به گزارش مشرق، راز فریبکاری متهمان پس از بازداشت یک دزد موتورسیکلت بر ملا شد. هفدهم شهریور ماه امسال مأموران کلانتری ۱۴۰ باغ فیض در حال گشت‌زنی بودند که به مردی موتورسوار مظنون شدند. آنها خیلی زود با استعلام شماره پلاک موتورسیکلت متوجه شدند که موتور اعلام سرقت شده است، بنابراین موتورسیکلت را توقیف و راکب آن را بازداشت کردند.
متهم ۳۲ ساله که ابوالفضل نام داشت برای تحقیق به دستور قاضی میر وکیلی، دادیار شعبه چهارم دادسرای ناحیه ۳۴ به اداره چهاردهم پلیس آگاهی منتقل شد. ابوالفضل در تحقیقات فنی گفت به واسطه دختری به نام خاطره با دو مجرم حرفه‌ای به نام مجتبی ۲۸ ساله و جواد۲۷ ساله دوست شده است. او گفت مجتبی و جواد دو مجرم سابقه دار و حرفه‌ای هستند. وی درباره شیوه کار آنها گفت مجتبی و جواد طعمه‌هایشان را از روی سایت دیوار یا شیپور شناسایی و با طرح نقشه بر سرشان کلاه گذاشته و اموالشان را سرقت می‌کنند.
بعد از به دست آمدن این اطلاعات کارآگاهان ابتدا مخفیگاه مجتبی را در بزرگراه اشرفی اصفهانی شناسایی و ۲۱ آبان او را بازداشت کردند.
مأموران در پاتوق خلافکاران بیش از ۱۵۷ سیم کارت کشف کردند که مشخص شد متهمان با ۱۰۰ سیم کارت با طعمه‌های خود تماس گرفته و اقدام به کلاهبرداری کرده‌اند.
مجتبی پس از انتقال به اداره پلیس در بازجویی‌ها به کلاهبرداری اعتراف کرد و توضیح داد: «از مدتی قبل با همدستی جواد شروع به کلاهبرداری کردیم. سوژه‌هایمان را از سایت دیوار یا شیپور انتخاب می‌کردیم. بعد با فروشنده تماس می‌گرفتیم. پس از توافق بر سر قیمت، خودروی مدل بالایی کرایه کرده و بر سر قرار که مقابل خانه یا محل کارشان بود، می‌رفتیم. فروشنده با دیدن خودروی گرانقیمت به ما اعتماد بیشتری پیدا می‌کرد.
پس از توافق نهایی بر سر قیمت نهایتاً با گرفتن شماره کارت عابر بانک فروشنده در مقابل چشم خود افراد مدعی می‌شدیم که پول از طریق اینترنت بانک به حساب آنها واریز شده در حالیکه هیچگونه پولی به حسابشان واریز نمی‌شد، اما قبل از آنکه آنها متوجه اصل ماجرا شوند، ما اموال خریداری شده را با خود برداشته و به سرعت از محل دور می‌شدیم.»
در شاخه دیگری از بررسی‌ها کارآگاهان با اطلاعاتی که متهم در اختیارشان گذاشت اول آذرماه جواد را در جنت آباد بازداشت کردند. او هم در بازجویی‌ها به کلاهبرداری‌های سریالی با همدستی مجتبی اعتراف کرد.
یکی از شاکیان گفت: چندی قبل به خاطر مشکل مالی که برایم پیش آمد مجبور شدم تابلو فرش نفیسی که داشتم در سایت دیوار به فروش گذاشتم تا اینکه مردی به عنوان خریدار با من تماس گرفت. من تابلو فرش را به مبلغ ۲۰ میلیون تومان به او فروختم. مرد کلاهبردار که مدعی بود کارت عابرش را در خانه‌اش جا گذاشته به من گفت از طریق اینترنتی به حسابم پول واریز می‌کند. دقایقی بعد پیامکی به گوشی‌ام ارسال شد و خریدار مدعی شد که به حسابم پول واریز کرده و من هم تابلو فرش را به او دادم اما وقتی در بانک حسابم را چک کردم متوجه شدم پیامک تقلبی بوده و پولی به حسابم واریز نشده است.
سرهنگ کارآگاه محمدرضا ذاکراستقامتی، معاون مبارزه با جعل و کلاهبرداری پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام خبر انتشار بدون پوشش تصویر متهمان از تمامی مالباختگانی که موفق به شناسایی تصویر دو متهم شدند دعوت کرد برای ادامه پیگیری شکایات خود به اداره چهاردهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در خیابان وحدت اسلامی مراجعه کنند.
گفت‌وگو با سردسته باند
خودت را معرفی کن.
مجتبی هستم.
درباره شیوه کلاهبرداری از سوژهایتان توضیح بده.
من و جواد هر روز سایت دیوار و شیپور را بررسی می‌کردیم و با افرادی که وسایل گرانقیمتشان را برای فروش داخل سایت گذاشته بودند تماس می‌گرفتیم. ابتدا درباره قیمت چانه زنی می‌کردیم تا اعتماد او را جلب کنیم و بعد توافق قیمت دو نفری با خودروهای گرانقیمتی به محل قرار می‌رفتیم تا آنها هیچ شکی به ما نکنند. آنجا به دروغ می‌گفتیم که کارت عابر همراه ما نیست و با نرم افزاری که همراه داشتیم به گوشی آنها پیامک تقلبی ارسال می‌کردیم و آنها را فریب می‌دادیم و وسایل را از آنها می‌گرفتیم.
خودروهای گرانقیمت را از کجا تهیه کرده بودید؟
خودروها سرقتی‌و کرایه‌ای بود. مدتی قبل سرقت کردیم و با این خودرو به محل قرار می‌رفتیم. وقتی خریدار خودرو ما را می‌دید به ما اعتماد می‌کرد.
چه شد که این باند را تشکیل دادی؟
در پاتوق خلافکاران بودیم که این موضوع به فکرم رسید. واقعیتش سرقت کار سختی است. باید چند ساعت در خیابان‌ها پرسه بزنی و بعد باترس و دلهره دست به سرقت بزنی اما این نوع کلاهبرداری خیلی با کلاس است و ترسی ندارد.
چه مدتی است به این شیوه کلاهبرداری می‌کنید؟
حدود هشت‌ماه است.
از چند نفر کلاهبرداری کردید؟
یادم نیست فکر کنم هشت مورد.
یعنی در هر ماه از یک نفر کلاهبرداری می‌کردید؟
[سکوت می‌کند]
سابقه داری؟
مدتی قبل به همین اتهام دستگیر شدم، اما ثابت نشد و آزاد شدم.
با وسایل سرقتی چه می‌کردید؟
می فروختیم و پولش را با هم تقسیم می‌کردیم. من با سهم خودم یک خودرو خریدم.
منبع: روزنامه جوان