اميد حسيني در يکي از مطالب اخير وبلاگ "آهستان" نوشت: براي همچو مني که پاي «نيمه پنهان ماه» و پاي خاطرات همسر شهيد باکري و شهيد همت، اشک ريختهام، نوشتن همچين چيزي کار سادهاي نيست، اما مطمئنا سختتر از مصاحبه يک همسر شهيد با رسانههاي ضدانقلابي چون «روزآنلاين» نخواهد بود!
حفظ حرمت خانواده شهدا واجب و لازم است، اما از قديم گفتهاند «حرمت امام زاده با متولي آن است» هيچ کس منکر حق طبيعي و شخصي همسر محترم شهيد باکري و يا همسر محترم شهيد همت براي زندگي و داشتن سليقه و عقيده خاص سياسي نيست. آنها هم مثل همه مردم عادي جامعه حق دارند از هر کسي که دلشان بخواهد حمايت کنند و به هر کسي که دوست داشته باشند راي بدهند. اما نکته اينجاست که چرا براي اثبات سليقه سياسي خود، از نام و عنوان شهيدشان استفاده ميکنند؟ چرا شهداي عزيز کشور ما را قرباني منافع جناحي خودشان ميکنند؟
البته امروز ديگر مساله اين خانوادههاي محترم به اينجا ختم نميشود. امروز ديگر نبايد از آنها بپرسيم که چرا سفارش شهدا را نميخوانيد، امروز کار به جايي رسيده که بايد از آنها بپرسيم چرا از نام و عنوان شهيد خود براي مصاحبه با سايتهاي ضدانقلابي چون «روزآنلاين» استفاده ميکنيد؟!
در روزهاي گذشته هر چه به مغزم فشار آوردم که معناي مصاحبه خانواده شهيد باکري را با سايتي چون «روزآنلاين» درک کنم، چيزي عايدم نشد. يا من خيلي امل و قشري هستم و يا اين آدمها خيلي به روز شدهاند. شايد هم روزآنلاين حقيقتا ضدانقلاب نيست و يا اينکه شهيد باکري به خواب فرزند و همسرش آمده و سفارش روزآنلاين را به آنها کرده!
آخر نسبت روزآنلاين با شهيد باکري چيست؟ نسبت آن با راه و هدفي که شهيد باکري به خاطرش کشته شد، چيست؟ گيرم شما با مسئولان مملکت و دولت مشکل داريد، با روزآنلاين چکار داريد؟ کافيست سري به آرشيوش بزنيد و آنرا زير و رو کنيد و ببنيد آيا اين رسانهي ضدانقلاب در سابقه خود، حتي يک کلمه در دفاع از شهيد باکري و شهيد همت و يا ساير شهداي عزيز کشورمان گفته و نوشته است؟ آيا از راه آنها دفاع کرده؟ آيا حق را به شهيد باکري و شهيد همت داده؟ آيا يک کلمه از وصيت نامهي اين شهدا را نوشته؟ اصلا آنرا قبول دارد؟ امام شهدا را قبول دارد؟ راه شهدا را قبول دارد؟ فهميدن اين مساله حتي بدون مراجعه به آرشيو روزآنلاين هم کار سختي نيست!
قبلا وقتي به دختر شهيدي اعتراض کرده بودم که چرا سايتهايي چون «بالاترين» به تو افتخار ميکنند، گفته بود :«دردش را ما کشيدهايم و پزش را شماها ميدهيد!» کنايه از اينکه ما از عکس و اسم پدرش سوءاستفاده ميکنيم. من هم جواب دادم:«فعلا که پزش را همين سايتهاي ضدانقلاب دارند ميدهند! بماند که ما هم دردش را کشيده و چشيدهايم!»
مشکلي که بعضي از اين خانوادههاي محترم دارند اين است که همه مسائل را شخصي و سياسي کردهاند. شهدايي را که به يک انقلاب و به يک ملت تعلق دارند، جناحي کردهاند. سندش را به اسم خود زدهاند تا پاي بيانيه حمايت از فلان گروه سياسي بنويسند:«حمايت خانواده شهيد فلاني از بهماني!»
تغيير و تحولات شخصي خود را به اسم شهيدشان ثبت کردهاند. اگر روزي از فلان جناح سياسي حمايت کردند، اينرا به اسم شهيدشان مينويسند. متاسفانه اگر روزي با رسانههاي ضدانقلاب هم مصاحبه کنند، اينرا هم به حساب شهيدشان ميگذارند. گويا اصلا و ابدا نه وصيتنامهاي موجود است و نه کسي يادش ميآيد که آنها براي چه هدفي شهيد شدهاند. گويا شناخت ما از شهداي دفاع مقدس بايد بر اساس تغييرات روحي و رواني خانوادههاي آنها دچار تغيير شود. يعني هر جا آنها رنگ عوض کردند، ما هم بايد رنگ عوض کنيم!
چند روز پيش همسر محترم شهيد باکري نامهاي نوشته بود به فرمانده سپاه و کلي از خاطرات قديم خود و همسر شهيدش را با سردار جعفري بازگو کرده بود و اينکه آقاي جعفري يادتان هست شما چقدر خوب بودي و تلفن منزلت را در اختيار ما گذاشته بودي و به ما کمک ميکردي و خانوادهي ما را پناه ميدادي و … خلاصهي حرف ايشان اين بود که بگويد سردار جعفري، شما قبلا خيلي خوب بودي، ولي الان ديگر خوب نيستي! چرا؟ چون ادعاي دروغ تقلب را باور نکردي و از کودتاي واقعي مدعيان خط امام حمايت نکردي و يا به حضور موسوي در مراسم شهيد باکري اعتراض کردي و مجلس را ترک کردي!
از همين حرف معلوم ميشود که همسر محترم شهيد باکري، مساله شهيد و شهادت و انقلاب اسلامي را تا سطح يک مساله خانوادگي و اختلاف شخصي و جناحي پايين آورده است. دقيقا همان طور که همسر شهيدش را تا حد يک آدم سياسي و جناحي پايين آورده است.
خلاصه اينکه ما هم دقيقا مثل خانم شهيد باکري عمل ميکنيم و از ايشان در همين دنيا شکايت ميکنيم و او را به دادگاه عدل الهي حواله نميدهيم، چون مطمئنا آنجا و در برابر خون شهيد باکري چيزي براي دفاع کردن ندارند! از ايشان در همين دنيا شکايت ميکنيم چون ما اشک و آه و چشم انتظاري ايشان را در روزها و شبهاي سخت دفاع مقدس فراموش نميکنيم و ارزش آن را ميدانيم. از ايشان در همين دنيا شکايت ميکنيم چون مطمئنيم شهدا زنده هستند و همه ما را ميبينند. شهيد باکري هم زنده است و ما را ميبيند و خود قضاوت ميکند چه کسي در راه امام و انقلاب و شهداست و چه کسي نيست! او خود بهتر از هر کسي ميداند که چرا سايت کلمه، فقط ياد دو شهيد را گرامي ميدارد! او خود بهتر از هر کسي معنا و مفهوم اين شعار را ميداند که «بسيجي واقعي، همت بود و باکري!»
«نيمه پنهان ماه» همسر شهيد باکري و همت را هم هميشه ميخوانيم. وصيت نامه شهدا را هم ميخوانيم و بندبندش را به کار ميبنديم و از ياد نميبريم که آنها حتي يک لحظه در مسير خود دچار شک و ترديد نشدند و همراه و هم نفس با دشمنان امام نشدند. مطمئنا ارزش خون پاک آنها بيشتر از دعواهاي سياسي و شخصي و مصاحبه با سايتهاي ضدانقلابي چون «روزآنلاين» است.
مشکلي که بعضي از اين خانوادههاي محترم دارند اين است که همه مسائل را شخصي و سياسي کردهاند. شهدايي را که به يک انقلاب و به يک ملت تعلق دارند، جناحي کردهاند. سندش را به اسم خود زدهاند تا پاي بيانيه حمايت از فلان گروه سياسي بنويسند:«حمايت خانواده شهيد فلا