سرویس فرهنگ و هنر مشرق - هشت سال دفاع مقدس گنجینهای است که اگر هر کشوری آن را میداشت، میتوانست تا سالیان سال از آن استفاده کند، بدون اینکه نگران تمام شدن آن باشد. هر ساله تعدادی از آثار سینمایی دنیا به ژانر جنگی اختصاص داده میشود، در سالهای اخیر نیز آثار خوبی در سینمای دنیا در این ژانر ساخته شده است، آثاری همچون «فیوری»، «پرتگاه هکسا»، «دانکرک» و... که هم از سوی مخاطبان با استقبال مواجه شدند و هم از سوی منتقدان. اما چه چیزی مانع شده است که با گذشت حدود 3 دهه از دفاع مقدس، آثار سینمایی درخوری از این رخداد بزرگ در ایران ساخته نشود!؟
برای پاسخ به این پرسش باید عوامل تاثیرگذار در این خصوص بررسی شود و تولیدات دفاع مقدس را از چند زاویه بررسی کرد. آغاز جنگ تحمیلی با فاصله اندکی پس از انقلاب اسلامی ایران شروع شد؛ تعدادی از فیلمسازان که هنوز نگرشهای دوران پهلوی در آنها وجود داشت و بعضاً تمایلی نیز به شرکت در جنگ نداشتند، با زمینهای جدید برای تجربه و تولید آثاری در این خصوص مواجه شدند. فیلمسازانی که ماحصل کارشان آثاری شد که از نمونههای هالیوودی نشأت میگرفتند و قهرمانانی را نمایش میدادند که یک تنه، تیربار به دست گرفته و یک گردان را از پا درمیآوردند؛ فیلمهایی همچون «کانیمانگا»، «عقابها»، «گذرگاه» و... که از سوی مخاطب نیز با استقبال خوبی مواجه شدند، اما رنگ و بوی دفاع مقدس در آنان دیده نمیشد.
در مقابل این فیلمسازان بودند کسانی همچون ابراهیم حاتمیکیا، احمدرضا درویش، علی ملاقلیپور و ... که خود در فضای جبههها حضور داشتند و تلاش کردند در آثارشان واقعیات جنگ را به نمایش بگذارند، که تا حدودی نیز در این زمینه موفق بودند. از سوی دیگر مسئولان و مدیران دولتی و نظامی سعی داشتند که دفاع مقدس را با وقایع مهم تاریخ اسلام همچون واقعه عاشورا در یک ردیف قرار داده و شهدای دفاع مقدس را با شهدای عاشورا هم مرتبه قرار دهند. این امر باعث شد تا نگرشی قدسی نسبت به دفاع مقدس، رزمندگان و شهدا در جامعه ایجاد شود که هم بر نگرش فیلمسازان اثرگذار بود و هم بر تولید فیلمهایی در مسیر ترویج این نگرش در جامعه قدم برداشت.
اما این نگرشها حقیقت جنگ را استرلیزه کرد. «همین است که میبینیم روزی رزمندگان همگی کأنه معصومزادگانی فرشتهخصال و نورانیجمال، از بطن مادر پاک زاده میشوند و در مصونیتی آسمانی که شائبه هر لغزش را درباره آنان منتفی میسازد. نمونههایش را همه میشناسیم: مجموعه همه فیلمها و داستانها و اشعاری که بسیجیها را چونان موجوداتی قدسی، زیبا، آراسته، پاک، مومن، عابد، زاهد، وارسته از دنیا و نه این جایی برای مخاطب به تصویر میکشند. تصاویری اغراقآمیز و باورناپذیر... این امر باعث اهمیت یافتن ابعاد ایدئولوژیک دفاع مقدس در آثار سینمایی شد، که رفته رفته ساختار سینمایی و قصهپردازی جای خود را به مفاهیم ایدئولوژیک داد. پس از انقلاب اسلامی فیلمسازان، الگوی تک قهرمانی در آثار هالیوودی را کنار گذاشته و به سمت الگوی ایدئولوژیک در سینمای اروپا و مخصوصاً شوروی رفتند. اما همانطور که سینمای ایدئولوژیک شوری نتوانست در برابر سینمای قهرمانپرور هالیوود حرفی برای گرفتن داشته باشد و با شکست مواجه شد، سینمای ایران نیز با عدم جذب مخاطب مواجه شد.
یکی دیگر از مشکلات فیلم های دفاع مقدس، مربوط به تولید انبوه فیلمهاست که در تلویزیون و سینما، ساخته میشد. فیلمهایی که به خاطر کمیت بالا فاقد کیفیت شدهاند. این انبوهسازی باعث شده تا بینندهای که خود، جنگ را تجربه کرده است، نسبت به موضوع اشباع شود. مجموعه این انبوهسازی در مورد دفاع مقدس باعث شده تا مخاطب با دیدن آثار ضعیف در سینما و تلویزیون، دچار نوعی دلزدگی شود.
سینمای دفاع مقدس را تبدیل به فیلمهای بیبنیه و سطحینگری کرد که هم به قداست موضوع لطمه میزد و هم مخاطب را از سینما فراری میداد و مهمتر از همه به خلاقیت فیلمسازی که میتوانستند در لایههای درونی چنین موضوع مقدسی غور کنند، لطمه اساسی زد. اما ادامه یافتن موضوعات تکراری با نمایش شخصیتها و وقایع مشابه باعث شد تا فیلمهای دفاع مقدس با عدم استقبال از سوی مخاطبین در دهه 70 مواجه شود.
اینها تماماً باعث میشود که فیلم بیگ پروداکشن «دوئل» ساخته درویش نیز از این قاعده مستثنی نباشد و در سال اکران آن، با عدم جذب مخاطب و شکست در گیشه مواجه شود. این شکستها در آن زمان نیز بر مذاق فیلمسازان خوش نیامد تا جایی که مرحوم ملاقلیپور در این خصوص میگوید: دلایل زیادی دارد که «پرواز در شب» و «دیدهبان» نمیفروشد، قصهها در فضای بسته، در خاک و خل و بیرنگ و بینقش میگذرد، با آدمهای عجیب و غریب برای اکثریت مردم، حتی برای بسیجیها، که در شرایطی که حتی جنگ میکردند هم، وقتی بالاخره سینما میرفتند میخواستند چیزی ببینند، ولی در این فیلمها نمیدیدند، یا باید حرف دلشان را میدیدند، یا لااقل یک قهرمانپروری درست و حسابی را، و ما هیچیک را به آنها نشان ندادیم. باید به این فکر کنیم که به چه شیوهای فیلم بسازیم که فیلم مخاطب داشته باشد. اما مشکل از گفتههای مرحوم ملاقلیپور بیشتر است.
فروش فیلمها در طی این چند دهه نشان از تغییر ذائقه مردم میدهد. سالیان ابتدایی انقلاب مردم بیشتر تمایل به دیدن آثار قهرمانی که معمولاً نقش آنان را جمشید هاشمپور بازی میکرد، داشتند. اما هر چه از آن زمان عبور کردیم سلیقه مردم به سمت فیلمهای کمدی سوق پیدا کرد. در طول چند سال اخیر پرفروشترین فیلمها در ژانر کمدی ساخته شدهاند. آثاری همچون «نهنگ عنبر 2»، «گشت 2»، «خوب، بد، جلف»، «سلام بمبئی» و... اما فیلم محمدرسول الله ساخته مجید مجیدی نیز نشانی بر این مدعاست. فیلمی که از لحاظ کیفیت ساخت و صرف هزینه در تاریخ ایران بیسابقه است، نمیتواند یک دهم هزینه تولیدش را در اکران برگرداند. اگر از ایرادات فیلم بگذریم ظرفیت سینمای ایران در حال حاضر نمیتواند پاسخگوی فیلمهای بیگ پروداکشن باشد. باید فیلمسازان و سرمایهگذاران به تولید آثاری برای مخاطب جهانی و بر اساس معیارهای جهانی روی بیاورند و از طرف دیگر شرایط اکران فیلمهای تولید شده در سینماهای دنیا فراهم شود تا بتوان شاهد ساخت آثاری با پروداکشن عظیم در سینمای ایران باشیم.
در کل مواردی از جمله: حذف قصهگویی و قهرمانپروری، تحریف حقایق و نمایش رزمندگان قدسی و غیرانسانی، تولید انبوه موضوعات تکراری و ضعیف، برجستهسازی وجه ایدئولوژیک دفاع مقدس، تغییر ذائقة مخاطب، عدم توانایی فیلمساز در ایجاد ارتباط بین ساختار و محتوا را چندی از دلایل کمرونقی سینمای دفاع مقدس در این سالها دانست.
امسال در جشنواره فیلم فجر نیز شاهد چند فیلم با ژانر دفاع مقدس هستیم که عبارتند از «امپراطور جهنم» از پرویز شیخ طادی، «به وقت شام» از ابراهیم حاتمی کیا؛ «سرو زیر آب» از محمدعلی باشه آهنگر؛ «بمب» از پیمان معادی؛ «تنگه ابوغریب» از بهرام توکلی و در این بین منتقدین معتقدند ساخت قوی و خارج شدن از فضای قبلی سینمای دفاع مقدس و نزدیک شدن به ژانر جنگی جهانی چون «دانکرک» و «نجات سرباز رایان» در تنگه ابوغریب بهرام توکلی این فیلم را متفاوت خواهد کرد.
حالا و با توجه به موارد یاد شده باید منتظر ماند و دید که آیا جشنواره سیوششم فیلم فجر و حضور پررنگ چندین فیلم دفاع مقدسی می تواند به عظمت و شکوه فجر انقلاب اسلامی تبدیل شود یا خیر.
***مهدی صدیقی