. در پنل صبح کمیسیون ابتدا دکتر خسروباقری استاد دانشگاه تهران درباره مقاله خود که در خصوص نسبت تربیت اخلاقی و دینی بود، سخنرانی کرد.

وی گفت: اگر پیامبر(ص) قرار باشد با مشرکان صحبت کرده و از معاد و وجود خدای واحد با آنان سخن بگوید برای بررسی راستی و نادرستی بیانات ایشان می بایست یک زمینه عقلانی مشترک بین آنان موجود باشد، لذا لازم بوده تا منطق، داوری مشترک و شواهد مشترک بین او و مشرکان وجود داشته باشد.

این استاد دانشگاه تهران افزود: اگر اخلاق پیش از دین نباشد، دینداری هم ممکن نخواهد بود، چون وقتی مشرکان به پیامبر(ص) گوش بدهند یک امور اخلاقی لازم است مانند انصاف که باید رعایت شود.

باقری اذعان کرد: خداوند، اخلاق را در مقام تکریم طوری تعبیه کرده که دینداری را ممکن سازد و اگر انسانها فضیلتهای اولیه را داشتند گوششان باز باشد و دین را بفهمند. اخلاق در لایه‌هایی به حیات اجتماعی مربوط است و اگر نباشد حیات را از بین می برد.

استاد دانشگاه تهران تاکید کرد: اخلاق قبل از پیامبر(ص) بوده است، چون جامعه وجود داشته و از وقتی ایشان با مشرکان پیمان و تعهد می بندند براساس اخلاق است که اولا تر از دین است واین تعهد وارد حوزه اخلاقی می شود.قران به اخلاق پیشادینی صحه گذاشته است وبحث نقلی هم به این موضوع اشاره دارد.

باقری افزود: تعالیم دینی به سطح آداب و ظاهرگرایی محصور شده است و متاسفانه دینداری ما دچار اختلال شده است آن هم آداب گرایی است ما نباید تا این حد به ظاهر توجه کنیم و آنرا تکریم کنیم تربیت را نیز در سطح  آداب ظاهری محدود می کنیم اما اسلام ما را از این کار برحذر داشته است.

سخنران دوم این پنل دکتر محسن فرمهینی فراهانی بود که مقاله اش درخصوص نقش سواد فرهنگی در تحول علوم انسانی اسلامی بود.

وی گفت: سواد فرهنگی ریشه در میراث فرهنگی و اجتماعی یک کشور دارد و از آنجا که کشور ما به خصوص بعد از اسلام بافت مذهبی داشته است و با اسلام آمیخته است، نمی توان میان آنها جدایی قائل شد.

فرمهینی فراهانی افزود: سواد فرهنگی حیطه گسترده ای دارد تمام دامنه های فعالیت انسانی از ورزش گرفته تا دین وعلم را در برمی گیرد. هدف مقاله بنده نیز تبیین مقهوم سواد فرهنگی و اهمیت و نقش آن در تحولات علوم انسانی اسلامی است. در این راستا سؤالاتی مطرح است.

وی گفت: این سوالات عبارتند از: اینکه مفهوم سواد فرهنگی و ضرورت و اهمیت آن چیست؟ ابعاد و مولفه های کلیدی آن کدامند؟ نقش سواد فرهنگی در تحول علوم انسانی چیست؟ چه راهکارهایی برای تحقق سواد فرهنگی به خصوص در نظام آموزش و پرورش و جهت نقش آفرینی آن در تحول علوم انسانی متصور است؟

فرمهینی فراهانی یادآور شد: سواد فرهنگی آن چیزی است که تمام اقشار جامعه به ویژه دانش آموزان بایستی از آن آگاه باشند. حفاظت از فرهنگ ایرانی اسلامی نیازمند سواد فرهنگی است.

پنل دوم کمیسیون تعلیم وتربیت بعد از نماز ظهر و عصر و در همان تالار مولانا از ساعت ١٣ آغاز شد، سخنران اول این پنل دکتر حسن ملکی استاد تمام دانشگاه علامه طباطبایی بود که مقاله اش در خصوص برنامه درسی معنوی – رویکرد قرآنی را ارائه کرد.

وی گفت: برنامه درسی دربرگیرنده اجرا و مولفه های گوناگون است که مجموعا طرحی برای تربیت فرد را به وجود می‌آورد، ممکن است با شنیدن واژه طرح درارتباط با برنامه درسی نگرش بسته و انقباضی در موضوع تربیت به ذهن برخی متبادر شود.

ملکی افزود: مگر در تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان مدارس و جوانان در دانشگاهها حقیقت غیر از این است؟ مگرممکن است موضوع تربیت به صورت یک واقعیت و یا امر بایسته در حیات بشر در ذهن کسی باشد ولی برنامه درسی را به صورت یک طرح نپذیرد.

استاد دانشگاه علامه تاکید کرد: بنده باپذیرش این حقیقت که برای تربیت هدفمند و رو به تعالی باید طرح تربیت تهیه کرد، قصد دارد این طرح را با تاکید بر معنویت مورد کاوش قرار دهد. در خصوص این موضوع از سری صاحبنظران داخل و خارج مقالاتی به رشته تحریر درآمده و آثار فکری و علمی به جامعه ارائه شده است ولی با رویکرد قرآنی مورد عنایت لازم قرار نگرفته است.

وی افزود: به همین دلیل در عنوان مقاله به طور صریح رویکرد قرآنی ذکر شده تا تفاوت محتوا و جهت گیری مقاله ام با سایر نوشته ها در این خصوص صراحت پیدا می کند. بی تردید هرگز ادعا این نیست که پیوند برقرار شده در این مقاله بین برنامه درسی و معنویت، بی عیب و نقص است .

در ادامه دکتر اکبر راهنما دانشیار دانشگاه شاهد پشت تریبون قرار گرفت و درباره مقاله اش با موضوع چالشهای فراروی تربیت اسلامی در مواجهه با فضای مجازی سخنرانی کرد.

وی گفت: در فلسفه فناوری دو نظریه اساسی وجود دارد؛ یکی دیدگاه ابزارگرایانه است که فناوری را از لحاظ ارزشی خنثی می داند. این دیدگاه از زمانی که هایدگر پرسش بنیادین از فناوری را مطرح کرد، زیر سوال رفت. هایدگر گفت فناوری یک نوع زیست بوم است، امروزه اگر به واقعیات فضای مجازی نگاه کنیم همه چیز را با خود آورده است.

راهنما تاکید کرد: در تربیت اخلاقی ساختارهای دور و نزدیک وجود دارد و یکی از بحث هاست که به هم خورده و حالا نه اینکه تربیت های دینی اخلاقی را هم واگذاریم. ما با واجب و حرامها روبرو هستیم ولی وقتی تقولی حضور و غیاب را مطرح می کنیم بایستی با الهام از عمده تعاملی که بین عالم مجازی  با تربیت دینی وجود دارد، استفاده کنیم.

استاد دانشگاه شاهد خاطرنشان کرد: تربیت دینی و اخلاقی بر مبنای عالم مثال و واکاوی آن می تواند به ما کمک کند.

وی با بیان اینکه چالش دیگر تکثرگرایی دینی است، افزود: با ورود مظاهر مجازی بحث تکثر مطرح شد و حتی اگر دین را در نظر بگیریم، حتی خوانش ثابتی از اسلام نداریم.

راهنما بیان کرد: ادیان مختلف تفاسیر مختلفی دارند، لذا ایده کثرت گرایی دینی که جان هیک با نظریه واقع گرایی انتقادی آن را مطرح کرد که در آن گفتگوی میان ادیان را مطرح می کند که در آن ادیان گوناگون حرکت از خودمحوری به سوی حقیقت محوری دارند.

وی اظهارکرد: چالش دیگر شبح وارگی است و این واژه را اولین بار مارکس به کار برده است. شبح به ساختار حضور و غیاب تن نمی دهد  و وجه تقابل آن ذات باوری است.

سخنران بعدی این پنل نیز دکترعلی‌نقی فقیهی دانشیار دانشگاه قم بود که مقاله اش در خصوص نظریه عقل عاطفی درآموزه های اهل بیت و کارکردهای روانشناختی و تربیتی آن بود.

وی گفت: هدفم تبیین نظریه عقل عاطفی در آموزه های اهل بیت  و بررسی شرایط و توانمندیهای عقل عاطفی و کارکردهای تربیتی ـ روانشناختی آن است. این پژوهش از تحقیقات کیفی است و با روش توصیفی ـ تحلیلی به این مسئله پرداخته است که عاطفه از ویژگی‌هایی است که خداوند به عقل داده است.

فقیهی تصریح کرد: برای ارتقا و رشد روانشناختی آدمی و تربیت صحیح برای رسیدن به سعادت باید عقل عاطفی پرورش یابد. همچنین به این مساله پرداخته شده که چگونه می توان کارکرد عقل را ارتقا داد؟

استاد دانشگاه قم گفت: نتایج این تحقیق نشان داد که در آموزه های امام علی(ع) عقل در برابر عاطفه نیست بلکه سرچشمه آن است و تاکید بر این است که جهت بهینه سازی کارکرد عقل باید با کمک گرفتن از وحی علم و تجربه، بعد شناختی و عاطفی به صورت هماهنگ پرورش یابد.

فقیهی اضافه کرد: ازجمله کارکردهای پرورش هماهنگ جنبه‌های شناختی و عاطفی عقل، رشد شناختی توأم با گرایش محبتی به خدا، انسانها، خود جهان هستی است که متربی را به عملکردهای شایسته و مطلوب سوق می دهد و زمینه را برای نیل به حیات قرب و رضوان الهی فراهم می آورد.

سخنران بعدی پنل عصر این کمیسیون دکتر علیرضا صادق زاده قمصری بود که مقاله اش درخصوص تولید علوم تربیتی براساس ارتباط معرفتی با تعالیم دینی اسلام، با کدام رهیافت به نقش دین در مقام داوری را ارائه کرد.

وی گفت: برای بررسی مفهوم مورد ارائه در این مقاله از دو مولفه رهیافت درون و برون دینی استفاده کرده‌ام، الگوی ارتباط معرفتی علوم تربیتی با دین در ۵ رویکرد مورد بررسی قرار می گیرد.

صادق زاده اضافه کرد: این پنج رویکرد عبارتند از: اول تأیید و تکمیل، دوم داوری و تهذیب، سوم تأثیر مستقیم و تکیه بر امور متافیزیکی، چهارم پرهیز از مداخله مستقیم تعالیم دینی در روند تولید علم و با رویکرد تاسیس علم دینی است .

استاد دانشگاه تربیت مدرس اضافه کرد: فرض اصلی بحثم این است که ارتباط معرفتی علوم تربیتی با دین موضوعی است اما در نگاه کلی یافته های کارم عبارتند از: کشف و استنباط، علوم تربیتی از تعالیم دینی کشف شود و با توجه به حقانیت شان مورد فهم عالمان دینی قرار گیرد.

وی تصریح کرد: نکته مثبتش هم اینست که به نکات دینی مراجعه می شود اما رویکرد دایره المعارفی که می گوید هرچه هست در کتاب و سنت داریم ، در این بحث هم ثابت  است. عقل جزو مواد بشری است که در کنار بشر قرار دارد و ظرفیت تئوری پردازی را مورد توجه قرار نمی دهد  و راه ارتباط با عالمان غیر دین دار را هم می بندد .

صادق زاده عنوان کرد: در رویکرد تأیید و تکمیل، یافته های علوم تربیتی را کاملا می پذیریم اما تکمیل و جهت بندیش می کنیم. یافته‌های علمی را بدون نقد قبول می کنیم و فکر می‌کنند علوم تربیتی در مقام تبیین واقعیتهاست و ارزش ها در آن نقشی ندارند.

استاد دانشگاه تربیت مدرس درباره مولفه داوری و تهذیب اظهار داشت: این دید در حوزه و دانشگاه خیلی مطرح است و علوم تربیتی را به شرطی می پذیریم به طوری که این تعالیم را وقتی قبول می کنیم که با مبانی دینی همخوانی داشته باشد و نوعی استقلال را برای علوم تربیتی قائل است.

وی درباره پرهیز از مداخله مستقیم تعالیم دینی در روند تولید علم نیز گفت: دکتر سروش در این باره در تفرج صنع سالها پیش نظریاتی را مطرح کرده بود. با این رویکرد که فقط عالم دینی تربیت کنیم و کاری به روش و کشف نداشته باشیم و به این صورت اسلامی شدن علم کنار می رود و در این روش به این قائل هستند علوم بشری در مقام داوری از دین جداست و استقلال علوم تربیتی را به رسمیت می شناسد.

صادق زاده خاطرنشان کرد: در رویکرد تأسیس علم دینی، نقش منابع دینی را در پیش فرضها می داند و در مقام داوری به ملاک های تجربی و در کار ما ملاک  فرادینی عرضه می کند.

اما آخرین سخنران این پنل دکتر سولماز نورآبادی، استادیار دانشگاه شاهد بود که مقاله مشترکش با یدالله اسفندیاری درباره تحلیل ماهیت بومی سازی با نگاه تعلیم و تربیت ایرانی اسلامی در برنامه درسی علوم انسانی را ارائه کرد. 

وی گفت: در سالهای اخیر طرح تحول در تعلیم و تربیت و برنامه درسی، یکی از مباحث مهم در محافل علمی بوده است، این موضوع دلالت بر این دارد که برنامه های اجرا شده در نظام آموزشی به دلایل مختلف به اهداف تعیین شده به صورت کامل دست نیافته اند.

نورآبادی اضافه کرد: از عمده ترین دلایل این عدم توجه به بومی سازی و اسلامی سازی در برنامه درسی به ویژه در برنامه  درسی به ویژه در برنامه درسی علوم انسانی است. در برنامه درسی که چارچوب وارداتی و ترجمه شده  به وفور به چشم می خورد توجه اندک به آداب و رسوم، فرهنگ، شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و مهمتر از همه بعد دینی و اسلامی جامعه پرواضح می باشد.

استاد دانشگاه شاهد یادآور شد: در حالی که فرهنگ و تمدن ما از کامل ترین و بالاترین مرتبه تعالیم الهی نشات می گیرد، نظام آموزشی نتوانسته مدل مناب تربیتی ارائه دهد که با شرایط فرهنگی و دینی در سراسر کشور متناسب باشد. جهت دستیابی به پاسخی برای این مسئله از روش تحلیلی  استنتاجی بهره گرفته شده است.

وی در ادامه سخنانش تأکید کرد: علاوه بر مطالعات گسترش کتابخانه ای، نظریات متخصصان حوزه علوم تربیتی و جامعه شناسی نیز مورد بررسی و نقد قرار گرفته است. یافته های عمده این پژوهش حاکی از آن است که جهت تحول در علوم انسانی، لازم است در برنامه درسی علاوه بر بکار بستن تجربیات علمی دیگر کشورها از فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی غنی خود بهره جست و حتی گامی فراتر نهاده و این الگوی برخاسته از فرهنگ و تمدن ایرانی  اسلامی را به جهانیان معرفی کرد.

اقتصاد دانش‌بنیان برای کشور ما ضروری و حیاتی است

حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن آقا نظری، رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه روز گذشته ۲ آبان ماه در کمیسیون اقتصاد اسلامی چهارمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی در ارائه مقاله «اقتصاد دانش بنیان به عنوان یکی از زیرساخت های اقتصاد مقاومتی و تاثیر آن در تحولات علمی اقتصاد» اظهار کرد: اقتصاد دانش بنیان به عنوان یکی از زیرساخت های اقتصاد مقاومتی محسوب می شود و در همین راستا باید مفاهیم و نظرات دانش بنیان در اقتصاد تاثیر خود را بگذارد.

وی در ادامه افزود: یکی از زیرساخت های اساسی اصول و سیاست های اقتصاد مقاومتی، اقتصاد دانش بنیان است و عملیاتی کردن این سیاست ها در روابط عینی اقتصاد ایران برنامه ریزی و سرمایه گذاری همه جانبه را می طلبد.

رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفت: اقتصاد دانش بنیان یک ضرورت و این مهم در اقتصاد مقاومتی بسیار با اهمیت است و باید مباحث علمی تحت تاثیر آن قرار گیرند و همه در میدان عمل آن را بکار گیریم.

آقا نظری بیان کرد: به کارگیری دانش به عنوان یک متغیر مستقل در میدان عمل و کاربرد آن در میدان عمل مسیر رشد اقتصاد داخلی را ممکن می کند.

وی عنوان کرد: توسعه ظرفیت های فیزیکی و ظرفیت علوم و فن آوری هر دو به توسعه و استفاده از آنها تاکید دارد و اگر در این مسیر تاثرگذار شود در عوامل تولید، تغییر محسوس ایجاد می شود.

رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه اظهار کرد: علوم دانش بنیان به ویژه در اقتصاد می تواند نهادهای جدید را کشف و یا ایجاد کند و در نتیجه تولید را بهبود بخشد. همچنین فرایند تولید را افزایش می دهد  و محصول تولیدی از دانش تاثیر می پذیرد و کالای مورد نظر به دست آید.

آقا نظری به توسعه کشورهای شرق آسیا اشاره کرد و گفت: مهمترین عامل رشد و توسعه کشورهای آسیای شرقی توانمندی در محصول است زیرا آنها توانسته اند دانش را درون اقتصاد به کارگیرند واز لحاظ اقتصادی رشد قابل توجهی کنند.

وی بیان کرد: مفاهیم اقتصادی باید دگرگون شود و باید بدانیم با منابع محدود چگونه تخصیص بهینه را به کار گیریم، ما در منابع تولید محدودیت داریم اما در دانش کمیابی و محدودیت نداریم و می توانیم از این طریق به توسعه و رشد اقتصادی کمک شایانی کنیم.

رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در رابطه با مفهوم رقابت گفت: رقابت پذیری یک کالا موجب می شود تولید مجدد آن محتاج هزینه باشد، اما کالای رقابت پذیر تنها یک هزینه دارد.

آقا نظری در خصوص راهبرد اقتصاد دانش بنیان در ایران اسلامی عنوان کرد: دانشگاه باید انسان دانشمند تربیت کند چون به عنوان کارسازترین سرمایه انسانی، باید کارآفرین تحویل جامعه دهد و موسساتی وجود داشته باشند تا دانش به محصول تبدیل شود و سازمان های اقتصادی از آن استفاده کنند.

وی اظهار کرد: به کارگیری دانش محدودیتی ندارد و می توانیم از دانش در تمامی زمینه های اقتصادی استفاده کنیم و رشد و توسعه اقتصادی را برای ایران اسلامی به ارمغان بیاوریم.

اقتصاد اسلامی می‌تواند راهکاری برای اقتصادهای بن‌بست رسیده باشد

حسین عیوضلو، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در چهارمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی در ارائه مقاله «فرایند نظام سازی بر اساس مبانی استنباط کلان سیستمی اسلامی» اظهار کرد: هر اقتصادی ریشه در جهان بینی آن مکتب دارد و اقتصاد اسلامی نیز ریشه در جهان بینی اسلام دارد و بر این اساس آیات اقتصادی قرآن کریم، تعالیم وحیانی، احادیث و روایات ائمه(ع) نقش مهمی در شکل دهی اقتصاد اسلامی داشته است. 

وی در ادامه افزود: عبارت اقتصاد اسلامی به عنوان یک مشترک لفظی دارای ابعاد و تفاسیر مختلفی است که هر یک از صاحب نظران بر اساس بینش هایی که داشته اند به نحوی بر دامنه آن افزوده اند و بدین وسیله به رشد و تعالی آن همت گمارده اند.

عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) گفت: گستردگی دامنه بحث در ابعاد اقتصاد اسلامی بیان گر میزان انتظاراتی است که جامعه از آن انتظار دارد و اقتصاد اسلامی می تواند الگو و راهکاری برای برطرف کردن مشکلات اقتصادی جوامع امروز باشد و بدین وسیله ناکارآمدی الگوهای سرمایه داری و سوسیالیستی را به همگان نشان می دهد.

عیوضلو گفت: اگر چه کشف مکتب اقتصاد اسلامی در حوزه بایدها و نبایدهای اقتصادی بر اساس روش اجتهادی به دست می آید اما باید به این مهم توجه کرد که زیربنای احکام اسلامی در حوزه اقتصاد، آموزه های جهان شناختی تکوینی و همچنین مسائل استخراج شده از وحی و روایات معصومین(ع) است.

وی بیان کرد: امکان پذیری اقتصاد اسلامی در جوامع امروز براین اساس است که اقتصاددانان اسلامی بر اساس شناختی که از واقعیت روابط اقتصادی در جوامع اسلامی کسب می کنند و بر پایه مبانی و اصول ثابت شریعت اسلام به تولید نظریه های راهبردی برای تغییر وضعیت فعلی اقدام کنند. این نظریه ها راه را برای رهبران جوامع اسلامی هموار می کند تا نظریه هایی که با مبانی و اصول اسلامی سازگارتر است را انتخاب و آن را به کار گیرند.

این عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) عنوان کرد: در فرایند نظام سازی اقتصادی با نگاه کلان نگر و سیستمی باید به مبانی فلسفه اسلامی که داریم توجه کنیم و از آن در این مسیر استفاده بهینه کنیم تا به اهداف از پیش تعیین شده دست یابیم.

عیوضلو اظهار کرد: موارد تشکیل مبانی اقتصاد مقاومتی قوانین اثباتی، قضاوت های ارزشی ومواردی که از قبل تعیین شده اند، است که باید از این موارد استفاده کنیم تا بتوانیم به راهکار مورد نظر دست یابیم.

وی افزود: فرایند نظام سازی بر اساس مبانی استنباط کلان سیستمی اسلامی بر پایه احکام نبوی و احکام امامتی استوار است و در این راستا می توانیم از این مبانی اسلامی استفاده کنیم.

این استاد دانشگاه بیان کرد: اقتصاد اسلامی می تواند راهکاری برای اقتصادهای به بن بست رسیده جوامع امروزی باشد به شرطی که ما بتوانیم اقتصاد اسلامی را درست و بر پایه تعالیم اسلامی در جامعه پیاده کنیم.

برداشت لیبرالی از اسلام، جنگ با اسلام واقعی است

حجت الاسلام والمسلمین دکتر مجتبی عبدخدایی استادیار دانشگاه علامه طباطبایی، روز گذشته ۲ آبان ماه در کمیسیون علوم سیاسی چهارمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی در ارائه مقاله خود به حوزه بایسته‌های نظریه پردازی اسلامی در روابط بین الملل پرداخت و گفت: ضرورت دارد که جمهوری اسلامی به چند محور رهایی سیاست خارجی از انتخاب میان سیاست رئالیسی و لیبرالیستی، سازمان بخشی به ظرفیت‌ها و استراتژی‌ها، جلب فرصت ها و چرخش ها در نظام بین الملل توجه کند.

وی درباره رهایی سیاست خارجی از تردد بین سیاست رئالیسی و لیبرالیستی، عنوان کرد: تصمیمات سیاست خارجی ما همواره در چالش دگرگونی میان نظریه لیبرالیسم و رئالیسم در کشاکش بوده است. نگرش لیبرالیسم بین الملل بر اصل مماشات و همراهی به عنوان منطق نظم بخشی در بین الملل اعتقاد داشت.

عبدخدایی افزود: در عرصه آنارشیست سیاست مماشات سازمان های بین‌المللی پاسخگو نیست بلکه در آن توازن قدرت مهم است. جنگ جهانی دوم دیدگاه لیبرالیسم را به چالش کشید.

استادیار دانشگاه علامه طباطبایی، اظهار داشت: در اصطلاحات سیاستمداران ما اتکا بر بازی برد برد، استفاده و تاکید بر سازمان ها و حقوق بین الملل، عدم تحلیل بر جایگاه نقش نهادها و رژیم ها در سیاست بین الملل، برآورد نادرست از ظرفیت قدرت ملی، فدا نمودن ارزش‌های حیاتی ملت به بهانه جلوگیری از جنگ، ادبیات مشحون از شفاف سازی و اعتمادسازی همه و همه ادبیاتی است که در عرصه بین الملل تحت عنوان لیبرالیستی به دانشجویان خود آموزش می دهیم اما چرا این ادبیات رایج و فراگیری شده است؟

وی بیان داشت: حادثه تصرف حلب و تصویب تحریم مبتنی بر تحریم هایی باراک اوباما نشان دهنده دو رویکرد در سیاست خارجی ایران است که باعث می شود نیروها و انرژی سیاسی کشور به هدر رود.

عبدخدایی اظهار داشت: ما باید وارد عرصه نظریه پردازی بین الملل شده و تکلیف خود را نسبت به تئوریک و تحلیل تبین کنیم، چرا در ادبیات سیاستمداران اسلام صلح ورزی بی قاعده برجسته می‌شود و بحث قدرت به بهانه مخالفت اسلام کنار گذاشته می شود، بحث قدرت و خشونت تفکیک نمی شود، از مهرورزی اسلام با صاحبان ادیان دیگر عدول می شود و این به سیاست مماشات در سطح کلان تعمیم داده می شود.

استادیار دانشگاه علامه طباطبایی، با بیان اینکه مذاکره در سیاست خارجی به معنای داد و ستد است، عنوان کرد: اگر این معنا را در قبال ارزش های حیاتی خود به مذاکره گذاشتیم و تفسیری تحت عنوان تفسیر مهرورزانه از اسلام دادیم نشان می دهد که ما در سطح سیاست خارجی هنوز نتوانستیم از چهره لیبرالیستی عبور کرده و بر اساس رئالیست فضای اسلامی تدوین نداشته ایم.

وی افزود: اشتباه در برداشت از اسلام رحمانی برداشت لیبرال گونه از اسلام را ارائه می دهد اسلام داعش و لیبرالیست را با هم به جنگ با اسلام واقعی می آورد.

عبدخدایی ابراز کرد: جبهه کفر یک مشکل وجودی با اسلام دارد، ابهام در شناخت دوست و دشمن، اختلاف در سطح تقابل و درگیری سبب شده که سیاست خارجی نتواند انسجام خود را داشته باشد.

استادیار دانشگاه علامه طباطبایی، ادامه داد: جمهوری اسلامی به جهان اثبات کرد که اسلام بدون اتکا به دیگران در درون خود پتانسیل حرکت اجتماعی را دارا است، و همین ملت ها را به سمت هویت خواهی اسلامی پیش برد.

وی بیان داشت: نقطه عطف دیگر این بود که جمهوری اسلامی در مبنای تفکر امامت و امت محور می تواند همراه دولت مدرن ایجاد و کار کند، تعهد به نظم امت محور و زیست در نظام دولت مدرن امری بود که جمهوری اسلامی الگوی خود را نشان داد.

عبدخدایی با بیان اینکه جمهوری اسلامی در یک دوران و چالش اقداماتی تدوین استراتژی قرار دارد و یک انسجام عملکردی اقتضا می کند، گفت: ما مشکلات برجام را در مذاکرات الجزایر هم داشتیم، این مشکلات به اشتباه در چهارچوب تفکر نظری برمی گردد، لیبرالیستی که ۸۰ سال پیش کنار گذاشته شده امروز ما می خواهیم تجربه کنیم.

استادیار دانشگاه علامه طباطبایی، درباره اینکه نظم مدرن با نظم امت محور قابل جمع است یا نه، عنوان کرد: این بحث مهمی است اما مشکل ما هنوز مشکل لیبرالیسم و رئالیسم است، که با آنچه در روابط بین الملل است را قبول نداریم. اسلام دین قدرت است اما دین خشونت نیست تاریخ بین الملل نشان داده جنگ را کسانی پدید می آورند که آمادگی جنگیدن ندارند.

وی در پایان سخنانش گفت: ملتهایی که دنبال روی مماشات هستند عامل جنگ ها می شوند. بحث سیاست خارجی ما هم باید یک نظریه پردازی اسلامی بر مبنای آیات و روایات قرآنی داشته باشد.

علامه طباطبایی صاحب مکتب سیاسی است

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) گفت:چرا در کتاب تاریخ معاصر دبیرستان اصلا درباره علامه طباطبایی مطلب وجود ندارد در حالی که ایشان صاحب مکتب سیاسی است، اگر شاگردان مکتب را حذف کنید با یک شکست روبرو خواهید شد اما در تاریخ نگاری سیاسی ما نامی از علامه نیست طوری که برخی نوشتند ایشان با امام و انقلاب زاویه داشت.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه به نقل از ستاد خبری چهارمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی، حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمد رهدار، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ره) در ارائه مقاله خود در این کنگره گفت: خالق در خلق خود حضور دارد، هر تاریخی خالقی به نام مورخ دارد که در اثر خود حضور وجودی دارد.

وی افزود: در بحث‌های کلی و مبانی تحول علوم ادعای پذیرفته شده‌ای در بین محققان آن وجود دارد که بر مبانی و ارزش‌های علم موثر است. با پذیرش این ادعا این پرسش خاص تر می‌شود که آیا انقلاب اسلامی به تغییر مبانی یا روش‌ها منجر شده است؟ با انقلاب اسلامی یک دسته از ارزشها و مبانی تغییر یافته است. تاریخی نگاری معاصر باید با تاریخی نگاری موجود و قبل از انقلاب متفاوت باشد.

 عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) با بیان اینکه اولین عرصه‌ای که نسبت به حوزه سیاست به آن باید نگاه کرد علوم است، گفت: در انقلاب اسلامی بحث‌های فقه سیاسی برجسته شد، اما پیش از آن عمدتا منابع فقهی به معاملات و عبادات تقسیم می‌شد. با ظهور امام خمینی(ره)، فقه به معاملات، عبادات و سیاست تقسیم شد و این پررنگ شدن، ما را دعوت می کند که در عقبه تاریخی مکاتب فقه سیاسی، ظهور، اوج یا افول آن را مورد بررسی قرار دهیم.

وی با بیان اینکه بین مکتب فقه سیاسی در شیراز، مشهد و تبریز تفاوت وجود دارد و این هر سه از مکتب فقه سیاسی قم متفاوت هستند، اظهار داشت: پس از انقلاب اسلامی ما با یک درک متفاوت و جدیدی در حوزه عرفان مواجه شدیم. کتاب عرفان حماسی را تلاش کردند تا تئوریزه کنند، اما خوانش سیاسی از حوزه عرفان معاصر نداشتیم.

حجت الاسلام رهدار با بیان اینکه در یکی از موسسات قم خوانش سیاسی از عرصه عرفان سیاسی داشتیم، گفت: مردم با ساحت سیاسی عرفانی بزرگان تاریخ کمتر آشنا شدند به عنوان مثال مرحوم آیت‌الله بهجت، آیت الله جوادی آملی یا آیت الله بهاء الدینی دارای اندیشه سیاسی هستند.

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) بیان داشت: چرا در کتاب تاریخ معاصر دبیرستان اصلا درباره علامه طباطبایی مطلب وجود ندارد در حالی که ایشان صاحب مکتب سیاسی است، اگر شاگردان مکتب را حذف کنید با یک شکست روبرو خواهید شد، اما در تاریخ نگاری سیاسی ما اسمی از علامه نیست، طوری که برخی نوشتند ایشان با امام و انقلاب زاویه داشت. ما باید در پایگاه انقلاب اسلامی خوانش نهضت سیاسی داشته باشیم.

قرآن مهمترین منبع معرفتی دانش سیاسی اسلامی است

حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمود طیب حسینی دانشیار گروه قرآن پژوهی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، در ارائه مقاله خود درباره رویکردهای سلبی و ایجابی قیام برای خدا در سیاست ( با تاکید بر سوره سبا) در اولین روز از کنگره گفت: قرآن کریم مهمترین منبع معرفتی برای دانش های مختلف دینی از جمله دانش سیاسی اسلامی است.

وی افزود: یکی از مبانی تئوریک برجسته سیاست و حکومت از منظر قرآن کریم « قیام برای خدا» است، آیه شریفه ۴۶ سوره سبأ «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکم بِوَاحِدَهٍ أَن تَقُومُواْ لِلَّهِ مَثْنیَ‏ وَ فُرَادَی‏ ثُمَّ تَتَفَکرُواْ مَا بِصَاحِبِکمُ مِّن جِنَّهٍ..» مؤمنان را به قیام برای خدا به صورت دو نفر دو نفر و تک تک سفارش می کند.

طیب حسینی اظهار داشت: مطابق روایات اهل بیت(ع) آیات شریفه قرآن در فرایند هدایت بشر و پاسخگویی به نیازهای مختلف تربیتی و هدایتی انسان دلالت حداکثری دارد.

دانشیار گروه قرآن پژوهی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، بیان داشت: مطابق مبنای فوق یکی از زمینه های توسعه در دلالت‌های قرآن مجید آن است که آیات شریفه در سیاق دلالت بر یک معنا دارد و در خارج از سیاق دلالت بر معنایی دیگر و هر دو معنا مراد خداوند است. در تفسیر قرآن حکم آیه محدود به مورد نزول نیست بلکه گستره عام لفظ را در برمی گیرد.

وی افزود: مرکز بحث در آیه شریفه عبارت «أَن تَقُومُواْ لِلَّهِ مَثْنیَ‏ وَ فُرَادَی» است، که مخاطبان و مؤمنان را به قیام برای خدا به صورت دوتا دوتا و تک تک دعوت می کند: «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکم بِوَاحِدَهٍ أَن تَقُومُواْ لِلَّهِ مَثْنیَ‏ وَ فُرَادَی‏ ثُمَّ تَتَفَکرُواْ مَا بِصَاحِبِکمُ مِّن جِنَّهٍ…؛  در بخش دیگر آیه نیز دارای اهمیت بوده و در تعیین معنای عبارت فوق تأثیر گذارند: از آیه شریفه و عبارت فوق دو معنای ایجابی و سلبی از قیام برای خدا در عرصه سیاست و حکومت قابل برداشت است.

طیب حسینی درباره بعد ایجابی، عنوان کرد: در بعد ایجابی، «قیام برای خدا» عبارت است از انقلاب علیه طاغوت و نهضت علیه حکومت‌های باطل. و هر گونه جهاد و قیام در راه خدا است، معنای عام تر آیه این است که: انسان در همه فعالیت سازنده یا بازدارنده در جامعه اسلامی خالصانه برای خدا تلاش کند.

وی درباره مؤیدات بعد ایجابی آیه، اظهار داشت: این برداشت از آیه شریفه در دوره معاصر بسیار مشهور است، بیشتر مفسران معاصر و کهن این معنا را از آیه شریفه برداشت کرده اند، از جمله امام خمینی(ره) در رهبری نظام اسلامی ایران همواره این آیه شریفه را در تمام فعالیت های اجتماعی نصب العین خود قرار می داد، این معنا با مفاد بسیاری از آیات دیگر و روایات شریف که مؤمنان را به مجاهده در راه خدا و اخلاص در اعمال و رفتار سفارش می کند کاملا سازگار است.

طیب حسینی درباره اشکالات معنای ایجابی آیه، عنوان کرد: معنای یاد شده با سیاق آیه شریفه به ویژه با ادامه آیه که می فرماید: «ثُمَّ تَتَفَکرُواْ مَا بِصَاحِبِکمُ مِّن جِنَّهٍ» و قیام را عامل و زمینه ساز تفکر معرفی می کند ناسازگار است، همچنین با معنای «أعِظٌکم» در صدر آیه شریفه نیز ناسازگار است.

وی افزود: طی یک بررسی لغوی و موضوعی در قرآن مجید، واژه موعظه و مشتقات آن درهمه مواردش در قرآن مجید به معنای بازداشتن مردم از امور ناپسند همراه با تهدید و هشدار به آنها در صورت ارتکاب است. و چون قیام برای خدا در امور زندگی امری بسیار شایسته است، به کار بردن موعظه در مورد آن نابجاست. درنتیجه دراین آیه قیام باید به معنایی تفسیر شود که با معنای موعظه سازگار باشد.

طیب حسینی درباره مفاد سلبی آیه شریفه، اظهار داشت: در رویکرد سلبی، برعکس رویکرد ایجابی، قیام به معنای توقف و باز ایستادن از حرکت و اقدام سیاسی ـ اجتماعی و پرهیز از مقابله با پیامبر، عموم رهبرانی دینی و حکومت دینی معنا می شود.

دانشیار گروه قرآن پژوهی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، افزود: در این برداشت «قیام» به معنای توقف و بازایستادن از حرکت احساسی و کورکورانه و کنار کشیدن از اجتماعات و میتینگ‌های سیاسی غوغاسالارانه علیه رهبران دینی(پیامبر) است که در آنها غالبا از احساسات عموم سوء استفاده می شود.

وی درباره دلایل برداشت سلبی از آیه شریفه ، عنوان کرد: برای نخستین بار زمخشری با یک تحلیل ادبی اجتماعی از آیه شریفه به این برداشت رسیده، و از شیعه مفسران بزرگی مثل فیض کاشانی آن را پذیرفته اند. معنای اصلی «قیام» توقف و بازایستادن از حرکت است چنانکه در آیه ۲۰ سوره بقره  «کلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فیهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَیهِمْ قامُوا» به این معنی است، و در آیه مورد بحث این معنای قیام کاملا درست است، به علاوه معنای یاد شده با سیاق آیه شریفه و عبارت ثُمَّ تَتَفَکرُواْ مَا بِصَاحِبِکمُ مِّن جِنَّهٍ» کاملا سازگار است، همچنین با معنای «أعِظکم» که برای بازدارندگی همراه با هشدار به کار می رود کاملا سازگار است.

طیب حسینی با اشاره به نتیجه به دست آمده از تحلیل ادبی و در نظر گرفتن سیاق و قرائن موجود در آیه شریفه، گفت: آیه شریفه ۴۶ سبأ با یک موعظه همراه با تهدید و هشدار از مردم شهر مکه می خواهد از تجمعاتی که سران مشرک علیه پیامبر به راه می اندازند دو به دو یا تک تک فاصله بگیرند؛ زیرا رویکرد این تجمعات اغلب هیجانی و احساسی است و قدرت تفکر صحیح را از شرکت کنندگان سلب می کند، سپس در مکانی آرام درباره گذشته و حال پیامبر(ص) به تفکر می پردازند. در این صورت حق برای آنان آشکار خواهد شد و در می یابند که اتهامات سران شرک به پیامبر از جمله اتهام جنون ناروا است.

دانشیار گروه قرآن پژوهی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، بیان داشت: نکته مهم این است که فاصله گرفتن از تجمعات یاد شده، زمینه‌ساز تفکر و تعقل مثبت خواهد بود و می توان در فضایی آرام و بدون تعصب و غوغا و جهل، به حقیقت دست یافت.

وی درباره تعمیم نتیجه، بیان داشت: مطابق مبنای پنجم، معنای آیه شریفه تعمیم می یابد و شامل همه رهبران و مصلحان دینی اعم از امامان معصوم(ع) و غیر آنها می شود، و چنین نتیجه می گیریم که خدای تعالی از فرد فرد جامعه می خواهد تا در فضاهای تاریک فتنه و پرهیاهوی تبلیغ علیه رهبران و مصلحان دینی که با پشتوانه و پیشینه ای روشن، جان بر کف در راه گسترش دین خدا و عدالت در زمین و نجات انسان های محروم تلاش می کنند و در این راه با امواج سهمگین تهمت و تبلیغات سوء از سوی سران جاه طلب و دنیا پرست مواجه می شوند از تجمعات آنان دوری بگزینند. و با یافتن همراهانی به همفکری و مشورت با یکدیگر بپردازند و خردمندانه تعقل بورزند. در این صورت طبق وعده خدا حتما حق برای آنان آشکار خواهد شد، و ثانیا اگر همراهی نیافتند، وظیفه دارندخود به تنهایی از آن تجمعات فاصله گیرند و در خلوت  بیاندیشند تا خداوند آنان را به حق هدایت کند.

طیب حسینی در پایان درباره اثبات معنای ایجابی آیه شریفه، خاطرنشان کرد: باید یاد آور شد که گرچه معنای ایجابی آیه شریفه یعنی قیام برای خدا در همه امور زندگی با سیاق و قرائن موجود در آیه سازگار نیست اما مطابق مبنای چهارم ما می توانیم بعد از اثبات معنای صحیح آیه، معنای ایجابی را نیز از آیه برداشت کنیم، زیرا دلالت عبارات قرآن فارغ از سیاق نیز حجت است، بنابر این آیه شریفه دلالت دارد بر قیام و جهاد خالصانه علیه هر گونه ظلم و طاغوت و باطل به صورت دو به دو و تک تک، و در این قیام باید هم به تنهایی اندیشید، و هم از مشورت و اندیشه دیگران بهره گرفت، چرا که استبداد در فکر و رأی مایه تباهی است، و در همه امور زندگی به نیت اصلاح و فهم حقایق باید برای خدا دو به دو (برای مشورت) و یک به یک (برای تفکر) اقدام  کرد.

صل اول تحول علوم انسانی؛ استفاده از انباشت علمی حوزه‌های مرتبط

محمدمهدی مجاهدی مؤخر استادیار گروه اقتصاد بازرگانی دانشگاه علامه طباطبایی در چهارمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی در ارائه مقاله «دلالت‌هایی از اشتراکات کشفی در اندیشه‌های فکری علم اقتصاد» اظهار کرد: در جهانی که علوم انسانی به‌عنوان ماحصل عقل و تفکر بشری در کشاکش ابطال‌گرایی و اثبات‌گرایی مبتنی بر عقل تجربی است، برخی مفاهیم غیرتجربی با منشأ مذهب و دین در استوانه تفکر علوم انسانی امری نکوهیده و غیرعلمی دانسته می‌شود.

وی در ادامه افزود: گذار از رویکرد مشاهده به استدلال ریاضی و سپس عقلی فلسفی منبعث از اندیشه فلسفه اسلامی- شیعی به‌ ویژه در علوم اجتماعی و به ‌طور خاص علم اقتصاد می‌تواند به کشف برخی قواعد جهان‌شمول دین در متن جامعه بیانجامد.

استادیار گروه اقتصاد بازرگانی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: زمینه‌های ورود به عقل در حیطه علم اقتصاد آنچه مبنای تحلیل و مقایسه اقتصاد سرمایه‌داری و اقتصاد اسلامی شده است بیشتر بر ابزار مشاهده ناشی از تائید و یا رد آزمون‌های آماری و نرم افزارهای اقتصادسنجی است. چنانچه این حیطه بخواهد مبنای گفتمان عقلی و نظری باشد صرفا روش تکنیک آماری و اقتصاد سنجی، ابزار قابل اتکایی نخواهد بود. بدتر آنکه بخواهیم مبانی فقهی اقتصاد اسلامی را بر پایه آزمون‌های آماری قابل ‌مشاهده برای تائید یا رد یک گفتمان نظری به کار گیریم.

وی گفت: دلالت اول تخصیص بهینه بین زمانی است، همین نگاه در اندیشه فلسفه اسلامی به شیوه استدلالی و عقلی بیان می‌شود. از این منظر فاعل حرکت برای ایجاد حرکت یا رشد اقتصادی نمی‌تواند سکون داشته باشد. محرک باید خود متحرک باشد. چرا که اولاً اگر سکون در مقابل حرکت یک نقصان تلقی شود، علت از معلول نمی‌تواند ضعیف‌تر باشد. قدرت فاعل بر معلول قوی‌تر است پس اگر حرکت تدریجی را موضوع برتری و مزیت برای شخصیت معلول قرار دهیم باید فاعل حرکت سکون نداشته باشد.

مجاهدی مؤخر بیان کرد: دوم این ‌که چنانچه فاعل حرکت ساکن باشد در جز جزء حرکت تدریجی ماده دخالت نداشته و تمام اجرای حرکت نسبت به فاعل علی السویه خواهد بود. در عدم حضور فاعل معلول می‌تواند از بین برود. درنتیجه برای این‌که محرکی خارج از ذات متحرک داشته باشیم فاعل و محرک حرکت باید خود امر تدریجی در طول زمان باشد و به ‌بیان ‌دیگر خود متحرک باشد.

استادیار گروه اقتصاد بازرگانی دانشگاه علامه طباطبایی عنوان کرد: نقطه اختلاف نگاه کلاسیکی اقتصاد رشد با نگاه اسلامی به مقوله جمعیت در این مسئله نهفته است که اقتصاد کلاسیکی عامل انسانی ابزار تولید و مزدبگیر است که ارزش تولیدی حاصل از خلاقیت و فعالیت خود را به صاحب سرمایه ارائه و پاداش دستمزد می‌گیرد. در نگاه اسلامی توجه به عامل انسان به دلیل تنها عاملی است که امکان خروج قوه به فعل را هم در خود و هم در کنترل جهان پیرامون دارد. پاداش عامل انسانی بر اساس تولید و نه صرفاً ابزار تولید تعیین می‌شود.

وی در مورد دلالت دوم که اثر ربای قرضی (پول و کالا) بر تخصیص بهینه اقتصاد است، گفت: از سوی دیگر شرط بهینگی در شرایط ورود پول به تابع مطلوبیت ایجاب می‌کند که جامعه از پول به‌ گونه‌ای اشباع شود که نرخ بهره پولی در جامعه صفر شود. به‌بیان‌دیگر اقتصاد سرمایه‌داری، مقدار بهینه پول درجایی است که بهره پولی در این اقتصاد صفر باشد. از منظر اقتصاد اسلامی صفر هم یک عدد است و اقتصاد ربوی را می‌تواند تائید کند. مکانیسم اقتصاد بدون ربا حتی صفر را هم به رسمیت نمی‌شناسد. دلیل عقلی برای آن موهوم بودن ذات بهره به‌عنوان یک عامل حرکتی و عدم قوه برای فعلیت وجودی است.

مجاهدی مؤخر افزود: دلالت سوم «کنز پول و کاهش رشد اقتصادی» است. کنز و نگهداری پول به‌عنوان سهمی از کل ثروت جامعه، چنانچه بازده پولی از بازده سرمایه فیزیکی به‌ کاررفته در تولید بیشتر باشد، اقتصاد از تعادل رشد تضمین ‌شده که برابر رشد طبیعی اقتصاد است دور خواهد شد.

استادیار گروه اقتصاد بازرگانی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: دلالت چهارم همان الگوی قرض دهی و تأمین مالی اسلامی است. اصلی‌ترین ویژگی قرض‌الحسنه در انتزاع وجه قرضی از قرض دهنده به قرض گیرنده است.

وی گفت: کشف قواعد علمی معطوف به اقتصاد کلاسیکی با اهداف و پارادایم‌های متفاوت فکری در برخی زمینه‌ها ممکن است با قواعد سرمشق اسلامی اشتراک داشته باشد. این اشتراک در اندیشه فکری ضمن این ‌که می‌تواند نقطه آغازین گفت وگو تلقی شود، می‌تواند شامل دلایل متعدد و پاسخ یکسان به جنبه‌های مختلف از یک سؤال یا مسئله تحقیقی باشدَ.

مجاهدی موخر عنوان کرد: اصل اولیه برای تحول و ارتقای علوم انسانی اسلامی استفاده مناسب از انباشت علمی در حوزه‌های مرتبط است.تفکر و گفتمان میان اندیشه‌های رقیب و متعارض در اقتصاد پای گذاردن بر نقاط اشتراکی است که مکاتب فکری با تنوع مبانی فکری به نتیجه یکسان دست یازیده‌اند.

استادیار گروه اقتصاد بازرگانی دانشگاه علامه طباطبایی در پایان بیان کرد: عقل استدلالی در اندیشه اقتصاد هنجاری در ابتدا صرفاً می‌تواند به حسن و قبح کشف خود مباهات داشته باشد و در قدم بعدی، اجرایی کردن دستور و حکم الهی در قالب و نهادسازی و سیاست اقتصادی به هنگام اجرای درست آن حاصل خواهد شد.

مطالعات اسلامی امنیت بسیار جوان و نیازمند توجه بیشتری است

دکتر شریف لک‌زایی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برادر حجت الاسلام والمسلمین نجف لک‌زایی استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) به نیابت از دکتر نجف لکزایی در ارائه مقاله وی تحت عنوان فقه امنیت گفت: مطالعات اسلامی در امنیت بسیار مهم است که فقه هم نقش پررنگی در آن دارد.

وی افزود: با توجه به وضعیت امروز جهان توجه به بحث امنیت و مطالعات اسلامی امنیت، امری ضروری تلقی می شود. از نیمه دوم قرن بیستم تا الان مطالعات امنیتی در سطح جهان در حال گسترش بوده است و در دنیا به عنوان، رشته مطالعاتی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد اما مطالعات اسلامی امنیت بسیار جوان و نیازمند توجه بیشتری است.

دکتر لک زایی عنوان کرد: انحطاط امنیتی در دنیا باعث بروز برخی انقلاب ها و قیام ها و شورش ها به ویژه در کشورهای دارای نظام استبدادی و تحت سلطه استعمار شده است. برای همین نخبگان امنیتی در تلاش برای ارائه بحثهایی در این زمینه بوده اند تا این انحطاط فروکش کند و این مطالعات بتوانند دنیا را به سمت و سوی ببرد که از اوضاع منحط امنیتی خارج شویم. در همین زمینه مطالعات اسلامی امنیت هم دنبال این است که ادبیاتی تولید کند که مبتنی بر نگاه بومی و اسلامی و سازگار با مبانی اندیشه‌ای ما باشد، البته بخش عمده ادبیات تولید شده نیز مربوط به به مراکز و کشورهایی است که خود عامل ناامنی در جهان بودند و لازم است که مسلمانان درباره ایجاد ادبیات امنیتی تلاش نمایند.

وی بیان داشت: حوزه مطالعات امنیتی چون با پدیده امنیت به مثابه یک امر هنجاری سروکار دارد به شدت آغشته با مفاهیم ارزشی است. از این رو باید در این زمینه اتخاذ موضع کنیم و یافته های خود را به بحث و تامل بگذاریم. بنابراین مراجعه به سابقه مطالعاتی این دانش در علوم اسلامی امری لازم است و ما نیاز به بازشناسی و بازسازی این دانش در آثار خویش داریم، البته متناسب با شرایط اقتضائات بومی خود و به منظور ارائه راهکاری برای خروج دنیا و جهان اسلام از انحطاط امنیتی و ورود به مکتب امنیتی اسلام.

لک‌زایی با اشاره به اینکه امنیت پژوهی در علوم اسلامی از چه گستره مطالعاتی برخورددار است، اظهار داشت: اینجا بحث در حوزه فلسفه علم مورد مطالعه قرار می گیرد که از این منظر باید شاخه‌های امنیت اسلامی را کاوش و جستجو کنیم. از این منظر اگر بخواهیم نظام و مکتب امنیتی اسلام را با رویکرد به منابع اصیل اسلامی ارائه کنیم موارد ذیل باید مورد توجه قرار گیرد:

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: در این مسیر نکته اول شناخت هندسه و ساختار دانش امنیت و بیان مهمترین مسائل آن است، دوم تحلیل معنایی و مفهومی مفاهیم کلیدی دانش امنیت است، سوم شناخت مباحث معرفت شناختی دانش امنیت مانند چگونگی توجیه و اثبات گزاره ها و بیان سرشت واقع نمایانه یا ابزار انگارانه آنهاست، چهارم شناخت روش‌شناسی و کشف رویکردها و رهیافت های دانش امنیت است، پنجم شناخت پیش فرض ها و مبادی علمی و غیر علمی ورود به مباحث امنیتی است، ششم شناخت کارکردها و پیامدهای فردی و اجتماعی دانش امنیت است، هفتم مطالعه تطبیقی گرایش ها و مکاتب مختلف و بررسی مناسبات دانش امنیت با علوم و رشته های همگون و مرتبط است چراکه فقه امنیت و فلسفه امنیت نمی تواند خارج از دیگر دانش ها مطالعه شود، هشتم آسیب شناسی و کشف بایسته های دانش امنیتی در حوزه مطالعات سیاسی. اینها نکاتی است که به نظر باید از منظر فلسفه علم در مباحث مطالعات اسلامی امنیت باید مورد توجه قرار گیرد که با آن بتوان مکتب امنیتی اسلام و نظریه های امنیتی آن را ایجاد کرد.

دکتر لک‌زایی با بیان اینکه در مقاله ۱۰ شاخه مطالعات اسلامی امنیت فهرست شده است، گفت: یکی مطالعات امنیتی فلسفی است که بنیان‌های بحث نظری را برای ما ایجاد و تولید می کند. بنابراین اهمیت بسیار زیادی خواهد داشت. در حوزه فلسفی سه مکتب فلسفی اسلامی بزرگ مشاء، اشراق و متعالی را داریم که در آن متفکرانی مانند فارابی، ابن سینا، شیخ اشراق و خواجه نصیر طوسی و در دوره معاصر امام راحل(ره) و دیگر متفکران ما مانند علامه جوادی آملی قابل مطالعه هستند.

وی افزود: دیگری مطالعات امنیتی کلامی است که متفکران مختلفی در این مبحث صاحب نظر هستند. وی افزود: در حوزه کلامی شیخ مفید و علامه حلی در دوره معاصر استاد شهید مطهری و حضرت امام راحل در حوزه فلسفه مشائی خواجه نصیر طوسی قابل مطالعه است. در شاخه سوم از منظر امنیتی اخلاقی مورد توجه نویسنده بوده است که از گذشتگان نراقی و در دوره معاصر اندیشمندانی مورد توجه بودند.

دکتر لک‌زایی ادامه داد: چهارمین شاخه، مطالعات امنیتی قرآنی است که تفاسیر و متفکران زیادی داریم که باید نگاه امنیتی آنان مورد مطالعه قرار یرد. از متاخران حضرت امام راحل(ره)، شهید مطهری و علامه جوادی آملی محور بحث نویسنده است. همچنین در پنجمین شاخه، امنیت در مباحث حدیثی و روایی ما مورد توجه قرار گرفته است، حوزه ششم امنیتی در تاریخ و سیره معصومین است که باید مورد توجه قرار گیرد و مطالعات را آنجا تعمیق دهیم.

وی بیان داشت: هشاخه های دیگری که باید مورد مطالعه قرار گیرد عبارتند از سیاست نامه‌ها، مباحث امنیتی از منظر ادبیات و دانش عرفان و در نهایت مباحث فقهی که اهمیت و نقش بسیار زیادی دارد.

این محقق و نوینسده کشورمان گفت: ورود به هر کدام از این شاخه ها روش خود را می طلبد ما در شاخه فلسفی و کلامی نیاز به روش شناسی فلسفی و عقلی داریم که مبتنی بر برهان است. در بخش عرفانی روش شهود مطرح شده است، در حوزه رویکرد قرآنی نگاه تربیتی و موضوعی جامعه و تفسیر قرآن به قرآن مد نظرشان بوده است، در حوزه مطالعات با رویکرد حدیث و بحث رجال، درایه و تحقیق و محتوا را مد نظر گرفتند، در حوزه مطالعات امنیتی فقه بحث اجتهادی استنباطی مورد توجه قرار گرفته است.

وی افزود: مطالعات با رویکرد اخلاقی، تاریخی، تجربی و نقدی مباحثی است که از سوی نویسنده مورد توجه قرار گرفته است، اما الگوهای اصلی امنتیت پژوهی در علوم اسلامی در همین ۱۰ شاخه فلسفی، کلامی، فقهی، اخلاقی، عرفانی، قرآنی، حدیثی، تاریخی، ادبی، سیاست نامه ای قابل تحلیل و بررسی است، البته نویسنده برخی از این شاخه ها را در حوزه فقهی و فلسفی در مقالات مستقلی کار کرده است اما برخی از این رویکردها در آغاز راه است و نیاز به تامل و مداقه بیشتر دارد. اگر ما می خواهیم مکتب امنیت اسلامی و نظریه های مورد نظر را در این حوزه ارائه کنیم نیاز است که به این دانش ها پرداخته شود و مجموعه دانش‌ها به صورت جامع مورد توجه قرار گیرد.

دکتر لک‌زایی با اشاره به سه ویژگی امنیت پژوهی، بیان داشت: اول جامعیت و فراگیری نسبی نسبت به ساحات، سطوح، موضوعات و قلمروهای امنیت و توجه به مطالعات امنیت پژوهی در حوزه علوم اسلامی، دوم جامعیت و فراگیری نسبی نسبت به تهدیدات و امنیت سخت و نرم، سوم جامعیت و فراگیری نسبی نسبت به کارگزاران تولید امنیت و کارگزاران تولید تهدیدات است، که باید در امنیت پژوهی مورد توجه قرار گیرد.

وی در پایان سخنانش خاطرنشان کرد: نویسنده تاکید دارد که این موارد مقدمه برای هر گونه تلاش برای تاسیس رشته امنیت مطالعات اسلامی است که نیازمند شناخت روش‌مند و توجه به پیشینه امنیت پژوهی در علوم اسلامی دارد. با انجام مباحث نظری و مطالعات مذکور می توان به تفاوت‌ها و تمایزات دیدگاه امنیتی اسلامی از دیگر نظریه ها و مکاتب مشابه و رقیب پی برد.

اختتامیه چهارمین کنگره علوم انسانی اسلامی فردا در قم برگزار می‌شود

مراسم اختتامیه چهارمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی با حضور حجت الاسلام والمسلمین رضا غلامی رئیس شورای سیاست گذاری کنگره، آیت الله رشاد رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، عطاء الله رفیعی آتانی دبیر علمی کنگره و رؤسای کمیسیون های کنگره، فردا ۴ آبان ماه در قم برگزار می شود.

در این مراسم پس از پخش سرود ملی جمهوری اسلامی ایران و قرائت قرآن، پیام آیت‌الله العظمی سبحانی به چهارمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی و سومین دوره اهدای جایزه جهانی علوم انسانی اسلامی قرائت می شود.

پس از ارائه گزارشی از برگزاری چهارمین دوره کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی توسط دکتر رفیعی آتانی، آیت الله رشاد عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی به ارائه سخن می پردازد.

همچنین در این مراسم، پس از قرائت بیانیه سومین دوره جایزه جهانی علوم انسانی اسلامی، جوایز این دوره به سه برگزیده و اندیشمند کشورمان اهدا می شود و سپس برگزیدگان این دوره به ارائه سخن می پردازند.

سخنرانی دکتر طه بیگی در مورد شخصیت علمی و اندیشه طه عبدالرحمن اندیشمند مراکشی و نظریه پرداز علوم انسانی اسلامی آخرین بخش این مراسم است.

اختتامیه چهارمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی، پنج شنبه چهارم آبان ماه از ساعت ۸:۵۰ تا ۱۲ به نشانی قم، خیابان عمار یاسر، خیابان معلم، میدان معلم، مدرسه علمیه امام موسی کاظم(ع) برگزار می شود.

اخلاق در دین تعالی می‌یابد/ ظاهرگرایی و نفاق در حال گسترش است

دکتر خسرو باقری استاد دانشگاه تهران در خصوص مقاله خود با موضوع «نسبت تربیت اخلاقی و دینی» که روز گذشته ۲ آبان ماه در کمیسیون تعلیم و تربیت اسلامی چهارمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی در سالن همایشهای بین المللی صدا و سیما برگزار شد، با ذکر جمله ای از داستایوسکی مبنی بر اینکه اگر خدا نباشد هر کاری روا است، اظهار کرد: آیا این جمله بیانی هستی شناختنی است؟ واقعا اگر خدا وجود نداشت، این جمله به این صورت بی معنا بود زیرا در آن صورت کاری هم وجود نداشت.

وی افزود: شاید معنای این جمله این است که آنچه اخلاق را ممکن می کند، دین و باورهای دینی است و این احتمال را هم می توان در نظر گرفت اما سخن وی قابل نقض است زیرا آنچه باورهای دینی را ممکن می کند، اخلاق است.

وی در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: اخلاق پیشادینی، خود شرطی برای دینداری است.
استاد دانشگاه تهران تاکید کرد: چنین نیست که اگر باور به خدا نباشد، اخلاق هم ممکن نباشد. خدا می تواند ضرورت هایی برای اخلاقی بودن فراهم آورده باشد (در این صورت، به لحاظ هستی شناختی، وجود خدا لازم است که بدیهی است) یعنی اخلاق در عرصه تکوین تدبیر شده نه تنها در تشریع. این ضرورتها بخشی عقلی و منطقی اند و بخشی علی و معلولی اند.
باقری با بیان این جمله از السدیر مکنتایر که راست گویی پیش شرط منطقی اجتماع بشری است، گفت: هیچ جامعه‌ای بدون زبان ممکن نیست و هیچ زبانی بدون صداقت و راستگویی ممکن نیست. گفتن دروغ هم چون انتظار صداقت داریم، برآشوبنده است.

استاد دانشگاه تهران یادآور شد: اگر باور منطقی ایشان را به باور عقلی توسعه دهیم شامل بحث یوتیفرون و کانت و معتزله هم می شود.
باقری در ادامه تصریح کرد: مکنتایر در جای دیگری گفته است: بخشی هم ناشی از ضرورت های علی است مانند عدالت که به سبب کمبود مواد در دنیاست و شجاعت که ناشی از ضرورت خطرهاست و انصاف که ناشی از ضرورت رقابت است.

وی با استناد به این آیه که «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم» گفت: پیامبر اسلام(ص) هم با مشرکین معاهده می بندد، همان طور که هدایت در بستر منطق مشترک میان پیامبر(ص) و مشرکان ممکن می شود، هدایت مستلزم اخلاق است. اگر افراد حب و بغض خود را کنترل نکنند (تقوای مقدم بر هدایت) ممکن نیست که به پیامبر(ص) ایمان بیاورند.

استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه قرآن هم به اخلاق پیشادینی صحه می گذارد، گفت: مانند این آیه از قرآن که «انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم» یا این آیه از سوره توبه که به صرات بیان می دارد: «الا الذین عاهدتم من المشرکین ثم لم ینقصوکم شیئا و لم یظاهروا علیکم احدا فاتموا الیهم عهدهم الی مدتهم ان الله یحب المتقین».

وی با اشاره به اینکه اخلاق در دین تعالی می یابد، تصریح کرد: در حد اجتماعی، الزام اجتماعی وجود دارد و نباید فراموش کنیم که نظارت وجدانی عمیق تر است و نظارت الهی هم از آن بسیط‌ تر است.

باقری یادآورشد: دین، یک برنامه تربیت اخلاقی است. مشخصه آن گستره بزرگ تر و امکان بروز انگیزه های عمیق تر است و نتایج اعمال در آخرت مشخص می شود.

وی خاطرنشان کرد: علامه طباطبائی یک بار می گوید: اساس دین و اخلاق یکی است، چون عقلانی بودن مطرح است. بار دیگر می گوید: راه اخلاق بشری با اخلاق وحیانی جداست، زیرا اولی به دنیا و دومی به آخرت معطوف است و کسی که اخلاق عرفی دارد در آخرت پاداشی نخواهد داشت.

استاد دانشگاه تهران تاکید کرد: همچنین با این که اخلاق و آداب را متفاوت دانسته و بازگشت آداب را به اصول اخلاقی و بازگشت اصول اخلاقی را به اهداف جامعه می داند، اما در دین معتقد است که همه دستورات ریز و درشت آداب هستنند و غایت آنها عبودیت است.

باقری اضافه کرد: ممکن است تربیت دینی به معنای تادیب باشد، اما اشکال تأدیب و تأدب مشخص است. مانند تزکیه نبی و تزکیه نفس. تربیت دینی در اسلام تعاملی است و تادیب هم یا تعاملی یا ناقص است. تأدب مثل تخلق. «تخلقوا باخلاق الله»، «معلم نفسه و مودبها اولی بالاتباع».

وی عنوان کرد: به علاوه، تأدیب به معنای وسیع آن ما را در سطح نگاه می دارد و باید از آداب سطحی به آداب عمیق راه ببریم. مثلا هدف پرهیز از فحشا و منکر در نماز مطرح است و اگر از طریق دیگر هم به این هدف برسیم مقصود حاصل است.

استاد دانشگاه تهران اضافه کرد: متاسفانه ظاهرگرایی و نفاق در جامعه ما در حال گسترش است و این روند منفی نتیجه عدم تفکیک آداب در دو سطح است: اخلاق گرایی عام دوست دین است و باید آن را گرامی داشت، نه این که با انحصارگرایی، دیگران را نفی کنیم.

هدف غایی در اقتصاد اسلامی، عدالت است

دکتر ایرج توتونچیان استاد دانشگاه الزهرا(س) در کمیسیون اقتصاد اسلامی چهارمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی در ارائه مقاله «پایه های نظری اقتصاد اسلامی» اظهار کرد: حق مالکیت، آزادی اقتصادی، سیستم های انگیزشی، تمرکز و نظام تصمیم گیری و همنوایی مکانیزم تشخیص منابع از شرایط یک سیستم اقتصادی است.

وی در ادامه افزود: سوال می شود که آیا چیزی به عنوان اقتصاد اسلامی داریم؟ که در پاسخ باید گفت حتما اقتصاد اسلامی داریم، اما آن چه تاکنون در معرفی سیستم اقتصاد اسلامی بیان شده در دو دسته تقسیم بندی می شوند، یکی بیان التقاطی از سیستم سرمایه‌داری با منابع سطحی اسلامی  و دیگری انکار وجود سیستم اقتصاد اسلامی که این دومی توهمی بیش نیست  و از ضعف علمی افراد سرچشمه می گیرد.

استاد دانشگاه الزهرا(س) گفت: برای تنظیم سیستم اقتصاد اسلامی قاعده، راهنما و دستورالعملی وجود دارد و الزمات ورود به طراحی الگوی نظام اقتصاد اسلامی، ورود دست خدا در تمامی فعالیت های کارگزاران اقتصادی، عدم اجازه ورود بهره(ربا) در هیچ یک از فعالیت ها است. نکات مثبت این نظام جنبه ایجابی و الزام آور و تعالیم جنبه های منفی نظام سرمایه داری جنبه سلبی الزام آور دارد. در این نظام هدف وسیله را به هیچ وجه توجیه نمی کند و الگوی به دست آمده فرآیندمحور خواهند بود. 

توتونچیان بیان کرد: اقتصاد اسلامی دارای ۳ رکن اساسی است که این ۳ رکن شامل عدالت، رفاه اجتماعی و تعاون می شود و با یکدیگر ارتباط تنگاتنگی دارند و در تعامل با هم هستند. البته در اقتصاد اسلامی عدالت هدف غایی است و بر سایر ارکان مقدم است.

وی عنوان کرد: ایدئولوژی نظام اسلامی ریشه وحیانی دارد، اما نظام سرمایه داری ریشه انسانی دارد و علیرغم این مزیت مطلق نظام اسلامی، غبار فراموشی و کم کاری بر اقتصاد اسلامی نشسته و وظیه ما است که این کم کاری را جبران کنیم.

استاد دانشگاه الزهرا(س) در مورد ملاحظات کلی راجع به نظام اقتصاد اسلامی اظهار کرد: در اقتصاد اسلامی رفتار تولیدکننده و مشارکت کارگران در سود بنگاه تولیدی، نظام قیمت گذاری، رفتار مصرف کنند(تئوری انفاق) و نقش موسسه تامین مالی اسلامی در اقتصاد تعیین شده است.

توتونچیان افزود: مدلی سازه ساز برای طراحی مدلی از سیستم اقتصاد اسلامی بدین شرح است؛ منابع مالی پروژه ها توسط بانک ها و از طریق قرارداد مشارکت انجام می شود، بانک ها به عنوان وکیل سپرده گذاران در تامین مالی پروژه ها فقط سپرده مشتریان را به کار می گیرند و از منابع خودشان استفاده نمی کنند. بانک ها کمیته هایی متشکل از سپرده گذران جهت نظارت بر شرایط توافق شده در هر یک از قراردادها انتخاب می کنند و به محض انعقاد قرارداد مشارکتی سپرده ها بلافاصله تبدیل به سرمایه می شوند.

وی در پایان سخنانش گفت: در این حالت سپرده ها در یک استخر جمع می شوند و به پروژه ها اختصاص می یابند یعنی همه سپرده گذران در همه پروژه ها سهیم هستند و آورده اولیه سپرده گذران و اصل سپرده ها به وسیله بانک ضمانت نمی شوند.

همچنین دکتر یدالله دادگر، استاد دانشگاه شهید بهشتی در ارائه مقاله توجه عملی به علوم انسانی، نقش فراگیر در پیشرفت همه جانبه اظهار کرد: یک سری بحث در علوم انسانی وجود دارد که قبل از طرح جهان بینی آن باید ابتدا کارآمدی و ناکارآمدی آنها مورد بحث قرار گیرد و تجربیات گذشته دوباره تکرار نشود.
وی در ادامه افزود: علوم انسانی در همه ابعاد زندگی مورد نیاز است و این نیاز موقعی آشکار می شود و این نظریات علمی و کارکرد دستگاه ها در جوامع نمود پیدا می کنند، فراگیری تمامی ابعاد مربوط به انسان و

پیوندهای آن هم درتئوری و هم در عمل ویژگی برجسته چند رشته ای و بین رشته ای فردی و اجتماعی است و اقتصاد سر لوحه این علوم است.
استاد دانشگاه شهید بهشتی بیان کرد: ابعاد مردم شناسی، جرم شناسی، کسب و کارمحور، اندیشه محورو باورمحور با علم اقتصاد پیوند تنگاتنگی دارد. علوم طبیعی و فیزیک پیوند معناداری دارد، جداسازی گلیشه ای این علوم و امکان آسیب به رسالت آنها، توجه به تاریخ، داشتن بستر اصلاح و تحول عناصر اثر بخش گفتمان و به هم انداختن ایده ها است.

وی تصریح کرد: دستاوردهای برجسته مدیریتی، عامل پیشرفت، شاخص توسعه یافتگی محسوب می شود و در علم اقتصاد باید به این مهم توجه ویژه ای داشته باشد. قدرت بین رشته ای، ظرفیت تولید استانداردهای یک زندگی شرافتمندانه، فراهم کردن ابزارهای پیشرفت در عرصه های گونانف قدرت نظریه پردازی و مدل سازی و توان بستر سازی برای پوشش و یا کاستن از شکاف توسعه از خصوصیات اساسی علوم انسانی است. پیشرفت در عرصه های مختلف در گرو توجه به نقش علوم انسانی در اندیشه ورزیف برنامه ریزی، تصمیم سازی و تصمیم گیری است.

وی عنوان کرد: مدیران ارشد دستگاه های گوناگون باید به تولید یافته هایی برای مبارزه، ظرفیت چالش خیزی، توجه ژرف به ابعاد پشتوانه تربیتی و دینی، داشتن ظرفیت در یک چهارچوب متعادل از علم بدون ورود به دام علم نمایی، آسیب شناختن تقدس علم و بازگرداندن علم به روش و نگرش توجه داشته باشند تا بتوانند به سرمنزل مقصود برسند.

دکتر محمد جواد رضایی، پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) نیز در ارائه مقاله ماهیت عادلانه اقتصاد اثباتی تقریری از کارکرد علم اقتصاد اظهار کرد: تعریف علم اقتصاد مطالعه حول محور چگونگی حل تعارض منافع اقتصادی میان افراد و البته به اتکا به شیوه مطلوب است.

وی در ادامه سخنانش افزود: علم اقتصاد علم مطالعه شیوه مواجهه با تعارض منافع بوده که بر اساس دیدگاه تحلیل گر یا عالم اقتصادی در مورد عدالت شکل می گیرد  و یکی از دلایل این نگرش از بین رفتن دوگانه اقتصاد اثباتی یا همان هنجاری در علم اقتصاد است، زیرا نه تنها مشاهدات عالمان بلکه نظریه پردازی و ارائه تبیین های علمی متاثر از شیوه مطلوب روبه‌رو با تعارض منفع از نظر محقق یا تحلیل گر اقتصادی است.   
پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) بیان کرد: اساسا مقوله عدالت هنگامی فراخوانده می شود که با تعارض منافع مواجه شود. موضوعات ناظر بر عدالت اجتماعی هنگامی ظهور می کند که تصمیم ها، توزیع فواید و هزینه ها میان افراد یا گروه های مختلف را متاثر می سازد. مکتب اقتصادی شامل هر اصل بنیادین در زندگی اقتصادی است که با اندیشه عدالت اجتماعی سرو کار دارد، اما علم در برگیرنده نظریه است.

انگاره‌پژوهی به ادبیات پرکاربرد تحقیقات حوزوی مبدل شده است

 کمیسیون جامعه شناسی اسلامی چهارمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی روز گذشته دوم آبان ماه در سالن همایش های بین المللی صدا و سیما برگزار شد. رئیس این کمیسیون دکتر سید سعید زاهد زاهدانی و اعضای آن حجت الاسلام دکتر یوسف زاده، حجت الاسلام دکتر حسین بستان بودند.

در بخشی از ارائه ها در این کمیسیون، غلام حیدر کوشا دانشجوی دکترای فلسفه علوم اجتماعی در مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) به ارائه مقاله خود با عنوان جایگاه انگاره پژوهی در اندیشه اجتماعی حوزوی پرداخت.

کوشا در بیان مقدمه پژوهش خود گفت: این مقاله درصدد است نشان دهد که مفهوم «انگاره» و رویکرد «انگارپژوهی» در محافل علمی ـ پژوهشی حوزوی کی و چگونه فراگیر شده است؟ متفکران حوزوی معاصر بیش از هر زمانی به تحقیقاتی روی آورده اند که مبادی فلسفی و متافیزیکی نظریه ها و علوم را آشکار ساخته و زمینه تکوین و تدوین نظریه هایی اجتماعی با بنیادهای استوار و قابل قبول در محافل علمی جهان را فراهم آورند. نتیجه تحقیقات در این زمینه این است که مفهوم، نظریه و چارچوب فکری از یک فرهنگ و نظام علمی به فرهنگ و نظام علمی دیگر به صورت تصادفی منتقل نمی شود. انتقال مفهوم و نظریه های علمی به فرهنگ و نظام علمی تابع منطق فرهنگی و زیرساخت های نظری است.

وی ادامه داد: انگاره پژوهی با دخالت سه عنصر اساسی وارد فضای حوزوی شده است. دریچه های تعامل فرهنگی میان نظام های علمی مختلف، زیرساخت های نظری و فلسفی همسو با نظریه ها و نظام مفهومی وارد شده و نخبگان علمی ما مدیریت دریچه های تعامل و گزینش مفاهیم، روش ها و نظریه های همسو رو بر عهده دارند. این سه عنصر به صورت توامان زمینه شکل گیری انگاره پژوهی را در فضای حوزوی دسترس پذیر ساخته است.

کوشا در ادامه تعریف علمی خود از انگاره پژوهی گفت: انگاره پژوهی خط مشی ای است  در پژوهش که هنگام نظریه پردازی و یا نقد و ارزیابی نظریه ها، اندیشه های علمی، مکاتب فکری و نظام اندیشه ای بر افق زیرساخت های اعتقادی و باورداشت های پیشا نظری تمرکز می نماید. انگاره پژوهان در حوزه نظریه پردازی درصددند نظریه های علمی خود را بر منطق مبانی فکری مورد قبول و قابل دفاع جامعه علمی خود، عرضه کنند و در مقام نقد و ارزیابی نظریه اندیشه علمی نیز مبانی و مبادی فکری نظریه پردازان و مکاتب فکری را نشانه روند و شالوده های اعتقادی و ارزشی مؤثر بر نظریه ها را در دستور کار قرار دهند.

وی ادامه داد: با این وصف باید گفت انگاره پژوه به نوعی مبناکاو است. او به زیربناهای نظری و زمینه ای اصلاح و نقد و بازخوانی انتقادی زمینه های معرفتی و غیرمعرفتی نظریه ها و علوم امیدوار است. در انگاره پژوهی سعی می شود تلقی نظریه پردازان از هستی، انسان، معرفت و روش مطالعه (مبانی چهارگانه طلایی علوم و نظریه علمی) مورد ارزیابی انتقادی قرار گیرد و در مقام تدوین نظریه نیز با توجیه مبانی چهارگانه پیش گفته به تدوین و توسعه نظریه ها و علوم مورد قبول اقدام شود.

این پژوهشگر علوم اسلامی در بیان مفهوم شناسی تحقیق، انگاره، انگار پژوهی، اندیشه اجتماعی، اندیشه اجتماعی حوزوی بیان کرد: در اندیشه اجتماعی حوزوی پنج رکن اساسی تاثیرگذار است. به نظر می رسد متبادر از عرف آکادمیک حوزوی این ارکان پنج گانه به منزله شاخص شناخت اندیشه اجتماعی حوزوی است. این شاخص ها هرچند ممکن است کم و زیاد نقد و تایید شوند اما به ما کمک خواهد کرد که برای فهم اندیشه اجتماعی حوزوی و ردیابی انگاره پژوهی به سراغ چه آثاری و نیز چه کسانی برویم.

کوشا در ادامه گفت: اندیشه اجتماعی حوزوی حول پنج رکن اساسی؛ محقق حوزوی، تایید نهاد حوزوی، ارزش محوری، معطوف به اجتماع و ادبیات حوزوی می چرخد.  این ارکان هر یک به نوع خود در خدمت پژوهش های کارآمد حوزوی در جامعه آمده است. در ادبیات حوزوی کاربرد انگاره قرین است با ورود به مباحث فلسفه علم، جامعه شناسی و جامعه شناسی معرفت. متفکران حوزوی در بازخوانی انتقادی نظریه های غربی و هم در مشروعیت بخشیدن به نظریه های اجتماعی تولیدی و یا منبعث از مبادی نظری خود به این مفهوم پناه بردند. یقینا ورود مفهوم انگاره در محیط آکادمیک حوزوی بدون حساب و کتاب و عاری از زیرساخت های نظری و مفهومی نیست.

این پژوهشگر در بازخوانی و بازتولید انگاره پژوهی در پژوهش های حوزوی گفت: انگاره پژوهی در میان حوزویان عمر زیادی ندارد و تقریبا با ورود علوم انسانی در ایران قرین است. هرچند بنیادهای مطالعات پارادایمی در اندیشه های فلسفی و منطقی کلاسیک حوزه وجود دارد. بنابراین بعد از انقلاب اسلامی ایران آن هم با ورود حوزویان در محافل دانشگاهی و پژوهش های جامعه شناختی، روش شناسی انگاره محور باب شد و در فرآیند زمانی کمتر از دو دهه به گفتمان غالب حوزویان مبدل شد. نخستین بازخورد مبناگرایانه حوزوی سلسله مقالات پی در پی «مبانی جامعه شناسی دین» در سال ۱۳۶۶ حول نظریه های جامعه شناختی دین است. مقالات ذکر شده در مجله نورعلم  نشریه رسمی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به انتشار رسیده است و مبانی نظریه های اجتماعی دین را به نقد می نشیند.

کوشا ادامه داد: دریچه های تعامل فرهنگی جوامع امتداد بی انتها ندارند و در زمان ها و مکان ها و عناصر خاص فرهنگ ها به هم می رسند و در بسترهای پیش آمده با هم داد و ستد و تعامل می کنند. ریشه این تعامل چه نیازهای فرهنگی باشد، چه ساختار مشترک ذهنی و مغزی بشری و چه استعمار و استثمار فرهنگی در هر صورت تعامل امری تحقق یافته و آزموده است. البته نکته ای که باید مورد توجه قرار گیرد این است کمه حوزه به صورت مستقیم با نظام های علمی فرابوم ارتباط نداشته بلکه از طریق ادبیات دانشگاهی بومی به صورت غیرمستقیم در جریان مطالعات انگاره ای قرار گرفته و آنگاه آن را پرورش داده و بازسازی کرده است.

این محقق حوزوی در ادامه تصریح کرد: شروع انگاره پژوهی در محافل حوزوی به گفتگوهای مشترک و همسوی محققان حوزه و دانشگاه باز می گردد. با یک نگاه منصفانه، دانشگاهیان، در آشنایی با مفهوم انگاره و تحقیقات انگاره ای بر حوزویان مقدم هستند و البته در این تقدم دانشگاهیان، حوزویان در کنار عمق بخشیدن و بازسازی انگاره پژوهی به مثابه روش شناسی علوم اجتماعی با تعامل علمی بین این دو نهاد اثرگذار در جامعه منجر می شوند.

وی ادامه داد: نطریه های بومی سازی علوم انسانی، اسلامی سازی آن و تولید نظریه های ناظر به علم دینی نیز از سوی نخبگان حوزه وجهه انگاره پژوهانه دارد. مجموع ادبیات تولید شده در راستای اسلامی کردن علوم انسانی، با بررسی مبانی علوم انسانی متداول شروع و با تدوین مبانی اسلامی علوم اسلامی ختم می شود. دلیل این رویکرد روش شناختی هم چیزی نیست جز اتقان، اعتبار و استحکام محصولات نظری و روشی اسلامی – حوزوی. در هر صورت تولید نظریه محققان حوزوی را به سمت مطالعات انگاره پژوهانه سوق داد و آنها را مجاب کرد که تولیدات را نه از سطح نظریه های کاربردی بلکه در سطوح نظریه های راهبردی در دستور کار قرار دهند.

کوشا ابراز کرد: از مجموع مطالعات و تحقیقات روشن است که مفهوم انگاره ریشه در ادبیات غرب دارد و نخستین بار در محافل علمی غربی سخن از پارادایم رفت و دخالت مفروضات در تکوین نظریه های علوم انسانی و علوم طبیعی را به نوعی دنبال کرد که در مقاله ارائه شده آمده است. چگونگی ورود این رویکرد در فضای اندیشه اسلامی و خصوصا تفکر اجتماعی حوزوی متأثر از سه عنصر کلیدی است. یکی از زمینه های معرفتی در اندیشه اسلامی؛ نگره های که دخالت پیش فرضواره ها را در فرآیند تعلیم و انتقال دانش مطرح می کرد و در مقام توجیه نظریه های علمی مبانی یقینی را خاستگاه موجه مدعیان علمی می دانست.

 وی در پایان سخنانش گفت: از دیگر دریچه ها تعامل فرهنگی بود که به تناسب بحث خود، نظریه های علمی و رشته های علوم انسانی به عنوان دریچه تعامل مطرح گردید. سومین عنصر تأثیرگذار نخبگانی است که دریچه ها را باز و بسته می کنند و یا به گزینش مفاهیم، نظریه ها و روش های همسو با نگرش، مفاهیم و نظریه های بومی همت می گمارند. به هر سو باید بدانیم که انگاره پژوهی با مکانیسم هایی که به آن اشاره شده فراگیر شده است و امروزه به ادبیات پرکاربرد در تحقیقات حوزوی مبدل شده است.