محسن رضایی می‌گوید: مطلب دیگری که در کنار رعایت مسائل اطلاعاتی و امنیتی به آن توجه داشتیم، یکی مقاومت در زندان و دوم تمرین برای فریب بازجوهابود.

سرویس تاریخ مشرق- محسن رضایی در کتاب خاطراتش از مبارزه مسلحانه قبل از انقلاب در خوزستان و تهران خاطره‌های زیادی نقل کرده است. در یکی از این خاطرات آمده است:

مطلب دیگری که در کنار رعایت مسائل اطلاعاتی و امنیتی به آن توجه داشتیم، یکی مقاومت در زندان و دوم تمرین برای فریب بازجوهابود. در مورد اینکه اگر ما را شکنجه کردند چطوری شکنجه‌ها را تحمل کنیم؛ بعضاً همدیگر را شلاق می‌زدیم تا توان مقاومتمان را بالا ببریم که اگر خودمان را عادت بدهیم به اینکه بتوانیم با آن کنار بیاییم و با تمرین بتوانیم به شکنجه در زندان عادت کنیم. این تمرینات در خانه‌ی آقای همراهی پسردایی آقای شهید دقایقی بود. این تمرینات را در خانه‌ی تیمی دوم که در کنار رودخانه‌ی کارون و نزدیک پل سیاه گرفته بودیم انجام می‌دادیم، منتهی در خانه‌ی پسردایی آقای شهید دقایقی این کارها را بیشتر انجام می‌دادیم.

ما پروژه‌ی فریب دستگاه امنیتی و اطلاعاتی رژیم را قبل از دستگیری آغاز کردیم. جرقه این کار با مشاهده رفتار ضد و نقیض آقای براتی زده شد. تصور من این بود که ایشان در کار مبارزه مخفی دارای ابهاماتی است؛ انسان متدین و نمازخوانی بود، به همین دلیل او را در تیم اصلی خودمان آورده بودیم. [۱]

[۱]- راه (تاریخ شفاهی دکتر محسن رضایی)، به کوشش دکتر حسین اردستانی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ۱۳۹۴، جلد اول. صفحه ۱۲۵.

برچسب‌ها