کد خبر 822170
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۶ - ۰۳:۳۹

روش‌های تبلیغاتی و شیوه‌های اثرگذاری بر فکر و ذهن جوامع نیز به‌عنوان یک مؤلفه مهم در «جنگ نرم» و به‌صورت تخصصی در محافل و اندیشکده‌های صهیونیستی و غربی موردبررسی قرار گرفته است.

به گزارش مشرق، دکتر محمدصادق کوشکی در روزنامه حمایت نوشت:

عملکرد جهان استکبار و صهیونیسم در حوزه رسانه، تابع تغییر و تحولات سده‌های اخیر بوده است؛ به‌این‌ترتیب که از قرن بیستم که ابزارهای فناورانه اوج گرفتند و بحث رسانه‌های عمومی و گروهی در اشکال مختلف (تلویزیون، رادیو، مطبوعات، شبکه‌های ماهواره‌ای و فضای مجازی)‌ مطرح شد، روش‌های تبلیغاتی و شیوه‌های اثرگذاری بر فکر و ذهن جوامع نیز به‌عنوان یک مؤلفه مهم در «جنگ نرم» و به‌صورت تخصصی در محافل و اندیشکده‌های صهیونیستی و غربی موردبررسی قرار گرفت. علت تصاحب غول‌های رسانه‌ای دنیا و یا سهامداری آن‌ها توسط صهیونیست‌ها از این دریچه قابل واکاوی است که به این نتیجه رسیده بودند که برای تسلط بر کشورها و منابع آن‌ها باید به ذهن و روح و جان آن‌ها نیز مسلط شد. 

تجربه استعمار نیز به سلطه‌گران نشان داد استیلا بر جسم ملت‌ها با استفاده از ابزارهای خشونت‌آمیز، مشکلاتی جدی بر سر راه اغراضشان ایجاد می‌کند و هزینه‌های زیادی را نیز در پی خواهد داشت. ازاین‌رو به فکر افتادند با بهره‌گیری از ابزارهای نوین ارتباط‌جمعی، هم در هزینه‌ها کاهش چشمگیری را ترتیب دهند و هم منافع خود را از این رهگذر بیفزایند. با این هدف بود که «استعمار نو»،‌ در قالب امپراتوری و سلطه رسانه‌ای و جنگ نرم، پس از جنگ جهانی دوم فراگیر شد و در حال حاضر نیز شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های دیداری به سلاح اصلی این حوزه تبدیل‌شده و از عمق بسیار زیادی برخوردارند. 

در استعمار فرانو، ملت‌ها باید آن چیزی را ببینند، بخوانند و باور کنند که نظام سلطه می‌خواهد و هر صدای مخالفی باید با شدت و حدت سرکوب شود. این امر مستلزم تسلط نظام سلطه بر رسانه‌های دیداری و شنیداری، شبکه‌های اطلاع‌رسانی و خبری جهانی است. مسئله‌ای که مقام معظم رهبری از آن، به «ناتوی فرهنگی» تعبیر نمودند؛ شبکه‌ای از رسانه‌های خبری، فیلم‌سازی، اینترنتی و... که وظیفه‌دارند هرگونه مقاومت در برابر فرهنگ لیبرال و اومانیستی غرب را به شکست بکشانند.

اما نکته اینجاست که مهم‌تر از شکست دادن صهیونیست‌ها در عرصه جنگ سخت که بارها طعم تلخ آن را از جبهه مقاومت چشیده‌اند، رفع سیطره فکری – فرهنگی آن‌ها از کشورها و ملت‌ها در قالب مبارزه با این امپراتوری رسانه‌ای مطرح است. این نکته‌ای بسیار کلیدی است که در فرمایشات اخیر رهبر معظم انقلاب به آن تصریح شد و به‌عنوان یک مطالبه از سیاستمداران جهان اسلام مطرح گردید: «شکست صهیونیست‌ها در جنگ نرم هم ممکن است؛ همچنان که در جنگ سخت، صهیونیست‌ها شکست خوردند؛ درحالی‌که همه خیال می‌کردند این یک رژیم شکست‌ناپذیر است. در جنگ نرم هم می‌توان رژیم صهیونیستی و عوامل آن را شکست داد.»

در نگاه نخست، این‌طور به نظر می‌آید که قرار دادن دستی بالای دست رسانه‌های غربی – صهیونیستی و ورود به این جرگه با توجه به سرمایه‌گذاری‌های سنگین صورت گرفته، امری محال و یا حداقل، بسیار دشوار باشد اما انتقال پیام حق و حقیقت را هم می‌توان در این آشفته‌بازار به مخاطبان ابلاغ کرد. برای هماوردی در این میدان و غلبه بر حریف، تحقق 3 شرط اساسی، ضروری به نظر می‌رسد که به‌اختصار به آن‌ها اشاره می‌شود.

شرط اول برای مقابله با فعالیت‌های رسانه‌های صهیونیستی نظام سلطه، برخورد به روشی است که دشمن در پیش‌گرفته است؛ به این مفهوم که علاوه بر دفاع از طریق اقناع فکری برای واکسینه کردن مخاطبان، باید به ساختار، کلیت و اجزای فرعی فرهنگی غرب با استفاده از شیوه‌ها و ابزارهای خلاقانه هجوم برد؛ هرچند که ممکن است در ابتدا، این ابزارهای خلاق، سرعت و رشد چندانی نداشته باشند ولی محتوا، صداقت و معنویت در پیام، راه خود را بازخواهد کرد. 

دومین شرط و شاخصه در پاتک به دشمن در جبهه جنگ نرم،‌ برخورداری از تحلیل مبنایی، صحیح و واقع‌بینانه از شرایط داخلی، منطقه‌ای و جهانی در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و… است. به‌بیان‌دیگر، ازجمله وظایف رسانه‌های داخلی و جهان اسلام در این حیطه، برداشت منطقی و به‌دوراز بزرگنمایی از وضعیت و پتانسیل‌های عظیم کشورهای اسلامی و به‌خصوص ایران در مقایسه با ظرفیت‌های منظومه استکباری است. به‌عنوان نمونه در این خصوص، می‌توان به تفوق و دست برتر جهان اسلام در برابر سیاه‌نمایی سلطه‌گران و غلو آن‌ها درباره نقاط ضعف کشورهای اسلامی و بهره‌برداری‌های سیاسی از آن اشاره کرد. در بسیاری از زمینه‌ها، مسلمانان گوی سبقت را از استعمارگران نوین ربوده‌اند و یا پتانسیل فوق‌العاده‌ای برای پیشتازی دارند که وظیفه تبیین، تشریح و تحلیل آن‌ها بر دوش نخبگان و رسانه‌ها است.

 این امر ازاین‌جهت حائز اهمیت است که گمشده ملت‌های مسلمان یعنی روحیه خودباوری را در میان آن‌ها شکوفا کرده و موجب خواهد شد از پنجره‌ای متفاوت به رابطه خفت‌بار برخی کشورها با صهیونیست‌ و اذنابش مانند عربستان نگاه کنند. 

شرط سوم این است که ابزارهای هنر ایرانی – اسلامی به جهت آنکه چندان شناخته‌شده نیستند، برگ برنده بزرگی در جنگ نرم به شمار می‌آیند و چنانچه پیام‌های معنوی ساختارشکنانه نظم به‌اصطلاح نوین جهانی، در قالب‌ هنرهای ایرانی منتقل شوند، به‌تدریج شاهد رخنه و حتی شکست هیمنه امپراتوری رسانه‌ای در سراسر جهان خواهیم بود. مؤلفه «زیبایی‌شناسی»، ازجمله موضوعاتی است که در هنر غربی از جایگاه بسیار ویژه‌ای برخوردار است، به‌گونه‌ای که امروز در سینما، انیمیشن‌، بازی‌های رایانه‌ای و ... تیم‌های تخصصی برای بررسی و اعمال جذابیت‌های هنری حضور دارند. 

این واقعیت، غیرقابل‌انکار است که صهیونیست‌های کودک‌کش، به مدد دستگاه‌ عریض و طویل رسانه‌ای خود توانسته‌اند شکست‌های خود را پوشش داده و از در صلح و آشتی و فراموش کردن خیانت‌ها به آرمان قدس شریف برای ادامه بقای خود بهره ببرند. رژیم اشغالگر قدس و حامیان غربی‌اش در جبهه نظامی حرفی برای گفتن ندارند و مطمئن‌ هستند که اگر دست از پا خطا کنند، سرنوشت دردناکی در انتظار آن‌ها خواهد بود، لذا یک اجماع عمومی در میان ملت‌های مسلمان کافی است تا در کارزار رسانه‌ای و جنگ نرم نیز کار بدخواهان و معاندان یکسره شده و پوزه صهیونیسم به خاک مالیده شود.