فریدون جیرانی در برنامه «شب‌های شفاهی» محمود گبرلو گفت: فیلم «تنکه ابوقریب» بهرام توکلی یک فیلم جنگی بی‌نظیر با نگاه مدرن و تحولی در سینمای دفاع مقدس ایران است.

به گزارش مشرق - دهمین برنامه «شب‌های شفاهی» با اجرای محمود گبرلو به بحث و بررسی درباره جشنواره فجر، سینماگران شهرستانی و سینمای عامه‌پسند اختصاص داشت. در این برنامه فریدون جیرانی فیلمنامه‌نویس، کارگردان و تهیه‌کننده سینما، رضا فرهمند کارگردان مستند «زنانی با گوشواره های باروتی» و نیما اقلیما کارگردان فیلم «امیر»، کارگردان‌های حاضر در سی وششمین جشنواره فیلم فجر مهمان برنامه بودند.

محمود گبرلو در ابتدای این برنامه بیان کرد: سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی توانست با آداب و رسوم مردم هم‌خوان شود. حالا بعد از ٤٠ سال فضای سینمای ایران نیازمند بازنگری است. امیدوارم مسئولان و هنرمندان در آستانه برگزاری جشنواره این امکان را آغاز کنند.

فریدون جیرانی درباره فضای سینمای ایران پس از انقلاب گفت: سینمای ایران مانند موسیقی و تئاتر ایران تابع شرایط سیاسی و عمومی جمهوری اسلامی است. سینما در جمهوری اسلامی دوره‌های مختلف داشته از 60 تا 66- 67 تا 71، 71تا 76، 76 تا 84، 84 تا 92 و از 92 به بعد که یک دوره دیگر است. در هر دوره شرایط جامعه تغییر کرده است. مثلا شهر امروز نسبت به دهه60 تغیرات عمده داشته است و فضای عمومی بازتر شده است. در 10 سال اخیر این تغییرات عمده در تهران و شهرستان‌ها اتفاق افتاده است.

او افزود: هنوز هم بر سر فضای عمومی دعوا وجود دارد. سینمای عامه‌پسند ایران شکلی از اعتراض به فضای اجتماعی و... است. ما معمولا تلویزیون را نماد حاکمیت می‎دانیم، در واقع تلویزیون رسانه دولتی است که با جامعه کنونی فاصله زیادی دارد. محدودیت‌هایی که در تلویزیون وجود دارد باعث شده که واقعیت‌هایی از جامعه در آن نشان داده نشود و سینما این واقعیت‌ها را به تصویر بکشد. در واقع سینمای عامه‌پسند فضای بیان همین محدودیت‌ها و فاصله‌ها شده است. همین سینمای عامه‌پسند هم سینما را سرپا نگه داشته است. فاصله تلویزیون و شهر در سینما نمود دارد. این فاصله باعث شد که حسرت‌ها و آن بخش مهجور شهر در سینما نمود داشته باشد.

این فیلمساز با اشاره به نزول کیفی سینمای ایران بیان کرد: فیلم‌های موفقی مانند «عقاب‌ها» 7 میلیون تماشاچی داشته و «کانی مانگا» احتمالا 5 میلیون مخاطب داشته است. چنین فیلم‌هایی سینما را سرپا نگاه داشته‌اند. تهیه‌کننده «خالتور» در اواخر دهه 70 «آواز قو» را ساخته است. ما باید فاصله «آواز قو» تا «خالتور» را بررسی کنیم. چرا سینما فرهنگ که پاتوق روشنفکری بوده است «خالتور» را اکران می‌کند و  می‌فروشد؟ به جای فحش دادن و فریاد زدن که فرهنگ از دست رفت تحلیل جامعه‌شناسی کنیم که چرا این اتفاق افتاد. چرا ژانرهای ما به اجتماعی و کمدی منحصر شد و ژانر دیگری نداریم.

کارگردان «خفه‌گی» ضمن مقایسه سینمای پیش و پس از انقلاب عنوان کرد: پس از انقلاب تمایل تلویزیون به پایین و جنوب شهر است اما سینمایی عامه‌پسند به طبقات بالا، شکل زندگی مدرن و مصرف‌گرایی میل دارد. پنت هاوس، پورشه و... نمادهای فروش فیلم‌های عامه‌پسند فعلی است. در دوران شاه سیستم می‌خواست شهر مدرن سکولار بسازد اما نمادهای بالای شهر در سینمای اجتماعی آن دوره وجود نداشت. آن زمان نظام چیزهای جدید را ترویج می‌کرد اما سنت پیش برنده سینمای فارسی بود. در اوج مدرن شدن ایران «قیصر» ساخته شد. در حالی که تلویزیون وقت یک شو خارجی پخش می‌کرد. امروز این روند امروز معکوس شده و تلویزیون وظیفه فرهنگ را به دوش گرفته است.

او اضافه کرد: سینمای عامه‌پسند نشات گرفته از فضای اجتماعی است. این سینما را سود و سرمایه جلو می‌برد و سرمایه‌دار زمانی که می‌بیند فلان فیلم می‌فروشد به سمت تکرار فرمول آن می‌رود. تولید انبوه اگرچه موجب کسب سود می‌شود اما درون سیستم، خودش را اصلاح می‌کند. ده سال پیش نمونه‌هایی از همین فیلم‌های کمدی اصطلاحا شانه تخم‌مرغی ساخته شدند، جلویشان را گرفتند، اما بعد که اجازه نمایش پیدا کردند؛ خودشان، خودشان را از بین بردند.

این فیلمساز بیان کرد: سینمای عامه‌پسند از دل شرایط غیرطبیعی بیرون می‌آید. تا زمانی که تلویزیون فکر نکند که برای همه برنامه می‌سازد سینما هم تغییر نمی‌کند. تلویزیون می‌تواند از عبوس بودن خارج شده و شاد باشد. تلویزیون ما در سوگواری خوب کار می‎کند اما در شادی اصلا عمل  نمی‌کند. تماشا نکردن تلویزیون افتخار نیست اما باید شادی را به جامعه بیاوریم. اگرچه مشکلات و عصبیت مانع شادی است اما سینما به سمت شاد کردن مخاطب می‌رود. سینمای عامه‌پسند تلاش می‌کند این خطوط قرمز را بشکند تا پرفروش شود.

جیرانی یادآور شد: از زمانی که علی لاریجانی مدیرعامل تلویزیون شد و طنز اجازه فعالیت پیدا کرد. طنزهای بی‌نظیری در صدا وسیما ساخته شد که نشریه‌های روشنفکری نیز درباره آن نوشتند. در حال حاضر رضا عطاران بهترین طنزپرداز تلویزیون به سینما آمده است. «خانه به دوش»، «بزنگاه» و «ترش و شیرین» بهترین کمدی‌های تاریخ سریال‌سازی هستند. اگر یک فیلم سینمای باشد که قاعده‌های کمدی دارد «خوب بد جلف» پیمان قاسم‌خانی است که از تلویزیون می‌آید. تلویزیون دست خودش را بسته است و این بسته بودن در اجتماع اثر می‌گذارد. چرایی آن را باید کارشناس‌ها توضیح دهند.

او درباره فروش سینمای اجتماعی توضیح داد: سالی که «ابد و یک روز» فروخت سال خاصی بود. در همان وقت «بارکد» هم خوب فروش کرد. فیلم اجتماعی خوبی مثل «رگ خواب» هم می‌تواند بفروشد منتها این فیلم با هزینه کم ساخته نمی‌شود و 2 میلیارد هزینه دارد. این فیلم باید 7-8 میلیارد بفروشد تا سرمایه‌اش برگردد. از 60 تا 70 فیلم سال 6-7 فیلم به سود و 4-5 فیلم می‌توانند هزینه خودشان را برگردانند. بقیه فیلم‌ها ضرر می‌کنند. در واقع سینمای ایران شرایط خوبی ندارد. سینما فقط دست و پا می‌زند که بماند. وضعیت فیلمنامه‌نویسی هم گواه این ماجراست. ما دیگر در سینما فیلمنامه داستان‌گو نمی‌بینیم، فقط فیلم می‌سازیم که حیات سینما ادامه پیدا کند.

کارگردان «قرمز» درباره مدیریت سینما عنوان کرد: مدیریت سینما در سال‌های مختلف ثابت نبوده و دست به دست شده است. آدم‌ها مدام تجربه کسب می‌کنند و می‌روند. مدیریت فرهنگی باید ثابت باشد و اختلافات درون جناح‌ها در فرهنگ اثر منفی نگذارد و قوانین شفاف و روشن باشد و حرف اول و آخر را بزند. چرا فیلم «عصبانی نیستم» باوجود آن که پروانه نمایش گرفته اجازه اکران پیدا نمی‌کند. ما باید فضا را باز کنیم و مخالفت‌مان را با نقد و بحث نشان دهیم. در این شرایط همانقدر که موافق می‌تواند حرفش را بزند، مخالف‌ها هم فضای بیشتر و قابل قبول‌تری برای حرف‌هایشان پیدا می‌کنند و تفکرشان نیز نمود بیشتری پیدا می‌کند.

جیرانی درباره مخاطب سینما اشاره کرد: تماشاگر خاموش آن‌کسی نیست که سینما نرود اما فیلم‌های ایرانی را دنبال کند، مخاطب خاموش سینمای ایران را قبول ندارد، او معتقد است فیلم باید جذابیت دیدن داشته باشد، اما فیلم‌های ما جذابیت ندارند چون داستان‌گو نیستند. این تماشاگران پای ماهواره هم نمی‌نشینند، آن‌ها پای اینترنت هستند و در سایت‌ها فیلم‌ها را با سانسور کم می‌بینند. از این فضا نسلی با تفکر جدید بیرون می‌آید. امروز سایت‌ها حرف اول را می‌زنند. سینمای تجاری هالیوود را هم جوان‌های 12 تا 20 ساله می‌بینند که در آن‌ها ابرقهرمان وجود دارد. جوان‌های ما در اینترنت فیلم‌های خودشان دنبال می‌کنند.

او ادامه داد: موج جدید فیلمسازی از سال 85 فیلمسازان متفکری را وارد عرصه کرد. 2 فیلم مهم تاریخ سینمای ایران «جدایی نادر از سیمین» و «درباره الی» در سال 85 و 88 ساخته شدند و به رشد کلی فیلمسازها توجه کردند. این نسل مخالف موانعی هستند که طبیعی نیست و برآمده از سلیقه است. سلیقه‌ها مانع نمایش فیلم‌ها می‌شود نه قوانین. «قصه‌ها» رخشان بنی‌اعتماد اکران شد و هیچ اتفاقی نیفتاد. مدیریت سینمایی ما ثابت نیست و در شرایط مختلف تحت فشار است. از سیف‌اله داد تا جواد شمقدری هر کدام در زمانی بسیار تحت فشار قرار داشتند؛ اما جناح‌ها باید سر موضوع فرهنگ به نقطه مشترک برسند.

این کارگردان درباره شرایط فعلی سینمای ایران اظهار کرد: حال سینمای ایران به نسبت خوب است. چون تولید سینمایی رشد داشته است. انتظار مردم این است که فیلم‌ها جذاب‌تر باشد و از دل سرگرمی چیزی هم بفهمند اما فیلمسازان دوست دارند فضا باز باشد تا در آن فیلمسازان قدیم، میانه و جدید کار کنند. باید بگذاریم نسل جدید حرف بزند و بدبینانه و بدوی نگاه‌ نکنیم.  من فیلم «تنکه ابوقریب» بهرام توکلی را دیدم. یک فیلم جنگی بی‌نظیر با نگاه مدرن و تحولی در سینمای دفاع مقدس ما است. ما همچنین نیاز به تفکر تازه در تهیه‌کنندگی و سرمایه‌گذاری داریم.