جواد طوسی معتقد است که در عرصه‌ سینمای دفاع مقدس دو قله داریم که زنده یاد رسول ملاقلی پور و ابراهیم حاتمی‌کیا هستند و هر کدام از آن‌ها یک زاویه دید را متوجه جنگ و دوران پس از آن کردند.

به گزارش مشرق - هشتمین برنامه‌ ققنوس با حضور مصطفی رزاق‌کریمی به‌عنوان کارگردان در گفتگوی بخش اول و جواد طوسی منتقد سینما، کارشناس حاضر در بخش دوم گفتگو بود. اکبر نبوی گفتگوی بخش دوم را در ادامه‌ی مباحث دو شب قبل محمود اربابی عنوان کرد. پس از این مقدمه بخش مصاحبه با اصحاب رسانه و کارشناسان در پردیس سینمایی ملت به‌ عنوان بخش اول برنامه پخش شد.

در بخش مصاحبه، اصحاب رسانه و کارشناسان نظراتی مختلفی در رابطه با سی و ششمین جشنواره فیلم فجر داشتند. حاضرین یکی از مشکلات اصلی جشنواره امسال را استقرار در سینما ملت دانستند، اما عموم آن‌ها از تنوع فیلم‌ها، حضور فیلم سازان شاخص و وجود فیلم‌های مناسب ابراز رضایت داشتند و آینده‌ خوبی را برای اکران پس از جشنواره متصور بودند. فیلم‌هایی نظیر: به‌وقت شام، مغزهای کوچک زنگ زده، لاتاری، تنگه‌ ابو قریب، چهار راه استانبول از جمله فیلم‌های مورد علاقه و قابل تأمل از منظر اصحاب رسانه و کارشناسان بودند.

در بخش معرفی میهمان گفتگو، کارنامه‌ی مصطفی رزاق کریمی به‌صورت اجمالی مورد بررسی قرار گرفت. رزاق کریمی که کار خود را از سال پنجاه و سه آغاز کرده است، مستندهایی همچون: یاد و یادگار، زندگی در تصویر، تقی جعفری یگانه، محرم مجرم محرم و خاطراتی برای تمام را در کارنامه دارد و حس پنهان تنها فیلم داستانی اوست. او که سابقه‌ی مستند سازی در اروپا را هم دارد، در جشنواره‌ی امسال با مستند بانو قدس ایران حاضر است.

در آغاز گفتگو نبوی به‌عنوان اولین سؤال از علت انتخاب همسر امام خمینی برای ساخت مستند بانوی قدس ایران پرسید و رزاق کریمی علت آن را اتفاقی دانست و در ادامه گفت: در سال نود و چهار از سمت عروج فیلم با من تماس گرفتند و درخواست داشتند که با آنان صحبتی انجام دهیم و در آنجا پیشنهاد ساخت این مستند را ارائه کردند. در ابتدا برای پاسخ دادن در مورد ساخت، یازده کتاب را خواندم اما بعد تصمیم به تحقیقات مضاعف گرفتم تا در مورد امکان ساخت این مستند نظر قطعی بدهم.

نبوی از رزاق کریمی در مورد تصور و تصویر او در مورد همسر امام پرسید او پاسخ داد: من تنها خاطره‌ای از دوران کودکی خود داشتم. در ایام کودکی با پدرم برای زیارت به عراق رفته بودیم و در این سفر به دیدار آیت الله حکیم  و دیگر علما رفتیم. در ادامه دیدارها قرار شد تا به دیدار امام خمینی برویم و برادرم ضمن اعلام این خبر، به من گوشزد که این موضوع را به کسی نگویم، چرا که امام در تبعید بودند. در دیدار با آیت الله حکیم تعداد زیادی محافظ و همراه را دیده بودم، اما در خانه‌ی بسیار ساده‌ی حضرت امام و آقا مصطفی و چند تن دیگر حضور داشتند و در حیاط به اقامه نماز پرداختند. زمانی که پیشنهاد عروج فیلم به من اعلام شد، بلافاصله به یاد آن دیدار افتادم و این اتفاق در گذر زمان برای جالب بود.

رزاق کریمی افزود: سعی کردم مسیر را مبتنی بر تحقیق به‌درستی پیش برم و از احساسی شدن پرهیز کنم. من در اواسط تحقیق خود به این یقین رسیدم که می‌شود این مستند را ساخت. همسر امام در فروردین سال هشتادوهشت از دنیا رفته بودند و تنها چند عکس از ایشان وجود داشت. در همان ایام عده‌ای از دشواری این کار می‌گفتند و من معتقد بودم برای مستند ساز چیز دشواری وجود ندارد و این وظیفه‌ی من است تا راه و چاره‌ای پیدا کنم که مخاطب را با برهه‌ای از تاریخ آشنا کنم.

در ادامه‌ی گفتگو نبوی ضمن بااهمیت دانستن همراهی شریک زندگی در فعالیت‌های یک فرد، این موضوع را در مورد مردان بزرگ تاریخ نظیر حضرت امام بسیار مهم‌تر عنوان کرد. از نظر اکبر نبوی این همراهی صرفاً از جنس فداکاری نباید باشد و همراهی آرمانی هم جزو شروط لازم است. در اینجا نبوی برداشت خود از فیلم رزاق کریمی را همراهی از جنس فداکاری دانست و در این مورد نظر رزاق کریمی را جویا شد و او پاسخ داد: اولین جمله‌ای که می‌توانم در مورد همسر امام بگویم آن است، که ایشان در بیان تفکراتشان فوق‌العاده راحت بودند و صراحت لهجه داشته‌اند.

رزاق کریمی تصریح کرد: یکی از مصداق‌هایی که در مورد شخصیت همسر امام می‌توانم بیاورم آن است، که ما از تحت تأثیر قرار گرفتن افراد مختلف در مواجهه با امام و غلبه‌ی کاریزمای ایشان حتی بر مسئولین شنیده‌ایم. اما همسر ایشان نه تنها همانند دیگران در این عظمت ذوب نشده‌اند، بلکه در آن ایام و در آن بحران‌ها، باقدرت همه چیز را مدیریت کردند و در واقع این مدیریت و شکیبایی را از امام گرفته بودند. این بعد شخصیت ایشان در گفته‌ها و نامه‌ها عیان نمی‌شود و حتی در تصاویر بیشتر گلایه و شکایت از ایشان می‌بینیم. ایشان در زمان شهادت آقا مصطفی بسیار غمگین  می‌شوند و امام او را به توکل سفارش می‌کنند. اما همین شخص در زمانی که پیکر حاج احمد آقا در جلویشان بوده و حضار نگران بودند و گریه می‌کردند، به جمعیت می‌گویند که گریه نکنند و حاج احمد آقا امانتی بوده‌اند که خداوند پس گرفته است. در واقع رویکرد ایشان این نبوده که خیلی در ظاهر نشان دهند، اما در زندگی به‌صورت جدی لطافت داشته‌اند.

در اینجا نبوی به این موضوع اشاره کرد که بر اساس گفته‌های دیگران و گفتار متن فیلم که از زبان همسر امام است، به‌نوعی این حس به وجود آید که همراهی ایشان از سر ناچاری و نه  آرمانی است.

در پاسخ به این موضوع رزاق کریمی گفت: در جایی از فیلم از خانم می‌پرسند که آیا از این زندگی راضی هستی؟ و او می‌گوید که به تقدیر و سرنوشت سپرده است و این منش را تا آخر عمر داشتند. ایشان به‌صورت کلیشه‌ای آرمانی و انقلابی نبوده‌اند، بلکه همراه یک مرد انقلابی بوده و پای امام ایستاده بودند. باوجود آنکه ایشان مستقل و مقتدر بودند، در جاهایی هم گلایه‌های خود را به شکل صریح به امام و فرزندانشان می‌گفتند.

رزاق کریمی در ادامه گفت: من در فیلم به دور از کلیشه‌های احساسی، سعی کردم بگویم که ایشان ویژگی‌های نسبتاً خشک و یا مدبرانه‌ی خود را هم داشته‌اند.

نبوی در واکنش به اظهارات رزاق کریمی گفت: بر اساس دریافت من شما از آن‌سوی بام افتاده‌اید و از نظر من برآیند این فیلم می‌گوید که امام با تحمیل شرایط به این خانم ظلم کرده است. البته این برداشت من است و به تعداد بینندگان نظرات و نگاه‌های  مختلف وجود دارد.

رزاق کریمی در پاسخ به این نظر گفت: این خانم تمام و کمال همه چیز را قبول کرده بودند. لازم به ذکر است که امام کلمه‌ی دوستت دارم را هم بجای خود برای ایشان بکار برده‌اند. فارق از شعار دادن باید بگویم اگر این انقلاب پیروز شده به دلیل آن است که درون و برون امام و خانواده یکی بوده است.

نبوی در اینجا عنوان کرد که این موضوع در فیلم در نیامده است و رزاق کریمی در جواب گفت: قرار بر این نبود که به این سمت و سو برویم. به‌عنوان مثال: وقتی امام داشتن تلفن، کولر و حتی خوردن پنیر را به خاطر تنگدستی ضعفا نمی‌پذیرند، خانم این مسائل را قبول می‌کنند و البته در جاهایی هم به وضعیت اشاره می‌کنند. اما در کل عشق میان امام و همسر ایشان زیاد بوده و ظلمی صورت نگرفته است.

در بخش میان برنامه به موضوع انقلاب و نقش رسانه در شناساندن آن به نسل‌های آینده پرداخته شد. نقش رسانه‌ای مانند سینما در این موضوع تا آنجایی مؤثر است که ضعف موجود در سال‌های پس از انقلاب موجب عمیق‌تر شدن آن بوده است. همچنین عدم حضور افراد دارای سابقه‌ی انقلابی گری در بیان موضوعات، موجب بازسازی حقایق تاریخ انقلاب توسط کسانی شد که در نقطه‌ی مقابل قیام سال 57 بودند.

در ادامه به فیلم‌هایی نظیر خون بارش و اعدامی، به‌عنوان اولین آثار سینمای مفید در به تصویر کشیدن اتفاقات انقلاب اسلامی اشاره شد. اما تولید این آثار فراوانی چندانی نداشت و در مقابل تلاش برای نوستالژیک سازی سال‌های پیش از انقلاب در برخی فیلم‌های سینمایی قابل مشاهده است.

یکی دیگر از مواردی که در این بخش به آن پرداخته شد، علت نپرداختن به موضوعات انقلاب توسط بسیاری از سینما گران بود که علت آن عدم تمایل به سفارشی سازی عنوان می‌گردد. در پایان شروط لازم برای حل و فصل این موضوع دو مسئله عنوان شد که عبارت‌اند از: 1. اولویت نهضت نباید فراموش شود و بر طبق این اصل تنها فردی که انقلاب را قبول دارد شرط لازم برای قبول این مسئولیت را دارد 2.  داشتن توانایی فرد 

در آغاز گفتگوی دوم، نبوی نظر جواد طوسی را در خصوص ماهیت سینمای ضد جنگ پرسید و او در پاسخ گفت: این موضوع به آن اقتضا می‌کند تا ما به نحوه‌ی شکل گیری مهم‌ترین ژانر سینمای بعد از انقلاب بپردازیم. از نظر من نوع مواجهه با مقوله‌ای همچون جنگ، در کشور ما و دیگر کشورها همچون آمریکا متفاوت است. در مقابل نگاه تبلیغاتی سینمای آمریکا به مقوله‌ی جنگ، سینمای دفاع مقدس ما برگرفته از یک اتفاق تاریخی است. همچنین آغاز کنندگان و سر حلقه‌های سینمای دفاع مقدس، خود در بطن آن رخداد حضور داشتند و سپس به‌صورت خودجوش به روایت آن پرداختند. به همین علت آثار این عزیزان لبریز از احساس است و به دل می‌نشیند.

طوسی افزود: در عرصه‌ی سینمای دفاع مقدس دو قله داریم که زنده یاد رسول ملاقلی پور و ابراهیم حاتمی کیا هستند. هر کدام از آن‌ها یک زاویه دید را متوجه جنگ و دوران پس از آن کردند. دیدبان و مهاجر جزو آثار شاخص و برتر سینمای جنگ هستند و در ادامه حاتمی کیا با ترکیب آن با سینمای ملودرام، کارهای برجسته چون از کرخه تا راین و بوی پیراهن یوسف را به تصویر می‌کشد. حاتمی کیا در آثار خود استفاده خاصی و معنایی از پلاک دارد که آن را در پایان بندی وصل نیکان، بوی پیراهن یوسف می‌بینیم. اما در جشنواره‌ی امسال و در فیلم محمد علی باشه آهنگر تکثر آن را می‌بینیم که شاید بتوان آن را نوعی ادای دین به حاتمی کیا عنوان کرد.

طوسی در مرور سینمای رسول ملاقلی پور گفت: او در موقعیت‌های مختلف نگاه از دل برآمده‌ی خود را متوجه شرایط جنگ می‌کند. او ابتدا در نینوا و بلمی به‌سوی ساحل به آزمون و خطا می‌پردازد و در افق به سینمای پر مخاطب می‌رسد. در ادامه این روند بار حسی آثار او بیشتر می‌شود و آن را در پرواز در شب می‌بینیم. در پرواز در شب و در سکانس ریختن آب از قمقمه‌ها به‌جای خون، نوعی انطباق با حادثه‌ی کربلا و حضرت عباس را می‌بینیم. در آثار بعدی او مانند سفر به چزابه و نجات یافتگان نوعی پیش گویی در مورد ایام پس زا جنگ و مرز بندی‌هایی که رخ خواهند داد را می‌بینیم.

طوسی با مرور سریع بر آثار کارگردانان دیگری نظیر احمدرضا درویش و عزیز الله حمید نژاد تصریح کرد: این سینمای عاشقانه و وابستگی به تاریخ این سرزمین، بحث مطولی را می‌طلبد. طوسی معتقد بود که بنا بر عقبه و پیشینه‌ی سینمای دفاع مقدس، اقتضای آن وجود دارد که در چرخه‌ی تولید سالانه خود به سینمای جنگ بپردازیم و بازنگری‌های درست در مورد آن داشته باشیم.

نبوی در ادامه از طوسی در مورد علت اتفاق نیفتادن پیشنهاد او سؤال کرد و جواد طوسی پاسخ داد: از نظر من کم کاری‌ها از سوی مدیریت فرهنگی نشأت  می‌گیرد و زمینه سازی‌ها باید از سوی آنان رخ دهد. به‌عنوان مثال بخشی در حوزه هنری وجود دارد که در آن کتبی با بیانی روایی، مستند گونه و تاریخ نگارانه  وجود دارند و از نظر من مواد اولیه‌ی خوبی برای ساخت فیلم هستند.

در ادامه طوسی به تحسین کار محمد علی باشه آهنگر و بهرام توکلی پرداخت و در مورد فیلم تنگه‌ی ابو قریب گفت: در این فیلم قهرمان گرایی در یک موقعیت تکثر یافته موضوعیت پیدا می‌کند. من شخصاً توقع ساخت چنین فیلم سرپایی از بهرام توکلی نداشتم و شخصیت‌های فیلم تا حدی مهجورند، که حتی حاضر به‌عکس گرفتن هم نمی‌شوند. این فیلم موجب شد تا من اشک بریزم و از گفتن آن ابایی ندارم.

طوسی افزود: به عقیده‌ی من این فیلم‌ها یک تلنگر هستند و سازمان شهرداری به‌جای نشان دادن آن به رفتگران، باید آن را به افراد عافیت طلب این دوران نشان دهد تا شاید حرکت جامعه و اجتماع ما به یک سمت مطلوب حرکت کند. همچنین باید توجه داشت که عقبه و پیشینه‌ی موجود در این فیلم‌ها خودجوش هستند و آدم‌ها در یک فضای انتزاعی پرسه نمی‌زنند.همچنین در فیلم سرو زیر آب، ما پیوند اقلیمی و نژادی صحه گذاشته شده در این سرزمین را، در قالب کنار هم قرار دادن یک یزدی و یک زرتشتی می‌بینیم.  

طوسی در ادامه از اعتراض برخی افراد به هزینه‌های سنگین فیلم‌های دفاع مقدس گفت و در پاسخ به آنان هزینه‌های گزاف در حوزه‌های دیگر و بی‌فایده بودن آن را یادآور شد. طوسی در این رابطه گفت: چرا برای کاری که خروجی ارزشمندی دارد، نباید هزینه کنیم؟

در ادامه نبوی نظر طوسی را در مورد بد و یا خوب بودن سینمای ضد جنگ پرسید و او در جواب گفت: نگاه ما دفاعی است و ما به آن سینمای جنگ و دفاع مقدس می‌گوییم. ما جنگ را تائید نکردیم، بلکه ما در مقابل آنچه به ما تحمیل شده بود صف آرایی کردیم.

نبوی علت سؤال پیشین خود را این‌گونه بیان کرد: دلیل پرسش من این بود، که در میان بخشی از منتقدان و همکاران ما و جوانانی که به‌تازگی وارد این حوزه شدند، حسی وجود دارد که گویی ورود به مباحث و صحبت کردن از سینمای ضد جنگ برای آن‌ها نوعی تشخص به همراه دارد. حال آنکه تمام سینمای ما، تمام فیلم‌های امثال حاتمی کیا و ملاقلی پور ضد جنگ هستند.

طوسی در ادامه گفت: شما در فیلم سفر به چزابه تک گویی های معترضانه‌ای نسبت به جنگ را می‌بینید که دفاع را نفی نمی‌کند و حضور افراد و انداختن عکس یادگاری آنان را هم می‌بینید. این موارد را با نگاه هیچ گرایانه در فیلم‌هایی نظیر غلاف تمام فلزی و اینک آخرالزمان مقایسه کنید.

نبوی در ادامه گفت: در آن آثار نمی‌توان از ظلم آمریکا در حق مردم ویتنام دفاع کرد و توجیهی برای آن وجود ندارد.

طوسی افزود: علت آنکه بیان تصویری ما تا این اندازه می‌تواند به ثبت تصاویر ماندگار بپردازد آن است، که کارگردانانی نظیر ملاقلی پور با دوربین شخصی به ثبت تصاویر جنگ پرداخته بودند و بعد از این تجربه در تولید فیلم‌هایشان بهره بگیرند.

نبوی آینده سینمای دفاع مقدس با تمام افت و خیزهای آن را از نظر جواد طوسی جویا شد و او در پاسخ به این سؤال گفت: موضوع نگران کننده‌ای وجود دارد و آن این است که نوع مواجهه با آثار جنگی ما بیشتر در نسل‌های قدیمی‌تر خلاصه می‌شود. نسل‌های جدید و نوپا نباید صرفاً خود را درگیر سینمای اجتماعی و آلترناتیو کنند. سمت و سوی نسل جوان و پر انگیزه‌ی ما باید به سمت سینمای جنگ هم باشد. در اینجا یک بخش خصوصی و هویت دار می‌تواند موارد پیشنهادی را داشته باشد. همچنین اگر بپذیریم که تا اطلاع ثانوی باید سیاست گذاری دولتی حاکم باشد، باید بخشی به شناسایی درست این‌گونه فیلم سازها و فیلم‌نامه برای آن‌ها بپردازد. تسلط و توانایی برای انجام این کار وجود دارد و به نظرم باید هر سال تعدادی از این فیلم‌ها بین نسل‌های مختلف تقسیم شود و در کنار آن افرادی همچون حاتمی کیا و درویش هم به سینمای جنگ بپردازند.

در ادامه نبوی ضمن یاد کردن از رسول ملاقلی پور به پیشنهاد سال‌ها پیش او مبنی بر فراهم شدن بستری برای انتقال تجربه به جوانان اشاره کرد و محقق نشدن آن را  مایه‌ی تأسف دانست.

جواد طوسی هم در خصوص فاصله افتادن میان افراد فعال در این حوزه گفت: چرا افرادی که وجه مشترکی با یکدیگر دارند در طول سال در کنار هم جمع نمی‌شوند. اختلاف نظر و سلیقه در جای خود محفوظ است، اما اگر می‌خواهیم چراغ این نوع سینما را روشن نگاه داریم، باید خود این افراد جلودار یک حرکت بالنده باشند.

طوسی در پایان افزود: یکی از حلقه‌های مفقوده‌ی سینمای ما قهرمان است. چه اشکالی دارد که سینمای جنگ یک پیشنهاد متفاوت برای قهرمان داشته باشد. من معتقدم از طریق آدم‌های جنگ می‌توانیم به یک نقد اجتماعی معاصر برسیم. سینمای جنگ این قابلیت را دارد که در حوزه‌ی اقتصاد، عدالت اجتماعی، سیاست و فرهنگ با زبان نقد صحبت کند، کما اینکه رسول ملاقلی پور و ابراهیم حاتمی کیا پیش‌تر این کار را انجام داده‌اند.