کد خبر 82431
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۰ - ۱۲:۱۵

همین که نامه­ ام را خواندی حسین را وادار تا بر فرمان من فرودآید. اگر نپذیرفت آب را بر او ببند و میان او و فرات حایل شو که من آب را بر یهود و نصاری حلال کردم و بر حسین و خانواده­اش حرام. حسین و یارانش نباید از آب بنوشند تا همان گونه که بر امیرالمؤمنین عثمان گذشت، تشنه بمیرند.

1- فرستادن چهار هزار نفر سپاهی تازه نفس به کربلا.
۲-نامه نگاری مجدّد عبیدالله ­بن ­زیاد به کربلا و تحت فشار قرار دادن عمرسعد برای سخت­ گیری و تنگناسازی در کربلا.
۳-گفت و گوی امام با اصحاب و تصفیه­ ی مجدّد.
در این روز حداقل نیروی دشمن در کربلا به حدود ده هزار تن می ­رسد و موقعیت به تدریج رنگ و بوی جنگ می­ گیرد. احتمالاً نامه­ی عبیدالله روز ششم به کربلا رسید.
عبیدالله در نامه نگاشته بود: باری، میان حسین و یارانش و آب فرات حایل شو(فاصله بینداز)،که حتّی یک قطره ننوشند تا به بیعت امیرالمؤمنین[یزید] و عبیدالله­ بن ­زیاد تن سپارند یا همچون شهید مظلوم تقی نقی عثمان بن عفان[ که در هنگام کشته شدن تشنه بود] کشته شوند(۱۰).
به نظر می رسد این نامه همراه با پنج هزار نفر به فرماندهی عمروبن ­حجّاج دستور داد فرات را در محاصره بگیرند و وی با ۵۰۰ نفر، کمربندی در حاشیه­ ی فرات ایجاد کرد تا هیچ کس از یاران امام نتوانند از آب استفاده کنند(۱).
گزارش ­های مخفیانه از کربلا: برخی از سپاهیان از جمله خولی­ بن­ یزید ­اصجی که با اباعبدالله ­الحسین(ع)، دشمنی و کینه ­ی عمیق داشت، گزارش گفت و گوهای عمرسعد با اباعبدالله(ع) را به کوفه ارسال کرد.
بنا به دعوت اباعبدالله و گاه عمرسعد در فاصله ­ی شب­های چهارم تا ششم مذاکراتی میان اباعبدالله و عمر سعد- بدون حضور حتّی نزدیک­ ترین یاران- و احتمالاً یک بار با حضور فاصله­ دار نزدیکان عمرسعد و تنی چند از خانواده ­ی اباعبدالله، صورت گرفته بود.
خولی­ بن­ یزید در نامه­ ی خود نوشته بود:
« ای امیر! پسر سعد شبانگاه از لشکرگاه خود بیرون می­ رود و همراه با حسین در ساحل فرات، بساط گفت و گو می ­گستراند و این گفت و گوها گاه تا نیمه ­های شب ادامه دارد. او با حسین نرمش و رأفت و سازش دارد.
اگر فرماندهی را به من بسپاری من کار را تمام خواهم کرد و به تنهایی بر این امر توانایم.»
عبیدالله زیاد با دریافت این نامه به عمرسعد نوشت: «ای پسر سعد خبر رسیده است که شب ­ها تا دیرگاه با حسین گفت و گوها داری. همین که نامه­ ام را خواندی حسین را وادار تا بر فرمان من فرودآید. اگر نپذیرفت آب را بر او ببند و میان او و فرات حایل شو که من آب را بر یهود و نصاری حلال کردم و بر حسین و خانواده­اش حرام. حسین و یارانش نباید از آب بنوشند تا همان گونه که بر امیرالمؤمنین عثمان گذشت، تشنه بمیرند.»
عمرسعد با دریافت نامه ­ی عبیدالله حجربن ­حُر(حجّاربن ابجر) را با ۴۰۰۰ سواره بر آبراه غاضریّه گماشت (۲).
شبث بن ربعی نیز با ۱۰۰۰ سوار مأمورحفاظت بخش دیگر غاضریّه شد(۳).
پاورقی:
۱- تاریخ یعقوبی: ج۲، ص۲۱۶، الفتوح: ج۵ صص۱۶۲ -۱۶۳ المناقب: ج۴، ص۹۷، الامام الحسین و صحابه: ج۱، صص۲۴۱-۲۴۲، تاریخ طبری: ج۵، ص۴۱۲، ارشاد: ج۲، ص۸
۲-کامل ابن اثیر: ج۳، ص۲۸۳، نهایة الارب: ج۲۰، صص۴۲۷-۴۲۸، الدّمعة الساکبه: ج۴، ص۲۶۳، کثیرالاحزان: ص۳۷
۳-  مثیرالاحزان: ص۵۱، نفس المهموم: ص۲۱۷، الامام الحسین و اصحابه: ج۱، ص۲۳۸، ابصارالعین: ص۱
۴-    اسرارالشهادة: صص۲۵۹-۲۶۰، مقتل ابی مخنف: صص۵۳-۵۴

منبع:آینه داران آفتاب