به گزارش مشرق، دکتر «حسین آجورلو» کارشناس مسائل غرب آسیا درباره تحولات عربستان از جمله عزل و نصبهای اخیر در در این کشور نوشت: «ملک سلمان»، پادشاه عربستان سعودی طی حکمی برخی مقامات ارشد نظامی، سیاسی و استانی عربستان سعودی را برکنار و اشخاص جدیدی را منصوب کرد. با توجه به تغییرات گسترده که چند سال اخیر به کرات شاهد آن بودهایم این سؤال ایجاد میشود که هدف از برکناریهای گسترده در سطوح بالای حکومتی در عربستان سعودی چیست که میتوان گفت در کنار عوامل دیگر عمدهترین دلیل این امر تثبیت حاکمیت و جانشینی شاهزاده محمد بن سلمان است.
ملک عبدالعزیز مؤسس پادشاهی عربستان سعودی هریک از فرزندان خود را براساس توانمندی و همچنین قدرت عشایری مادرانشان (آل عریعر خاندان مادری ملک سعود، آل مهنا، الدواسر، بنیهاجر، آل الشیخ خاندان مادری ملک فیصل، السدیری خاندان مادری ملک فهد، ملک سلمان، شاهزاده سلطان و شاهزاده نایف، آل رشید خاندان مادری ملک عبدالله) در مناصبی میگمارد و بهتدریج این فرزندان بخشهایی از قدرت را برای خود قبضه کردند و بهدلیل چرخش پادشاهی میان برادران زمینه پادشاهی برای فرزندان پرقدرت فراهم بود.
بیشتر بخوانید:
این درحالی بود که برادرانی که به پادشاهی میرسیدند در تلاش برای راضی کردن برادران پرقدرت خود مناصب ایشان را محترم میشماردند تا موجبات نارضایتی گسترده ایشان ایجاد نشود. بههمیندلیل شاهد رقابتهای جانشینی گسترده در خاندان نبودیم. با مرگ ملک عبدالله و مرگ برادران پرقدرت همچون سلطان و نایف زمینه انتقال قدرت از نسل دوم خاندان به نسل سوم فراهم شد.
بعد از رویکار آمدن ملک سلمان، ایشان روندی را آغاز کرد تا زمینه جانشینی پسرش را در خاندان آل سعود و پادشاهی عربستان سعودی ایجاد کند. بههمیندلیل، اقدام به تسویه سیاسی عناصر پرقدرت خاندان که بهنوعی مانع هدف ملک سلمان بودند، کرد؛ برای مثال، میتوان بهحاشیه راندن محمد بن نایف، ولیعهد و وزیر کشور؛ متعب بن عبدالله، وزیر گارد ملی؛ بندر بن سلطان، رئیس سازمان امنیت؛ و سلمان بن سلطان، معاون وزیر دفاع خانواده ملک فیصل را مورد اشاره قرار داد.
گفتنی است روند تثبیت قدرت مخالفان جدی داشت که سرکوب یکباره ایشان زمینه ایجاد بحران را در خاندان فراهم میکرد که ممکن بود ملک سلمان را دچار مشکل کند. بههمیندلیل پادشاهی عربستان روند تغییرات تدریجی را آغاز کرد و به روشهای مختلف همچون بازنشست کردن مقامات بهدلیل کهولت سن، تمام شدن دوره خدمت، استعفا بهدلیل امور شخصی و دستگیری به جرم فساد مالی و غیره اقدام به تسویه سیاسی کرد و شاهزادگان و مقامات نزدیک به محمد بن سلمان در مناصب سیاسی مهم منصوب شدند.
بهنظر میرسد ملک سلمان و شاهزاده محمد بن سلمان تازمانیکه احساس کنند قدرت را در قبضه خود ندارند این روند را ادامه میدهند که یکی از مهمترین این عرصه تسویه در قوای نظامی است؛ زیرا اگر نظامیان ارشد همسو با ملک سلمان و شاهزاده محمد بن سلمان نباشند و با دیگر شاهزادگان همسو باشند ممکن است در موقعیت مناسب اقدامی علیه ایشان در قالب کودتا و یا ترور انجام دهند.
اگرچه مقامات سعودی سعی دارند این تغییر و تحولات را عادی نشان دهند؛ ولی شواهد مؤید تغییرات در نهادهای سیاسی، امنیتی، نظامی و اقتصادی هستند که همگی از ارکان قدرت شاهزادگان مختلف بوده که این نهادها از قدرت ایجاد چالش برای جانشینی محمد بن سلمان برخوردار هستند.
در کنار عامل اصلی که ذکر شد میتوان برای تغییر و تحولات فرماندهان نظامی دلایل دیگری را ذکر کرد. فرماندهان نظامی عربستان سعودی بهدلیل ساختارهای سنتی حاکم بر ارتش این کشور نشان دادهاند از توانایی زیادی در عرصه مدیریت جنگی برخوردار نیستند و این امر را مقامات سعودی دریافتهاند بهطوریکه در چند سال اخیر به سمت استفاده از نیروهای مستشاری بیشتر پیش رفتهاند که نمونه آن را میتوان انتخاب ژنرال راحیل شریف بهعنوان فرمانده ائتلاف نظامی اسلامی به فرماندهی عربستان سعودی و همچنین استخدام افسران پاکستانی برای بهبود مدیریت و فرماندهی ارتش اشاره کرد.
ازسویدیگر، عربستان سعودی در یک سال اخیر قراردادهای نظامی گستردهای را برای تقویت و روزآمد کردن ارتش خود به امضا رسانده است و این روزآمد کردن به مدیریت و فرماندهی توانمند برای استفاده بهینه از این تسلیحات نیاز دارد که این تغییرات میتواند به این امر کمک کند.
ذکر این نکته هم ضروری است که عربستان سعودی دههها با استراتژی تقویت نیروی هوایی خود در تلاش بود بهنوعی برتری نظامی خود را در منطقه حفظ کند و با اتکا به همین نیروی هوایی وارد جنگ یمن شد. سه سال جنگ در یمن به این کشور نشان داد که این روند دستاورد خاصی برای این ارتش ندارد و باید به سمت اصلاح این ساختار پیش رود که یا با تغییر فرماندهی نیروی هوایی و پدافند هوایی این اتفاق میافتد یا با تغییر استراتژی دفاعی این کشور که بهنظر میرسد مقامات سعودی فعلاً تغییر فرماندهی را علاج این مشکل میدانند و در آینده نیز ممکن است به سمت اصلاح ساختار و استراتژی دفاعی پیش روند.
البته دراینمیان باید افزود تغییرات در سطوح فرماندهی ارتش در اکثر مواقع ریشه در اختلافنظرها میان فرماندهان نظامی با یکدیگر و یا با مقامات سیاسی و یا امنیتی دارد و مقامات عربستانی ممکن است برای جلوگیری از افزایش اختلافات و بحرانهای احتمالی اقدام به تغییرات کردهاند و این امر بهخصوص در ارتشهایی که درگیر جنگ بیرونی هستند امری طبیعی است.
در جمعبندی مطالب باید گفت تغییر فرماندهان ارتش عربستان سعودی را میتوان در راستای تسویههای سیاسی درجهت تثبیت جانشینی شاهزاده محمد بن سلمان تحلیل کرد؛ هرچند دلایل مهم دیگری نیز میتوان برای آن برشمارد. بهدلیل اینکه عربستان سعودی یکی از رقبای منطقهای جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود، دستگاههای نظامی و امنیتی باید با رصد دقیق این تغییرات، پیامدها و تبعات احتمالی آن، راهکارهای مناسب را برای کاهش تهدیدات احتمالی اتخاذ کنند.