به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، توسط نویسنده شیرازی، خاطرات همسر شهید شیرعلی سلطانی در کتاب «خانم ماه» منتشر میشود.
ساجده تقیزاده اظهار داشت: بهواسطه شغلم با خانواده و مادران شهدا و ایثارگران بسیاری روبهرو و حیرتزده میشوم که یک زن چگونه میتواند اینقدر هم در مسوولیت خانوادگی و هم اجتماعی موفق باشد.
وی افزود: خانم علینژادیان که همسر، خواهر شهید و جانباز و خود در پشتیبانی جنگ خدمت کرده است؛ زنی تأثیرگذار بهحساب میآید که در تصمیمات همسر شهید خود از جمله مقابله با گروههای منحرف در قبل از انقلاب اسلامی و هدایت به سمت سپاه نقش دارد.
تقیزاده گفت: ساخت حسینیه داریون و مسجد المهدی(عج) توسط شهید نیز این تأثیرگذاری را بیشتر میکند و رسالت اصلی این بانو بعد از شهادت شهید در سال 60 و پس از به دنیا آمدن فرزندش عمار 40 روز پس از شهادت همسر آغاز میشود.
این نویسنده دفاع مقدس ادامه داد: ازآنجاییکه شهید وصیت کرده است که همسرش بعد از شهادت وی از هیچ کجا پولی نگیرد، وی شب تا صبح برای رزمندگان و بعد برای زندگی خودش و فرزندانش خیاطی میکند.
تقیزاده گفت: زندگی این همسر شهید ازلحاظ ظرفیت دراماتیک و سبک زندگی بسیار قابلتوجه بوده و به اعتقاد من جزء خانوادههای شهید شاخص کشور است.
وی در مورد کتاب «خانم ماه» گفت: بخش اندکی از این کتاب 500 صفحهای به دوران حضور شهید برمیگردد و عمده آن روایتگر زندگی همسر شهید، چگونگی ساخت آرامگاه و وقایعی که آنجا اتفاق افتاد است.
این نویسنده بابیان اینکه زندگی چنین زنانی موردتوجه همه اقشار جامعه قرار میگیرد اظهار داشت: پیش چاپ کتاب در اختیار سه گروه از دختران دبیرستانی در سطوح مختلف فرهنگی و زنان هم سن این همسر شهید برای دریافت بازخورد آن گذاشته و برداشتهای آنان نشان داد که این سطح از دوست داشتن متفاوت است.
تقیزاده بابیان اینکه نویسندگان شاخص استان فارس نیز پیش چاپ کتاب را خواندهاند افزود: آنان اثر را قابلملاحظه ذکر و اعتقاد داشتند که این کتاب باید در سطح ملی منتشر شود.
وی ادامه داد: تألیف این کتاب با حمایت بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس صورت گرفته و توسط انتشارات سوره مهر تا پایان سال 96 و یا ابتدای سال 97 منتشر میشود.
شهید شیرعلی سلطانی متولد 1327 بوده که در دوم فروردینماه 1361 در منطقه شوش و در جریان عملیات فتحالمبین به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
پیکر وی که از مدتها قبل برای شهادت آماده و قبر خود را بدون در نظر گرفتن سر در کتابخانه مسجد با دست خودش کنده بود بدون سر بازگشت تا گفته وی که «من شرم دارم که در محضر آقایم اباعبدالله (ع) سر داشته باشم» برای همیشه در ذهنها ماندگار شود.