کد خبر 802388
تاریخ انتشار: ۵ آذر ۱۳۹۶ - ۰۲:۱۰

لفاظی‌های امثال آقای عبدی درباره خروج از حاکمیت و عبور از خاتمی و... است که با ابتذال در رویکرد زیگزاگ، به پادویی حاد وی و امثال وی برای ستاد انتخاباتی روحانی رسید.

به گزارش مشرق، روزنامه «کیهان» در ویژه‌های خود نوشت:

نظریه‌پرداز خروج از حاکمیت می‌گوید بست‌نشینی بقایی و برخی از اطرافیان احمدی‌نژاد، نشانه بن‌بست‌نشینی اصولگرایان است.


عباس عبدی در سرمقاله روزنامه اعتماد با عنوان «بن»بست‌نشینی نوشت: هدف از یادداشت ذیل این نیست که رفتار عجیب این روزهای مجموعه دولت سابق را به رخ اصولگرایان بکشیم. چون کار از این حرف‌ها گذشته است. اگر جزیی‌نگری کنیم، اقدامات آنان حداقل در کوتاه‌مدت تا حد بسیار زیادی به نفع اصلاح‌طلبان و نیروهای منتقد است.

به دلایلی از موقعیتی برخوردارند که می‌توانند حرف‌هایی را بزنندکه جدا از درست یا نادرست بودن آنها، هیچ اصلاح‌طلبی نمی‌تواند آنها را بگوید، حتی اگر با سند و مدرک دقیق حرف بزنند و اگر چنین رفتاری از خود نشان دهند به فوریت با واکنش تند مواجه خواهند شد. البته یک علت چنین برخوردی به اثرگذاری اصلاح‌طلبان مربوط می‌شود و الا در کشور کسانی هستند که تندترین سخنان را بیان می‌کنند و کسی به آنان کاری ندارد. اتفاقاً خوب هم هست که آزاد هستند تا هر چه می‌خواهند بگویند.


فارغ از این نکته مقدماتی، می‌توان این پرسش را طرح کرد که رفتار حلقه مرکزی دولت احمدی‌نژاد در شرایط کنونی چه معنایی دارد؟ در شرایطی که ایران با یک مشکل حاد خارجی مواجه است و در داخل نیز با یک زلزله و عوارض آن دست و پنجه نرم می‌کند، بست‌نشستن در حرم عبدالعظیم چه معنایی دارد؟ به ویژه آنکه چندین دهه است که این سنت منسوخ شده و معنای آن نیز در ضدیت با حکومت برای همه اهل نظر روشن است.

شاید اصولگرایان به راحتی این گروه را تخطئه و رد کنند، ولی قضیه به این سادگی نیست. چرا که رفتار احمدی‌نژاد و اطرافیان او در زمان ریاست جمهوری نیز کمابیش به همین شکل بود. فقدان درک از مسائل اصلی کشور و اولویت دادن به مسائل شخصی و فردی در سیاست‌های آن زمان نیز جاری بود. البته آنچه گفته می‌شود به معنای دفاع از قوه قضائیه نیست، بلکه در نقد رفتار این «حلقه سیاسی» است.


عبدی می‌افزاید: تغییرات رفتاری اصولگرایان نسبت به حلقه مذکور ناشی از هر دو علت است. به عبارت دیگر بخشی از آن محصول شناخت اندک اغلب اصولگرایان از گروه و حلقه احمدی‌نژاد بود. ضدیت با اصلاح‌طلبان قدرت بینایی آنان را کم‌سو کرده بود. پدیده‌ای که نزد اصلاح‌طلبان تا حدی شناخته شده بود و بسیاری از اصلاح‌طلبان از همان ابتدا تعجب می‌کردند که چرا جناح اصولگرا تا این حد خود را به این گروه پیوند زده و آن را از خود می‌داند؟ بخشی از تغییرات رفتاری نیز معلول تجربه عملی و شکل‌گیری منافع جدید و حضور در قدرت است که به طور طبیعی موجب تغییرات ارزشی، تحلیلی و رفتاری می‌شود...


در هر حال توصیه می‌شود که اصولگرایان تحلیل خود را از تحولات این گروه به همراه عبرت‌هایی که از آن گرفته‌اند منتشر کنند، بلکه در آینده و برای بار دوم از یک سوراخ گزیده نشوند. این بست‌نشینی آنان نشانه‌ای از بن‌بست‌نشینی دیگران است.


درباره این نوشته عباس عبدی باید متذکر شد که جریان اصولگرای حقیقی (و نه کاسبان سیاسی هم‌افق با اصلاح‌طلبان) برخلاف مدعیان اصلاح‌طلبی، جاذبه و دافعه خود را بر مبنای اصول تنظیم می‌کنند. یعنی اگر همین امروز تغییر جدی در طیف مدعی اصلاح‌طلبی حادث شود و آنها پای کار انقلاب و اصول بیایند، حتماً مورد حمایت قرار می‌گیرند؛ همچنان که با ناقضان اصول در طیف اصولگرایی مرزبندی می‌کنند. برخلاف این واقعیت، مدعیان اصلاح‌طلبی نگاه قبیله‌ای به سیاست دارند و بارها پشت خیانت و وطن‌فروشی و مفاسد برخی از هم‌جبهه‌های خود درآمده‌اند.


اما نکته عبرت‌آموز، مشی افراطی و به بن‌بست رسیده مدعیان اصلاح‌طلبی و شخص آقای عبدی است که حالا از موضع فرار به جلو (و به نوعی تظاهر به داشتن آلزایمر) رفتار می‌کنند. بی‌تردید، رفتار حلقه انحرافی در بست‌نشینی کذایی که با بی‌محلی مطلق مردم مواجه شد، حماقت سیاسی است اما فراموش نمی‌کنیم که همین خبط را در مقیاس جبهه‌ای، افراطیون مدعی‌ اصلاحات در مجلس ششم مرتکب شدند و «بن»بست‌نشینی واقعی را در ماجرای حماقت‌آمیز «تحصن» و ادعای استعفا نشان دادند بی‌آن که مردم کمترین محلی بگذارند یا نظام اعتنایی بکند.


مورد مشابه، لفاظی‌های امثال آقای عبدی درباره خروج از حاکمیت و عبور از خاتمی و... است که با ابتذال در رویکرد زیگزاگ، به پادویی حاد وی و امثال وی برای ستاد انتخاباتی روحانی رسید. آقای عبدی که نباید بن‌بست نویسی‌های خود را فراموش کرده باشد.