سرویس جهان مشرق - عربستان سعودی در جنگ یمن لیست ۶۵ کشور هم پیمان خود برای این جنگ را اعلام کرد، ولی در نهایت جز امارات کشور دیگری به صورت عملی با آن همسو نبود. عربستان به علت رویکردهای توسعهطلبانه ، تنشهای مرزی و سیاست استبدادی خود در عرصه بین الملل با بسیاری از کشورهای منطقه دارای مشکلات زیادی است که برخی از این پرونده ها به علت منافع مشترک در حال حاضر معلق رها شده اند. سیاستهای سرکوبگرایانه و ضد آزادیهای انسانی و حقوق بشر در داخل عربستان، تنشهای مرزی عربستان و امارات و قطر، جنگ این کشور با مردم مظلوم و بی پناه یمن طی دو سال گذشته، حمایت از تروریسم در کشورهایی نظیر سوریه، عراق، لبنان و لیبی و ... و قطع مناسبات با قطر طی ماه های اخیر بعلاوه رقابت نفوذ با کشورهایی نظیر ترکیه و ایران، سردمداران ریاض را به سیاستمدارانی منفور در منطقه تبدیل کرده است.
فارغ از جزئیات تنش های هر یک از کشورهای عربی و غیر عربی منطقه با عربستان، به نظر میرسد بسیاری از این کشورها از اینکه ریاض در باتلاق یمن گرفتار شده، نگران نیستند. این در حالی است که افکار عمومی منطقه و جهان از سرکوبگری و کشتار وحشیانه مردم بیدفاع یمن به دست ائتلاف متجاوز سعودی- اماراتی عصبانی هستند.
گرچه عربستان و امارات در قالب ائتلاف عربی، این جنگ را ضد یمن به راه انداخته اند، اما تنش های مرزی دو طرف بر سر منطقه واحات البریمی یکی از عمیق ترین موارد تنش های مرزی دو طرف است.
علاوه بر درگیریهای مرزی تاریخی و نگرانی امارات از سیاستهای قیمومیت طلبانه عربستان در منطقه، رقابت قدرت بین دو طرف در معادلات منطقه ای باعث مشارکت طرفین در جنگ یمن شد، لذا حضور امارات در ائتلاف جنگی عربستان در یمن را باید بیش از آن که ائتلاف راهبردی دو طرف در مسایل منطقه دانست، رقابت قدرت و نفوذ در منطقه و تلاش برای تحقق غنایم حد اکثری از جنگ یمن توصیف کرد، بویژه که در ابتدای جنگ این تصور وجود داشت که ائتلاف جنگی خیلی زود موفق به تحقق اهداف خود در یمن خواهد شد.
یکی از مهمترین اهداف امارات برای ورود در این جنگ تسلط بر بندرگاههای یمن در بحر العرب و دریای سرخ بود. این موضوع می توانست تسلط امارات بر شاهراه های آبی حساس منطقه را تضمین کرده و باعث تقویت نقش منطقه ای این دولت کوچک شود. شکی نیست که سعودی ها نیز از دیرباز برای تسلط بر بندر الحدیده یمن و انضمام آن به خاک خود دندان تیز کرده بودند. امارات در همین راستا در حال حاضر کنترل بندر عدن و المخا در یمن را در اختیار دارد که مناطق مشرف به تنگه باب المندب در طرف یمنی را شامل می شود.
با وجود اینکه عربستان از سوء نیت امارات برای ورود به جنگ یمن اطلاع داشت، اما ترجیح داد این حضور را بپذیرد، چرا که از یک طرف میتوانست انزوای ناشی از وورد انفرادی به عرصه میدانی یمن را جبران کند و از طرف دیگر هزینه های سنگین جنگ را با همسایه ثروتمند خود تقسیم کند.
مصر از زمان "جمال عبد الناصر" عنوان "ام العرب" را یدک می کشد.مصری ها خود را بزرگ تر از آن می دانند که بخواهند زیر پرچم عربستان سعودی بجنگند، لذا قاهره علاوه بر اینکه از ورود به عرصه جنگ یمن خودداری کرد، از گرفتار شدن رقیب سنتی خود در باتلاق یمن نیز استقبال می کند.
علیرغم اینکه مصری ها به دلایل مالی واقتصادی مجبور هستند با عربستان و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس راه بیایند، اما به هر حال خود را قطبی از قطب های منطقه می دانند و ایدئولوژی ملیگرایانه ای دارند که با ایدئولوژی سلفی وهابی عربستان در تناقض می باشد. به همین دلیل است که در سوریه از دولت سوریه حمایت می کنند و در مقابل عربستان سعودی و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس قرار دارند.
از سوی دیگر افکار عمومی مصری ها دیدگاه بسیار منفی نسبت به عرب های حوزه خلیج فارس مخصوصا سعودی ها دارند و به همین دلیل بود که پس از انقلاب بر علیه حسنی مبارک، مردم مصر به دو سفارت در قاهره یعنی اسرائیل و عربستان سعودی حملهور شدند. رفتار تحقیر آمیز عرب های حوزه خلیج فارس با کارگران مصری که در این کشورها کار می کنند، یکی از اصلی ترین دلایل چنین احساسی میان مصری ها است. علاوه بر اینها پس از اینکه دولت مصر مجبور شد دو جزیره تیران وصنافیر را به عربستان سعودی واگذار کند، موج نفرت و انزجار مردمی درون مصر ضد عربستان سعودی شدت گرفت.
پاکستان گرچه در برخی ابعاد جنگ عربستان در یمن ورود پیدا کرده، اما به دنبال باج خواهی از ریاض است، به همین علت اسلام آباد دوست ندارد منبع باج خواهی این کشور از عربستان با پایان دادن جنگ یمن متوقف شود. دلیل این باج خواهی نیز این بود که در اوج فعالیتهای ضد ایرانی عربستان ، رئیس ارتش پاکستان به ایران سفر کرده و با مقامات این کشور رایزنی کرد. این بدان معناست که آنها علاوه بر پرونده یمن، در مناسبات خود با ایران نیز تلاش دارند تا از ریاض امتیاز بگیرند.
نگاهی به ابعاد رقابت قدرت عربستان با ترکیه برای بررسی انگیزه های آنکارا از تداوم گرفتار شدن ریاض در باتلاق یمن کافی است. رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه از مدت ها پیش می کوشد خود را نماینده اسلام میانه رو در منطقه و بهترین کشور اسلامی در جهان معرفی کند، او عربستان سعودی را رقیب خویش در رهبری جهان اسلام می بیند. گرچه دو طرف در مسأله سوریه تا حدی تطابق نظر دارند، اما بروز پدیده اخوان المسلمین و بحران قطر باعث شد اختلافات دو طرف آشکارتر شود.
قطر گرچه حضور محدودی در ائتلاف سعودی متحاوز به عربستان داشت، اما با قطع مناسبات دیپلماتیک این کشور با ریاض و تعدادی دیگر از کشورهای عربی، فرصت را برای خروج نیروهای خود از یمن مساعد دید. حال دوحه گرچه تلاش دارد موضعی بی طرف نسبت به این جنگ اتخاذ کند ، اما بر دوحه پوشیده نیست که ادامه حضور عربستان در یمن باعث مشغول شدن پتانسیل سیاسی و نظامی ریاض در این کشور می شود، بویژه که اخیراَ امیر قطر اعلام کرده است که ریاض قصد براندازی پادشاهی این کشور را دارد.
گرچه مصائب ملت مظلوم یمن در نتیجه جنگ ائتلاف سعودی باعث خدشه دار شدن افکار عمومی شده، اما موج تنفر موجود از عربستان باعث شده اقدامی عملی از سوی هیچ یک از کشورهای منطقه برای توقف جنگ یمن صورت نگیرد. آمریکا و کشورهای اروپایی نیز همچنان این جنگ را فرصت بزرگی برای فروش بیشتر تسلیحات نظامی خود به عربستان و گرفتن امتیازهای سیاسی و امنیتی بیشتر از این کشور می دانند، لذا به نظر نمی رسد در کوتاه مدت برنامه ای برای پایان دادن به این جنگ وجود داشته باشد.
آنچه که می تواند برای توقف این درگیری ها موفقیت آمیز باشد، اراده قوی ملت مبارز یمن است که طی ماه های اخیر با افزایش فشارهای نظامی و اقتصادی بر عربستان ، این کشور را در ادامه گزینه نظامی با تردید مواجه کرده است. طبعا افزایش این فشارها باعث خواهد شد ریاض رسوایی شکست در یمن را به جان خریده و نیروهای نظامی خود را از این کشور خارج کند.