کد خبر 822163
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۶ - ۰۲:۳۳

این روزها صداهایی از محمود عباس شنیده می‌شود که حداقل در سال‌های اخیر به این شکل سابقه نداشته است.

به گزارش مشرق، احمد کاظم زاده در یادداشت روزنامه جوان نوشت:

این روزها صداهایی از محمود عباس شنیده می‌شود که حداقل در سال‌های اخیر به این شکل سابقه نداشته است. وی در نشست شورای مرکزی ساف در رام‌الله در سخنانی ضمن اینکه تشکیل اسرائیل را توطئه غرب برای رهایی از یهودیان خواند، «معامله قرن» دولت ترامپ را به سیلی قرن به فلسطینی‌ها تعبیر کرد و در نشست الازهر برای یاری قدس تصریح کرد که فلسطینی‌ها اشتباه جنگ‌های 1948 و 1967 را برای ترک فلسطین تکرار نخواهند کرد. 

دست‌کم دو سؤال درباره اتخاذ چنین مواضعی از سوی محمود عباس مطرح است؛ نخست اینکه چه عواملی محمود عباس را به اتخاذ این مواضع نسبتاً غیرمتعارف واداشته است و دوم اینکه اتخاذ این مواضع تا چه اندازه می‌تواند جدی باشد و ابعاد عملی به خود بگیرد ؟

در پاسخ به سؤال نخست می‌توان به دو عامل اشاره کرد: 

نخست اینکه محمود عباس بعد از به قدرت رسیدن دولت ترامپ با فشارهای مضاعفی از سوی امریکا مواجه شده است، به گونه‌ای که اکنون ترامپ از خود صهیونیست‌ها هم صهیونیستی‌تر شده و راستگرایان حاکم بر تل‌آویو و واشنگتن اکنون دیگر به صلح در فلسطین نمی‌اندیشند و هدف‌شان امحای کامل فلسطین از نقشه و یا تشکیل آن در دیگر کشورهای عربی مانند اردن و یا بخشی از صحرای سینا در مصر است. همین که محمود عباس در نشست الازهر تصریح و تأکید کرد که فلسطینی‌ها اشتباه جنگ‌های 1948 و 1967 را در ترک وطن تکرار نخواهند کرد نشان می‌دهد که در آنچه که معامله قرن نام گرفته اخراج باقیمانده فلسطینی‌ها از سرزمین‌های اشغالی هدف‌گذاری شده است. در واقع ترامپ با صدور غیرقانونی انتقال پایتخت امریکا از تل‌آویو به بیت‌المقدس چراغ سبز را به رژیم صهیونیستی برای اجرای طرح تشکیل دولت خالص یهودی موردنظر خود نشان داد و با کاهش 50درصدی کمک‌های خود به مؤسسه کار و امداد سازمان ملل در امور آوارگان فلسطینی زمینه تشنج اوضاع را در اردوگاه‌های فلسطینی فراهم کرد و این اقدامات از شکل‌گیری فاجعه بزرگ جدید در فلسطین خبر می‌دهد. همه این اقدامات هرچند کل فلسطین را مورد هدف قرار داده اما از آنجا که رویکرد و گفتمان محمود عباس و تشکیلات خودگردان را نیز در امکان حل بحران فلسطین از طریق مذاکره زیر سؤال برده است لذا به ناچار وی و دیگر مسئولان این تشکیلات را به واکنش واداشته است. 

اما عامل دیگری که در اتخاذ رویکرد به ظاهر تند محمود عباس مؤثر به نظر می‌رسد اوضاع انفجاری حاکم بر سرزمین‌های اشغالی است و در چنین شرایطی این تشکیلات و شخص محمود عباس چاره‌ای جز همراهی با اوضاع برای خود نمی‌بیند تا با این همراهی مانع از این شود که کنترل از دستش خارج شود. 

اما در پاسخ به اینکه اظهارات به ظاهر تند و انقلابی محمود عباس تا چه اندازه جدی است و تا کجا ادامه خواهد یافت می‌توان گفت شاخص‌های موجود نشان می‌دهد که اتخاذ این رویکرد حداقل تا این لحظه جنبه تاکتیکی داشته است و محمود عباس به هیچ یک از اقداماتی که می‌تواند عامل فشار بر رژیم صهیونیستی باشد دست نزده است و همچنان به همکاری امنیتی با این رژیم به‌رغم درخواست شورای مرکز ساف به قطع آن ادامه می‌دهد و در عین حال شرایط لازم را برای اصلاح و ترمیم ساختار ساف از طریق عضویت گروه‌های مقاومت فراهم نکرد و اتفاقاً یکی از عوامل افزایش فشارهای روزافزون رژیم صهیونیستی و امریکا بر فلسطینی‌ها همین موضوع است.