یک فعال اصلاح‌طلب به تازگی صحبت‌هایی را در زمینه «تجمع خیابانی چند میلیونی» اظهار کرده است!

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

*** 

**تقلّب در فقه اسلام به عشق دختران بی‌حجاب!

فردی به نام «محمدعلی ایازی» به تازگی در یک نشست در شهر قم که با حضور «علی‌اکبر محتشمی‌پور»، از فعالان فتنه سال 88 برگزار شده پیرامون فریضه امر به معروف و نهی از منکر گفته است:

«متأسفانه خیلی وقت‌ها می‌بینیم که آقایانی این روزها خیلی به بهانه امر به معروف و نهی از منکر اظهار نظر می کنند، توجه نمی‌کنند که معروف و منکر غیر از واجب و حرام است چرا که خدا می‌توانست بگوید امر به واجب و نهی از حرام؛ و وقتی می گوید معروف و منکر، یعنی موردی که در جامعه به معروف و منکر، شناخته شده است.»

او می‌افزاید:

اگر موضوعی در عرف جامعه تبدیل به منکر نشود، این دیگر منکر نیست و همانطور که قبلا هم گفتیم امام(ره) هم در فهم قرآنی خود به عرف در کنار عقل توجه داشتند!

ایازی در ادامه تصریح می‌کند: توضیح بیشتر این که اگر موضوع و مسئله‌ای وجود داشت که عرف جامعه یا حداقل بخشی از افراد جامعه آن موضوع را به عنوان امر منکر نمی شناختند، شما نمی توانید اسم آن عمل را منکر گذاشته و مثلا نهی از منکر و یا امر به معروف کنید.

او گفته است: اگر چیزی در جامعه به عنوان یک عمل خوب و معروف شناخته نشد و عده ای از مردم آن را قبول نداشتند، آیا این مهم را می توان به عنوان امر به معروف در نظر گرفت؟ قطعا خیر، اما شما می توانید این موضوع را تبلیغ کنید و کار فرهنگی در این زمینه داشته باشید.

به گزارش جماران، وی می‌افزاید: برای مثال در زمانی ریختن آشغال در خیابان منکر نبود، اما امروز عرف این موضوع را منکر تشخیص داده؛ و لذا اگر عرف، موضوعی را منکر ندانست، نمی‌توانیم تحت عنوان منکر تلقی کنیم.

ایازی با اشاره به مباحث اخیری که در باب آزادی حجاب در جامعه مطرح شده است، گفت:

اگر عرف یک جامعه‌ای موضوعی را منکر تشخیص نداد و در قانون هم تصریحی بر این مطلب نبود، نمی‌توان با او تحت عنوان نهی از منکر برخورد کرد و برخورد قانونی داشت؛ و این همانند آن است که شخصی که حمام نرفته را شلاق نمی زنند و نمی توانند به جرم حمام نرفتن، زندانی اش کنند.[1]

*حقیقت این است که شنیدن صدای چنین اعوجاجی آنهم از شهر مقدس قم جای بسی تعجب دارد...

پاسخ شبهه‌ای که ایازی در اشاره تلویحی به ماجرای «دختران مکشّفه» (معروف به دختران خیابان انقلاب) مطرح کرده این است که عمل همجنسبازی نیز توسط قوم لوط بعنوان منکر شناخته نمی‌شد. پس چرا پیامبر حاضر در میان این قوم، نهی از منکر و امر به معروف کرد و آن مردم را از آن گناه بزرگ بر حذر داشت!؟

همچنین است که بت پرستی نیز در جوامعی که رواج داشته؛ هیچگاه بعنوان یک منکر شناخته نمی‌شده.

جالب آنکه حتی کشتن سیدالشهدا(ع) در سال 61 هجری نیز توسط دستگاه حاکم بعنوان یک «معروف دارای ثواب» ترویج شد و جانیان حاضر در کربلا خود را «خیل‌ا...» می‌دانستند. و سؤال اینجاست که آقای ایازی و امثال ایشان اگر بودند؛ در آن مقطع چه تصمیمی می‌گرفتند!؟

بدیهیست در جایی که وحی و عقل زانو زده در ساحت وحی حضور نداشته باشد، این مقولات و این اعوجاجات رخ خواهد داد.

مسئله نگاه عرفی که ایازی مورد اشاره قرار می‌دهد به معنی اصالت دادن به عرف و کنار گذاشتن شرع و عقل نیست بلکه به این معنی است که در جاهایی، می‌توان ساز و کار رسیدن به عمل عقلانی را با عرف معقول نیز همنوا کرد نه اینکه عقل را به کناری نهاد و مثلا مجوّز بی‌حجابی و بت‌پرستی و همجنس‌بازی را داد؛ به صرف اینکه کسانی خواهان آن هستند.

از طرفی معنی معروف نیز اگرچه از واژه «عرف» می‌آید اما این عرف به معنی جاهلی «هرچه می‌گویند و هرچه می‌خواهند»! نیست بلکه به معنی «عقل عمومی» و چیزی است که جامعه حُسن یا قُبح عقلانی آن را تشخیص می‌دهد.

دین در اینجا به کمک آن شناخت عمومی می‌رود، به بیان ثواب یا عقاب آن عمل شناخته شده می‌پردازد و حدود و ثغور آن را تعریف می‌کند.

و در جایی هم که عقل عمومی یا همان عرف، حسن و قبح عملی (مثل بت‌پرستی و غیره) را تشخیص ندهد، این دین و وحی است که جامعه و انسان‌ها را به راه راست هدایت می‌کند.

قبل از این، عمادالدین باقی، از چهره‌های اصلاح‌طلب نیز طی اظهاراتی گفته بود: «فقه شیعه نشانی از سیره امام علی و امام حسین ندارد»! [2]

محمدجواد حجتی کرمانی و محمد سروش محلاتی، دو تن دیگر از معممین اصلاح‌طلب هم چندی قبل از «مشکل عقل در جمهوری اسلامی» و «استبداد صلحا» صحبت کرده بودند. [3]

گفتنیست، آیت‌الله سیداحمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران، روز جمعه گذشته در بخشی از خطبه‌های نماز جمعه طی سخنانی گفت:‌ متاسفانه طی هفته‌های اخیر شاهد دو جریان ترویج بدحجابی و شل حجابی بودیم و جریانی که می‌خواهد این مسئله را توجیه و تئوریزه کند.

وی تصریح کرد: جریانی که بی‌حجابی و بدحجابی را تئوریزه می‌کند گناهش به مراتب بدتر از بی‌حجاب‌ها است. حجاب قانون خداست. همه فقها می‌گویند حجاب از ضروریات دین است.[4]

***

راز تقلا برای القای ناکارآمدی نظام و ناامیدی مردم چیست!؟

طراحی «اعتراض ظالمانه» میلیونی علیه نظام

«علیرضا علوی‌تبار»، از فعالان ستادی اصلاح‌طلب به تازگی در یک نشست با ظاهر اعلامی پژوهش و سیاست‌گذاری، این اظهارات را بیان کرده است:

_ در اعتبارسنجی‌ای که از مدل اقتصاد سیاسی داشتم، می‌خواستم بدانم مخاطبان ایرانی کدام‌یک از متغیرها را در خط‌مشی‌گذاری مهم‌تر می‌دانند. تقریبا همه مخاطبان، به جز تعداد معدودی، ساختار حکومت را مهم‌ترین عامل تببین خط‌مشی‌های عمومی می‌دانستند.

_ تا طبقه اقتصادی به طبقه اجتماعی تبدیل نشود و ایدئولوژی خاص و تشکل خاص خود را پیدا نکند، نمی‌تواند بر خطی‌مشی‌گذاری عمومی اثرگذار باشد.

_ (با اشاره به ضرورت حل مشکلات) بگذارید با صراحت بگویم که اعتقاد ندارم که زمان زیادی داریم. فکر می‌کنم نقطه عطفی در ایران در حال اتفاق‌افتادن است و ایران نیاز به یک تغییر بنیادین دارد. تغییری که امیدوارم برای انجام‌شدن آن جامعه ما وارد یک دوره از خشونت فراگیر نشود. آرزو می‌کنم که با اتکا به نیروهای شهروندان ایران با روش مسالمت‌آمیز بتوانیم از عهده اصلاحات سخت در ایران بربیاییم. به‌ نظرم نمی‌رسد که برای این‌ کار افق زمانی زیادی داشته باشیم. ما باید در دوران همین رئیس‌جمهور وارد یک دوره از تصمیم‌گیری‌های سخت و اصلاحات‌ ساختاری به‌ صورت یک مجموعه به‌هم‌پیوسته شویم.

(او در ادامه و در اشاره به همین اظهارات خود می‌گوید: اصلا به دست دولت نمی‌تواند انجام گیرد؛ [بلکه] باید از سوی کل حاکمیت انجام شود.)

_ (با اشاره به اینکه به‌طور ضمنی تأکید می‌کنم مسئله ما هنوز هم امر سیاسی است و نه اقتصاد و سایر مشکلات) وضعیتی طوری است که من به‌شدت ترسیده‌ام؛ نه به دلیل تظاهراتی که از سوی در حدود ۱۱۰ تا ۱۵۰هزارنفر شده است. البته آنها هم مردم هستند و حق اعتراض دارند، ولی اتفاق بزرگی نیست. یادتان باشد ما در همین تهران تظاهرات سه‌میلیونی مسالمت‌آمیز هم داشته‌ایم؛ یعنی می‌شود نیروی اجتماعی بزرگ‌تری نیز فراهم کرد، بدون آنکه به خشونت منتهی شود.

_ ظاهرا در جامعه ما این عقلانیت به ‌وجود آمده است که می‌توان حضور اجتماعی زیاد را بدون خشونت پیگیری کند. اینها چیزهایی است که به من امید می‌دهد؛ البته شاید امید من بیشتر مذهبی است و اعتقاد دارم که یک کسی دست این افتاده را می‌گیرد. ترجیح می‌دهم این‌طور امیدوار باشم، ناامیدی آدم را فلج می‌کند. باید جامعه خودمان را بسیج کنیم؛ ما به حضور جمهور احتیاج داریم؛ جمهور باید یک‌ بار دیگر نقش خود را در بنیان‌گذاری ایفا کند.

*اگر نور حقیقت را در زاویه‌ای خاص و با عنایت به برخی معانی و اسناد، به گفته‌های علوی‌تبار بتابانیم، محتوای مهمی آشکار می‌شود.

یکم: منظور این فعال اصلاح‌طلب از «تظاهرات سه میلیونی مسالمت‌آمیز»، تظاهرات چند صد هزار نفری موسوم به «تظاهرات سکوت در سال 88» است.

تظاهراتی غیرقانونی که اصلاح‌طلبان برای آن از عدد چند میلیون استفاده می‌کنند اما تحلیل‌های امنیتی، آن را 700 هزار نفر تخمین زده‌اند.

نتیجه: منظور علوی‌تبار در واقع استعداد چپ‌ها برای جمع‌آوری پیاده‌نظام خیابانی است. ضمن اینکه هر تجمع بدون مجوزی یک اغتشاش و عملی ضد امنیت است و نمی‌تواند بدون مجوز مدعی مسالمت شد!

دوم: جمله «می‌شود نیروی اجتماعی بزرگ‌تری نیز فراهم کرد، بدون آنکه به خشونت منتهی شود» را باید در کنار کد بالا و البته این کد خبری تحلیل کرد که سعید حجاریان نیز چند سال قبل در اشاره به تجمعات صورت گرفته پیرامون درگذشت یک خواننده جوان، در گفت‌وگو با نشریه ایران فردا و در پاسخ به این سؤال که «در این شرایط بدنه اجتماعی که سازمان ندارد چگونه می‌تواند به دولت کمک کند؟» گفته بود:

«موضوع فشار افکار عمومی است که باید ایجاد شود...همین مردم برای پاشایی به خیابان آمدند و حمایت کردند. باید برای دیگر خواسته‌ها هم فشار اجتماعی وارد کنند.»[5]

نتیجه: «تجمع در خیابان» و «آنچه در سال 88 اتفاق افتاد» منظوریست که حجاریان و علوی‌تبار از «نیروی اجتماعی» و «فشار اجتماعی» دنبال می‌کنند.

سوم: تبدیل شدن طبقه اقتصادی به طبقه اجتماعی که در صحبت‌های علوی‌تبار مورد اشاره قرار گرفته؛ با عنایت به کدهای قبلی به معنی ضرورت کنشگری خیابانی مردمی است که مطالبه اقتصادی دارند.

چهارم: اشاره به سمت حکومت در جملات علوی‌تبار به معنی اینست که مادام که ساختار فعلی حکومت در ایران برقرار باشد و ولی‌فقیه هم در رأس آن باشد؛ ‌ عملاً اصلاحات و اعتدال کاری از پیش نخواهند برد.

به سخن دیگر اینکه وقتی علوی‌تبار می‌گوید: «ساختار حکومت را مهم‌ترین عامل تببین خط‌مشی‌های عمومی می‌دانستند» به این معنیست که مقصّر مشکلات رهبری نظام است!

پنجم: در تئوری‌های امنیتی اصولاً چیزی به نام «تجمع مسالمت‌آمیز بدون مجوّز» وجود ندارد.

به سخن دیگر اینکه علوی‌تبار و حجاریان خود بهتر از هرکس دیگری می‌دانند که منتهای تجمع مسالمت‌آمیز به خشونت و عمل مسلحانه ختم می‌شود. خاصّه اینکه رجزخوانی 3 میلیون نفری و بیشتر! هم برای آن صورت بگیرد!

ششم: علوی‌تبار در جمله پایانی اظهارات خود می‌گوید: «جمهور باید یک‌ بار دیگر نقش خود را در بنیان‌گذاری ایفا کند.» آیا با عنایت به صحبت‌های گذشته؛ از این عبارت چیزی غیر از ضرورت «انقلاب خیابانی» و تکرار سال 57 البته به رهبری لیبرال‌ها و اصلاح‌طلبان به ذهن متبادر می‌شود!؟

هفتم:‌ اظهارات علوی‌تبار حتما وقتی معنی‌دارتر می‌شوند که کدهای ذیل را هم که جملگی توسط اصلاح‌طلبان و در هفته‌های اخیر مطرح شده‌اند، بدانیم.

* مردم مستأصل، بین خودکشی یا شورش، احتمالا شورش را برمی‌گزینند شاید نجات یابند.

* بستر اعتراضات (منظور، اغتشاشات دیماه است) پابرجاست...

* -روحانی- باید سه سال دیگر در پاستور بماند: سه سالی که دستخوش اعتراضات پی در پی خواهد بود، اعتراضاتی که مانند موج دریا عقب می روند و با شدت بیشتر باز می گردند.

* در آینده باید منتظر خیزش‌های رادیکال‌تر، وسیع‌تر و بن‌افکن‌تر و شالوده‌شکن‌تر از آن چیزی باشیم که امروز تجربه کردیم. این نهال بر زمینی روییده است؛ این نهال در این زمین، امکان روییدن و تناورشدن داشته است. این زمین با مختصات خود سرجای خود است. اما مشکل این زمین چیست؟ این زمین، از یک جهت، آفت‌زده است.

* این طبیعت مردم است که زمانی تحت فشار هستند خود به خود به سمت یک شعار می‌روند: مصداق چنین وضعیتی را در آیه هفتاد و پنجم سوره نساء مشاهده می کنیم.

(آیه ۷۵ سوره نساء: و چرا شما در راه خدا [و در راه نجات] مردان و زنان و کودکان مستضعف نمی ‌جنگید همانان که می‌ گویند پروردگارا ما را از این شهری که مردمش ستم‌پیشه‌ اند بیرون ببر و از جانب خود برای ما سرپرستی قرار ده و از نزد خویش یاوری برای ما تعیین فرما) [6]

نتیجه‌گیری: مسئله «وقوع فتنه اقتصادی» از 2 سال قبل در وبلاگ مشرق مورد اشاره قرار گرفته بود.

با عنایت به آن تحلیل، که در مطالب متعدد پیرامون آن توضیح دادیم و پس از تحقق آن و وقوع فتنه اقتصادی در دیماه گذشته که تماماً با عملگری اصلاح‌طلبان و القائات روانی آنها در ذهن جامعه صورت گرفته بود؛ اکنون نیز به نظر می‌رسد جریان خاص در حال طراحی رخدادی بزرگتر است.

رخدادی بزرگتر از فتنه دیماه 96 و یا حتی سال 88 که در آن قرار است به بهانه مشکلات اقتصادی، گرسنه بودن تمام مردم ایران، تأثیر 100 درصدی تحریم‌ها و در یک کلام «نامطلوب بودن وضع موجود» در ذهن مردم! (که تماماً نادرست هستند) یک «اعتراض ظالمانه» علیه نظام اسلامی شکل بگیرد.

اعتراضی که حرکاتی مثل دراویش پاسداران و یا دختران هنجارشکن خیابان انقلاب قرار است نقش «آتش‌زنه» را برای آن ایفا کند و در ادامه نیز محوریت آن برای «بنیان‌گذاری مجدد» بر دوش اوباش یا همان «جمهور مورد اشاره علوی‌تبار» قرار خواهد گرفت!

لازم به توضیح است که وقتی می‌گوییم القائات جریان خاص در قبال وضع موجود بود که سبب بوجود آوردن نارضایتی و ایجاد فتنه شد از آن روست که سخنان آنها در قبال وضع موجودی که خود مسبب‌الاسباب آن هستند، دروغ و یا بزرگنمایی در قبال مشکلات عادی کشوری است که اقتصادش به گواه بانک جهانی در رده هجدهم جهان قرار دارد، شاخص عدالتش (ضریب جینی) به گواه سازمان ملل از آمریکا و چین روسیه بهتر است، نرخ بیکاری‌اش طی 7 سال گذشته نه تنها کاهش یافته بلکه به گواه 100 هزار شغل بلامتقاضی وزارت کار، بحرانی نیست و اتکایش به نفت نیز به گواه بلومبرگ به دلیل مطلوب بودن اقتصادش؛ یک اتکای حیاتی نیست. [7]

طرفه آنکه جریان سیاسی خاص به تازگی و در کنار القای ناکارآمدی نظام و ناامیدی مردم! از مشکلات عادی کشور نیز تحت عنوان ابرچالش یاد می‌کند.

پ. ن: علت ذکر نشدن منبع انتشار صحبت‌های علوی‌تبار و نیز محل سخنرانی او، تلاش برای تحلیل اطلاعات خام توسط مخاطبان محترم بدون سوگیری وابسته به منبع خبر است.

***

1_https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-873404

2_mshrgh.ir/739076

3_mshrgh.ir/746688

4_mshrgh.ir/836220

5_ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931127001604

6_ mshrgh.ir/833235

7_ http://fna.ir/a397uy

برچسب‌ها