گرچه بن‌سلمان با این دستگیری‌ها به نحو قابل توجهی از قدرت شاهزادگان و محافل وهابی کاسته، اما اتحاد آن ها در برابر دشمن مشترک یعنی بن سلمان،خطری واقعی فراروی دولت کنونی و سناریوهای آینده بن سلمان است.

سرویس جهان مشرق - شرایط غیرعادی و غیر اخلاقی که در عربستان وجود دارد تا حد زیادی نشان دهنده ناامیدی تیم حاکم بر سیاست‌های این کشور است. در بسیاری از موارد اقداماتی که محمد بن سلمان به عنوان حاکم اصلی عربستان در شرایط کنونی انجام می‌دهد ، غافلگیرکننده ، شوک آور و فانتزی است. یکی از این تحولات آغاز روند به اصطلاح مبارزه با فساد اقتصادی در داخل عربستان است که با موج گسترده بازداشت شاهزادگان، تجار و نظامیان تاثیرگزار این کشور همراه بوده است.

روزنامه وال‌استریت ژورنال در این رابطه به تازگی نوشت که مقام‌های سعودی تاکنون حدود ۲۰۰۰ حساب بانکی را مسدود کرده‌اند. تیم محمد بن سلمان اعلام کرده که کمیته موسوم به مبارزه با فساد تاکنون از ۲۰۸ نفر بازجویی کرده و این افراد دست‌کم ۱۰۰ میلیارد دلار «مال غیرمشروع» کسب کرده‌اند. به گفته مقام‌های سعودی تحقیقات درباره فساد به امارات متحده عربی نیز کشیده شده است.

شاخص‌ترین سرمایه‌دار بازداشت‌شده ولید بن طلال بن عبدالعزیز با ۱۸ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار ثروت است. وی سهامدار عمده در شرکت‌هایی نظیر اپل و گروه بانکی سیتی‌بانک آمریکاست. در میان بازداشت‌شدگان افرادی چون محمد حسین العمودی با ثروت تقریبی ۱۰ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار هم  دیده می شوند. العمودی در سوئد، اتیوپی و عربستان شرکت‌های ساختمانی، کشاورزی و انرژی دارد. صالح عبدالله کامل با ثروتی حدود دو میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار دیگر سرمایه‌دار بازداشتی سعودی است. طبعا حجم این مبارزه برای پاکسازی مخالفان بن سلمان به این مقدار ختم نمی شود و همانطور که پیش بینی می شد با سناریوی جدید در رابطه با ترور ناموفق محمد بن سلمان علاوه بر تلاش برای کسب اعتبار برای وی، وارد فاز قلع و قلمع مخالفان در موسسات نظامی شده است.

از سوی دیگر به نظر می رسد محمد بن سلمان در بحبوحه بحران مالی شدید عربستان به دنبال منبع جدید کسب در آمد برای دولت است. این شیوه جدید، مصادره اموال میلیاردرهای سعودی طیف مخالف خود است که طی دهه های گذشته در سایه فساد و رانت موجود در دستگاه های دولتی به اموال افسانه ای و نجومی دست پیدا کرده اند. گفته می شود بن سلمان با این روش علاوه بر کاستن از قدرت مخالفان خود می تواند بین 300 تا 400 میلیارد دلار در آمد برای دولت کسب کند تا شاید مشکل کسری بودجه دربار رفع و رجوع شود. کسری بودجه عربستان به 79 میلیارد دلارمی‌رسد.

کسانی که مجموعه دستورات پادشاهی عربستان که معمولاً در ساعات پایانی شب یا ساعات اولیه بامداد منتشر می‌شود را پیگیری می‌کنند ، میزان بالای تنش موجود در دوران حاکمیت سعودی ‌ها را از طریق عزل و نصب های متوالی متوجه می‌شوند. طی دو سال گذشته بیشتر وزرا تغییر پیدا کرده و در برخی موارد  وزرا برای چندین بار تعویض شده اند. برخی افراد نیز در چندین پست وزارتی جابه‌جا شده اند. از جمله این افراد عادل الفقیه بود که در سال 2010 استاندار جده بود. در این سال بود که سیل تاریخی این شهر به وقوع پیوست و بیش از 110 نفر در این حادثه قربانی شده و خسارت‌های مالی گسترده‌ای به شهر وارد شد.

الفقیه با وجود این رسوایی از آن زمان در پست‌های وزارتی متعددی به کار گرفته شود. او تصدی پست وزارت کار ، وزارت بهداشت ، وزارت اقتصاد و برنامه‌ریزی را در این هفت سال عهده دار بود. اما امروز در میان افرادی قرار دارد که به دست محمد بن سلمان به اتهام فساد بازداشت شده است. الفقیه تنها یک استثنا در این زمینه نیست. محمد بن سلمان اخیرا هجمه گسترده ای ضد شاهزادگان و وزرا و معاونان وزرا و تاجران و مالکان مؤسسات تبلیغاتی به راه انداخته است. علاوه بر اینکه او روی ثروت های باد آورده خاندان حاکم پادشاهی دست گذاشته است. از جمله این افراد مشعل بن عبدالعزیز رئیس هیئت بیعت و سلطان بن عبدالعزیز ولیعهد  وزیر دفاع اسبق و عبدالرحمن بن عبدالعزیز معاون وزیر دفاع اسبق و سعود طلال بن عبدالعزیز وزیر امور مالی است که همگی این اقدامات یک پیام دارد و آن اینکه فساد در تمامی بدنه حاکمیت و عربستان از سر تا پا ریشه دوانده است.  

گرچه در رابطه با فساد دربار سعودی و شاهزادگان سعودی تردیدی وجود ندارد و داستان فساد در عربستان یک ‌داستان تازه و ناگهانی نیست، اما نحوه انجام مبارزه ادعایی محمد بن سلمان با این فساد در هاله ای از ابهام قرار دارد. دیده بان حقوق بشر به تازگی اعلام کرده که این بازداشت‌های گسترده را بیشتر نشانه «بازی قدرت در داخل» می‌داند تا حرکتی که رسانه‌های سعودی به عنوان مبارزه با فساد جلوه می‌دهند. این سازمان از حکومت این کشور خواسته است تا درباره بنیان حقوقی و قضایی این بازداشت‌ها اطلاع‌رسانی کند.

رویترز نیز پیشتر نوشته بود به عقیده بسیاری از کارشناسان، هدف از این دستگیری‌ها فراتر از مبارزه با فساد است و دلیل واقعی آن، از میان برداشتن موانع بر سر راه محمد بن سلمان، ولیعهد ۳۲ ساله عربستان سعودی است.

اتفاقی که در شب سوم نوامبر رخ داد، آخرین فصل از برنامه ریزی هایی است که از زمان تاج‌گذاری ملک سلمان طراحی شده و با مرگ ملک عبدالله به اجرا گذاشته شد و در این راستا نیمی از تیم خالد التویجری مشاور ویژه پادشاه و فرزندان پادشاه سابق از جمله مشعل بن عبدالله امیر مکه و ترکی بن عبدالله امیر ریاض کنار گذاشته شد و محمد بن سلمان به عنوان وزیر دفاع منصوب شد.

در درجه اول می‌توان این موضوع را مطرح کرد که این اقدام محمد بن سلمان برای ترسیم مجدد نقشه جینی دولت عربستان است. وی به دنبال ایجاد تاریخی جدید برای دولت جدید مبتنی بر قطع روابط با گذشته است و می خواهد ریشه های تاریخی و ایدئولوژیک وهابیت این کشور را خشک کند. به عبارت دیگر وی به دنبال عملیات تخریب گسترده شبکه مناسبات مستحکم و سازماندهی شده بر اساس تبادل منافع و هواداری ها است. عربستان کشوری است که بر اساس دیکتاتوری فردی به شکل قدیمی تأسیس ‌شده و دیکتاتوری‌ها همواره با حمایت مستقیم گروه‌های خارجی دنبال شده است. در بهترین شرایط ما در برابر نسخه‌ای عقب ‌افتاده از دیکتاتوری‌های آمریکای لاتین و حتی قاره آفریقا قرار داریم. این در حالی است که دموکراسی همواره کشورهای زیادی را به سمت خود جذب می‌کند. 

به صورت کلی نمی‌توان حوادث سوم نوامبر را از طرح تحول ملی دفاع کشور و چشم‌انداز 2030 مجزا دانست ، حتی اگر رسانه‌های سعودی تلاش کنند این اقدام را یک اقدام ملی معرفی کنند، باید به دست‌های پشت پرده این تدبیرها و سرریز های پول ها از عربستان و آب های خلیج فارس به اقیانوس اطلس اشاره کرد. پول‌هایی که امروز در داخل عربستان به دست می‌آید ، مسیر خود را به سمت بازار سرمایه داری به ویژه در آمریکا پیدا خواهد کرد.

آتش نگرانی‌ها در رابطه با سرنوشت سیاسی، باعث شده بن سلمان به سمت افزایش سطح تدابیر لازم برای تأمین امنیت مرکز قدرت و حفظ آن گرایش پیدا کند. این در شرایطی است که وی موفق شده تضمین لازم برای رسیدن به این قدرت را به دست آورد. وی همواره در حالت آماده‌باش کامل قرار دارد تا بتواند خطرات و تهدیداتی که آینده سیاسی وی را هدف گرفته، ولو با انجام عمل جراحی جزئی یا کامل ریشه‌کن کند.

بدون شک بن سلمان به دنبال تغییر هویت دولت عربستان خواهد بود و تلاش خواهد کرد راهکارهای عملیاتی دولت را در راستای تقویت حاکمیت خود پیدا کند. وی در این راستا مطلقا به دنبال توسعه ساختار سیاسی کشور نیست. در ابعاد عملیاتی بن سلمان حتی یک وجب از روند نوآوری و تجدد در کشور کوتاه نمی‌آید، روندی که از اوایل دهه 70 قرن گذشته آغاز شده بود. وی به دنبال لیبرالیستی اجتماعی در شکل ابتدایی خود است که بر اساس آن زنان اجازه رانندگی و ورود به ورزشگاه‌ها و جوانان اجازه ورود به سینما و سازماندهی مجالس موسیقی را داشته باشند. بن سلمان در همین راستا است که احداث شهر نئوم را به عنوان یک تخیل علمی در روند پروژه‌های گردشگری در دریای سرخ دنبال می کند.

در مقابل ، تمرکز قدرت و حاکمیت در دست بن سلمان حالتی از استبداد انفرادی و حاکمیت مطلقه فردی را در کشور ایجاد می کند و باعث می‌شود او کشور را بدون محدودیت‌های قانونی و بدون قانون اساسی و بدون اراده مردمی مدیریت کند. ساختارهای مؤسساتی که پدر وی در تاریخ 29 آوریل به هم زد، در راستای همین تغییر حاکمیتی مطلق است و می خواهد قدرت و حاکمیت را به صورت کامل در اختیار فرزندش قرار دهد.

درگیری‌هایی که محمد بن ‌سلمان بعد از رسیدن به ولایت عهدی آغاز کرده ، ارتباط مستقیمی با مرحله بعد از پدرش دارد. بازداشت های دسته جمعی شاهزادگان سعودی نشان می دهد که وی مصمم به یکسره کردن درگیری حاکمیت در آینده است و می خواهد این کار را در طول زندگی پدرش انجام دهد تا بهترین نتیجه را داشته باشد و ازعواقب وخیم آن نیز در امان باشد. به ‌عبارت ‌دیگر وی می‌خواهد در فضایی آرام و بدون خطر و چالش به تخت پادشاهی برسد. او می‌خواهد با حضور و پشتیبانی پدر وش، رقبای خود را از عرصه خارج کند.

براساس آنچه که گفته شد ، حمله مستمر به ثروت شاهزادگان و تاجران، اقدامی بی طرف نیست و اساسا دستگاه اجرایی طرف مسئول در پیگیری افراد فاسد نیست. این در حالی است که اکثریت افراد بازداشت‌شده از درون همین دستگاه هستند که این نشان دهنده رقابت بر سر قدرت است، نه رقابتی درون حاکمیتی.

موج بازداشت‌ها همچنین تابوهای سیاسی و ایدئولوژیک در عربستان سعودی را درهم شکست. در گذشته به ویژه در اواسط دهه 80 قرن گذشته میلادی و دوران پادشاهی ملک فهد شاهد بودیم که دستور پادشاهی صادر شد مبنی بر اینکه هر کسی از شخصیت‌های عمومی و مسئولان مؤسسات حاکمیتی انتقادی داشته باشد ، مجازات خواهد شد. همچنین عبدالعزیز بن باز مفتی دربار سعودی نیز در خطبه‌های نماز جمعه در تاریخ 27 ژانویه 2014 با صدور فتوایی اعلام کرد که صحبت در رابطه با عیب های شاهزادگان و علماء سعودی مجاز نیست. او مدعی شد که ایجاد فتنه بین والیان امر و عامه مردم باعث می شود مردم در امور دنیای خود سرگردان شوند. اما با بازداشت شاهزادگان ارشد عربستان به اتهام پول‌شویی یا رشوه یا اتهامات دیگر، این تابو در هم شکست. تا جایی که در بیانیه منتشر شده در تاریخ چهار نوامبر آمده است که مبارزه با فساد کم اهمیت‌تر از مبارزه با تروریسم نیست.

این رفتار تنها یک سو استفاده از قدرت و حاکمیت نیست، بلکه بر چسب زدن به شاهزادگان ارشدی است که طی دهه‌های گذشته در رأس حاکمیت قرار داشتند. این بدان معنا است که ما در برابر تجربه ای از فساد کامل و طبقه ای فاسد قرار داشتیم که طی دهه های گذشته حاکمیت کشور را در اختیار داشتند. این موضوع همچنین بدان معنا است که پادشاه کنونی عربستان نیز که از اوایل دهه 60 قرن گذشته میلادی با تصدی امارت ریاض وارد هرم قدرت شد و در ادامه وزارت دفاع و سپس ولایت عهدی و بعد پادشاهی را در اختیار گرفت نیز شریکی اساسی در گردونه فساد در عربستان است.

خلاصه اینکه ما در برابر بزرگترین روند انتصابات در داخل عربستان به نام مبارزه با فساد قرار داریم. مهم‌ترین پیامدهای این اتفاق نیز متوجه وحدت خاندان حاکم عربستان است که درنتیجه بازداشت‌های اخیر دچار تزلزل گسترده شده است.

موج گسترده و دنباله‌دار بازداشت‌ها ضد شاهزادگان و وزرا و تاجران سعودی ما را در برابر این واقعیت‌ها قرار می‌دهد:

فرصتی برای بازگشت به گذشته وجود ندارد و افراد بازداشت شده به این زودی‌ها آزاد نمی‌شود.

مصادره اموال و دارایی‌های افراد بازداشت قابل بازگشت نیست ، چرا که هدف از این اقدام تقویت حاکمیت بن‌سلمان  و سرکوب منابع تهدید او است.

ادامه این روند باعث اختلال گسترده در موازنه ‌های داخلی قدرت در عربستان می‌شود.

سرکوب همه جریان‌ها و ایجاد قدرت جدید و فراگیر و مرکزی از جمله اهداف اصلی این طرح است. به عبارت دیگر قرار است فساد موجود در عربستان بعد از این که در اختیار تعداد زیادی از شاهزادگان قرار داشت، تنها در انحصار محمد بن سلمان قرار بگیرد.

حمایت سیاسی و امنیتی خارجی بویژه آمریکا در این پروژه برای پر کردن خلأ گسترده در داخل عربستان ضروری است.

پیامدهای منفی اقدامات اخیر برای رژیم سعودی

نگاه خوش بینانه نسبت به تحولات اخیر نشان می دهد که دربار سعودی با این روش علاوه بر این که توانسته میلیارد ها دلار برای خود کسب سرمایه کند، موفق شده قدرت شاهزادگان مخالف دربار را نیز کاهش دهد. آنها همچنین با دستگیری برخی افراد مطرح در محافل وهابی موفق شده اند تا حد زیادی این قشر را در نزد مردم بی آبرو کنند، اما نگاهی واقع بینانه تر به این تحولات نشان می دهد که به زودی آتش زیر خاکستر جنگ قدرت در نتیجه این اقدام، خشم عمومی شاهزادگان و محافل سنتی وهابیت از محمد بن سلمان را شعله ور خواهد کرد.

گرچه بن سلمان با این دستگیری ها به نحو قابل توجهی از قدرت شاهزادگان  و محافل وهابی کاسته، اما اتحاد آن ها در برابر دشمن مشترک یعنی بن سلمان، خطری واقعی فراروی دولت کنونی و سناریوهای آینده بن سلمان است. شاهزاده‌ها بازداشت شده، تمام حیثیت، آبرو و مال خود را از دست داده‌اند. بنابراین بسیار بعید به نظر می‌رسد شاهزاده‌ها در مقابل این اقدامات بن سلمان سکوت کنند و یا واکنشی نشان ندهند. بن سلمان نیز به این نکته واقف است که شاهزاده‌ها مخالف از هر فرصتی برای ضربه زدن به دولتش استفاده می کنند.

از سوی دیگر افکار عمومی سعودی ها نیز در برابر این اقدامات آگاه هستند و چنین رفتارهایی نمی تواند باعث افزایش محبوبیت بن سلمان شوند. آنها محمد بن سلمان را نماد فساد دولتی در رساندن خود به هرم قدرت می دانند و پدرش را نیز نماینده اصلی فساد اقتصادی معرفی می کنند که طی 60 سال گذشته میلیون ها دلار برای خود اندوخته و بسیار بیشتر از این مبالغ را در تفرجگاه های ساحلی به باد داده است. لذا هدف دوم بن سلمان نیز از این اقدامات نمایشی محقق نخواهد شد.

دقیقا بر اساس همین برآوردها است که «جان بولتون» نماینده پیشین آمریکا در سازمان ملل متحد که به مواضع ضد ایرانی خود معروف است، اخیرا در گفت‌وگو با شبکه خبری فاکس نیوز در پاسخ به این سوال که آیا با توجه به بازداشت‌های اخیر و تمرکز قدرت در دستان یک شاهزاده 32 ساله، عربستان امن است، با بیان اینکه محمد بن سلمان در ماه‌های گذشته در حال افزایش قدرت خود بوده و گفته می‌شود که ممکن است هر لحظه به پادشاهی برسد، گفت: «ایالات متحده باید یک طرح احتیاطی برای تکرار سناریوی "شاه ایران" داشته باشد. فکر نمی‌کنم که این پایان کار در عربستان سعودی است.