کد خبر 794905
تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۳۹۶ - ۰۵:۴۰

مشکل آمریکا نه اشغال سفارت این کشور است نه هسته ای. خصومت آمریکا ناشی از حس برتری طلبی است که حق رهبری دنیا را مختص خود می داند و دیگران را مستحق مدیریت.

به گزارش مشرق، نگاهی جریان شناختی به مخالفت هایی که به حرکت دانشجویان خط امام در تسیخیر لانه جاسوسی در ۱۳ آبان ماه ۱۳۵۸ صورت گرفت، نشان می دهد گروه ها و شخصیت های زیادی از جریان های چپ و راست در زمره مخالفان این حرکت انقلابی قرار داشته‌اند.

برخی از مهم ترین آنها عبارتند از:


۱- دولت وقت به نخست وزیری مهندس بازرگان؛


۲- نهضت آزادی که در آن موقع دولت را در اختیار داشت؛


۳- ملی گرایان اعم از جبهه ملی و سایر گروه های همسو؛


۴- گروه های راست گرای لیبرال مسلک؛


۵- روشنفکران غرب زده، که تحت تاثیر مصدق، کعبه آمال خود را در آمریکا جستجو می کردند و حتی اگر از اروپا و انگلیس ناخرسند بودند، آمریکا را نه قدرت برتر بلکه مدینه فاضله خود می دانستند.


۶- گروه های چپ ماکسیستی که علی الظاهر با کاپیتالیسم و لیبرالیسم مشغول مبارزه بوده و سنگ کارگر و پرولتاریا را به سینه می زدند. سکوت این جریان آن قدر عجیب بود که چندین بار حضرت امام اسم «چریک های فدایی خلق» را به زبان آوردند و از آنها خواستند تا اگر در ادعای خود صادق هستند، لااقل یک اطلاعیه بدهند.


۷- نادمان و پشیمان شده ها که به رغم حضورشان در جمع دانشجویانی که دست به این حرکت انقلابی زده بودند، اما به دلیل نداشتن ایدئولوژی و انگیزه روشن به تدریج صف خود را جدا می کردند.


۸-  نخبگان کم بصیرتی که مشکلات ناشی از گروگانگیری و خصومت آمریکا را که در بروز حوادثی مثل حمله طبس و جنگ تحمیلی خود را نشان می داد به اشغال لانه جاسوسی مربوط می کردند و آن را واکنش طبیعی واشنگتن تفسیر می کردند.
 
حمایت امام خمینی تحت عنوان انقلاب دوم

به رغم همه این مخالفت ها، امام خمینی (ره) با وجود عدم هماهنگی دانشجویان و حتی عدم اطلاع از کم و کیف کار در لحظات اولیه، نه تنها از این حرکت انقلابی حمایت کردند، بلکه آن را «انقلاب دوم» نامیدند. برخی بر این باور بودند و شاید هنوز بر باور خود اصرار دارند که مقصود امام(ره) از دوم نامیدن این انقلاب، نوعی رتبه بندی از بالا به پایین است. یعنی انقلاب ۲۲ بهمن در درجه اول و تسخیر لانه جاسوسی انقلاب دوم است، اما واقعیت بر اساس شواهد آن است که امام راحل انقلاب دوم ملت ایران را بزرگ تر و مهم تر از اولی می دانستند. در واقع این دومین انقلاب ملت بود که لازمه انجام آن انقلاب اول بود. یعنی باید اول رژیم پهلوی را ساقط می کردیم و بعد دست امریکا را از کشور کوتاه سازیم.

شاهد این مدعا فرمایشات مبارزه حضرت امام(ره) با آمریکا و معرفی این کشور به عنوان دشمنی اصلی از همان ابتدای آغاز نهضت اسلامی بود که در ماجرای کاپیتولاسیون آن را علنی ساخت و تصریح کردند: «« نظامی های امریکا و مستشارهای نظامی امریکایی به شما چه نفعی دارند؟ آقا! اگر این مملکت اشغال امریکاست، پس چرا اینقدر عربده می‌کشید؟! پس چرا اینقدر دم از «ترقی» می‌زنید؟! اگر این مستشارها نوکر شما هستند، پس چرا از اربابها بالاترشان می‌کنید؟! پس چرا از شاه بالاترشان می‌کنید؟! اگر نوکرند، مثل سایر نوکرها با آنها عمل کنید. اگر کارمند شما هستند، مثل سایر ملل که با کارمندانشان عمل می‌کنند، شما هم عمل کنید. اگر مملکت ما اشغال امریکایی است پس بگویید!.» (صحیفه امام، ج۱، ص ۴۲۴-۴۱۵)

اما سیاست ورزی ایجاب می کند که رهبر یک نهضت با هوشمندی قیام را رهبری کند، از همین رو امام راحل ابتدا نوک پیکان انقلاب را متوجه آمریکا نکرد تا انقلاب مردم مسلمان ایران پیروز شد و آنگاه سراغ آمریکا رفت. وقتی واشنگتن به شاه پناهندگی داد، آنگاه امام خمینی متعرض آمریکا شد و در اطلاعیه ای از مردم خواست تا برای تحت فشارقراردادن امریکا اقدام کنند. دانشجویان خط امام از دانشگاه های امیرکبیر، صنعتی شریف، علم و صنعت و ... اقدام به راهپیمایی در جلو دانشگاه تهران کردند و در ادامه مسیر خود به سمت سفارت آمریکا حرکت کردند که عده ای از دانشجوها از درب سفارت بالا رفته و بدین ترتیب لانه جاسوسی تسخیر می شود.

در آن زمان فقر بصیرت عده ای سبب می شد تا رفتارهای خصمانه آمریکا از بعد تسخیر لانه جاسوسی را نتیجه انقلاب دوم بدانند. رفتارهای آمریکایی ها که در قالب حمله مستقیم در ماجرای طبس، طراحی کودتاهای متعدد، حمله نظامی از طریق صدام، ورود نظامی در معادلات جنگ تحمیلی، حمایت مالی و تسلیحاتی از عراق، حمله به کشتی های نفتی و هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایران، تحریم های اقتصادی که این روزها شکل تشدید شده و سایر اقدامات خصمانه کاخ سفید را عده ای سال هاست که «واکنشی و تلافی جویانه» به این اقدام دانشجویان تعبیر کرده و می کنند، در حالی که امروز پس از چند سال مذاکره و توافق هسته ای و رسیدن به برجام متوجه اشتباه خود می شوند و  پی می برند که همه اقدامات امریکا علیه کشورمان «کنش های کینه توزانه» بوده که نسبت به ملت مسلمان ایران و نظام جمهوری اسلامی داشته است.

در همین جهت رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیر خود در دیدار دانش آموزان به مناسبت سالروز ۱۳ آبان فرمودند: « ملّت ما دشمنانی دارد، کوچک و بزرگ، [امّا] آن که من رویش تکیه میکنم که به‌معنای واقعی کلمه دشمن است و دشمنی میکند و خباثت میکند، آمریکا است. این از روی تعصّب نیست، این از روی یک نگاهِ بدبینانه نیست؛ این ناشی از یک تجربه است، یک فهم درست واقعی است، دیدن میدان است؛ داریم می‌بینیم میدان را. این‌جور نیست که فقط با این حقیر دشمن باشند یا با دولت جمهوری اسلامی؛ نه، با اصل این ملّتی که ایستاده است، این ملّتی که از مواجهه‌ی با دشمن خسته نمیشود مخالفند، با این بدند، با این دشمنند. دیدید؛ همین اواخر رئیس دولت آمریکا گفت، ملّت ایران، ملّت تروریست است.(۲) شما ببینید چقدر این نگاه، نگاه ابلهانه‌ای است! یک ملّت را میگویند تروریست؟ نمیگوید رهبر تروریست است، نمیگوید دولت تروریست است؛ میگوید ملّتِ ایران تروریستند!» (۱۱ آبان ۱۳۹۶)

آنچه که امروز اما از سوی دولت جدید آمریکا صورت می گیرد که به نظر می رسد به دور از سیاسی کاری دولت های گذشته دنبال می شود و به نوعی ذات برتری طلبانه و روحیه استکباری حاکم بر این کشور را علنی می سازد، نه تنها درستی تشخیص امام خمینی(ره) در شناخت شیطنت های آمریکا و تایید معرفی اشغال لانه جاسوسی این رژیم در کشورمان به عنوان انقلاب دوم ملت ایران را نشان می دهد، بلکه رفتارهای دولت جدید آمریکا نشان می دهد که اگر لانه جاسوسی هم اشغال نمی شد، ذره ای از دشمنی آمریکا در حمله مستقیم و غیر مستقیم، حمایت از صدام، تحریک گروه های تروریستی، حمله به هواپیمای مسافربری، تحریم ها، طراحی کودتاها کاسته نمی شد.

نخستین اقدامات دولت آمریکا در ایران که در قالب کودتای ۲۸ مرداد بروز یافت تا امروز که ترامپ به عنوان نماینده مردم از ذات جامعه ایالات متحده پرده بر می دارد، نشان می دهد که مشکل آمریکا نه اشغال سفارت این کشور است نه هسته ای. خصومت آمریکا ناشی از حس برتری طلبی است که حق رهبری دنیا را مختص خود می داند و دیگران را مستحق مدیریت. بدیهی است این روحیه نمی تواند ملتی را مستقل ببیند که مرگ بر امریکا می گوید و پیشرفت می کند. جرم ما از نظر آنها انقلاب ماست؛ اسلام ماست.
و اگر بصیرت بود و از تعامل آمریکا با مصدق عبرت گرفته بودیم و این خصومت را درک می کردیم و نیازی نبود که تا پس از سال ها مذاکره، به این نتیجه برسیم که مذاکره با آمریکا دیوانگی است.

منبع: پایگاه بصیرت