به گزارش مشرق، رضا حیدری در یادداشت روزنامه وطن امروز نوشت:
پشیمان هستیم، یک واکنش محدود سیاسی در فضای مجازی بود که از سوی برخی حامیان هنری و سینمایی روحانی شکل گرفت. دقیقاً بعد از تدوین لایحه بودجه از سوی دولت و بندهای قابلتأملی که در آن وجود داشت، اعتراضات گروههای اجتماعی شروع شد. افزایش 3 برابری عوارض خروج از کشور که فعالان فضای مجازی از آن تحت عنوان جریمه خروج از کشور نام برده بودند- و البته در تناقض بود با بیتفاوتی نسبت به گرانی شدیدتری که در حاملهای انرژی و حذف میلیونی یارانهبگیران در بودجه سال 97 پیشنهاد شده بود- منجر به واکنشهایی شد که در قالب هشتگ #پشیمانیم خودش را نشان داد.
در رفتارشناسی این اعتراض نکتهای که بسیار قابل توجه است، نقد عملکرد اقتصادی و اجتماعی دولت از سوی حامیان بود که تا پیش از این وجود نداشت. وقتی به رفتار بدنه اصلاحطلبان در حمایت از دولتهای خاتمی نگاهی میاندازیم، متوجه میشویم عمده نقدهای بدنه حامی، شامل تعدیل یا تشدید سیاستهای فرهنگی بوده است.
همیشه آن دسته از هنرمندان، بازیگران، دانشجویان و برخی اساتید دانشگاه و سایر گروههای اجتماعی که از اصلاحطلبان حمایت کردهاند، عمده نقدهایشان در حوزه فرهنگ و مسائلی چون آزادی بیان، اندیشه و تساهل در مسائل اینچنینی بوده و کمتر دیدهایم آنها خود را منتقد کارکردهای اقتصادی و اجتماعی دولت نشان دهند، یعنی آنها هیچگاه مسأله معیشت را دستاویز انتقاد قرار ندادهاند، لذا در بدو توجه به این مسأله باید به این نکته توجه داشت که برای نخستینبار و بهصورت جدی «کارکرد»های اقتصادی و اجتماعی دولت از سوی چهرههای سرشناس هنری و سینمایی- سلبریتیها- مورد انتقاد قرار گرفته است.
این مسأله نشاندهنده این است که دولت روحانی نتوانسته است کارکردهای اصلی خودش را که همان بهبود وضع معیشتی مردم و رونق اقتصادی است انجام دهد و ناتوانی مفرط دولتهای او، خواهناخواه زندگی و ارتزاق این جریان را هم تحت تأثیر قرار داده است.
دولت روحانی که با حمایت کامل اصلاحطلبان و با شعار رونق اقتصادی روی کار آمده، هرگز نتوانسته است آن شعارها را محقق کند و بدیهی است وقتی حامیان شاهدند که دولت مستقر توان کافی در تحقق بخشیدن به شعارهای خود را ندارد، نسبت به عملکرد آن منتقد باشند.
بدیهی است سلبریتیها بخشی از جامعه هستند و از سیاستها، چالشها، کمبودها و ناتوانیهای دولت متأثر میشوند. هر چند این چهرهها و سایر گروههای اصلاحطلب به دلیل ایجاد دوگانه فرهنگی که بین آقایان رئیسی و روحانی ایجاد شد، به دولت اعتدال رأی دادند اما این رأی را نباید ایدئولوژیک تلقی کرد. بدیهی است بخش قابلتوجهی از نگاه رأیدهندگان به آقای روحانی بهبود وضع موجود، ایجاد آزادیهای بیشتر برای این جریان و در نهایت ایجاد رونق اقتصادی بوده است.
اما سران و فعالان سیاسی جریان اصلاحطلب همیشه در تلاش بودهاند تفسیری ایدئولوژیک از رأی بدنه حامی ارائه داده و نشان دهند رأی حامیان آنها گفتمانی و ورای چالشها و کمبودهای موجود است.
از همین رو است که عباس عبدی، یکی از چهرههای شناختهشده اصلاحطلبان در نقد هشتگ پشیمانیم که از سوی سلبریتیها طرح شد، میگوید: «کسانی که رأی دادهاند نباید خیلی از وعدهها را جدی بگیرند... . مسأله رأیدهنده این است که بتواند تداوم حضور سیاسی و اجتماعی خود را تضمین و آن دسته از کارهای دولت را که نمیپسندد نقد کند... پایان سیاست هنگامی است که نتوانیم درباره این تصمیمات و سیاستها نقد کنیم. کسانی که میگویند پشیمان شدهاند، بیش از آنکه بدذاتی یا ناتوانی رایگیرنده را اثبات کنند، کماطلاعی و درک نادرست خود از سیاست را اثبات و اعلام کردهاند».
این صحبت آقای عبدی، تاییدی بر این مدعاست که برداشت ایدئولوژیک اصلاحطلبان از آرای رأیدهندگان یک اصل کلی است و رأی به مثابه ایجاد توان برای سران، بهمنظور اصلاحات مدنظرشان است. چه این اصلاحات درخواستهای بدنه حامی باشد چه نباشد.
از سوی دیگر رفتاری که از سوی سلبریتیها رخ داد، نشاندهنده شکافی است که بین بدنه و سر این جریان در حال شکلگیری است. بدنه اجتماعی دارای مطالبات متعددی است که بخش قابلتوجهی بحق و غیرسیاسی است. عدم توجه به این درخواستها از یکسو و ناتوانی مفرط دولت در تحقق این خواستهها که گاهی با بیتوجهی وزرا هم مواجه شده، نشان میدهد رأیدهندگان خواستها و مطالبات معینی دارند که لزوماً همه آنها ایدئولوژیک و گفتمانی نیست.
رفتار سلبریتیها نوعی تغییر را در بدنه حامیان این جریان نشان میدهد. آنها در قبال رأی، اقدام میخواهند و تمایل ندارند رأی آنها بهصورت خاص تفسیر شود. در واقع آنها به دنبال نوعی بدهبستان سیاسی هستند که امری بسیار متداول در فرآیند رأیگیری است اما این رفتار چندان به مذاق سران اصلاحات خوش نیامده است و افراد متعددی چون ابطحی، عبدی، صفاییفراهانی و مبلغ درباره آن موضعگیری منفی داشتهاند.
در این بین تندترین واکنش را محمد خاتمی در قبال حامیان سابق دولت داشت. او رفتار سلبریتیها را دسیسهچینی خواند و اقدامی برای ناامید کردن مردم نامید تا موسویلاری هم این واکنش تند خاتمی را تکمیل کند و اساسا انتقاد سلبریتیها را برنامه اصولگرایان علیه دولت بداند(!) البته خاتمی از این دست رفتارها را سابقاً هم نشان داده و بهیادماندنیترین رفتار او در روز دانشجوی سال 83 بود که در پی اعتراض دانشجویان دانشگاه تهران عنوان کرد «کاری نکنید که بگویم شما را از سالن بیندازند بیرون».
این واکنشهای غیرمنطقی از سوی سران جریان اصلاحطلب قطعاً بیتوجهی به درخواست بدنه حامیان است که انتظاراتی غیرسیاسی از دولت دارند. شاید این عدم انعطاف از سوی افرادی چون خاتمی به دلیل این است که حامیان در حال تخریب پروژهای هستند که از سال 92 شکلگرفته است.
بر هیچکس پوشیده نیست که از ابتدا، همراهی اصلاحطلبان با آقای روحانی مقطعی بوده و آنها به دنبال آن بودهاند که با پنهان شدن پشتسر حسن روحانی مجدداً به فضای رسمی سیاست بازگردند. عنوان «رحم اجارهای» که در همان ماههای اول دولت یازدهم از سوی نخبگان این جریان به دولت داده شد، نشان از این پروژه بود. پس طبیعی است در این پروژه سران جریان اصلاحات چیزی جز حمایت از بدنه نمیخواهند و هدف آنها هم چیزی جز بازگشت به قدرت نیست.
در این شرایط طبیعی است که انتقادات بحق نیروهای حامی دولت که برای رأی آوردن آن هم بسیار تلاش کردند، نوعی شورش تلقی شود و سران و افراد برجسته جریان اصلاحات بشدت علیه حامیان و سلبریتیها موضعگیری کنند.
عدم پاسخگویی به انتقادات واردشده به دولت و حمایت بیقیدوشرط سران اصلاحات از روحانی نشان میدهد این جریان فقط در حوزه تولید شعار بسیار خوب رفتار میکند و در حوزه عمل حاضر نیست به شعارهای خود پایبند و حتی نسبت به آنها پاسخگو باشد.
«دانستن حق مردم است» و «زندهباد مخالف من» از کلانشعارهای جریان اصلاحطلب است که امروز بهصورت خندهداری از سوی خود آقای خاتمی نقض میشود و او منتقدان را «دسیسهگر» مینامد و حسن روحانی هم مخالفانش را به جهنم حواله میدهد!
این قبیل رفتارها و سایر تاکتیکهای سیاسی این جریان، بدنه حامی را با شک و تردید بسیار نسبت به شعارهای آنها مواجه خواهد کرد. مسأله توسعه سیاسی که بعد از دوم خرداد مطرح شد و «اصل شایستهسالاری» با فهرستی بستهشدن انتخابات مجلس بهصورت عریان نقض شد تا اصل تکثر در فعالیت سیاسی و بسیاری از شعارهایی که از سوی آنها داده میشد با بدبینی نگاه شود.
در تحلیل رفتار سیاسی جریان اصلاحات به نظر میرسد سران این جریان برای به دستگیری قدرت سیاسی در کشور از سرکوب هیچکسی و هیچچیزی واهمه ندارند. زمانی که سران این جریان سیاسی حتی حامیان خود را بهخاطر یک انتقاد ساده به تمسخر میگیرند و به آنها دسیسهگر میگویند باید متوجه شد که اگر آنها قدرت را در دست داشته باشند چه بلایی بر سر جریان رقیب و مخالفان سیاسی خود خواهند آورد.