کد خبر 829000
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۵:۰۰

حاتمی‌کیا در پلان پایانی فیلم نشان می‌دهد دفاع از حرم همان دفاع از مردم و دفاع از انسانیت است. او توانسته ایدئولوژی را با نگاهی مدون، تبیین و معرفی کند.

به گزارش مشرق، «میکائیل دیانی» در یادداشت روزنامه «وطن امروز» نوشت: 

«به وقت شام» ابراهیم حاتمی‌کیا این روزها سروصدای زیادی به پا کرده؛ فیلمی که به لحاظ فنی فراتر از سینمای ایران است.


در میان برخی نقدهای مطرح شده به فیلم اما این حرف عجیب هم شنیده شد که حاتمی‌کیا از محتوا به سمت فرم حرکت کرده است و آن نگاه «ایدئولوژی‌محور» را کنار گذاشته و تنها به ارتقای تکنیک‌های سینمایی و جلوه‌های ویژه پرداخته است. این تحلیل به چند دلیل مردود است، اگرچه حاتمی‌کیا در «به وقت شام» به لحاظ تکنیکی تکاملی شگرف داشته و نه‌تنها سطح فیلم‌های خودش را، بلکه سطح سینمای ایران را ارتقا داده، در محتوا و نگاه ایدئولوژیک نیز مستحکم‌تر شده است و این را می‌توان مبتنی بر ۳ وجه در کار حاتمی‌کیا مشاهده کرد.


مساله اول انتخاب موضوع است. حاتمی‌کیا انتخاب کرده است که درباره جدال ۲ اسلام معقول، واقعی و انسانی تشیع و نامعقول، غیرواقعی، دست‌ساز و وحشی تکفیری فیلم بسازد.

اینکه «ما چرا باید از حرم دفاع کنیم؟» یک سوال کاملا ایدئولوژیک است؛ سوالی که حتی در سکانس‌های ابتدایی از سوی مادرزن «علی»- قهرمان داستان- بیان می‌شود. همین انتخاب آن هم در برهه‌ای که مساله کاملا جدی و تازه است، نشان می‌دهد حاتمی‌کیا از روی آن نگاه ایدئولوژی‌محورش دست به ساخت «به وقت شام» زده است. او در سراسر فیلم تلاش دارد این دو فکر درست و نادرست را در مقابل هم قرار دهد و حتی بخشی از دیالوگ‌ها به مباحثه با آیات قرآن می‌گذرد!


مساله دوم مواجهه شخصیت‌ها با پدیده است. پیش از این در همه فیلمنامه‌های حاتمی‌کیا تزاحمی بین نسل سوم و نسل اول انقلاب در باورها، آرمان‌ها، پذیرش یا عدم پذیرش آنها وجود داشت. به گونه‌ای، جدالی ایدئولوژیک برقرار بود که حاتمی‌کیا در این جدال تلاش داشت آرمانگرایی خود و انقلاب اسلامی را به اثبات برساند. جدل «حاج‌کاظم» و «سلمان» در آژانس شیشه‌ای، جدل پدر و دختر در به نام پدر و جدل «میثم» و «حاج حیدر» در بادیگارد، همه از تزاحم دیدگاه‌های نسل‌های مختلف خبر می‌دهد.

حاتمی‌کیا تلاش دارد این جدل را به نفع آرمان‌های انقلاب اسلامی تمام کند که در این کار موفق نیز هست اما در «به وقت شام» حاتمی‌کیا آرمانخواهی ۲ نسل اول و سوم انقلاب را مفروض گرفته و اتفاقا تلاش علی برای آن است که به «حاج‌یونس» ثابت کند او هم همان‌قدر آرمان‌ها و اعتقادات را باور دارد که پدرش دارد. علی افتخار می‌کند همان مسیری را رفته که پدرش رفته، افتخار می‌کند فرزند جنگ است و حالا هم در میدان جنگ دارد مبارزه می‌کند و ماندن او در هواپیما نشان می‌دهد شاید در این مسیر از پدر سبقت گرفته است.


مساله سوم اما دفاع خارج از مرزهای کشور است. عمده فیلم‌های حاتمی‌کیا در چارچوب خاک و جغرافیای ایران می‌گذرد و مساله را دفاع از خاک وطن می‌داند اما در «به وقت شام» دفاع را هزاران کیلومتر جلوتر از مرزهای ایران برده است و اتفاقا مبارزه در آنجا را عقلانی و منطقی بیان می‌کند.

حاتمی‌کیا در پلان پایانی فیلم نشان می‌دهد دفاع از حرم همان دفاع از مردم و دفاع از انسانیت است. او توانسته ایدئولوژی را با نگاهی مدون، تبیین و معرفی کند.