کد خبر 809876
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۶ - ۱۶:۰۵

در دیدار جامعه قرآنی با خانواده شهید «روح‌الله محمدصالحی» ماجرای قاری شدن چند دندانپزشک به واسطه تلاش‌های این شهید روایت شد.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، جامعه قرآنی کشور به نیابت از قاریان، حافظان، اساتید و فعالان قرآنی کشور در سری برنامه های دیدار با خانواده های شهدای قرآنی به دیدار خانواده شهید قرآنی کشور «روح الله محمد صالحی» رفتند و به گفت و گو با خانواده وی پرداختند.

برادر شهید در این دیدار اظهار داشت: برادرم اواخر خردادماه سال 42 زمانی که امام فرمود سربازان من در گهواره هستند، به دنیا آمد. اوایل انقلاب شوخی می کردیم که تو سرباز امام هستی و شهید می شوی. در سن پنج سالگی توموری در مغزش رشد کرد که دکترها خیلی به سلامتش امیدوار نبودند و مادر نذر کرد و به لطف خدا حاجتش روا شد و برادرم سلامتی اش را به دست آورد. مراحل ابتدایی را خیلی خوب گذراند. آموزش خط و نقاشی و قرآن را از شش سالگی شروع کرد. بعداز آن زیر نظر اساتید قرآنی شروع به خواندن قرآن کرد. تا سطوح خوبی علم قرائت را فرا گرفت و در انجمن خوشنویسان شروع به خطاطی کرد.

وی افزود: اولین مسابقه اش سال 59 در مدرسه صاحب الزمان(عج) پیروزی با حضور اساتید برگزار شد و مقام اول را کسب کرد. وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و به جبهه رفت و در عملیات محرم منطقه سومار مجروح شد که در حین مجروحیت و در همان حال شروع به خواندن قرآن کرده بود. او را به بیمارستان مهران آوردند، با اینکه ترکش به جمجمه اش خورده بود اما خودش می گفت چیزی نیست.

برادر شهید صالحی تصریح کرد: بار دیگر در عملیات مجنون در لشکر 27 به عنوان آرپی جی زن اعزام شد. در منطقه در محاصره قرار گرفت و به شهادت رسید. آقای عسکری  فرماندهش تعریف می کرد یک آر پی جی زن شیرمرد می خواستم و بین نیروها اعلام کردم که روح الله اعلام آمادگی کرد. سه بار درخواستم را تکرار کردم و هر سه بار روح الله داوطلب شد. روح الله به همراه سه نفر دیگر توانستند گردان را به عقب بکشند. آخرین آرپی جی که زد گویا به تله افنجاری برخورد کرد و این چهار نفر در تله ماندند. من آن زمان در غرب کشور بودم. نتوانستند پیکرها را به عقب برگردانند و بعد از 18 سال پیکرش بازگردانده شد.

وی بیان داشت: ایشان قبل از سن تکلیف نمازش را شروع کرد و حتی نماز شبش را قبل از سن تکلیف می خواند. ایشان چون از نیروی پذیرش بود مدت کمی می توانست در جبهه باشد. ایشان درخواست اعزام داد اما گفتند مدت زمانی که شما می توانید بروید تمام شد است. در آخر همه را دور زد و دستور گرفت و رفت.

برادر شهید دوران دفاع مقدس گفت: روزی که می خواست برای آخرین بار به جبهه برود احساس کردم دیگر او را نمی بینم و همین اتفاق هم افتاد. همیشه به خدا گفتم هرچه به ما می دهی اول لیاقتش را بده. به قد و قامتش نگاه کردم و گفتم «دیگر رفتی؟» گفت اگر شهید شدم دعایم کنید. گفتم تو ما را شفاعت کن. مادرمان خیلی عذاب کشید. 16 سال بعد شهادت روح الله، از دنیا رفت. خیلی آرزو داشت پیکر فرزندش را ببیند ولی قسمت نشد. بعد بازگشت پیکر، او را پایین پای مادر در امامزاده محمود (ع) دفن کردیم.

دکتر قربانی به نقل از چند دندانپزشک که از شاگردان قرآنی شهید صالحی بودند، تعریف کرد: این چند دندانپزشک عنوان کرده اند که ما به واسطه شهید صالحی که بچه ها را جمع می کرد و به آن ها قرآن یاد می داد، قرآن خواندن را یاد گرفتیم. همه آن بچه هایی که جمع کرده بود هم از جهت تحصیلی و هم از نظر قرآنی به درجات خوبی رسیدند.

برادر شهید بیان داشت: ایشان بدون اجازه پدر و مادر نه غذا می خورد و نه کاری می کرد. اواخر حیاتش که تصاویر شهدا را برای نقاشی به ایشان می دادند تا صبح مشغول کشیدن تصاویر می شد. یکبار پدر را از مدرسه خواسته بودند، پدر فکر کرده بود محمد کار اشتباهی انجام داده است اما وقتی مسئولان مدرسه تعریف کردند که محمد هم در بحث قرائت قرآن و کارهای مدرسه به آن ها کمک می کند و هم معلمان مدرسه را راهنمایی می کند، فهمیده بود برای تشکر او را به مدرسه دعوت کرده اند و این برای پدر جای خوشحالی داشت.

صالحی تصریح کرد: از جبهه که می آمد روی زمین می خوابید. مادر که می گفت چرا روی رختخواب نمی خوابی؟ می گفت برادران من در جبهه بجنگند و من در خانه راحت بخوابم؟ چطور می توانم بگویم برادر آن ها هستم وقتی آن ها در سختی هستند.

در انتهای این دیدار لوح یادبود جامعه قرآنی کشور به خانواده شهید صالحی اهدا شد.

منبع: دفاع پرس