کد خبر 811720
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۲

آیت‌الله حاج شیخ ابراهیم امینی نجف‌آبادی از دوستان صمیمی و قدیمی آیت‌الله حاج شیخ حسینعلی منتظری است.

به گزارش مشرق، آیت‌الله حاج شیخ ابراهیم امینی نجف‌آبادی از دوستان صمیمی و قدیمی آیت‌الله حاج شیخ حسینعلی منتظری است. او به دلیل احتیاط اخلاقی و البته عمق و گستره این دوستی، در سال‌های گذشته کمتر حاضر شده است تا درباره علل و زمینه‌های عزل آیت‌الله منتظری از قائم‌مقامی رهبری سخن بگوید. شاید بتوان گفت که روایت اخیر وی در این باره در گفت‌وگو با ماهنامه «پاسدار اسلام»، نقطه عطفی در گفت‌وشنودهای تاریخی آیت‌الله امینی است، چه اینکه وی در این مصاحبه، به صراحت و در قامت شاهدی نزدیک، به بیان زمینه‌های این برکناری پرداخته و در این باره، مستندی مهم و ارجمند در اختیار پژوهشگران قرار داده است. آنچه در پی می‌آید گزارشی تحلیلی درباره این گفت‌وشنود خواندنی است. امید آنکه مقبول افتد.


 
  نهی امام و پاسخ هاشمی


آیت‌الله ابراهیم امینی در مقام بیان خاطرات خویش از فرآیند عزل آیت‌الله منتظری، روایت خویش را از انتخاب وی به قائم مقامی توسط مجلس خبرگان رهبری می‌آغازد. او در این مقام، به نقل قولی از امام اشاره می‌کند که نشان می‌دهد ایشان از آغاز با قائم‌مقامی آیت‌الله منتظری مخالف بوده و خبرگان را از این انتخاب نهی کرده‌اند، اما آقای هاشمی بدون توجه به دیدگاه منفی امام در این باره، پروژه خود را عملی کرده است:


 «مرحوم آیت‌الله منتظری از شاگردان ممتاز درس فلسفه، فقه و اصول امام و از ارادتمندان مخلص ایشان بود. لذا امام از ‌مراتب علم و دانش ایشان مطلع بودند. به همین دلیل از ایشان به‌عنوان حاصل عمر خود یاد کردند. مضافاً بر اینکه آقای منتظری و فرزندش، در دوران مبارزه با رژیم شاهنشاهی زندان‌ها و شکنجه و تبعیدهای زیادی را تحمل کرده بودند و مراتب قاطعیت و اخلاص و شجاعت آنها بر کسی پوشیده نبود. آقای منتظری علماً و عملاً به ولایت فقیه اعتقاد داشت و آثار ارزشمندی را در این رابطه تألیف و برای اثبات اصل ولایت فقیه تلاش کرده بود. با توجه به این خصوصیات، شاید امام از جهات علمی و سوابق مبارزاتی و از همه مهم‌تر اعتقاد به اصل ولایت فقیه ایشان را برای این منصب مناسب‌می‌دانستند، اما وجود مدیریت، بینش صحیح سیاسی و اجتماعی که در امر رهبری بسیار مهم و حیاتی می‌باشند، در آقای منتظری مورد تردید امام بود. به همین دلیل هم با انتخاب ایشان به قائم‌مقامی موافق نبودند و این تصمیم را زودهنگام می‌دانستند. در عین‌حال امام نمی‌خواستند در امور مربوط به خبرگان دخالت کنند. در اجلاس فوق‌العاده خبرگان که درباره انتخاب آقای منتظری به قائم‌مقامی بحث می‌شد، آقای محمدی گیلانی به من گفتند که من در جماران بودم و شنیدم که امام با انتخاب ایشان موافق نیستند. این را به آقای هاشمی رفسنجانی هم گفتم و ایشان گفت: امام نهی که نکرده‌اند، فعلاً هم این مطلب را مطرح نکنید تا ببینیم چه پیش می‌آید! حضرت امام عملاً در برابر یک امر انجام شده قرار گرفتند. ایشان قلباً امیدوار بودند که اگر آقای منتظری ضعفی هم دارد، به ‌مرور زمان برطرف شود و صلاحیت ایشان برای رهبری در آینده به اثبات برسد.»

  نه تجربه کافی و نه مشاوران و معاشران عاقل و دلسوز

آیت‌الله امینی در ادامه خاطره‌گویی خویش، به رغم اذعان به اینکه امام خمینی عملاً قائم‌مقامی آیت‌الله منتظری را پذیرفت، به نکاتی در رفتار و منش سیاسی وی اشاره می‌کند که موجب ازدیاد حساسیت رهبر انقلاب و دوستداران نظام اسلامی شد. وی در این باره می‌گوید: « آقای منتظری بعد از انتخاب، مورد توجه اشخاص و گروه‌های مختلف قرار گرفت و همگان از علما و طلاب گرفته تا مسئولان نظام و مخالفان نظام و حتی افراد عادی می‌توانستند با ایشان ملاقات کنند یا از طریق شکایت‌نامه و عرض حال، مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی یا حتی مشکلات شخصی خود را با ایشان مطرح کنند. لذا مراجعات به ایشان روز به روز بیشتر می‌شد. طبیعتاً بین این مراجعین همه نوع افرادی وجود داشتند و غیر از افراد انقلابی و دلسوز نظام، ضدانقلاب‌ها و منافقین و کج‌اندیشان هم به ایشان دسترسی داشتند. نظام از داخل و خارج مورد هجمه دشمنان قرار داشت و کشور با انبوهی از مشکلات سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی، اداری و... دست به گریبان بود. آقای منتظری در معرض این مسائل قرار می‌گرفت و طبیعتاً اینها بر روح و روانش تأثیر می‌گذاشتند. متأسفانه ایشان در این امور نه تجربه کافی داشت و نه مشاوران و معاشران دلسوز و عاقل و باتجربه‌ای که به او در تحلیل و درک درست مسائل کمک کنند. اعضای دفتر آقای منتظری هم صلاحیت کافی برای ایفای وظایف خود را نداشتند. از سویی هم، ایشان خود را قائم‌مقام رهبری می‌دانست و احساس مسئولیت می‌کرد و همین که اخبار حوادث ناگوار را می‌شنید، سریع برانگیخته می‌شد و واکنش نشان می‌داد و از روی احساس وظیفه، به امام نامه می‌نوشت یا در ملاقات‌های حضوری، صراحتاً مطالبی را که بعضاً مبنای درستی هم نداشتند، بیان می‌کرد. اشکال کار در این بود که برخی از مسائلی را که نباید، در سخنرانی‌ها و درس‌هایش هم تکرار می‌کرد یا به کسانی که در دلسوزی و وفاداری آنان تردیدهایی وجود داشت، این مطالب را منتقل می‌کرد. به‌خصوص در شرایط حساس جنگ، ایجاد بدبینی در مردم نسبت به سپاه و تهیه خوراک تبلیغاتی و سوژه برای دشمنان انقلاب، کار خطرناکی بود. قطعاً اینگونه اطلاعات به امام و بیت ایشان هم می‌رسید، ولی ایشان سعه‌صدر و واقع‌نگری بی‌نظیری داشتند و پاسداری از اصل نظام برایشان در اولویت بود و طرح برخی از مسائل را که در مواردی هم واقعیت نداشت در آن شرایط به نفع کشور نمی‌دانستند؛ به‌خصوص وقتی چنین مسائلی توسط کسی بیان می‌شد که در مظان رهبری آینده بود و حرف‌هایش به عنوان قائم‌مقام رهبری وزن خاصی داشت، نظام به‌شدت آسیب می‌دید و فرصت برای ضد انقلاب و دشمنان نظام فراهم می‌شد. به هرحال هرچه زمان گذشت و برخوردهای غیرهوشمندانه آقای منتظری بیشتر شد، بر تردیدهای امام در باب صلاحیت ایشان برای تصدی مقام حساس رهبری افزوده شد.»

  تلاش امام برای اصلاح روش و بیت آیت‌الله منتظری

 علاقه شخصی امام خمینی به آیت‌الله منتظری و نیز اقدام خبرگان در برگزیدن وی به قائم‌مقامی رهبری، موجب گشت که ایشان تمامی سعی خویش را در تعدیل رفتار و تعویض اطرافیان قائم‌مقام وقت رهبری به کار گیرد. آیت‌الله امینی در ادامه گزارش خود از رویداد عزل آیت‌الله منتظری، به شمه‌ای از این تلاش‌ها اشاره دارد:


«امام در آغاز می‌فرمودند: این برخوردها ناشی از القائات برخی از اعضای دفتر و لیبرال‌ها و نیز معاشران آقای منتظری است و چنانچه آنها عوض شوند، وضعیت تغییر خواهد کرد. به همین دلیل گاهی توصیه می‌کردند که اعضای دفتر و محافظان ایشان عوض شوند و گاهی هم روی افراد خاص تکیه می‌کردند. من روزی خدمت امام بودم و صحبت از آقای منتظری شد و عرض کردم که ایشان سوابق مبارزاتی طولانی دارد و اکنون هم در مقام قائم‌مقامی رهبری است. بدیهی است که دشمنان فراوانی داشته باشد که بخواهند با شایعه‌پراکنی و فتنه‌انگیزی، چهره ایشان را خراب کنند و به نظام صدمه بزنند. امام فرمودند: من اینها را می‌دانم. اگر آقای منتظری اعضای دفترش را اصلاح کند و مراقب رفتار و گفتار خود باشد، من همه اینها را جبران می‌کنم. شما هم به ایشان بگویید که افراد آبرومند و خوش‌سابقه را در دفترش به کار بگمارد تا فضلا و اساتید برجسته به آنجا رفت و آمد کنند. من به بعضی از محافظین ایشان بدگمان هستم. بهتر است که این کار را به عهده مسئولان حفاظت بگذارد. من سخنان حضرت امام را عیناً برای آقای منتظری نقل کردم و ایشان در پاسخ گفت که آنها هیچ ایرادی ندارند و ایشان به آنها اعتماد کامل دارد! آماده کردن آقای منتظری برای قبول مسئولیت سنگین رهبری و تلاش برای تعدیل ایشان از طریق اصلاح فضای دفتر و بیت ایشان تا مدتی ادامه داشت و امام همچنان امیدوار بودند که به هر شکل ممکن بر رفتار و گفتار ایشان تأثیر بگذارند، اما متأسفانه تلاش‌های امام به نتیجه نرسیدند و عملکردها و رویکردهایی که شدیداً به کیان نظام صدمه می‌زدند و عرصه را برای دخالت دشمنان مساعد می‌کرد، از جانب آقای منتظری ادامه پیدا کرد.»

  ارجاع عزل آیت‌الله منتظری به مجلس خبرگان از سوی امام

 امام خمینی پس از مشاهده اصلاح‌ناپذیری آیت‌الله منتظری و اطرافیانش، به این نتیجه رسیدند که راهی جز عزل وی از این مقام وجود ندارد. از همین روی در آغاز ترجیح دادند که این امر، توسط خود برگزینندگان وی، یعنی نمایندگان اولین دوره از مجلس خبرگان رهبری انجام گیرد. روایت آیت‌الله امینی از این تصمیم، به قرار ذیل است:


 «در روزهای اول سال 68، مرحوم آقای مشکینی به من تلفن کردند و گفتند که امام از طریق حاج احمد آقا برای هیئت رئیسه خبرگان پیام مهمی فرستاده‌اند. شما و آقای مؤمن و آقای طاهری خرم‌آبادی هر چه زودتر به منزل من بیایید تا در این مورد مشورت کنیم. بعد که به منزل آقای مشکینی رفتیم، ایشان گفتند که حاج احمد آقا تلفنی به من گفت امام فرموده‌اند خبرگان را برای تشکیل اجلاس دعوت کنید و هیئت رئیسه هم بیایند تا من به آنها بگویم چه کنند. همگی متوجه شدیم. منظور امام کاملاً برای ما روشن بود و از عواقب آن به‌شدت نگران شدیم. سرانجام و پس از مشورت زیاد به این نتیجه رسیدیم که با آقای هاشمی رفسنجانی تماس بگیریم و مشورت کنیم. همین کار را هم کردیم و به ایشان تلفن زدیم و جریان را گفتیم. ایشان گفت که من در این مورد حرف دارم، به تهران بیایید تا موضوع را در هیئت رئیسه مطرح و درباره آن مشورت کنیم و تصمیم بگیریم. وقتی را برای تشکیل جلسه تعیین کردیم و به آیت‌الله خامنه‌ای که در مشهد بودند، اطلاع دادیم تا ایشان هم خود را به تهران برسانند. جلسه در دفتر آقای هاشمی تشکیل و پیام امام در مورد دعوت خبرگان برای تشکیل اجلاسیه خبرگان مطرح شد. آقای هاشمی گفت: امام مدت‌هاست درباره عزل آقای منتظری تصمیم خود را گرفته و یکی دو بار هم به من فرموده‌اند که مسئله آقای منتظری را تمام کنید؛ اما من چون از عواقب این کار بیمناک هستم، با خواهش و التماس از ایشان خواسته‌ام تأمل بفرمایند بلکه راه‌حل بهتری پیدا شود، اما امام دوباره تأکید فرمودند: من تصمیم خود را گرفته‌ام و هر چه زودتر قضیه را تمام کنید!»

  

تصمیم قاطع و شخصی امام برای عزل آیت‌الله منتظری

امام خمینی پس از مشاهده تردید برخی اعضای مجلس خبرگان برای عزل آیت‌الله منتظری، خود به شکلی قاطع وارد این عرصه گشت و با نوشتن نامه تاریخی 6 فروردین 68، وی را از قائم‌مقامی رهبری عزل نمود. نامه خواندنی و عتاب‌آلود امام به منتظری، در آن روزگار و به دلایلی که در پی می‌آید، مجال نشر نیافت و در دهه 70 منتشر شد:


 «در روز 6 فروردین سال 68 خبردار شدیم که امام شخصاً وارد عمل شده و نامه عزل آقای منتظری را برای آقای هاشمی فرستاده‌اند تا ایشان به اتفاق آقای خامنه‌ای آن را برای آقای منتظری ببرند. یک نسخه را هم به صدا و سیما فرستادند که خوانده شود؛ اما آقای هاشمی به حاج احمد آقا گفته بود که بهتر است جلوی خوانده شدن نامه را از صدا و سیما بگیرید تا ما بیاییم و حرف‌هایمان را به امام بزنیم، خواندن نامه دیر نمی‌شود! به هرحال در آن جلسه بحث‌های ما چندین ساعت طول کشید و درباره تمام جوانب امر از جمله انگیزه امام برای مستقیم وارد شدن به موضوع و آثار و عواقب اجتماعی آن، پخش یا عدم پخش فوری نامه، لزوم یا عدم لزوم تشکیل اجلاس خبرگان و امثال اینها بحث شد. نهایتاً تصمیم گرفتیم خدمت امام برسیم و نظراتمان را بگوییم و کسب تکلیف کنیم. ما در آن جلسه می‌خواستیم از امام بخواهیم ولو موقتاً هم شده از عزل ایشان صرفنظر کنند. دیگر اینکه مفاد این نامه از صدا و سیما پخش نشود. از تشکیل اجلاس خبرگان صرفنظر شود یا دست‌کم به تعویق بیفتد. لحن نامه هم ملایم‌تر شود که دست‌کم وجهه حوزوی آقای منتظری محفوظ بماند. با دفتر امام تماس گرفتیم و تقاضای وقت ملاقات کردیم. حاج احمد آقا گفت که دیروقت است و امام این وقت شب به کسی وقت ملاقات نمی‌دهند. گفتیم که کار فوری و لازمی داریم و می‌آییم. من و آقای هاشمی و آقای خامنه‌ای و آقای مشکینی به سمت جماران حرکت کردیم و ساعت 9 شب به آنجا رسیدیم. حاج احمد آقا باز هم تکرار کرد که گمان نمی‌کند امام در این وقت شب به کسی اجازه ملاقات بدهند، با این همه به اطلاع ایشان خواهد رساند. بعد هم نسخه‌ای از نامه امام را به آقای هاشمی داد و ایشان نامه را خواند. تلخی ناشی از اندوه و عاطفه و حسرت امام و در عین‌حال لحن قاطع ایشان، چنان تأثیر عمیقی روی روح و روان من گذاشت که هنوز هم وقتی خاطره آن لحظه را به یاد می‌آورم، به‌شدت متأثر می‌شوم. حاج احمد آقا برگشت و گفت که امام برای ملاقات تشریف می‌آورند. ساعت حدود 9 و نیم بود که خدمت ایشان رسیدیم. ابتدا آقای هاشمی با لحن ملتمسانه‌ای گفت که ما همواره در هنگام بروز مشکلات بزرگ از شما کمک گرفته‌ایم، حالا هم فکر می‌کنیم انتشار این نامه و عزل آقای منتظری برای نظام عواقب ناگواری داشته باشد. حالا هم از شما می‌خواهیم در این باره عجله نکنید، شاید در آینده راه‌حل بهتری پیدا شود، برای تشکیل اجلاس خبرگان هم شتاب نکنید و اجازه بدهید جوانب امر را دقیقاً بسنجیم و خدمت شما عرض کنیم، بعد از آن هر امری بفرمایید اطاعت خواهیم کرد. بعد هم آقای مشکینی و آقای خامنه‌ای نکاتی را بیان کردند. ایشان در حالی که آثار اندوه در چهره‌شان آشکار بود، فرمودند: من درباره عواقب و جوانب این امر کاملاً فکر کرده و تصمیم خود را گرفته‌ام و چون و چرا هم ندارد. من گفته بودم که متن نامه مرا در اخبار بخوانند، اما کوتاهی شد. من از ابتدا با انتخاب ایشان مخالف بودم، اما نخواستم در کار خبرگان دخالت کنم. گفته‌ام که در تمام ادارات عکس ایشان را جمع کنند. تشکیل اجلاس خبرگان هم ضرورت ندارد و خودم رأساً ایشان را خلع می‌کنم. به هرحال امام می‌خواستند مسئولیت این کار را شخصاً به عهده بگیرند. به آقای هاشمی و آقای خامنه‌ای هم فرمودند که لازم نیست شما نامه عزل آقای منتظری را ببرید، می‌دهم فرد دیگری ببرد، شما هم دیگر برای دیدار با ایشان به قم نروید. آقای هاشمی مجدداً از امام خواست لحن نامه را طوری تنظیم کنند که به وجهه حوزوی ایشان لطمه‌ای وارد نشود. امام در پاسخ سخنان تندی فرمودند که بیان آنها را ضروری نمی‌دانم و به جهت رعایت برخی مصالح از ذکر آنها خودداری می‌کنم. جلسه سنگینی بود و در حالی که همگی مأیوس و نگران بودیم از خدمت امام مرخص شدیم.»

  واکنش آیت‌الله منتظری به عزل خویش از سوی امام خمینی

 آیت‌الله امینی به دلیل سابقه دوستی و علاقه به آیت‌الله منتظری، پس از اطلاع از تصمیم امام خمینی مبنی بر عزل وی، شبانه به قم می‌رود بلکه بتواند قدری شرایط را به نفع وی تعدیل کند، اما از این کار نتیجه‌ای نمی‌گیرد: «من همان شب به قم برگشتم و فردا صبح به دیدن آقای منتظری رفتم و جریان نامه امام و ملاقات با ایشان را گفتم و اشاره کردم که احتمالاً امروز نامه امام به دست ایشان خواهد رسید. بعد از ظهر آن روز باز به دیدن ایشان رفتم و ایشان گفت که نامه امام حدود ظهر به دستش رسیده است. نامه را گرفتم و دو سه بار با دقت خواندم. در همین موقع شیخ عبدالله نوری هم آمد و نامه را گرفت و چند بار خواند و گفت: تصور می‌کنم اگر این نامه پخش شود، مردم عکس‌العمل‌های تندی نشان بدهند. به نظرم بهتر است شما همین الان یک نامه عذرخواهی برای امام بنویسید و از حوادث گذشته اظهار پشیمانی کنید و بدهید رادیو هم متن نامه شما را اعلام کند. به این ترتیب اوضاع ‌آرام می‌شود. آقای منتظری گفت: من کار خلافی نکرده‌ام که عذر بخواهم! من هم با پیشنهاد آقای نوری موافق بودم، ولی آقای منتظری زیر بار نرفت. به هر حال هر چه اصرار کردیم، نتوانستیم ایشان را متقاعد کنیم. من با یأس و نگرانی به خانه رفتم. صبح روز بعد، آقای شیخ حسن ابراهیمی به من تلفن زد و گفت که بالاخره آقای نوری آقای منتظری را قانع کرد که نامه‌ای بنویسد و آن را به تهران برد. در نتیجه امام هم از پخش نامه عزل ایشان از صدا و سیما صرفنظر کردند. ‌ای کاش این حادثه رخ نمی‌داد و گرفتار عوارض اسفناک آن نمی‌شدیم.»

منبع: روزنامه جوان