به گزارش مشرق، «غلامرضا صادقیان» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
واکنش روزنامههای اصلاحطلب به سخنان رئیسجمهور در مجلس، یک نقطه عطف در تاریخ روزنامهنگاری ایران است. شماره دیروز این روزنامهها قابلیت مطالعه در پایاننامههای سیاسی و علوم ارتباطات را دارد و نباید پرسشهای فراوان را در این باره بی پاسخ گذاشت.
شخص اول اجرایی مملکت برای معرفی دو وزیر به مجلس میرود اما علاوه بر معرفی آن دو، درباره سه موضوع با اهمیت دیگر - که روسای قدرتهای جهان روزی نیست که برای این موضوعات پشت تریبون نروند - اظهار نظر صریح و قاطعی میکند: «مذاکره مجدد با امریکا»، «موشکها و قدرت منطقهای ایران» و «حرام دانستن اختلافات داخلی». اما بیشتر این روزنامهها این رویداد را نمیبینند و اکثرشان «هیچ خبری» حتی یک اشاره کوچک با فونت ۸ هم در صفحه یک خود از این سخنرانی ندارند. هیچ هیچ هیچ!
رئیسجمهور نزدیک یک ساعت سخنرانی غرایی میکند. متن سخنرانی رئیس یک قوه در پشت تریبون یک قوه دیگر در یک روز مهم، نزدیک به ۳۰ صفحه شده است. او در این سخنرانی به شیوه زمان تبلیغات انتخاباتی، با شور و حرارت خاصی سخن میگوید. بارها دستش را بالا و پایین میبرد و ژست یک سخنرانی قاطع و آتشین را به خود میگیرد. صدای احسنت احسنت برخی نمایندگان به گوش میرسد و شاید اگر این سخنرانی در یک موقعیت انتخاباتی انجام میشد، با سوت و کف فراوان همراه بود. شبکههای اجتماعی لحظه به لحظه ویدئوهایی از این سخنرانی به اشتراک میگذارند. رئیسجمهور مسئله چهل ساله انقلاب ایران با امریکا را که قطع روابط است، در سخنانی به میان میآورد و تأکید میکند که «دنیا مگر دیوانه است با امریکایی که مذاکره دیروز (برجام) را زیر پا میگذارد و به مذاکره امضا شدهای که به تأیید شورای امنیت رسیده بی اعتناست، پای میز مذاکره بیاید.»
سپس او وارد موضوعات مهم دیگری میشود و مردم همزمان با مشاهده آن در گوشیهای همراه خود، درباره تک تک این جملات با هم وارد گپ و گفتوگو شدهاند. اینها همه پس از معرفی وزیر علوم به مجلس در دفاعی نسبتاً مفصل است، وزیری که برای اصلاحطلبان، مهمترین وزیر دولت به حساب میآید. اما صفحات اول روزنامههای دوشنبه ۸ آبان ۱۳۹۶ – این روز را به خاطر بسپارید- به عنوان تریبون روزنامهها از این واقعه خالی است!
این موقعیت خوبی است تا یک رسانه را از ناگفتههایش شناخت. ناگفتهها از گفتهها صدای رساتری دارند. برخی از این روزنامهها ناگفتههای صفحه اول را در صفحات داخلی خود اینگونه گفتند که از معرفی و رأیآوری وزیر علوم ناراضیاند. عناوینی مثل «رأی نصف و نیمه امیدیها (فراکسیون امید) به وزیر علوم» و «غلامی وزیر اصولگرایان؟» نشان میدهد که آنها رئیسجمهور را در دادگاه صفحه اول خود به خاطر معرفی وزیری که به میل آنها نیست، محاکمه سختی کردند. آنها که با مفاهیم «امتناع مذاکره» و «اثبات هویت دفاعی» بیگانهاند، مشکل سومی هم در سخنرانی رئیسجمهور پیدا کردند که مسئله وزیر علوم بود و به شکل هماهنگ، به روحانی اعلام کردند که هورا کشیدنهای ما را از دست دادهای، زیرا این تو نبودی که برایت هورا میکشیدیم، بلکه آن چیزی که از خودمان در وجود تو میدیدم، ما را به وجد میآورد.
من این شیوه عملکرد یک رسانه را که فرد همسو و همراه خود را با عنوان «شخص اول اجرایی مملکت» به خاطر برخی سخنان و یا معرفی یک وزیر، بایکوت خبری کنند، مرگ رسالت اصلی رسانه که اطلاع رسانی شفاف و صادق است، میدانم.
محتوای تولیدی چنین رسانههایی با تولیدی یک چلوکبابی که دوسیخ کباب و یک دیس پلو به مشتری میدهد، فرقی نمیکند و نمیتوان این شیوه اطلاع رسانی را روزنامهنگاری یا یک کار فرهنگی دانست.
اما بیبیسی فارسی نیز که در چهار سال گذشته عنوان رسمی «رسانه حامی برجام و دولت» را سخاوتمندانه به دوش میکشید، نشان داد که تاب سخنان امتناعآمیز روحانی درباره مذاکره با امریکا را ندارد. بیبیسی فقط به بخش موشکی سخنان روحانی پرداخت با این اشاره تحلیلگرش که «این سخنان کمی با زمان انتخابات فرق دارد.» معلوم است که بیبیسی پرداختن به این بخش از سخنرانی روحانی را مناسب تحریک موشکی داخل و خارج از ایران میداند و این سیاستی است که وزارت خارجه ملکه به آنها ابلاغ میکند. چندی پیش کسی از عطاءالله مهاجرانی سؤال کرد چرا بیبیسی در فلان موضوع چنین موضعی گرفته است، او پاسخ داد: «بیبیسی در موضعگیریهای سیاسی، دقیقاً مطابق ابلاغیه وزارت خارجه انگلیس عمل میکند و نمیتواند غیر از این چیزی بگوید.»
همین بیبیسی از اینکه برخی روزنامهها مثل «جوان» اخبار مراجعه معاون رئیسجمهور سابق به دادگاه را با آن شکلی که بیبیسی انتظار دارد، منعکس نکرده است، مدعی ضعف اطلاع رسانی و خبرخوری میشود! بیبیسی انتظار دارد روزنامهها در ایران، دادگاه غیرعلنی یک معاون رئیسجمهور سابق را که طبیعتاً خبری از آن از دادگاه بیرون نمیآید، با شرح و توصیف مبسوط رفتار نابهنجار وی در مسیر دادگاه، پوشش کامل خبری دهد، اما از خودش انتظار ندارد که خبر رئیسجمهور مستقر را همان طور که هست به اطلاع مخاطب برساند.
سالها پیش که «حاجی واشنگتن» علی حاتمی را میدیدم، آرزو میکردم، روزی برسد که رسانهها و مردم ما نیز مفهوم واقعی کنار رفتن از قدرت سران را مثل حاجی واشنگتن (اولین سفیر ایران در امریکا) درک کنند. او نمیتوانست بفهمد که چرا یک رئیسجمهور پس از پایان دوره خود، قصد دارد با کشت پسته، مزرعهداری کند. حالا اما بیبیسی از رسانهها و مردم میخواهد به شهروندی که متهم مالی است، اما نمیخواهد یک شهروند معمولی باشد، مثل یک سوژه خاص نگاه کند.
کارشناسان بیبیسی حتی یک بار شجاعت این را نداشتند که رسماً اعلام کنند چرا وقتی انقلابیون یمن که یکی از استراتژیکترین مناطق دنیاست، بر حکومت مرکزی پیروز شدند و پایتخت را فتح کردند، حاضر نشدند حتی خبری کوتاه یا اشارهای مختصر از این واقعه مهم سیاسی روی سایت خود ببرند. هرگاه یکی از کارشناسان این شبکه خبری حاضر شد دراینباره حرفی بزند - حتی دروغ - شاید روزنامههای دیگر نیز توضیح دهند که چرا پای سخنان رئیس جمهور یک مملکت ایستادهاند - چه با رویکرد حمایت و چه با رویکرد نقادانه - و خبر رئیسجمهور را مثل بیبیسی و روزنامههای اصلاحطلب نمیخورند اما حاضر به پوشش خبری زنبیلگردانی یک متهم مالی نیستند.
شب و روز هشتم آبان ۱۳۹۶ را فراموش نمیکنیم، روزی که روزنامههای زنجیرهای و شبی که بیبیسی فارسی، رئیسجمهوری را که تاکنون حمایتش میکردند، به گناه سخن گفتن از «دیوانگی بودن مذاکره با امریکا» و دفاع از قدرت دفاعی میهن و معرفی یک وزیر اصلاحطلب که اصلاحطلبان او را نمیپسندیدند، در دادگاه خبری خود محکوم به بایکوت و فراموشی کردند.