به گزارش مشرق، خالد شفیعی پس از جدایی از تراکتورسازی به تیم اف سی سئول کره جنوبی پیوست و به اولین لژیونر ایرانی تاریخ در لیگ این کشور تبدیل شد. شفیعی در کره شروع خوبی داشت، اما در ادامه به یک سکونشین محض تبدیل شد تا در نهایت به ایران برگردد. خالد شفیعی، مدافع تیم ذوبآهن صحبتهایی را راجع به جدایی از تراکتورسازی، حضورش در تیم اف سی سئول کره جنوبی، رابطهاش با امیر قلعهنویی و ... انجام داده است که مشروح آن را در زیر میخوانید:
میخواهم از حدود شش هفت ماه پیش شروع کنیم. روزهایی که بحث تمدید قراردادت با تراکتورسازی داغ بود، اما با مسئولان این باشگاه به اختلاف خوردی و از ایران رفتی.
آنهایی که فوتبالی هستند میدانند که در آن روزها خبرهایی دروغ در مورد من میآمد که خالد شفیعی با تراکتورسازی مذاکره کرده و پول میلیاردی از این باشگاه خواسته است. من بازیکن ذوبآهن هستم و دوست ندارم راجعبه تراکتورسازی و اتفاقات این باشگاه صحبت کنم، اما حالا که به آن روزها اشاره کردید، میخواهم در این خصوص صحبت کنم. هر سؤالی دارید، بپرسید.
تنها موضوعی که به من در مذاکرات گفته شد، این بود که یا تمدید میکنی یا پولت را نمیدهیم. مسئولان باشگاه تراکتورسازی میگفتند که تا تمدید نکنی، خبری از پول نیست. در همان جلسهای که من با سعید آجورلو داشتم، این موضوع را به من گفتند، چون سعید آجورلو همه کاره باشگاه بود. در آن جلسه آقای پاینده (مدیررسانهای تیم تراکتورسازی) و یک نفر دیگر که کارهایشان را انجام میداد هم حضور داشتند.
چقدر از تراکتورسازی طلب داشتی؟
من 608 میلیون تومان بهاضافه یک آپشن از باشگاه تراکتورسازی طلبکار بودم.
بعد از جداییات از تراکتورسازی هم پولی به تو ندادند? چون از این باشگاه به AFC هم شکایت کردی.
بعد از جلساتی که با یکدیگر داشتیم و به توافق نرسیدیم، من بارها با مسئولان باشگاه تراکتورسازی تماس گرفتم و تمام تماسها و اس ام اسها هم موجود است. من هم به آقای شهریاری و هم به آقای سعید آجورلو پیامک زدم، اما جوابی ندادند. بعدها با آقای کاظم محمودی که سرپرست تیم شده بود تماس گرفتم، شما میتوانید از محمودی هم بپرسید که من به او گفتم «خاطرات خوبی از تبریز دارم و دوست ندارم از تراکتورسازی شکایت کنم، پس شما هم لطف کنید و پول من را بدهید»، اما نه جواب دادند و نه چیزی. آخرین زنگی هم که به آقای کاظم محمودی زدم، او به من گفت دو راه بیشتر نداری؛ یا باید صبر کنی و یا از راه قانونی وارد شوی. در نهایت من هم برخلاف میل باطنیام مجبور شدم از تراکتورسازی شکایت کنم.
طلبت از باشگاه تراکتورسازی پرداخت شد؟
نه، اما تا آخر پیگیر این شکایتم هستم.
بعد از تراکتورسازی راهی کره جنوبی شدی. رفتنت به لیگ کره اتفاق خوبی بود، اما اینکه آنجا نتوانستی بازی کنی شرایطی سخت را برای تو به وجود آورد.
لیگ کره، لیگ سختی است. من آنجا کارم را محکم شروع کردم، اما بدشانسی و برخی مسائل فوتبالی دیگر اتفاق افتاد که مشکلاتی برایم پیش آمد. از لحاظ تغذیه هم در کره خیلی اذیت شدم و به همین خاطر عقب ماندم. چند وقت پیش هم وقتی دیدم نمیتوانم بازی کنم، بهترین تصمیم را برای خودم گرفتم. مدیریت باشگاه اف سی سئول هم خیلی لطف کرد و رفتار خوبی با من داشت و اجازه داد که از این تیم جدا شوم تا شرایطتم بهتر شود.
چه شد که ذوبآهن را انتخاب کردی؟
من چند پیشنهاد از باشگاههای مختلف داشتم که جا دارد از آنها تشکر کنم. چندین دلیل باعث آمدن من به ذوبآهن شد که یکی از آنها «امیرخان» (قلعهنویی) بود. او حق پدری به گردن من دارد و ذوبآهن هم باشگاه بزرگی است.
از امیر قلعهنویی صحبت کردی. ظاهراً شما دو نفر رابطه خیلی خوبی با یکدیگر دارید...
امیرخان (قلعهنویی) بزرگ من است و خیلی بر گردن من حق دارد. بگذارید یک چیزی هم بگویم؛ من برای رفتن به کره جنوبی مشورت کردم، چون آدمی هستم که تصمیمها را خود سر نمیکیریم. هم با امیرخان مشورت کردم و هم با آندرانیک تیموریان. امیرخان وقتی موضوع را شنید، اول گفت «اگر میخواهی در ایران بمانی، به تراکتورسازی کمک کن، چون نمیتواند بازیکن بگیرد و خودت هم شرایطش را میدانی». وقتی شرایط را برایش توضیح دادم به من حق داد که از تراکتورسازی بروم. رابطه من و قلعهنویی علاوه بر رابطه استاد و شاگردی، یک رابطه عاطفی پدر و پسری هم هست.
درباره انگیزههایت برای پیوستن به ذوبآهن بگو.
به ذوبآهن آمدم که اتفاقات کره را جبران کنم. تمام تلاشم را میکنم که آن روزهای سخت در کره را فراموش کنم و در یک شرایط جدید به میدان بروم. ذوبآهن هم تیم خوبی است و بچهها مخصوصاً در این شش هفته خیلی تلاش کردند که تیم نتایج خوبی بگیرد. امیدوارم من هم به آنها کمک کنم تا با هم این روند را ادامه بدهیم.
ذوبآهن در لیگ قهرمانان هم حضور دارد، اما باید از مرحله پلیآف بگذرد. بهنظر میرسد بازی راحتی مقابل نماینده هند داشته باشید.
فوتبال که مشخص نمیکند. در فوتبال اسم راحت را به زبان بیاوری، به زمین میخوری. در فوتبال بازی آسان وجود ندارد، فوتبال جنگ است و باید برای پیروزی در آن دوید و تلاش کرد.
زمانی که تیم ملی در یک بازی در کره جنوبی داشت، به دیدن کیروش رفتی و بعدها بحث دعوتت به تیم ملی مطرح شد. هنوز هم به حضور در تیم ملی فکر میکنی؟
من که همه تلاشم را میکنم، بقیهاش به لطف خدا بستگی دارد و نگاه کادر فنی محترم تیم ملی.