به گزارش مشرق، «مجید گودرزی» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
بودجه سند دخل و خرج دولت در یک سال مالی است. حاوی پیشبینی درآمدها و هزینهها و چون با پیشبینی سر و کار داریم در نتیجه اصلاحیه بودجه و متمم بودجه میتواند ابزارهای سودمندی برای بهروزرسانی و مؤثرتر کردن بودجه باشد. اغتشاش امر مالیه هم باعث اختلال امور ملکی است. متأسفانه دولت ایران سالهاست گرفتار این اختلال و مرض مالی است. ناصرالملک، وزیر مالیه دوره قاجار با چنین تعبیری، اولین لایحه بودجه ایران را در سال ۱۲۸۶ به اولین مجلس شورای ملی برد.
با گسترش علم، دانش بودجهریزی هم رشد چشمگیری داشته است و در سالیان اخیر نرمافزارهای پیشرفتهای برای رصد بودجه به کارگیری شده است. بودجهها در انواع مختلفی بسته به نوع فعالیت تنظیم میشوند، اما جای تأسف دارد با گذشت نزدیک به یک قرن از تنظیم اولین بودجه کشور در سال ۱۲۸۶ هنوز هم در کشور ما بخش عظیمی از بودجه به صورت سنواتی و تنها با افزودن مبلغی به بودجه سال قبل به اندازه نرخ تورم تنظیم میشود. این بودجه تناسب بسیار کمی با تحولات روز دارد و برخی اوقات ریشه برخی امور به سالها قبل برمیگردد. از نظر کارشناسان بودجه سنواتی چون ارتباط کمی با آینده و حتی حال حاضر دارد «بودجه مرده» محسوب میشود. مقتضیات کشور و برنامههای بلندمدت در بودجه سنواتی بسیار محدود بوده و هزینهها، برنامهها را خیلی کم هدایت و حمایت میکند.
در بودجهها مهمترین نقطه ضعف سهمخواهیهاست که متأسفانه نمایندگان ملت فارغ از اصل هزینه- فایده میخواهند سهم بیشتری از بودجه را به حوزه انتخابی خود اختصاص دهند. آمایش سرزمینی در بودجهای که با سهمخواهی بسته شده است، نادیده گرفته میشود و گاهی هزینههای سنگینی بر کشور تحمیل میکند. قدرت لابی نمایندگان هم وضع را بدتر میکند. نمونه عینی و فاجعهبار این امر در احداث سدهای فراوان و غیرضرور در حوضه آبریز دریاچه ارومیه است. دسترسی نامحدود به اعتبارات سدسازی و بیتوجهی به مسائل زیستمحیطی واقعاً فاجعهبار است، اما این مهم کمتر در ملاحظات سیاسی نمایندگان گنجانده میشود. فاجعه را به نبود یا کاهش بودجه ترجیح میدهند. آنها باید بدانند فقط برخی طرحها در حوزه انتخابی آنها دارای توجیه است. فشار برای جذب و اجرای برخی طرحها باعث انحراف منابع از طرحهای پربازده به سمت طرحهای کمبازده یا حتی مضر میشود.
از سوی دیگر وجود حدود ۶۰۰ هزار میلیارد تومان طرح نیمهتمام نشان از آن دارد که کلنگزنی از بهرهبرداری مهمتر است! بسیاری از این طرحها نه در زمان گذشته و نه در زمان حال توجیه اقتصادی نداشته و سرمایهگذاری ناقص حجم بسیار بزرگی از نقدینگی کشور را به سمت طرحهایی برده است که بهره اقتصادی آنها در حالت نیمهتمام برای کشور و منطقه «صفر مطلق» است و باعث تاراج منابع ملی شده و زیان گستردهای را بر اقتصاد کشور تحمیل کرده است.
نبود آموزش در بخش بودجهنویسی، تصویب و اجرای آن بسیار عیان است. برای بیان ضعفهای آموزشی در بخش بودجه کل کشور همین قدر کافی است که گفته شود با وجود جهشهای بینظیر در آموزش عالی کشور در سالهای اخیر که حتی ظرفیتها از تعداد دانشجویان فراتر رفته است، ما هنوز هم رشتهای به نام بودجه در آموزش عالی نداریم.
بودجه گستردهترین، پیچیدهترین و مهمترین لایحه دولت به مجلس است که تاکنون برای آن یک رشته دانشگاهی تدوین نشده است. ضعف شدید آموزشهای آکادمیک مانع از آن شده است که بودجهریزی وارد فاز علمی شود و هنوز هم به صورت سنتی تنظیم میشود. حتی اگر به فرض محال بودجهای کارشناسی شده (در نبود رشته دانشگاهی وجود کارشناس بودجه محال است) تنظیم شود، باز هم ضعف آموزش مانع از اجرای بودجه متناسب با طرحهای بالادستی و به صورت اقتصادی میشود. حسابداران در این سیستم معیوب وظیفه حسابداری و هم بودجه را انجام میدهند، اما حسابداری ارتباط کمی با بودجه دارد. جسم بودجه در حسابداری بررسی میشود و روح بودجه که شامل اهداف، برنامه و مأموریتهاست کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
تفریق بودجه هم یکی از بحثهایی است که از ضعفهای بنیادین رنج میبرد و بدتر از آن اینکه با تسویهحسابهای جناحی همراه شده است؛ به همین خاطر قابلیت اعتماد به آن به شدت کاهش یافته است.
آنچه گریزناپذیر است، اینست که باید آموزشهای بودجهای پایهریزی و در غالب رشته بودجه هر چه زودتر برای آموزش اصولی و آکادمیک کارشناسان بودجه راهاندازی شود. برای تقویت تأثیر بودجه در رشد و توسعه اول باید سهمخواهیها برداشته شود و درثانی تفریق بودجه بدون نگاه سیاسی باشد تا از اعتبار کافی برخوردار شود. آنچه مسلم است بودجه تمام طرحهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را پوشش میدهد و نمیتوان به توسعه کشور بدون توسعه بودجهریزی دست یافت.