سرویس فرهنگ و هنر مشرق - سطح استاندارد آگاهی و استدلالهای سلبریتیهای داخل و خارج کشور، بسیار متفاوت است. عملکرد سلبریتیهای داخلی در فضای مجازی در چند سال اخیر نشان میدهد که در اغلب رویدادها، درک عمومی نازلی دارند و ارائه کننده سطحیترین تحلیلهای ممکن هستند. تفسیرهایی عمدتا نازل و غیر فنی، درباره رویدادهای متفاوت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی. به عنوان مثال میتوان سطح فعالیت مجازی «لئوناردو دیکاپریو» در مواجهه با سلامت کره زمین و طبیعت گرایی بازیگری جهانی را با عیار اظهار نظرهای سلبریتیهای داخلی مقایسه کرد. در ذیل چنین تحلیلی اگر به صورت مصداقی بخواهیم، اصل موضوع، یعنی اظهارات وتفاسیر سلبریتیهای داخلی را بررسی کنیم میتوانیم مجموعه اظهار نظرهای برخی از آنان را در پسا ۷ دی ماه امسال بررسی کنیم و پس از این بررسی درخواهیم یافت بر خلاف اظهار نظر «بهرام بیضایی» که به شاگردانش توصیه میکند هنرمندان در متن اثر هنری خود باید پیشرو باشند، نه در فرامتن اجتماعی؛ سلبریتیها حتی خلاف اسلوب فرهنگ عامه دست به انتشار اظهار نظرهایی میزنند که خلأ سطح سواد عدم آگاهی تاریخ - اجتماعی آنان را مشخص میکند.
در کشاکش روزهای ملتهبی که اعتراضات مردمی در مشهد آغاز و به سرعت به اغتشاشات خیابانی و خسارات مالی و جانی بسیار، منجر شد واکنشها در فضای مجازی قابل توجه و تامل بود. یکی از سلبریتیها در واکنشی غیر قابل پیش بینی فرمودند:" این صدای مردم معترض است و جواب صدای اعتراضشان باتوم و گاز اشکآور نیست."
امثال این بازیگر، بنا به هر دلیلی (اعم ازناآگاهی سیاسی؛ فاصله گرفتن از کف جامعه و مردم؛ ناآشنایی به معضلات و مطالبات) متوجه نشدند اعتراض اولیه و به حق مردم درباره چیست؟ ایشان به جای پرداختن به اصل موضوع، باید ریشه اعتراضات منجر به اغتشاش را بررسی میکردند. البته این واکنش مجازی نوعی فرار به جلو محسوب میشود. اگر آگاهی عمومی نسبت به روند «اعتراضات منجر اغتشاشات» وجود داشت، به طور قطع بسیاری از این افراد از اظهار نظر ناپخته سیاسی امتناع میکردند و از راههای دیگر در اینستاگرام و توییتر در پی لایک! میدویدند.
در کشاکش روزهای «اعتراضات تا اغتشاشات»، در فرانسه شورشی بزرگتر و اعتراضیتر از رویدادهای ایران در حال رخ دادن بود و از قضا مردم فرانسه در عرض یک هفته بیش از هزار خودرو را آتش زدند. آیا پلیس فرانسه برای حفظ امنیت عمومی به معترضان گل هدیه میداد؟ آیا در جریان شورشهای دورهای انگلستان، پلیس این کشور معترضانی که اماکن عمومی را تخریب میکردند با حریر ابریشمی نوازش میکرد؟ در هر کشوری، شورش آنارشیستی اجتماعی به صورت طبیعی از جانب عاملان امنیتی – پلیسی در هر مرحله با شیوههای مخصوص به همان مرحله مهار می شود. نحوه برخورد پلیس با تجمعات غیر قانونی توام با تخریب اموال و اماکن عمومی از اعتراضات دانشجویی در فرانسه و سایر کشورهای جهان از ۱۹۶۸ ، مسبوق به سابقه است و سلبریتیهای مورد نظر چون سواد تاریخی و اجتماعی لازم را ندارند، کافیست به فیلمهای خیالبافهای (برناردو برتولوچی) و نقطه زابریسکی (میکلآنجلو آنتونیونی) مراجعه کنند.
خانم بازیگر فقط به تماشای فیلمهای اعتراضات نشستهاند و صدای مردم اعتراضی مردم به شکل دقیقی نشنیدهاند. اگر ریشه این اعتراضات را بررسی کنیم، درخواهیم یافت هسته اعتراضات، نسبت به رانت خواری و غارت بیتالمال در پوشش رابطههای آنچنانی، محور اعتراضات است. شعار مردم در اعتراضات مشهد این بود" پلیس برو دزد و بگیر" .
قطعا سلبریتیهایی که متعلق به طبقه سرمایه دار و بانفوذ هستند (و برخی نیز پایشان به محاکم قضایی باز شده است) نمیتوانند مدعی شنیدن صدای اعتراض مردم و همراهی با آنان شوند. بازیگرانی که در فیلم و سریالهای مفسدان اقتصادی (که اگر اعتراضی هم باشد به اختلاس و دزدی و ... آنان است) بازی میکنند، حق سوارشدن بر این موج را ندارند. در خانه های میلیاردی شمال تهران صدای کدام مالباخته صندوق فرهنگیان و کاسپین و ... شنیده میشود؟ بازیگری که در فیلم «هیچ کجا، هیچ کس» ، با سرمایه گذاری بابک زنجانی، که حکم قطعی فساد او صادر شده است باید از همه ملت عذرخواهی کند.
حالا سلبریتیهایی که حتی عارشان میآید فرزندشان در این خاک متولد شود، مجاهد شبکههای اجتماعی شده و بر این آتش میدمند؛ آنها به جای شنیدن بخش بزرگی از این اعتراضات، که به متهمان اقتصادی فعال در سینما باز میگردد، با توییتهای تهییج کننده سعی میکردند که انگشت اتهام، هیچگاه به سوی ایشان نچرخد. او به تازگی در ویدئویی گفته است که "این سرزمین [ایران] نفرین شده است و این همه حوادث، طبیعی نیست..." ؛ شاید بزرگترین نفرین برای این سرزمین همین باشد که سلبریتیها جریان افکار عمومی را بدست بگیرند!
***
«حاج حمید فرخ نژاد» بازیگر توانای فیلمهای محبوبی هستند که اغلب با پول نفت و سرمایههای دولتی ساخته شده است. ایشان از جمله کسانی بودند که نه شعارهای ابتدایی معترضین را شنیدند و نه اغتشاشات پس از آن را دیدند؛ انتظاری هم نیست و مردمی بودن با سلبریتی بودن رابطه عکس دارد. او هم در پستی پر ابهام و ایهام که ربطی به اعتراضات و اغتشاشات نداشت واکنش غیرمتعارفی از خود نشان دادهاند. اما مردم چشم خودشان ایشان را در مقابل دوربین عکاسان دیدند که چند ماه قبل، پس از آزادی موقت متهم اقتصادی صندوق ذخیره فرهنگیان، با ایشان به کانادا سفر کردند و نشستی خبری را با ایشان در کانادا برگزار کردند. مستقل از اینکه اعتراضات مردم به انحراف کشیده شد، اما اگر مطالبه واقعی مردمی و روند برخورد با متهمان اقتصادی، تسریع شود و به عنوان نتیجه اعتراضات هدفمندانه پیگیری شود، تصور نمیکنیم حمید فرخ نژاد، بازیگر توانای سینمای ایران، در مورد اعتراضات مردمی جرات اظهار نظر داشته باشد چون ایشان همپیاله متهمی شدهاند که در تیررس انتقادات مردمی قرار دارد.
اما خانم «ترانه علیدوستی» که سواد آکادمیک (دانشگاهی) هم ندارند، به صورت غیر آکادمیک در حوزههای مختلف اظهار نظر میفرمایند. در کشاکش اغتشاشات ایشان پستی را توئیت و در آن نوشتند: به نوبه خودم خواهش میکنم این رویه رو همینجا متوقف کنید با مردم معترض برخورد فیزیکی نکنید، خشمشون رو درکنید. آرومشون کنید. با هر نگرشی امانت دار جون و سلامتیشون باشید، ........ .
نکته قابل توجه درباره خانم علیدوستی این است که ایشان از متهم سرشناس اقتصادی صندوق ذخیره فرهنگیان (بانک سرمایه) حقوقی غیرمتعارفی ( بر اساس شنیدهها ماهی ۱۲۰ میلیون تومان تا ۱۸۰ میلیون ماهانه ) بابت حضور در سریال «شهرزاد» دریافت میکنند. حقوقگیرنده از متهم اقتصادی ضرورتی ندارد که بخواهد در مورد اعتراضات اقتصادی مردم، قضاوت کند. اعتراضات که در نهایت به اغتشاشات منجر شد، ریشه در فساد متهمان اقتصادی دارد. آنها که بیش از یکسال است معترضند، به امثال سرمایهگذار سریال شهرزاد اعتراض دارند که هزاران میلیارد از سرمایه ضعیفترین اقشار این مردم را به تاراج بردهاند.
ضریب پولشویی در حوزه سینما افزایش یافته است و بازیگران سینما از منابعی حقوق دریافت میکنند که مردم معترض و مالباخته آن هستند. این مسئله نکته قابل تاملی است که از تهیه کننده سرشناس سینما «غلامرضا موسوی» بارها بارها در گفتگوهای مختلفی منتشر شده است.
از سوی دیگر خانم بازیگر مثل سایرین تاریخ نمیداند. اگر ترامپ قوانین سختی وضع نمیکرد و خانم علیدوستی به ایالات متحده سفر میکردند و با فضای عمومی این کشور آشنا میشدند، متوجه میشدند که شعار معروف میان پلیسهای آمریکایی در مواجه با هر تجمع اعتراضی یک جمله بیشتر نیست "سرکوب محکم تا آرامش کامل "؛ که البته در آشوب های اخیر کشور نیروهای انتظامی کاملا مدارا کردند و به جز کشتهسازیها و حملات مسلحانه در برخی شهرها، در تهران تقریبا خون از دماغ معترض و آشوبگر نیامد!
اگر دانش عمومی و تاریخی ایشان آنچنان نیست، یک بار اخبار مربوط به شورشهای مردمی در آمریکا را مطالعه و در متون تاریخی وقایع ملتهب دیترویت در ۱۹۶۷ ، را مرور کنند. پلیس این شهر در مواجهه با هر اعتراض خیابانی و اغتشاشاش، دستور تیراندازی داده بود. این موضوع پس از قتل رادنی کینگ در مهد لیبرال دموکراسی که کعبه آمال بسیاری از بازیگران سینما و تلویزیون است، دوباره تکرار شد. در عموم شورشهای مردمی در ایالات متحده، پلیس حق تیراندازی دارد. با توجه به اینکه سواد بازیگر محدود به فیلم دیدن و فیلم بازی کردن است کافیست فیلم اخیر «کاترین بیگلو» با عنوان «دیترویت» را تماشا کنند.
روند «اختشاشات!» مجازی، با دیکته جدید خانم بازیگرفارغ التحصیل حقوق غذایی، در مورد یک تروریست ادامه پیدا میکند. در واقع تروریسم ، مفهومی جهانی است و درک آن خارج از دایره دانش افرادی است که حقوق غذایی خواندهاند.اگر کسی ذرهای به «علوم قضایی» آگاهی داشته باشد، میداند هیچ تروریستی در دایره مدافعان حقوق بشر نمیگنجد.
«سارو قهرمانی» اگر با اخلاقترین و مهربانترین گل پسر دنیا از نظر خانم رهنما باشد با استناد به گواهی پدرش عضوی از یک گروهک تروریستی است. گروهکی تروریستی که در پیشینهاش ثبت شده که سَرهای بسیاری از سربازان جمهوری اسلامی را در هشت سال دفاع مقدس بریده است. سربازانی که برای گذراندن دو سال خدمت سربازی خود راهی منطقه کردستان شدند و ضرورت دارد که بانوان بازیگر کم دانش سینمابا مدرک و یا بدون مدرک حقوق غذایی، حتما فیلم «چ» ابراهمیم حاتمیکیا، زندان دولهتو (رحیم رحیمی پور) را تماشا کنند.
در میان انواع و اقسام سلبرتیهای شناخته شده دنیا، کدام سلبرتی با برند جهانی را میتوان پیدا کرد که برای تروریستها دل میسوزاند؟
خانم بهاره رهنما اگر دانش قضایی (نه غذایی) عالمانهای دارند ابتدا باید به کتب دانشگاهی خود مراجعه کنند و قوانین قضایی بینالمللی را در مورد تروریستها مجددا بررسی کنند و این اطلاعات را در اختیار خانم ترانه علیدوستی که فاقد سواد دانشگاهی هستند قرار دهند، تا ایشان اطلاعات بیشتری نسبت به بدیهیات «حقوق قضایی» پیدا کنند. یک ورکشاپ تروریست شناسی هم برای خانم مهناز افشار برگزار کنند تا به درک جدیدی از فعالیت در حوزه حقوق بشر برسند. چون در صورت ادامه حمایت از تروریستها و اغتشاشگران دادستان عمومی و قوه قضائیه به راحتی میتواند علیه این افراد به جرم تشویش اذهانی عمومی و حمایت از تروریسم در دادگاههای عمومی و انقلاب تهران اقامه دعوی کنند.
اَلٌکاسِبُ خَلیفه الاُسکار or بفتا !
اما جالبترین واکنش خردمندانه را اصغر فرهادی از خود بروز داد. دقیقا در نخستین ساعتهایی که فروشنده به عنوان نامزد بفتا ( اسکار انگلیسی) اعلام شد، اصغر فرهادی هم در حمایت از هرج و مرج جاری در کف خیابان، نامهای دو پهلو، یکی به نعل و یکی به میخ (سبک رسمی جناب فرهادی) را منتشر کرد. دقیقا شبیه همان نامهای که درباره گورخوابها منتشر شد و زمینه دریافت اسکار را برایش فراهم کرد. تصور کنید که کشور با تراژدی کشتی سانچی و زلزله سر پل ذهاب مواجه میشود، اصغر فرهادی هیچ واکنشی نشان نمیدهد. اما اگر یک رویداد سیاسی ملتهب در ایران اتفاق افتد، فرهادی به فاصله کمی، سوار آن موج سیاسی میشود. به هر حال حیات سینمایی او متصل به دوران دوگانه احمدینژاد است و این حیات سینمایی با دوران دوگانه ترامپ و یک اسکار دیگر احیا شد. او با نوشتن نامهای دو پهلو قطعا انتظار دریافت جایزه بفتا را دارد.
این هرج و مرج مجازی که بانیان آن اغلب بازیگران و چهرههای سینما و سلبریتیها هستند جای تحلیل فراوانی دارد. نکته مهم این است که آن دسته بازیگرانی که در فیلمهای حکومتی و دولتیتری حضور دارند و وابستگی مالی بیشتری به کلونیهای فرهنگی نظام جمهوری اسلامی دارند از این دست کنشهای مجازی، بیشتر منتشر میکنند. پرویز پرستویی، حمید فرخنژاد، محسن تنابنده از جمله هنرپیشههای صددرصد وابسته به تولیداتی هستند که با پول مستقیم نهادهای حکومتی ساخته شده اند و ادای اپوزیسیون درآوردن از سوی این عزیزان هنرمند نیاز جای تأمل بیشتری دارد!
از سوی دیگر برخی بازیگران زن سینما با ژستهای سیاسی ضد حکومتی خودنمایی میکنند. مشخص است که بسیاری از بازیگران زن پس از آنکه ازدواج میکنند، یا عیار سنشان بالا میرود، به دلایل مختلفی از جریان اصلی کنار گذاشته میشوند و تنها حرکتی که بازارشان را داغ میکند و زمینه فعالیت آنان را فراهم میآورد متلک پرانیهای مجازی سیاسی است. مخالف خوانان در میان اهالی سینما محبوبیت دارند. تاکنون بازیگری در فضای مجازی شناسایی شده که از این دست جبههگیریهای نخنما اتخاذ نکند و بتواند در سینما فعالیت ممتد داشته باشد؟!
در هر صورت مخالفخوانی و ادعایهای پرتناقض، بدون پشتوانه علمی و ریشه صحیح اجتماعی، لایکهای فراوانی دارد و سلبریتیهای کم دانش، با اظهارنظرهای پر تناقض موج سواری میکنند. اما پرسش مهم این است که آخرین نقش آفرینی در خور اعتنای بهاره رهنما کدام اثر هنرمندی ارزشمند است؟!
و نکته آخر اینکه این سلبریتیهای همهچیز دان و خودهمهچیزدانپندار! چرا در حوزه تخصص و فعالیت خود سکوت کردهاند و از فساد جاری در لایه لایه سینما، تئاتر و حتی تلویزیون کلمهای "توییت" نمیکنند؟ و هرکس نیز در این حیطه ورود کند را حکم ارتداد میدهند... به قول مثل معروف، اگر واقعا بیل زن هستید، باغ خشکیده سینمای ایران را بیل بزنید و سیاست و ... را به اهلش بسپارید.