سرویس فرهنگ و هنر مشرق - دو برادر مهاجر، افغانیالاصل، کارگردان و کاربلد که با ورود به عرصه فیلمسازی نشان دادند که عرصه تصویر مرز و بوم نمیشناسد و میتوانند تواناییهای خود را در مدیوم سینما و تلویزیون به مرحله ظهور و بروز بگذارند. نوید و جمشید محمودی که با ساخت فیلم سینمایی «چند متر مکعب عشق» و برگزیده شدن سیمرغ بلورین بهترین فیلم بخش نگاه نو و بهترین کارگردانی (جمشید محمودی) در بخش نگاه نو سیودومین دوره جشنواره فیلم فجر به نام برادران محمودی در سینمای ایران شناخته شدند حالا و پس از جشنواره فجر پا به قاب جادو گذاشتند و به تولید سریالهای اجتماعی و خانوادگی روی آوردند.
برادران محمودی اگر چه در ایران چشم به دنیا نگشودند و دارای شناسنامه ایرانی نیستند اما بیش از سی سال است که در ایران روزگار میگذرانند. برادران محمودی فعالیت سینمایی خود را از سال 1392 با فیلم «چند متر مکعب عشق» آغاز کردند و ساخت سریالهایی از جمله شیب تند و میریم مسافرت و هفت تلهفیلم با نامهای: «میتونه آخریش باشه»، «چهارحرفی»، «قلبها»، «کورگره»، «جاده»، «کنار تو میخندم» و «مهربانی» در کارنامه نوید محمودی وجود دارد.
برادران محمودی پس از موفقیتهای خود در سینما به سراغ ساخت سریال «سایهبان» رفتند. سریالی که با موضوع "اشتغال و حمایت از تولید ملی" به تولید رسید و در مدت زمان پخش خود از شبکه دو سیما توانست مورد توجه بسیاری از مخاطبان تلویزیون قرار بگیرد.
«سایهبان» داستان زندگی سهراب، (مجتبی پیرزاده) است که در یک کارگاه تولید مبلمان در منطقه کارگرنشین تهران مشغول به کار است که واردات مبلمان چینی با قیمت پایینتر، باعث کسادی بازار آنها شده است و حتی کارگاه صباحی (علی اوسیوند) به دلیل عدم حمایت خریداران ایرانی از اجناس داخلی به تعطیلی کشیده میشود که در این راه سهراب برای احیای کارگاه تولیدی و درآمد حداقلی از آن با تلاش مضاعف، همت، عشق و ایمان به خدا بار دیگر اقدام به گردهم آوردن تیم تولید و ساخت مبل ایرانی به شرط کیفیت بالا میکند که در این راه برای رقابت با اجناس چینی دچار سختیهایی میشود.
فیلمساز در این سریال تلاش میکند تا از دریچه نگاه کارگران جامعه به موضوع بپردازد و مسایل و مشکلات و همچنین معضلات و بیماریهای این قشر از جامعه را به نمایش بگذارد و در قالب کاری هنری به مخاطبان تلویزیون بگوید که عدم حمایت از تولیدات داخلی در زمینههای مختلف چگونه منجر به کسیختگی خانوادهها و از هم پاشیدن زندگی آنها میشود.
برادران محمودی با رفتن به سراغ مسایل و مشکلات جامعه کارگری نشان دادند که تا چه اندازه با درد مردم جامعه آشنا هستند و به جای نمایش خانوادهای مهندس و دکتر و کارخانهدار که با هیچ کدام از این دردها و رنجها در طول زندگی خود آشنا نبوده و نیستند، سعی در نمایش بخشی از دردهای جامعه کارگری کردند. دردهایی از جنس خود مردم، توجه به بیکاری، عدم شغل و درآمد، پسانداز، مستأجری، مرگ والدین، فضای کارگری، تحریم، واردات اجناس چینی، عاشقی، طلاق و ...
اما در این میان یکی از ویژگیهایی که در این سریال به آن اشاره شده است، موضوع "توجه به کانون خانواده" است، رعنا (پریوش نظریه) در نقش مادر سهراب، با دارا بودن دو پسر جوان بیکار و دختر دمبخت خود پس از فوت همسر، بار زندگی را به دوش میکشد و با انجام خیاطیِ لباسهای مردم به فکر پسانداز و گذران امور زندگی است؛ در کنار این کار چیزی که بیش از همه ویژگی رعنا را ویژه کرده است توجه بیش از اندازه به کانون خانواده و حل مشکلات فرزندان خود است که نقش مادری فداکار و دلسوز را به خوبی ایفا کرده است. رعنا در این سریال نماد مادران ایرانی است که با وجود تمام سختهای جامعه، چرخ زندگی را به حرکت در میآوردند است.
از طرف دیگر فیلمساز پا را فراتر گذاشته و به سراغ موضوع تحریم و واردات کالاهای چینی به کشور میرود. موضوعی که کمتر در برنامههای تلویزیون به آن اشاره شده است؛ در بخشی از سریال سعید (محمد ولیزادگان) دوست سهراب به دلیل بیکاری، به دنبال پیشنهاد یکی از دوستان خود راهی کشور چین میشود تا با خرید اجناسی مانند لپ تاپ و تلفن همراه و ... و وارد کردن آنها بصورت قاچاقی به کشور از فروش آنها سود ببرد؛ غافل از اینکه پیش از آن بسیاری از این اجناس وارد بازار کشور شدهاند و برای فروش آنها به مشکل برمیخورد. در این راه و به اجبار برای برگرداندن بدهیهای خود اجناس را با قیمت پایینتر به فروش میرساند.
فیلمساز در این سریال با پرداخت درست به موضوع اشتغال و تولید ملی، خط داستانی خود را با مضامین اخلاق، همدلی، وفاداری، غیرت، عشق، ایمان به خدا به درستی شکل میدهد و با پردازش باورپذیر دردها و مشکلات، غمها و شادیها، بیم و امید شخصیت اصلی داستان خود، به ظرافت و هنرمندانه فراز و فرودهای قشر زحمتکش کارگری را به تصویر میکشد.
در مجموع باید گفت «سایهبان» بعنوان یکی از معدود آثار تلویزیونی است که توانسته به خوبی از عهده نمایش بخش اعظمی از دردهای جامعه کارگری جامعه در زمان خواب زمستانی مسئولین کشوری از واردات بیرویه محصولات چینی برآید و در این نابسامانی مجموعههای تلویزیونی، اثری قابل قبول و با محتوای اجتماعی و خانوادگی تولید کند و جای امیدواری است که شاهد تولیدات بیش از پیش اینگونه آثار در رسانه ملی باشیم.