راهپیمایی اربعین حسینی (ع) در طول تاریخ با فراز و نشیب های بسیاری در مقاطع مختلف تاریخی مواجه بوده و یکی از بدترین و سخت ترین آنها به دوران حاکمیت رژیم بعث بازمیگردد.

به گزارش مشرق، طی فاصله زمانی ۱۹۷۷ میلادی تا ۲۰۰۳ میلادی، رژیم بعث تلاش بسیاری کرد تا با ممنوع کردن برگزاری مراسم عاشورا و اربعین حسینی و حتی مجالس عزاداری و روضه خوانی نام «حسین» (ع) را از خاطرها بزداید.

راهپیمایی اربعین حسینی (ع) در طول تاریخ با فراز و نشیب های بسیاری در مقاطع مختلف تاریخی مواجه بوده و یکی از بدترین و سخت ترین آنها به دوران حاکمیت رژیم بعث به ویژه فاصله زمانی ۱۹۷۷ میلادی تا ۲۰۰۳ میلادی، سال سرنگونی این رژیم باز می‌گردد که طی آن «صدام حسین»، دیکتاتور معدوم عراق اوج دشمنی و حقد و کینه خود نسبت به شیعیان را با ممنوع کردن برگزاری مراسم عاشورا و اربعین حسینی و حتی مجالس عزاداری و روضه خوانی به اثبات رساند.

در این راستا، رژیم بعث برای جلوگیری از اقامه هرگونه مراسم و شعائر عاشورایی و حسینی از هیچ اقدامی جهت ایجاد رعب و وحشت در دل شیعیان عراق فرو گذاری نکرد، به این امید که با تشدید خفقان بر شیعیان یاد و خاطره سید الشهدا را از ذهن آنها پاک کند.

غافل از آنکه عاشقان آن حضرت در بدترین و سخت ترین شرایط لحظه ای از یاد ایشان غافل نبودند و عشق و وفاداری خویش به سید و سالار شهیدان را به هر طریق ممکن ثابت کرده، هر سختی ومشقتی را در این راه به جان می خریدند.

«حمید کریم»، یکی از محبان اهل بیت علیهم السلام و سید الشهدا از خاطرات خود درباره آن روزها برای ما می گوید: در دهه ۶۰ شهر مقدس کربلا برای برگزاری مراسم و شعائر مذهبی و حسینی از اندک آزادی هایی برخوردار بود.

در آن زمان جمعیت این شهر خیلی کمتر از آن چیزی بود که اکنون شاهد آن هستیم و بالبطع کنترل اوضاع و به دست گرفتن آن، برای بعثی ها چندان امر دشواری نبود.

در این راستا، از اواسط دهه ۶۰ میلادی شاهد تشدید تدریجی فشارها و اعمال ممنوعیت ها از سوی بعثی ها برای ادای شعائر و مراسم حسینی بودیم، به همین دلیل برخی از محبان اهل بیت و سید الشهدا به پنهان کاری روی آورده اقدام به برگزاری این مراسم در اماکنی به دور از چشم ماموران حکومتی مانند باغ ها و خانه های خود روی آوردند، به عنوان مثال پخت نذری را در خانه ها انجام می دادند.

کریم می افزاید: در مواردی مانند توزیع نذری هم که دیگر امکان پنهان کاری وجود نداشت، سعی می کردیم، با دادن رشوه به ماموران حکومتی و نیروهای امنیتی مانع اقدام آنها شویم.

وی که یکی از اعضای هئیت «فرزندان حسین» در منطقه «العباسیه» است، می گوید: در تمام طول این سال ها که ما سعی می کردیم، به صورت پنهان هم شده، شعائر حسینی را برگزار کنیم و آنها را زنده نگهداریم، عنایت و کرامات اهل بیت به ویژه سید الشهدا را نسبت به خود شاهد بودیم و حضور آنها را در کنارمان احساس می کردیم.

«حاج ابراهیم»، عضو یکی از هیئت های منطقه «المخیم» کربلا نیز درباره چند و چون برگزاری مراسم عزاداری در آن سال ها می گوید: به دلیل فشار امنیتی و فضای رعب و وحشتی که بعثی ها در کربلا و دیگر شهرهای مذهبی ایجاد کرده بودند، امکان تشکیل دسته های بزرگ و متشکل عزاداری نبود، به همین دلیل دسته های عزاداری در آن دوره کوچک و انگشت شمار بودند. به یاد دارم که در کربلا هفت هیئت به خود جرأت می داد تا مراسمی ساده و کوتاه برگزار کند.

حاج ابراهیم می افزاید: موسسان این هیئت ها اغلب کسبه محل و مردمان متوسط الحالی بودند که با روی هم گذاشتن کمک ها و نذورات خود و جمع آوری هدایا از اهالی محل مراسم سوگواری و عزاداری  ساده ای برگزار می کردند.

حاج خلیل خاطر نشان می کند: با اینکه سعی بسیار می شد، مراسم ساده و در کوتاه ترین زمان ممکن برگزار شود، با این حال هیئت های برگزار کننده در معرض فشارهای شدید و سختی قرار می گرفتند، به عنوان مثال بسیاری از موسسان و اعضای فعال این هیئت ها توسط نیروهای امنیتی بازداشت و تحت انواع آزار و اذیت ها قرار می گرفتند.

وی نقل می کند:

یکی از بدترین حربه های رژیم بعث برای شناسایی افراد فعال در هیئت ها گماشتن جاسوس و مخبر در این تشکل ها بود که به شدت در روحیه افراد تاثیر منفی برجای می گذاشت و باعث می شد، فضای امنیتی و خفقان شدیدی در هیئت ها حاکم باشد، علاوه بر اینکه لطمه بزرگی به اعتماد فیمابین افراد نیز وارد می کرد، به گونه ای که باعث می شد، فرد به هیچ کس حتی به نزدیکترین دوستش اعتماد نکند و این تاثیری منفی بر برگزاری مراسم داشت.

«خلیل اسماعیل» یکی از دوستان حاج خلیل ضمن تایید این سخنان تاکید می کند که خود به دلیل سوگواری و پرداختن به شعائر حسینی توسط نیروهای امنیتی رژیم بعث بازداشت شده بود.

خلیل اسماعیل نقل می کند:

در سال ۱۹۷۴ میلادی برگزاری هرگونه عزاداری و مراسم سوگواری ممنوع اعلام شد. با این حال هیئت ما با نادیده گرفتن این ممنوعیت ها دسته خود را در حالی که شعار «خداوند به ظالمان طعم ظلم اشان را می چشاند» سر می داد، به سمت حرم امام حسین به راه انداختیم.

وی افزاید: به نزدیکی حرم که رسیدیم، ماموران امنیتی را دیدیم که راه را بسته و مانع ورود عزاداران به حرم می شوند، سعی کردیم، راهی باز کنیم و وارد حرم امام حسین شویم. همین موضوع باعث یورش نیروهای امنیتی بعثی به سمت ما و دیگر عزاداران شد و درگیری هایی بین ما رخ داد، اما نیروهای امنیتی از بیم واکنش مردم که اطراف ما جمع شده بودند و علیه آنها شعار می دادند، هیج یک از ما را بازداشت نکردند و ما پس از برگزاری مراسم راه خانه های خود را پیش گرفتیم، غافل از اینکه نیروهای امنیتی در کمین همه بچه ها از جمله خود من بودند، لذا نرسیده به خانه مرا بازداشت کردند.

خلیل اسماعیل می گوید:

به جرم شرکت در مراسم سوگواری و عزاداری برای امام حسین مرا به زندان انداختند و طی مدت بازداشت متحمل انواع و اقسام شکنجه ها و آزارها و اذیت های روحی و بدنی شدم، اما اکنون اوضاع خیلی فرق کرده و محبان اهل بیت به راحتی و بدون نگرانی می توانند به شعائر حسینی و سوگواری های خود بپردازند.

«سمیر خضیر»، یکی دیگر از محبان اهل بیت و امام حسین که در کربلای معلی زندگی می کند، نیز می گوید: در تمام طول سال های ممنوعیت برگزاری مراسم عزاداری توسط بعثی ها نه تنها به هر طریق ممکن، از جمله در خفا در باغ های شخصی و خانه هایمان به سوگواری و برگزاری شعائر حسینی پرداختیم، بلکه به زائرانی که از مناطق دیگر برای سوگواری و عزاداری در این روزها به کربلای معلی می آمدند، هم کمک می کردیم.

خضیر نقل می کند که به زائران مناطق دیگر را از طریق راه های میان بُر از مناطق و راه های پر تردد و پر خطر که امکان بسیار زیاد حضور ماموران امنیتی در مسیر آنها وجود داشت، به مناطق امن منتقل می کردیم. همچنین سعی می کردیم، تمام نیازهای غذایی و رفاهی آنها را فراهم کنیم و در کنار آنها به سوگواری برای امام حسین مشغول می شدیم.

خضیر نیز با بیان اینکه در تمام طول این سال ها و طی انجام این اقدامات حضور اهل بیت و سید الشهدا را در کنار خود احساس می کرده، تاکید می کند که برکات این حضور همچنان در زندگی ام مشهود است.