به گزارش مشرق ، حمزه شریفی دوست (مدیر گروه عرفان های نوظهور نهاد رهبری در دانشگاهها) در یادداشتی در سایت ندای انقلاب نوشت:
همه شنیدیم که رهبر انقلاب سال گذشته در جمع مردم قم به خطر عرفان های بدلی اشاره کردند و چند روز بعد در جلسه جامعه مدرسین باز به این مهم پرداختند. معلوم بود که ایشان هم می خواهند توده مردم این خطر را درک کنند و هم خواص برای این آسیبت چاره ای بیندیشند.
چه کنیم که با تاسف گاهی تلویزیون بدون توجه به محتوای بعضی از برنامه ها، خودش به تبلیغ عرفان های کاذب می پردازد.
جمعه یازدهم آذر یعنی ششم محرم فیلمی به نام ندای درون از شبکه یک پخش شد که این فیلم سرگذشت زندگانی یکی از مبلغین معنویت های کاذب به نام نیل دونالد والش است؛ آن هم نه فیلمی بی طرف، بلکه فیلمی ترویجی تبلیغی برای رواج اندیشه والش و بزرگنمایی از کتاب وی. متاسفانه این فیلم پارسال هم در روز شهادت حضرت زهرا پخش شد، معلوم است که یا تعمدی در کار است و یا رسانه ملی تصور می کند که با این فیلم ها، معنویت راستین و دینی را ترویج می کند. هر کدام که باشد، بدون اغراق یک فاجعه است؛ چرا که معلوم می شود سیاست گذاران فرهنگی و متولیانِ ترویج معنویت دینی و اسلامی، دقیقا دارند به هجمه نرم دشمن برای سست نمودن باورهای دینی مدد می دهند و خود دارند به گسترش عرفان های کاذب کمک می کنند.
برخی همین قدر که می بینند کسی به خدا دعوت می کند، بی درنگ تلقی او را از ذات مقدس خدا همان فهم قرآنی ارزیابی می کنند، در صورتی که تحریف آمیز ترین تصویر از خدا در اندیشه های والش بیان شده است. به نظر می رسد، کارشناسان صدا و سیما نسبت به شاخص های معنویت سکولار آگاهی چندانی ندارد و از عمق آسیب های معنویت مدرن که رهبرانی چون والش مروج آنند، بی خبرند.
والش نه تنها معنویت بر آمده از دین را نمی پذیرد، بلکه خود دین را هم انکار می کند و منکر حقیقت دین است و معتقد است که دین، ساخته و پرداخته آخوندها و کشیش هاست، و از طرف دیگر منکر قیامت و رستاخیز است و بهشت و جهنم را در رنج های دنیوی و خوشی های این جهانی تفسیر می کند و صریحا می گوید که خدا هیچ گاه از شما بازخواست نمی کند؛ چرا که هدف شما کسب شادی در زندگی است و هر آن چه که شما را به تمتع بیشتر و هوی خواهی بیشتر کمک کند، ماموریت شما پرداختن به آن است. چنان که در فیلم راز ـ که متاسفانه آن هم چند بار از رسانه ملی پخش شده است ـ می گوید: خداوند هیچ ماموریتی از پیش برای شما تعریف نکرده است و در مورد شما قضاوت نخواهد کرد، پس هدف زندگانی شما پرداختن به اموری است که شما را به کامیابی بیشتر برساند و بس. والش در کتاب گفتگوی با خدا نسبت فریب و دروغ به پیامبران الاهی می دهد.
والش اساس معنویت خود را از عرفان جادویی کابالا ـ عرفان یهود ـ گرفته است و تعصب خاصی نسبت به آیین یهود دارد. باورهای والش، التقاطی از باورهای کابالا، کریشنا مورتی و سای بابا است. ازهمین رو آسیبهای بسیاری از عرفان ها را در خود گنجانده است. وی همسو با نظام تمدنی غرب براین باوراست که خداوند انسان ها را همان گونه که هستند می پذیرد، بنابراین نیاز به تکامل را نفی می کند. در فیلم راز او آشکارا می گوید که هدف انسان تجربه لذت است، پس اگر با خوردن یک ساندویچ کالباس لذت می برید به خاطر خدا این کار را انجام دهید. بنا بر این اصل ایده های والش مبتنی بر اومانیسم یا انسان محوری است نه خدا محوری و تعالی بخشی. وی خدا را در انرژی خلاصه می کند و خدایی را به دیگران معرفی می کند که دارای هستی فیزیکال و مادی است و هر چه به انسان سرخوشی بیشتر بدهد، خدا از هم از او راضی است.
در یک کلام والش انسان ها را به بندگی خدا دعوت نمی کند، بلکه آن ها را به "خود خدایی" تشویق می کند. خود خدایی همان شعار شیطان پرستان مدرن است که در کتاب انجیل شیطانی نمود تام یافته است. البته شیطان پرستان، خود خدایی انسان ها را با وساطت موجودی به نام شیطان و تقدس بخشیدن به او، تبلیغ می کنند؛ ولی آقای والش بدون آن که از شیطان نامی بیاورد، همان هدفی که انتوان لاوی در انجیلی شیطانی به انسان ها معرفی می کند، ـ یعنی هوی خواهی و لذت بالاتر ـ را از زبان خدا بیان می کند و این هدف را به عنوان مطالبه خدا از انسان ها مطرح می کند و نقشه شیطان را ـ البته این دفعه از زبان خدا ـ موجه و مقبول نشان می دهد.
همه شنیدیم که رهبر انقلاب سال گذشته در جمع مردم قم به خطر عرفان های بدلی اشاره کردند و چند روز بعد در جلسه جامعه مدرسین باز به این مهم پرداختند. معلوم بود که ایشان هم می خواهند توده مردم این خطر را درک کنند و هم خواص برای این آسیبت چاره ای بیندیشند.
چه کنیم که با تاسف گاهی تلویزیون بدون توجه به محتوای بعضی از برنامه ها، خودش به تبلیغ عرفان های کاذب می پردازد.
جمعه یازدهم آذر یعنی ششم محرم فیلمی به نام ندای درون از شبکه یک پخش شد که این فیلم سرگذشت زندگانی یکی از مبلغین معنویت های کاذب به نام نیل دونالد والش است؛ آن هم نه فیلمی بی طرف، بلکه فیلمی ترویجی تبلیغی برای رواج اندیشه والش و بزرگنمایی از کتاب وی. متاسفانه این فیلم پارسال هم در روز شهادت حضرت زهرا پخش شد، معلوم است که یا تعمدی در کار است و یا رسانه ملی تصور می کند که با این فیلم ها، معنویت راستین و دینی را ترویج می کند. هر کدام که باشد، بدون اغراق یک فاجعه است؛ چرا که معلوم می شود سیاست گذاران فرهنگی و متولیانِ ترویج معنویت دینی و اسلامی، دقیقا دارند به هجمه نرم دشمن برای سست نمودن باورهای دینی مدد می دهند و خود دارند به گسترش عرفان های کاذب کمک می کنند.
برخی همین قدر که می بینند کسی به خدا دعوت می کند، بی درنگ تلقی او را از ذات مقدس خدا همان فهم قرآنی ارزیابی می کنند، در صورتی که تحریف آمیز ترین تصویر از خدا در اندیشه های والش بیان شده است. به نظر می رسد، کارشناسان صدا و سیما نسبت به شاخص های معنویت سکولار آگاهی چندانی ندارد و از عمق آسیب های معنویت مدرن که رهبرانی چون والش مروج آنند، بی خبرند.
والش نه تنها معنویت بر آمده از دین را نمی پذیرد، بلکه خود دین را هم انکار می کند و منکر حقیقت دین است و معتقد است که دین، ساخته و پرداخته آخوندها و کشیش هاست، و از طرف دیگر منکر قیامت و رستاخیز است و بهشت و جهنم را در رنج های دنیوی و خوشی های این جهانی تفسیر می کند و صریحا می گوید که خدا هیچ گاه از شما بازخواست نمی کند؛ چرا که هدف شما کسب شادی در زندگی است و هر آن چه که شما را به تمتع بیشتر و هوی خواهی بیشتر کمک کند، ماموریت شما پرداختن به آن است. چنان که در فیلم راز ـ که متاسفانه آن هم چند بار از رسانه ملی پخش شده است ـ می گوید: خداوند هیچ ماموریتی از پیش برای شما تعریف نکرده است و در مورد شما قضاوت نخواهد کرد، پس هدف زندگانی شما پرداختن به اموری است که شما را به کامیابی بیشتر برساند و بس. والش در کتاب گفتگوی با خدا نسبت فریب و دروغ به پیامبران الاهی می دهد.
والش اساس معنویت خود را از عرفان جادویی کابالا ـ عرفان یهود ـ گرفته است و تعصب خاصی نسبت به آیین یهود دارد. باورهای والش، التقاطی از باورهای کابالا، کریشنا مورتی و سای بابا است. ازهمین رو آسیبهای بسیاری از عرفان ها را در خود گنجانده است. وی همسو با نظام تمدنی غرب براین باوراست که خداوند انسان ها را همان گونه که هستند می پذیرد، بنابراین نیاز به تکامل را نفی می کند. در فیلم راز او آشکارا می گوید که هدف انسان تجربه لذت است، پس اگر با خوردن یک ساندویچ کالباس لذت می برید به خاطر خدا این کار را انجام دهید. بنا بر این اصل ایده های والش مبتنی بر اومانیسم یا انسان محوری است نه خدا محوری و تعالی بخشی. وی خدا را در انرژی خلاصه می کند و خدایی را به دیگران معرفی می کند که دارای هستی فیزیکال و مادی است و هر چه به انسان سرخوشی بیشتر بدهد، خدا از هم از او راضی است.
در یک کلام والش انسان ها را به بندگی خدا دعوت نمی کند، بلکه آن ها را به "خود خدایی" تشویق می کند. خود خدایی همان شعار شیطان پرستان مدرن است که در کتاب انجیل شیطانی نمود تام یافته است. البته شیطان پرستان، خود خدایی انسان ها را با وساطت موجودی به نام شیطان و تقدس بخشیدن به او، تبلیغ می کنند؛ ولی آقای والش بدون آن که از شیطان نامی بیاورد، همان هدفی که انتوان لاوی در انجیلی شیطانی به انسان ها معرفی می کند، ـ یعنی هوی خواهی و لذت بالاتر ـ را از زبان خدا بیان می کند و این هدف را به عنوان مطالبه خدا از انسان ها مطرح می کند و نقشه شیطان را ـ البته این دفعه از زبان خدا ـ موجه و مقبول نشان می دهد.