کلینتون :هم‌اکنون آمریکا در شرایط سختی قرار گرفته است. هر کجا که سفر می‌کنم کشورهایی را می‌بینم که نه به علت اندازه ارتشی که در اختیار دارند بلکه به خاطر رشد اقتصادشان، به نفوذ و تأثیرگذاری دست یافته‌اند.

به گزارش خبرنگار اقتصادی مشرق ،مشروح سخنان هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا  با موضوع کشورداری اقتصادی در باشگاه اقتصادی نیویورک در دو شماره از نظرتان می گذرد ؛ که در این گزارش قسمت اول آن منتشر میگردد :
 
مقدمه : باشگاه اقتصادی نیویورک یک مجمع غیر انتفاعی و غیر حزبی است که از میان چهره‌های برجسته اقتصادی، مالی، سیاسی و حقوقی عضو می‌پذیرد. در این باشگاه مباحث مهم حوزه مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مورد بحث قرار می‌گردند.

این باشگاه از زمان تأسیس تاکنون مجمعی برای گفتگو در مورد طیف وسیعی از مسائل عمومی بوده که مورد توجه صاحبان سرمایه و صنایع هستند.

باشگاه اقتصادی در سال 1907 توسط جی. دبیلیو بیتسون ، دبیر اتحادیه اقتصاد ملی در بوستون و چهار رهبر تجاری از نیویورک تأسیس گردید. مؤسسین این باشگاه اعلام کرده‌اند که مسائل مورد بحث در این باشگاه باید زنده و حاوی منافع عملی بوده و سخنرانان نیز از میان چهره‌های شناخته شده در کشور انتخاب می‌گردند.

این باشگاه، به مدت یک قرن، مجمعی برجسته بوده که در آن چهره‌هایی برجسته از حوزه‌های متفاوت می‌توانند افکار و تحلیل‌های خود را در مورد مسائل حیاتی ملی و بین‌المللی با مخاطبینی ذی‌نفوذ در زندگی تجاری، مالی و شغلی آمریکا در میان بگذارند.

در این باشگاه بیش از 1000 تن از رهبران برجسته حوزه‌های مختلف به عنوان سخنران حضور داشته‌اند. مخاطبین ما شاهد سخنرانی رؤسای جمهور آتی، کنونی و گذشته آمریکا بوده‌اند: ودروو ویلسون، هربرت هوور، دوایت دی. آیزنهاور، جان اف. کندی، ریچارد نیکسون، رونالد ریگان و جرج دبیلیو بوش.
 
 
 

در میان چهره‌های شناخته شده خارجی که در این باشگاه سخنرانی کره‌اند می‌توان به افرادی چون وینستون چرچیل، میخائیل گورباچف، ایندیریا گاندی، مارگارت تاچر و اسحاق رابین اشاره نمود.

دیگر میهمانان افتخاری شامل رؤسای بانک‌های مرکزی، قضات دیوان عالی، دبیران کل سازمان ملل، مدیران و رؤسای سازمان‌های تجاری بین‌المللی، همچنین بسیاری از اعضای کلیدی کابینه، فرماندهان نظامی، سفرا و مخترعین علمی هستند.

این باشگاه سابقه‌ای طولانی در انتخاب رهبران برجسته برای هدایت خود سازمان دارد. اعضای این باشگاه که در حدود 700 نفر هستند، از میان افراد برجسته در جهان تجاری، مالی و سیاست‌گذاری عمومی کشور انتخاب می‌شوند: وکلاء، بانکداران، صاحبان صنایع، چهره‌های سیاسی، رسانه‌های خبری، دیپلمات‌ها.
 
مشروح مصاحبه قسمت اول :
 

مجری: صبح همگی بخیر. به چهارصد و هجدهمین نشست باشگاه اقتصادی نیویورک خوش آمدید. امروز، ما بار دیگر ثابت نمودیم که برترین مجمع غیر حزبی کشور در بررسی خط‌مشی اقتصادی هستیم. حضور وزیر امور خارجه را خوشامد می‌گوییم. هیلاری رودهام کلینتون نشان داده است که در سیاست خارجی و امنیت ملی آنچه که اقتصادی است استراتژیک بوده و آنچه استراتژیک بوده، اقتصادی نیز است. وی یکی از حامیان بزرگ رهبری آمریکایی و سرمایه‌‌گذاری در منابع قدرت ما و ارتقاء آنها است. وی می‌داند که برای رقابت در قرن 21 به چه چیزی نیاز است. ایشان رابطه بین قدرت اقتصادی و موضع آمریکا در جهان را می‌فهمد. و این امر چیزی است که به فعالیت‌های روزانه خستگی‌ناپذیر وی طی سه سال گذشته نیرو داده است. وی در حدود 000/600 مایل را سفر نموده و از 90 کشور جهان دیدار کرده است. آقایان و خانم‌ها، وزیر امور خارجه ما، هیلاری رودهام کلینتون. (تشویق حضار)

کلینتون: متشکرم و صبح بخیر. حضور در نیویورک و در باشگاه اقتصادی برجسته و تاریخی نیویورک بسیار مایه مسرت است. می‌خواهم از اندی تیش (Andy Tisch) به خاطر این معرفی تشکر نمایم. همچنین مایلم از جین هاپکینز (Jan Hopkins) رئیس باشگاه اقتصادی نیز تشکر کنم. باید بگویم که جین[!]، هیچگاه دیدن زنی که رئیس جایی است تبدیل به یک منظره قدیمی نمی‌شود. و بنابراین –  (خنده حضار) – من بالاخص از اینکه در دوره ریاست شما در اینجا حضور یافتم خرسند هستم.

اما از اندی تشکر می‌کنم که صحنه را آماده کرد زیرا می‌دانم که ممکن است برای برخی از شما این سؤال پدید آید که چرا وزیر امور خارجه به باشگاه اقتصادی نیویورک آمده است؟ در اینجا می‌توانستیم وزیر خزانه‌داری، وزیر امور تجاری یا رئیس بانک صادرات و واردات را ببینیم، اما چرا وزیر امور خارجه اینجا آمده است؟ زیرا، همانگونه که وی [اندی] گفت، اقتصاد استراتژیک است و استراتژی اقتصادی است.

به نظر من نیازی به گفتن نیست که این امر واقعیت داشته و دارد و همیشه نیز خواهد داشت. اما در این بخش از سال‌های ابتدایی قرن 21 که همه چیز در حال و سال‌های آتی مرتبط با رهبری آمریکا خواهد بود، نیاز شدیدی به این فرمول [اقتصاد استراتژیک است و استراتژی اقتصادی است] احساس می‌شود.

هری ترومن زمانی گفته بود: "روابط ما، چه خارجی و چه اقتصادی، از یکدیگر جداناپذیر هستند." زیرا ترومن فهمید که اگر آمریکا بخواهد جهان پس از جنگ را شکل ببخشد، باید روی به رهبری آورد – نه تنها رهبری دیپلماتیک یا نظامی، بلکه شاید مهمتر از همه رهبری مهم اقتصادی. بنابراین قدرت اقتصادی خود را برای بازسازی دوستان و حتی دشمنان سابق به کار گرفتیم. ما رهبری خلق یک نظم اقتصادی بین‌المللی جدید را بر عهده گرفتیم و سرمایه‌گذاری‌های لازم را در همینجا، در خانه، انجام دادیم تا آرمان‌های خود را به پیش رانده و شکوفایی اقتصادی مشترک را ترویج دهیم.

خوب، امروزه نیز، [ای فرمول] به همان اندازه قبل درست است. روابط خارجی و اقتصادی ما جداناپذیر باقی مانده‌اند. فقط هم اینک، چالش بزرگ ما بازدارندگی یک دشمن نظامی واحد نیست بلکه باید رهبری جهانی خود را در زمانه‌ای که قدرت اغلب بر اساس اقتصاد اندازه‌گیری و اعمال می‌شود را به پیش بریم.
 
همه ما در اینجا می‌دانیم که هم‌اکنون آمریکا در شرایط سختی قرار گرفته است. خانواده‌ها در سراسر جهان سعی می‌کنند پس از  بزرگترین سقوط اقتصادی که من در تمام طول عمرم شاهد بوده‌ام بار دیگر روی پاهای خود بایستند. اعتراضات، تنها چند مایل دورتر از اینجا، به همه ما یادآوری می‌کند که کار زیادی برای انجام دادن داریم. شما چه راستی باشید و چه چپی، چالش پیش رو این است که چگونه تیم آمریکا را به جلو هدایت کنیم؟ ما چگونه با یکدیگر همکاری می‌کنیم تا به پیشرفت کشورمان و برآورده ساختن انتظارات مردم آمریکا یاری رسانیم؟

با این وجود، تمام این رویدادها در خلاء رخ نمی‌دهند. در سراسر جهان، نیروهای اقتصادی در حال دگرگون ساختن واقعیت‌های سیاست خارجی هستند. ما دولت‌هایی را دیده‌ایم که به علت بحران‌های اقتصادی سقوط کرده‌اند. انقلاب‌هایی که از یک بازار در تونس آغاز شدند سراسر یک منطقه را در برگرفتند. به جرأت می‌توان گفت، اروپا به علت رکود و بدهی با شدیدترین امتحان اقتصادی خود از جنگ جهانی دوم به این طرف رویارو گشته است. هر کجا که سفر می‌کنم کشورهایی را می‌بینم که نه به علت اندازه ارتشی که در اختیار دارند بلکه به خاطر رشد اقتصادشان، به نفوذ و تأثیرگذاری دست یافته‌اند.

و فکر نمی‌کنم نیازی باشد که به اتاقی انباشته از نیویورکی‌ها بگویم که ما هنوز با تهدیداتی جدی مواجه هستیم. ما همیشه [با این تهدیدات مواجه] خواهیم بود. اما باید موقعیت خود را برای رهبری در جهانی سازماندهی کنیم که امنیت آن به همان اندازه میادین جنگی در اتاق‌های هیأت مدیره‌ها و طبقات تجاری شکل می‌گیرد.

به بیان ساده‌تر، قدرت اقتصادی آمریکا و رهبری جهانی ما، یک معامله یکجا است. ستون قدرت آمریکا در جهان یک اقتصاد قوی است. این اقتصاد قوی اهرم مورد نیاز را برای تأثیرگذاری و پیشبرد منافع‌مان در اختیار ما می‌گذارد و به دیگر کشورها نیز اعتماد به رهبری ما و سود بیشتر در شراکت ما را می‌دهد. این اتفاق در گذر زمان، تمام عناصر قدرت هوشمند را تضمین می‌نماید: توسعه و دیپلماسی قوی و قدرتمند‌ترین ارتشی که تاکنون جهان به خود دیده است.

هم‌اکنون، چالش‌های ناشی از یک جهان در حال تغییر و نیازهای مردم آمریکا جامعه سیاست خارجی ما را ملزم می‌سازد، همانگونه که مرحوم استیو جابز بیان داشته، "متفاوت فکر کند." مشکلات ما هرگز به خطوط منفک بین اقتصاد جهانی و دیپلماسی بین‌المللی قائل نبوده‌اند. و راه‌حل‌های ما نیز نباید اینگونه باشند.
 
به همین دلیل آنچه را که کشورداری اقتصادی می‌نامم در قلب برنامه‌های سیاست خارجی می‌گذارم. کشورداری اقتصادی دارای دو قسمت است: اول، ما چگونه نیروها را مهار کرده و از ابزار اقتصاد جهانی برای تقویت دیپلماسی و حضورمان در خارج استفاده کنیم؛ و دوم، ما چگونه این دیپلماسی و حضور را برای تقویت اقتصادمان در داخل کشور بکار گیریم.

متعاقب این سخنرانی، فردا دستورالعمل‌هایی بروزرسانی شده در مورد کشورداری اقتصادی به همه سفارتخانه‌هایمان در سراسر جهان ارسال خواهم کرد. ما کشورداری اقتصادی را تبدیل به مأموریت اصلی دیپلماتیک کرده‌ایم تا رهبری اقتصادی خود را در جهان ارتقاء بخشیده و فرآیند احیای اقتصاد داخلی را به جلو برانیم. تحت رهبری رئیس‌جمهور اوباما، استراتژی امنیت ملی ما بر حمایت و پشتیبانی از منابع قدرت جهانی‌مان متمرکز است.

هم‌اکنون، یقینا مسأله این است که احیای اقتصادی موضوعی مربوط به خط‌مشی داخلی، اراده سیاسی، و تمایل حقیقی مردم آمریکا برای تمرکز بر روی آینده است. اما اگرچه تلاش‌های ما شاید در خانه آغاز شوند اما نمی‌توانند محدود به آن گردند. و امروز، من می‌خواهم در مورد این مسأله صحبت نمایم که چگونه کشورداری اقتصادی خود را مدرن می‌نماییم تا با این چالش به مقابله برخیزیم.

ما باید فقط این مسأله را اصلاح کنیم. زیرا، علی‌رغم تمام مشکلات، جهان هنوز به آمریکا به عنوان یک رهبر نگاه می‌کند. تقریبا در تمام کشورهایی که سفر کردم، چیزی را دیدم که در میان هیاهوی موجود در واشنگتن گم شده است: من این حقیقت را دیدم که ما حضوری بسیار قوی داریم، هنوز هم بسیاری به دیده حسن نیت به ما نگریسته و ما را تحسین می‌کنند، اما ما تردیدهایی نیز داریم – تردیدهایی در مورد اینکه چه کسی هستیم، در مورد قدرت پایداری که داریم، در مورد تمایل‌مان برای رهبری اقتصادی، سیاسی و رهبری در دیگر حوزه‌ها.

زمانی که من در مورد قدرت الگو بودنمان و نیز در مورد کاری که در هر کشور دیگر در هر قاره دیگر انجام داده‌ایم، فکر می‌کنم، برایم یادآوری می‌شود که ما هنوز هم بهترین الگوی اقتصادی هستیم که هنوز هم ما تنها و بزرگترین موتور رشد و شکوفایی اقتصادی مشترکی است که جهان تا به حال دیده است.
 
 
 

رویدادهای هفته گذشته به ما آنچه که در فصل مشترک اقتصاد و سیاست خارجه در خطر قرار گرفته را قویا یادآوری نمودند. روز سه شنبه، مجلس سنا با تصویب قانونی نگرانی خود را از نرخ‌های نامناسب تبادلات تجاری در جهان، شامل چین، نشان داد. و در چهارشنبه، کنگره موافقتنامه‌های تجارت آزاد را با سه شریک حیاتی تصویب نمود. و در طول هفته، متحدین اروپایی ما وارد مذاکراتی فوری برای باثبات کردن منطقه یورو شدند. تحولات اقتصادی فوق تأثیر بسزایی بر مهم‌ترین روابط استراتژیک ما گذارده‌اند.

این چهارمین سخنرانی من در مورد کشورداری اقتصادی است. در اواسط جولای در واشنگتن، توضیح دادم که چگونه دیپلماسی و توسعه به احیای اقتصادی کشور خود ما یاری می‌رسانند. در هنگ‌کنگ، ارزش‌های اقتصادی‌مان را تشریح کرده و از انتظاری که داریم سخن راندم، مبنی بر اینکه تمام آنهایی که از اقتصاد جهانی بهره‌مند می‌شوند باید به قوانین رقابت عادلانه احترام بگذارند. و در سانفرانسیسکو، یک سخنرانی در مورد نقش زنان در اقتصاد جهانی ارائه کردم. و اینجا در نیویورک، می‌خواهم در مورد این مسأله صحبت کنم که چگونه اولویت‌های سیاست خارجی و توانمندی‌های ما در حال تکامل هستند تا با چالش‌هایی که هم استراتژیک و هم اقتصادی هستند، رویارو گردند.

اول، ما اولویت‌های سیاست خارجی خود را بروزرسانی می‌کنیم تا تمام بخش‌ها شامل مسائل اقتصادی نیز باشند. قدرت‌های در حال ظهور به مانند هند و برزیل، اقتصاد را در مرکز سیاست خارجی خود قرار داده‌اند. زمانی که رهبران آنها با یک چالش بین‌المللی مواجه می‌شوند، همان کاری را می‌کنند که در هنگام برخورد با یک چالش داخلی انجام می‌دهند، یکی از اولین سؤالاتی که می‌پرسند این است: این مسأله چه تأثیری بر رشد اقتصادی ما خواهد داشت؟ ما نیز باید همین سؤال را بپرسیم، نه بدین علت که پاسخ بدین سؤال به تمام انتخاب‌های ما را در حوزه سیاست خارجی جهت خواهد داد، بلکه این پاسخ باید بخش مهمی از معادله باشد.

همیشه زمان‌هایی وجود خواهد داشت که هزینه‌ها را نادیده خواهیم انگاشت تا آمریکا را ایمن نگه داشته و یا به اصول‌مان پایبند بمانیم. و در دهه گذشته، سیاست خارجی ما بنا به ضرورت، بر مکان‌هایی تمرکز نمود که با بیشترین خطرات در آنجا مواجه بودیم. این هفته به ما یادآوری نمود که واکنش به تهدیدات همیشه از اهمیتی اصلی در امنیت ملی ما برخوردار خواهد بود. اما نمی‌تواند سیاست خارجی ما باشد. در دهه‌های پیش رو، سیاست خارجی ما باید با همان شدت بر مکان‌هایی تمرکز کند که در آنها فرصت‌های بزرگی داریم. و اغلب، این مکان‌ها دارای ماهیتی اقتصادی خواهند بود.

با پایان جنگ در عراق و برگرداندن سربازان از افغانستان به خانه، یک چرخش بزرگ انجام می‌دهیم. مرکز ثقل استراتژیک و اقتصادی جهان در حال تغییر به سمت شرق است و ما بیشتر بر منطقه آسیا اقیانوسیه تمرکز می‌کنیم. یکی از بزرگترین موفقیت‌های آمریکا در گذشته ایجاد شبکه‌ای قوی از ارتباطات و نهادها در آنسوی آتلانتیک بود – این سرمایه‌گذاری هنوز هم سود می‌دهد. یکی از بزرگترین پروژه‌های ما این خواهد بود که همین کار را در سراسر اقیانوس آرام نیز انجام دهیم. موافقتنامه تجارت آزاد ما با کره، تعهد ما به "مشارکت فرا اقیانوسیه"  به وضوح نشان می‌دهد که ما یک قدرت دیپلماتیک و نظامی مستقر در آسیا نیستیم، بلکه ما یک قدرت اقتصادی مستقر بوده و در آنجا حضور داریم تا بمانیم.

البته هم‌‌اکنون، ببرهای آسیا تنها گربه‌های بزرگ اقتصادی نیستند. ما همکاری با جگوارهای آمریکای لاتین – اگر بتوان آنها را به این نام خواند – را نیز جزو اولویت‌های خود ساخته‌ایم. اقتصاد این کشورها در سالی که گذشت با نرخ 6 درصد رشد کرده است. توافقنامه‌های تجارت آزاد ما با پاناما و کلمبیا ما را به هدف نهایی که پدید آوردن یک مشارکت تجاری در نیمکره است نزدیک‌تر می‌کند. این مشارکت از قطب شمال تا جنوب آرژانیتن گسترده خواهد شد. ما برای تبدیل رشد قاره آمریکا به احیای اقتصادی و ایجاد اشتغال در آمریکا به قدرت مجاورت و همسایگی ایمان داریم.

ما همچنین متعهد به تقویت ابعاد اقتصادی روابط نزدیک‌مان هستیم. آمریکا و اروپا در کنار یکدیگر نیمی از خروجی اقتصادی دنیا را تشکیل می‌دهند اما فقط یک‌سوم تجارت جهانی را  در اختیار خود دارند. ما می‌توانیم و باید بیشتر تجارت نماییم. در "شورای اقتصادی فرا آتلانتیک" (Trans-Atlantic Economic Council)، ما اغلب به بحث در مورد تفاوت‌های قانونی [بین کشورها] می‌پردازیم در حالیکه باید آنها را حل و فصل نموده و از ایجاد قوانین متفاوت جدید خودداری کنیم.
 
 این امر باعث سردرگمی شرکت‌ها در دو سوی آتلانتیک می‌شود. شورای اقتصادی فرا آتلانتیک مجمعی است که سعی می‌کنیم در آنجا این مسائل را حل نماییم و من معتقد هستم که هماهنگ ساختن تدابیر مرتبط با حوزه قانون‌گذاری بین آمریکا و اتحادیه اروپا یکی از بهترین راه‌هایی است که از طریق آن می‌توانیم رشد و صادرات را افزایش داده و از هزینه‌های تکراری جلوگیری نماییم. اما چندین هفته وقت صرف کردن در مورد اندازه شیشه شیر بچه روش مناسب برخورد با مسائلی نیست که در صورت حل و فصل شدن بازدهی بالقوه بالایی خواهند اشت.

بنابراین ما باید یک برنامه جاه‌طلبانه برای رهبری اقتصادی مشترک با اروپا تدوین نماییم، برنامه‌ای که دقیقا به مانند همکاری امنیتی بین ما در سراسر جهان، ضروری است. در هر منطقه، ما سعی داریم که اقتصاد را با دیپلماسی ادغام نماییم. حتی در حوزه روابط بین روسیه و آمریکا، که برای دهه‌های متوالی سیاست و امنیت بر آن استیلاء داشتند، بر کمک به روسیه برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی متمرکز شده‌ایم. ما همچنین سرمایه‌گذاری ویژه‌ای برای حفظ آزادی حمل و نقل دریایی و نیز رویکردی قانون-محور در قبال توسعه منابع در جاهایی مانند دریای جنوب چین و اقیانوس منجمد شمالی، انجام داده‌ایم.

و البته نمی‌توان در مورد اقتصاد و یا سیاست خارجی سخن گفت اما حرفی از انرژی به میان نیاورد. با توجه به جمعیت در حال رشد جهان و ذخیره محدود سوخت‌های فسیلی، نیاز مبرمی به متنوع‌سازی منابع داریم. ما باید با صادرکنندگان سنتی و نیزاقتصادهای در حال ظهور وارد همکاری و مذاکره شویم تا امنیت بین‌المللی انرژی را ارتقاء داده و تضمین نماییم که ثروت‌های طبیعی کشورها منجر به رشدی فراگیر و جامع خواهند شد. بنابراین، برای اولین بار در وزارت امور خارجه، بخشی به نام اداره منابع انرژی را تأسیس نموده‌ایم تا اطمینان حاصل نماییم که تمام روابط ما متضمن پیشبرد منافع ملی حیاتی ما به سوی یک انرژی ایمن، فزاینده و پاکیزه هستند.
 
من قصد دارم که در یک سخنرانی دیگر در مورد این موضوعات صحبت کنم. اما در اینجا باید ذکر نمایم که پس از انجام مطالعه‌ای که من دستورش را صادر کرده بودم و پس از بررسی اینکه در چه حوزه‌ای خوب هستیم، چه کاری را باید بهتر انجام دهیم، چه چیز را باید به لیست کارهایمان بیفزاییم و چه چیزی را می‌توانیم حذف نماییم، انرژی به عنوان حوزه‌ای مطرح گشت که ما بر روی تمام پیچیدگی‌ و اهمیت آن تمرکز نکرده‌ایم.

با پیاده‌سازی کشورداری اقتصادی، تنها اولویت‌های ما نیستند که تغییر می‌کنند، بلکه نحوه پیگیری این اولویت‌ها نیز تکامل می‌یابند. و این دومین نکته‌ای است که به آن خواهم پرداخت. ما در حال تقویت توانایی‌مان برای تدوین و اجرای راه‌حل‌های اقتصادی برای چالش‌های استراتژیک هستیم. اعتقاد به قدرت استراتژیک نیروهای اقتصادی پدیده‌ای جدید در سیاسات خارجی آمریکا نیست. آنچه که جدید است، گستردگی و پیچیدگی‌ بازار‌های جهانی است؛ برای اینکه کارآمد بمانیم به تخصص، مهارت و همکاری در تمام بخش‌های دولت نیاز داریم.

فرآیند گذار را در مصر، تونس و لیبی در نظر بگیرید. اگر می‌خواهیم شاهد ریشه یافتن دموکراسی باشیم باید ابزاری پیشرفته ارائه نماییم تا به کشورها کمک نماییم اقتصادهایی را که برای حفظ قدرت حکام مستبد و نخبگان طراحی شده‌اند، اصلاح کنند. و ما می‌دانیم که این کمک به تنهایی، هر چقدر هم که سخاوتمندانه باشد، کافی نخواهد بود.
 
ما به تلاشی پیچیده نیاز داریم تا اقتصادهای منطقه را در هم ادغام کنیم، سرمایه‌گذاری را ارتقاء بخشیم و به مدرنیزاسیون اقتصادی یاری رسانیم. این منطقی است که در ورای پیشنهادات ماه می رئیس‌جمهور در مورد خاورمیانه قرار دارد؛ پیشنهاداتی که من از کنگره مصرانه تقاضا دارم از آنها پشتیبانی نماید. برای نیل به موفقیت، بیداری سیاسی اعراب باید یک بیداری اقتصادی نیز باشد.
ما در افغانستان نیز ابزاری مشابه ارائه می‌کنیم. دستیابی به پایانی موفقیت‌آمیز در این کشور نیازمند یک چشم‌انداز اقتصادی پایا است که به ثبات کشور کمک می‌کند و با ارائه تجارت و ادغام منطقه‌ای بیشتر، همسایگان نیز از موفقیت آن سود بیشتری می‌برند. و در فعالیت‌های توسعه‌ای در آفریقا و جاهای دیگر نبز در حا پیگیری یک برنامه سرمایه‌گذاری هستیم. ما اصرار داریم دلارهای ما آنچه را که بازارها می‌توانند با اتکاء به خود بدست آورند را باید تقویت کنند نه اینکه جایگزین آنها بشوند.

ما در برخورد با چالش‌های امنیتی نیز همان خلاقیت و پیچیدگی بازار محور را پیاده می‌سازیم. زمانی که ایران امنیت جهانی و یا سوریه مردم خودش را تهدید می‌کنند، ما با ابزار هدفمند‌تر و سخت‌گیرانه‌تری واکنش نشان می‌دهیم – نه فقط تحریم‌هایی علیه رهبران و ژنرال‌ها بلکه تمهیدات پیچیده‌تری برای محروم ساختن این رژیم‌ها از بیمه، بانکداری و صنایع حمل و نقل و همچنین شرکت‌های پوششی که برای انجام فعالیت‌هایشان به آنها وابسته هستند. ما متعهد به افزایش هزینه اقتصادی رفتارهای غیرقابل قبول و نیز از بین بردن منابعی هستیم که این رفتارها را ممکن می‌سازند.

اگر تحریم‌ها در میان قدرتمندترین چماق‌های ما قرار دارند، فرهنگ کارآفرینی ما کارآمدترین هویجی است که در اختیار داریم. این فرهنگ کارآفرینی یکی از منابع قدرت آمریکا و همچنین یکی از عناصر کشورداری اقتصادی ما است که اغلب نادیده انگاشته شده است. در زمانه‌ای که چشمانداز‌هایی اغوا کننده در مورد آینده اقتصاد جهانی وجود دارد، چشم‌اندازهایی که رقیب یکدیگر هستند، این فرهنگ بخشی از برَند آمریکا است که با مردم سخن می‌گوید و آنها را مجذوب ارزش‌هایی می‌کند که در سراسر جهان ترویج می‌دهد – بازارهای آزاد، حاکمیت قانون، بیان آزادانه عقاید. این امر یکی از دلایلی است که ما یک برنامه کارآفرینی جهانی آفریده‌ایم که شبکه‌هایی از مبتکران در مکان‌های استراتژیک جهان پدید می‌آورد. ما به خوبی از این حقیقت آگاه هستیم که تنها در یک رقابت سیاسی و اقتصادی نیستیم؛ ما همچنین درون رقابتی برای عقاید نیز قرار گرفته‌ایم. اگر مردم به دموکراسی و بازارهای آزاد اعتقادی نداشته باشند، در این صورت آنها در جای دیگر به دنبال الگوهایی خواهند بود که نیازهای آنها را با سهولت بیشتری پاسخ دهند.

ما معتقدیم که الگوی ما تنها مناسب ما نیست؛ به نظر ما این الگو تجسمی از اصول جهانی، روح بشری و نتایج اثبات شده‌ای است که آن را تبدیل به بهترین مدل برای هر کشور یا مردمی می‌کند. ممکن است تفاوت‌هایی در مورد چگونگی پیاده ساختن آن وجود داشته باشند اما ما وارد این رقابت شده‌ایم تا در آن برنده شویم. ما می‌خواهیم این امر را به صورت واضح نشان دهیم که اصلاحات دموکراتیک و اقتصادی نه فقط به نفع آمریکا بلکه به نفع بقیه جهان نیز است.

سوم، ما در حال مدرن ساختن برنامه‌های خود در حوزه تجارت، سرمایه‌گذاری و دیپلماسی تجاری هستیم تا اشتغال و رشد اقتصادی برای مردم آمریکا پدید آوریم. هم‌اینک، می‌توانم تصور کنم که برخی از شما می‌دانید که ما چه کار سخت و پرمشقتی داریم، زیرا رابطه بین آنچه که ما به صورت روزمره در وزارت امور خارجه انجام می‌دهیم و آنچه که در اینجا در نیویورک و یا جاهای دیگر در کشور رخ می‌دهند، چیست؟ و من می‌دانم برخی معتقد هستند که آمریکا، پس از اینکه نتایج کارهایش در سالیان اخیر را دید، باید روی به درون آورد. اما ما نمی‌توانیم در اقتصاد جهانی زنگ تنفس داشته باشیم. رقبای ما زنگ تنفسی ندارند و ما نیز نمی‌توانیم داشته باشیم. آنچه که ما می‌توانیم انجام دهیم نبرد برای ایجاد و پیاده ساختن نظامی از قوانین است که برای همه یکسان باشد.
البته هیچ کشوری، من‌جمله کشور خود ما، کامل نیست. اما ما از نظامی که باز، آزاد، شفاف و عادلانه است هراسی نداریم زیرا می‌دانیم زمانی که میدان صاف باشد شرکت‌های آمریکایی پیشرفت خواهند کرد. و یک زمین بازی مسطح و هموار فقط حرف‌ها و سخنان زیبا نیست. کشورهایی که به علت احترام ما به تعهداتمان سود می‌برند باید بدانند که ما انتظار داریم آنها نیز به تعهدات خودشان پایبند باشند. این اصل باید سنگ بنای رویکرد ما در کشورداری اقتصادی باشد نه یک آرمانی که مورد به مورد در جستجوی آن هستیم. این اصل باید در همه جا و همیشه یک انتظار جهانی باشد.همه آنهایی که از قوانین اقتصاد جهانی سود می‌برند مسؤولیت دارند که از این قوانین تبعیت کنند.
 
هم‌اکنون کشورهای در حال توسعه چنان حجمی از تجارت جهانی را در اختیار دارند که دیگر مستثنی ساختن آنها از قوانین تمام نظام را نه تنها ناعادلانه بلکه غیرکارآمد خواهد کرد. و این امر در نهایت به همه آسیب خواهد رساند. یکی از نمونه‌های این نوع رویکردهای غیر قابل تحمل خط‌مشی ارزی چین است که در نهایت نه تنها به بهای از دست رفتن شغل در آمریکا بلکه باعث بیکاری در برزیل، آلمان و دیگ کشورها شده و همچنین مردم چین را نیز از چیدن کامل نتیجه زحمات‌شان محروم می‌سازد. چین به بازی با نظام تجاری پرداخته است تا ارزش پول رایج خود را پایین نگه داشته و به شرکت‌های چینی کمک نماید. پول رایج این کشور دارای ارزش است اما نه به قدر کافی. و پول رایج تنها یکی از حوزه‌های اقدامات ناعادلانه است.

رئیس‌جمهور اوباما به وضوح اعلام کرده است که هر ابزاری که ما مورد استفاده قرار می‌دهیم باید واقعا کارآمد بوده و در تطابق با معاهدات و تعهدات بین‌المللی خود ما باشد. در همین حین، باید در تضمین رابطه اقتصادی برد-بردی که می‌توانیم و باید با چین داشته باشیم، قاطعانه عمل نماییم. وزارت امور خارجه مصمم است به شرکت‌های ما کمک کند تا فرصت‌ها را در سراسر جهان به دست آورند و موانع سر راه تجارت، سرمایه‌گذاری و رقابت عادلانه را مرتفع نمایند. سفرای ما تلاش‌های تمام بخش‌های دولت را هدایت می‌کنند تا به تجارتی جدید دست یابیم و هدف دوبرابر ساختن صادرات آمریکا تا سال 2015 را عملی نماییم. باب هورماتز ، معاون وزیر امور خارجه، که زمانی فعالیت زیادی در این باشگاه داشت، در حال هماهنگی با بانک صادرات-واردات، شرکت سرمایه‌گذاری خصوصی در خارج (OPIC) و دیگر نهادها است تا از سرمایه‌گذارها و صادرکنندگان ما در بازارهای در حال ظهور حمایت نمایند.

به لطف مدیریت رون کیرک ، نماینده تجاری آمریکا، و با انعقاد قراردادهای تجاری با پاناما، کلمبیا و کره شمالی، ما ثابت نموده‌ایم که حتی در واشنگتن امروز رهبران از هر دو حزب می‌تواند با یکدیگر در راستای کسب نتیجه و نیز ارسال پیام به بقیه جهان همکاری نمایند. این قراردادها می‌توانند به ما کمک کنند تا در بازارهای مهم در حال ظهور به رقابت پرداخته و ده‌ها هزار شغل برای مردم آمریکا ایجاد نماییم. این پیروزی‌ها همچنین به ما نیروی جدیدی می‌بخشند تا برنامه‌ای گسترده‌تر برای رقابت عادلانه در جهان و بروزرسانی جعبه ابزار اقتصادی‌مان، تقبل نماییم.

بنابراین ما در یک حرکت رو به جلو در مذاکرات برای دستابی به یک توافقنامه جدید تجارت آزاد چند جانبه به نام "مشارکت فرا اقیانوسیه" هستیم. هدف ما تنها کاستن از موانع نیست بلکه می‌خواهیم استانداردهای رقابت اقتصادی را از ویتنام تا نیوزیلند و پرو و بسیاری کشورهای دیگر افزایش دهیم. و ما به استفاده از "مجمع اقتصادی آسیا و اقیانوسیه"، که رئیس جمهور اوباما میزبانی آن را در ماه آینده در هاوایی بر عهده خواهد داشت، ادامه خواهیم داد تا به تجارت باز، آزاد، شفاف و عادلانه در منطقه اقیانوس آرام دست یابیم.

هم‌اکنون ما باید سریع و خلاق باشیم زیرا با موانع جدیدی روبرو می‌شویم که نه در مرزها بلکه در پشت آنها ظاهر می‌شوند و اجازه رقابتی را که شایسته شرکت‌های ما است از آنها می‌گیرند. و این نه تنها مسأله‌ای برای مذاکرات تجاری، بلکه چالشی برای دیپلماسی ما در سراسر جهان نیز است. برای مثال، زمانی که به اصطلاح گیشه‌های اخذ عوارض که شرایطی ناعادلانه به شرکت‌هایی که می‌خواهند وارد یک بازار شده یا در آن توسعه یابند، از جانب دولت‌ها تحمیل می‌شود ما آنها را به عقب می‌رانیم. و برای من روشن است زمانی که کشورها چشمان خود را بر سرقت معنوی یا دیگر مسائل می‌بندند، ما باید از آنها بخواهیم که از دارایی‌های معنوی محافظت کنند. و سفارتخانه‌های ما در خطوط مقدم هستند. ما زمانی که فساد، قوانین زائد اداری، یا تحکم بر شرکت‌های کوچک یا متوسط را مشاهده می‌کنیم، وارد عرصه می‌شویم.

و زمانی که شرکت‌ها می‌خواهند رقابت کنند ما باید از کشورها بخواهیم که قراردادهای دولتی خود را باز نمایند نه اینکه فقط از ما انتظار انجام این کار را داشته باشند. ما در حال کار بر روی خرید و فروش هستیم – استاداردهای خرید و فروش جهانی – تا آن نیز تبدیل به یک خیابان یکطرفه نشود. زیرا وقتی که به شرکت‌های آمریکایی فرصت داده نمی‌شود تا عادلانه رقابت نمایند، این امر باعث از دست رفتن شغل در داخل آمریکا می‌شود. درست به مانند سازمان تجارت جهانی که بخش اعظمی از تعرفه‌های مضر را در دهه 1990 حذف نمود، ما امروز به نهادهایی نیاز داریم که راه‌حل‌هایی برای مسائل جدیدی که در بازار بوجود آمده ارائه کنند، مسائلی که ورای تعرفه‌ها قرار دارند. کشورهایی که دارای ارزش‌های اقتصادی مشترکی هستند باید توافقنامه‌ها و مکانیزم‌های جدیدی خلق و پیاده نمایند تا رقابت عادلانه را تضمین نمایند.
 
اجازه دهید به طور خلاصه در مورد مانعی که باید سریعا بدان بپردازیم، یعنی مشارکت زنان در اقتصاد جهانی، سخن بگویم. زیرا زمانی که نصف دنیا دعوت نمی‌شود به مثابه استهزاء آرمان رقابت اقتصادی آزاد، باز و منصفانه است. بر اساس اظهارات اقتصاددانان در دهه گذشته، مشارکت فزاینده زنان در بازار کار جهانی در جهان توسعه یافته بیشتر از چین در رشد جهانی سهم داشته است.

بنابراین فرو ریختن دیوارهایی که افراد و سازمان‌ها را از دستیابی کامل به توان بالقوه‌شان باز می‌دارد، فقط مشکل دیگران نیست بلکه به همه ما مربوط می‌شود. اما دفاع در برابر رفتار نادرست و موانعی که مردم و شرکت‌ها را از رقابت جهانی بازمی‌دارند، کافی نیست. ما باید در بازی تهاجمی نیز بهتر شویم. هر سال، به جمعیت شهرهای جهان 65 میلیون نفر افزوده می‌شود. این رقم هفت برابر جمعیت شیکاگو است. ایده تشکیل یک نظم جهانی که دارای هفت شهردار مثل رام امنوئل  باشد، به قدر کافی برای به حرکت واداشتن ما کافی است. (خنده حضار)

پایان قسمت اول .
 
منبع: وب‌سایت رسمی دولت آمریکا