به گزارش مشرق، علی علیزاده در کانال تلگرامی اش نوشت: هفته گذشته نتانیاهو سفری رسمی به هند داشت. برای محکم کردن جای پای رژیم تبعیض نژادی اسراییل در بازار یک میلیارد و سیصد میلیونی هند؛ و برای تحکیم اتحاد سیاسی با نارندرا مودی نخست وزیر هند که بنیادگرایی هندو با گرایش آشکار مسلمان ستیزی است.
نتانیاهو در این سفر مثل همیشه در مقام ژنرال جنگ نرم کشورش ظاهر شد. با چهرههای مهم بالیوود دیدار کرد. به آنها وعده سرمایه گذاری مالی داد و از آنها خواست فیلمهای خود را در اسراییل فیلمبرداری کنند. با آمیتا باچام و عروسش اییشواریا رای، دو غول بالیوود، سلفی گرفت و به صورت نمادین دوره جدیدی از نفوذ تصویری اسراییل را رونمایی کرد.
نتانیاهو میداند جنگ تصویرها به اندازه جنگ موشکها مهم است. او میداند تصویرها میتوانند حق را باطل نشان دهند و کودک کشی اسراییل را دفاع از خود. و او امیدوار است رقص و آواز هنرپیشگان بالیوود در خیابانهای تل آویو و اورشلیم صدای ضجه مادران غزه را بپوشاند. او میخواهد صنعت سرگرمی، زندگی در استثنایی ترین اشغال نظامی تاریخ را عادی نشان دهد. (همان نتانیاهویی که با سرمایهگذاری در رسانههای اپوزیسیون ایرانی، هرروز زندگی در ایران را استثنایی نشان میدهد)
اسراییل از آغاز تاسیس، جنگ نرم را پا بپای جنگ سخت پیش برده. صهیونیستها اهمیت حضور، نفوذ، مالکیت و در صورت امکان، انحصارتولید خبر و تصویر را به خوبی دانستهاند. آنها در بزرگترین کارخانه تولید تصویر و رویای جهان یعنی هالیوود سهام عمده دارند. صاحبان بسیاری روزنامههای اصلی غربند و در خبرگزاریهای مهم نفوذ جدی دارند. و این یعنی امروز خواب کودکان خاورمیانه و منطق رویاپردازی مردمان کشورهای مسلمان هم تحت نفوذ نسبی صهیونیستهاست، یعنی اخباری که روزانه جهان را در ذهن هفت میلیارد انسان میسازد از فیلتر ایدئولوژی آنها رد شده و این یعنی دشواری نقد اسراییل در جهان رسانه.
ذهنیت خود قربانی پندار ترجیح میدهد سر خود را زیر تئوریهای توطئه مخفی کند و ناکارآمدی های خود را در هالهای از راز توجیه کند. اما رازی در کار نیست. نفوذ اسراییل و صهیونیسم از فضا نازل نشده و با هفتاد سال لابی و کمپین و مذاکره و فشار و شبکه سازی و نفوذ و سرمایهگذاری کارآمد به دست آمدهاست.
جنگ نرم برای ما پروپاگاندا و دروغ سازی نیست و موظفیم همانطور که در انقلاب وعده دادیم متعهد به حقیقت مظلومان جهان بمانیم. اما برای اینکه صدای حقیقت این مظلومان، از ایران تا فلسطین و از یمن تا عمق اقلیتهای تبعیض کشیده در غرب، از سد رسانههای غالب جهان عبور کند، باید به منطق امروزی رسانه و تصویر مسلح شویم. در حالیکه منطق سخن گفتن ما نه فقط مخالفان را دعوت نمیکند که حتی نیروهای خاکستری جامعه خودمان هم انگار روی سخن و تخاطب ما نیستند. نگاه ما به رسانه، موعظه کردن خودی هایی است که اصلا نیازی به اقناع و موعظه ندارند.
در جنگ سخت، هزاران کیلومتر دورتر از مرزهایمان دفاع میکنیم ولی در جنگ نرم در خانه خود هم تنها در حال دفاع و واکنشیم. باید بدون تعارف بپرسیم نفوذ تصویری و نفوذ رسانهای ما داخل کشور چقدرست؟ در منطقه چقدر است؟ در میان کشورهای جهان سوم چقدر؟ در غرب چقدرست؟ محسن حججی های جنگ نرم فراوانند. اما قاسم سلیمانی های ما چرا در عرصه رسانه هنوز پدیدار نشدهاند؟ و مگر نه آنکه تعهد داده بودیم هرآنچه از نیرو میتوانیم فراهم کنیم تا دشمنان را بترسانیم؟
توضیح درباره عکس زیر: در چند روز گذشته، هندیهای طرفدار فلسطین در شبکه های اجتماعی سلفی نتانیاهو و بالیوود را با پسزمینه جنایتهای اسراییل تلفیق و به عنوان اعتراض منتشر کردهاند.