کد خبر 803772
تاریخ انتشار: ۹ آذر ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۴

طبیعی است که دستگاه سیاسی آمریکا بر اساس مکانیسم های اجرایی پیدا و پنهانی که بر آن غالب است به این صراحت اشتباهاتی را مرتکب نشود، سوال این است که چرا دستگاه سیاست ورزی آمریکایی ها تا این حد دست به اشت

به گزارش مشرق، طی هفته های گذشته بخش زیادی از جامعه آمریکایی در این خصوص صحبت کرده اند که، سیاست های مقامات آمریکایی نسبت به ایران سبب موفقیت تهران در دستیابی به موفقیت های ایران در سطح منطقه شده است. یکی از آخرین آن ها «ریچارد هاس» رئیس شورای روابط خارجی آمریکا بوده است که در پیامی که در توئیتر منتشر کرد «سیاست‌های ضدایرانی آمریکا و عربستان به جای کاهش نفوذ روبه‌افزایش ایران در منطقه، مردم ایران را بیش از پیش حول یک سیاست ملی‌گرایانه متحد می‌کند.»

در همین خصوص روزنامه «نیویورک‌تایمز»، اخیرا گزارشی منتشر کرده و در آن بیان داشته است که «سردار قاسم سلیمانی و محمدجواد ظریف اکنون دو چهره بسیار محبوب در ایران هستند که در اتحاد بیشتر مردم در ایرن تاثیر چشمگیری داشته‌اند.» روزنامه نیویورک تایمز در این یادداشت با نگاه انتقادی نسبت به سیاست‌های غلط ترامپ و عربستان سعودی علیه ایران آن را عامل اصلی کنار رفتن اختلافات سیاسی میان مردم ایران و ایجاد اتحاد بیشتر دانست. در این گزارش آمده است: پس از سال‌ها وجود اختلافات و تنش‌های سیاسی، اکنون قشر متوسط شهرنشین مردم ایران درگیر یک اشتیاق به میهن پرستی شده‌اند. علت این تغییر رفتار را می توان انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا و افزایش رقابت با عربستان سعودی که رقیب ایران در منطقه است، دانست.

اما مسئله ای که در این خصوص به وجود می آید این است که چه اشتباهاتی از جانب آمریکایی ها در سال های اخیر افتاده است که برداشت ریچارد هاس و گزارش نیویورک تایمز از آن ها این است که مردم ایران پیرامون آمریکا در خصوص آن متحدتر شده است، در این خصوص تنها به چند نمونه از این اقدامات اشاره می شود:

قانون منع ورود

ترامپ در همان هفته اول حضورش در کاخ سفید، یکی از بزرگترین اشتباهات محاسباتی خود را مرتکب شد، او در فرمانی باعنوان «حفاظت از ملت در برابر ورود تروریست‌های خارجی به آمریکا» نام هفت کشور که ایران نیز از جمله آن ها بود را به عنوان کشورهایی بر شمرد که شهروندانشان نمی توانند به آمریکا سفر کنند یا با محدودیت های زیادی برای اخذ ویزای آمریکا موجه می شوند.

قانون منع ورود به طور خاص شهروندان، دانشجویان، شاغلین در تجارت و به طور کلی طبقه متوسطی را با خود درگیر می کرد که اتفاقا نگاه کاملا منفی نیز با آمریکا و سیاست های بین المللی آن کشور (تلویحا در خصوص ایران) نداشته اند، البته این موضوع قطعا به معنی یکپارچگی جامعه هدف نیست. حال این قشر آمریکا را به طور مستقیم در برابر مطالبات خود برای تحصیل، تجارت و ... می دیدند. طبیعی بود که دچار مشکل خواهند شد. این را در کنار ناگواری این اخبار برای خانواده های این افراد قرار دهیم، بخش قابل توجه تری را در بر می گیرد. این موضوع که مردم سرزمینی که پیام آور صلح و دوستی هستند، به عنوان مردمی پر ریسک شناخته شوند، فارغ از اینکه چه اعتقاد مذهبی یا چه تعلق سیاسی دارند، موجب یکپارچگی آن ها خواهد شد.  بنابراین یکی از مهمترین دستاوردهای این اقدام دونالد ترامپ در خصوص مردم ایران همین مسئله وحدتی بود که از ورای تصمیم و اشتباه محاسباتی او در محدوده ملی و سرزمینی ایران به وجود آمد. تا آن زمان تمام روسای جمهور آمریکا تلاش می کردند تا با ایجاد تفکیک بین مردم و حکومت اینگونه وانمود کنند که حساب آمریکا و سیاستمدارانش با مردم ایران یکی است و این حکومت ایران است که با آمریکایی ها مناقشه و منازعه دارد، از این به بعد آمریکایی ها به طور خاص با حمله به مردم و تلقی دشمن از مردم ایران تلاش داشتند تا مردم ایران را در سبد مخالفان خود قرار دهند.

اطلاق ملت تروریست به مردم ایران

دومین اشتباه محاسباتی که دونالد ترامپ ترتیب داد، مسئله خطاب کردن مردم ایران به عنوان ملت تروریست بود. او در سخنرانی که برای تشریح استراتژی خود در قبال مردم ایران انجام داد، صراحتا از اصطلاح جعلی خلیج عربی و ملت تروریست استفاده کرده بود. البته سابقه استفاده از کلمات موهن نسبت به مردم ایران در بین مقامات آمریکایی وجود داشت، اما استفاده آنها به صورت استثنا از این مقوله بود. برای مثال در دولت باراک اوباما وندی شرمن با خطاب کردن ایرانیان با عنوان «ژن» فریبکار عبارات موهنی نسبت به ایرانیان به کار برده بود، اما این موضوع یک امر متداول و مرسوم نبود. در دوره دونالد ترامپ، وی بدون در نظر گرفتن تالی و نتیجه استفاده از عبارات سخیف خود علیه ملت ایران، توانست ایرانیان را در رویکرد ضد آمریکایی با هم یک دست و همسو کند. نتیجه تحقیق و گزارش اخیر نیویورک تایمز به واقع با احتساب و در نظر گرفتن همین موضوع بود که آمریکایی ها از توان دولت های قبلی آمریکا برای ایجاد چنددستگی بین مردم و حکومت در ایران ناتوان بوده اند.

چرا اشتباه محاسباتی؟

طبیعی است که دستگاه سیاسی آمریکا بر اساس مکانیسم های اجرایی پیدا و پنهانی که بر آن غالب است به این صراحت اشتباهاتی را مرتکب نشود، سوال این است که چرا دستگاه سیاست ورزی آمریکایی ها تا این حد دست به اشتباه شده است؟

در پاسخ باید به آشفتگی آمریکا از وضعیت قدرت رو به فزونی ایران اشاره کرد. ترامپ پیش از رسیدن به مرکب قدرت تصور می کرد با اشاره ای می تواند قدرت ایران را متوقف کرده و همه دنیا را مبهوت قدرت خویش کند، اما زمانی که سکان امور را در دست گرفت متوجه ابعاد وسیع و گسترده نفوذ ایران شد، لذا اقدامات اشتباه دونالد ترامپ در این چارچوب مورد بررسی قرار می گیرد. ترامپ به واقع گیج و سردرگم نفوذ منطقه ای و بین المللی ایران و توان تعیین کنندگی این کشور است. بی آنکه خود بداند تصمیماتش در مورد ایران بدون در نظر گرفتن ابعاد مختلف آن است، دست به اشتباهات محاسباتی میزند. آنچه به واقع سبب کلافگی سیاست خارجی آمریکا نیز شده، ماهیت تغییر یافته معادلات در منطقه غرب آسیا است. نه آمریکا و نه هیچ یک از متحدانش، دیگرتعیین کننده معادلات نیستند. بی تردید در این فضا هر اقدامی که آمریکا علیه ایران ترتیب دهد، به واقع سبب وحدت ملی ایرانیان خواهد شد.

منبع: فارس