سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
«علیرضا علویتبار» در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت:«انقلاب سال ٥٧ هم در روش انقلابی بود؛ هم در هدف. از خشونت پرهیز نمیکرد، جنبش تودهای بود؛ نه مبتنی بر نهادهای مدنی . تا حدی تقلیل گرایی سیاسی در آن وجود داشت، یعنی معتقد بود که اگر بتواند حکومت را تغییر دهد، تمام مشکلات را میتواند حل کند...در جریان اصلاحطلب برانداز نداریم و همه در روش اصلاحطلب هستند. روش اصلاحطلبانه در مقابل روش انقلابی تعریف میشود. روش اصلاحطلبی از خشونت پرهیز میکند؛ روش انقلابی خشونت را به عنوان ابزار تحقق اهدافش میپذیرد...روش اصلاحطلبانه تقلیل گرا نیست. یعنی فکر نمیکند که با حل مشکل حکومت همه مشکلات حل میشود. در روش انقلابی مقداری تقلیل گرایی وجود دارد یعنی فکر میکنند اگر بتوانند حکومت را تغییر دهند، همه مشکلات را میتوانند حل کنند».
علوی تبار مدعی شده است که انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷ تقلیل گرا و خشونت آمیز بوده است. «ریچارد نیکسون» رئیسجمهور اسبق آمریکا در کتاب «۱۹۹۹، پیروزی بدون جنگ» نوشته بود:«انقلاب ایران درظاهر جنبه ضد استبدادی داشت، اما در واقع انقلابی بود علیه تجدد [غربزده] و ارزشهای غربی. انقلاب همان قدر که از سرمایهداری تنفر داشت، از کمونیسم متنفّر بود. هر دو را دو روی سکه مادیگرایی میدید. جوانان از انقلاب حمایت کردند، نه برای اینکه خواهان آزادی، شغل، مسکن و لباس بهتر بودند، چون چیزی را میخواستند تا به آن بیش از مادیگرایی معتقد باشند. پس از انقلاب، مردم ایران همان چیزی را به دست آوردند که انقلاب قول داده بود... جای انکار نیست که انقلاب اسلامی یک انقلاب واقعی اندیشهها را ارائه داد و آنها را با عشق و ایمان پذیرفتند».
«سید عمار حکیم» رئیس جریان حکمت ملی و رئیس تحالف ملی شیعیان عراق-بهمن ۹۶- گفت:« انقلاب ایران یک انقلاب اسلامی است و مبنای اسلامی در آن نقش اساسی دارد و در عین حال یک انقلاب مردمی و فراگیر است. این یک انقلاب مسالمت آمیز بود. در همان موقع برخی از شخصیتهای مخلص انقلاب نظر به کار مسلحانه داشتند، اما امام (ره) اصرار بر مسالمت آمیز بودن انقلاب داشتند».
علوی تبار مدعی شده است که اصلاح طلبی از خشونت پرهیز می کند. این در حالی است که عملکرد اصلاح طلبان در فتنه سال ۸۸ خود نمونه آشکاری بر رد این ادعا است.اصلاح طلبان در سال ۸۸ در حالی که می دانستند تقلب نشده، با همین دروغ تحریک به آشوب علیه جمهوریت و اسلامیت کردند و کشور را ۸ ماه دچار آشوب کردند.
در دی ماه سالجاری تعدای اغتشاشگر با موج سواری بر اعتراضات مسالمت آمیز مردم و با فراخوان رسانه های معاند، هموطنان بی گناه را به قتل رسانده،پرچم مقدس کشورمان را به آتش کشیده، به مسجد و امامزاده و حسینیه حمله کرده و این اماکن مقدس را به آتش کشیده و پاسداران حافظ امنیت مردم را به شهادت رساندند.این اقدام جنایتکارانه و خشونت آمیز مورد اعتراض قاطبه مردم قرار گرفت.اما اصلاح طلبان واکنش تأمل برانگیزی داشتند.
علوی تبار دی ماه ۹۶ در واکنش به راهپیمایی سراسری مردم در اعتراض به اغتشاشگران گفته بود:«نمیتوان از یک طرف گفت هیچ کس حق ندارد در خیابان تظاهرات کند اما از یک طرف عدهای هر روز و به هر مناسبت در خیابان تظاهرات به راه بیندازند. نکتهای که ممکن است مردم را آزار دهد دبل استاندارد داشتن است. مثلا آیا تظاهراتی که همین چند روز گذشته به نفع حکومت برگزار شد مجوز داشت که تظاهرات معترضان باید مجوز داشته باشد؟ اگر آن تظاهرات به نفع حکومت مجوز نمیخواهد نمیتوان گفت تظاهرات اعتراضی هم مجوز میخواهد».
وی در بخش دیگری از این مصاحبه با تمسخر راهپیمایی سراسری مردم ایران،گفته بود:«روز ٩ دی چند نفر را آوردند شروع کردند فحش دادند به فتنهگر داخلی».
لازم به ذکر است که در روزهای گذشته، «مصطفی تاج زاده» گفته بود:«اکثریت اصلاح طلبان به جمهوری اسلامی و ولایت فقیه اعتقاد ندارند».سال ۹۴ نیز «عیسی سحرخیز» گفته بود:«اکثر اصلاح طلبان بر خلاف گذشته، علاقه ای به آقای خمینی ندارند».
«صادق زیباکلام» در مصاحبه با روزنامه آفتاب یزد با این تیتر که «می خواستید معترضین به گلوله بسته شوند؟» گفت:«اینکه یک تعرض نمایشی چندساعته با واکنش های زیادی از سوی محافظه کاران مواجه شده بار دیگر ثابت می کند بخشی از مخالفان دولت منتظر هستند تا هر حادثه ای را جهت اهداف و اغراض سیاسی خود تفسیر و تبیین کنند.بدیهی است این جریان نمی خواهد روابط خوبی میان ایران و کشورهای غرب شکل بگیرد و به دنبال تیره و تار کردن روابط ایران و بریتانیا هستند و به همین دلیل است که خیلی زود انگشت اتهام را به سمت دولت انگلیس بردند یا در سطحی تعدیل شده روی این مواضع تاکید می کنند که پلیس لندن کم کاری کرده یا به عمد از چنین تعرضی حمایت کرده است.آنها می خواهند از هر حادثه ای نگاه ضد غربی بسازند.برخی علاقه مند بودند پلیس انگلیس در همان لحظه اول معترضین را به گلوله می بست!»
زیباکلام مدعی شده است که تعرض چندساعته به سفارت ایران به انگلیس ربطی نداشته و نباید این اتفاق در روابط بین دوکشور تاثیرگذار باشد.
این ادعا در حالی است که وی در ماجرای حمله به سفارت عربستان با تاکید بر اینکه «باید هزینه حمله به سفارت عربستان را بپردازیم» به پیامدهای این حمله پرداخته و گفته بود:«کمترین هزینه ای که ما باید بپردازیم این است که روابط با کشورهای دیگر مانند امارات، قطر، بحرین و... نیز دچار مشکل شود و اثرات بلند مدت آن باقی بماند».
متاسفانه زیباکلام و همفکران وی همواره اصرار دارند تا ایران و ایرانی را تحقیر کرده و کشورمان را در موضع ضعف قرار دهند.
روزنامه آرمان در مطلبی با عنوان «اصلاحات اساسی،رفع فقر است» به نقل از عبدالله نوری نوشت:«برای مردمی که نان شب ندارند، دغدغههایی حتی مانند رفع حصر کمتر مطرح است، هیچ کس انتظار ندارد کسی که چند جوان بیکار در خانه دارد، اولویت اولش رفع حصر باشد».
گفتنی است «عبدالله رمضانزاده» سخنگوی دولت اصلاحات در مراسم روز دانشجوی امسال در دانشگاه شریف-۱۸ آذر- گفته بود:«اگر از هزار خانواده اولویتهایش را بپرسیم، قطعاً بین رفع حصر و رفع بیکاری به رفع مشکل بیکاری تأکید میکند».
در مرداد سالجاری محمودصادقی-نماینده فراکسیون امید مجلس- در توئیتی که بیشتر به شوخی شبیه بود خواسته اصلی مردم را رفع حصر معرفی کرد. وی در این توئیت نوشته بود:«در اهواز،زاهدان،کرمانشاه، ملایر،همدان،اصفهان،...منتظر بودم از ریزگردها،فقر،بیکاری و...شِکوه کنند اما رفع حصر خواسته اصلی بود».
لازم به ذکر است که بر طبق نظرسنجی اخیر مرکز دولتی ایسپا، ۶۹ درصد شرکت کنندگان، بهبود وضعیت اقتصادی و فضای کسب و کار را خواستار شده و پاسخ ۷۴.۸ درصد از شرکت کنندگان به این پرسش که آیا از شرایط اقتصادی رضایت دارید، منفی بوده است.
در نظرسنجی فوق، ۹،۷ درصد آزادی بیان و ۲،۳ درصد رفع حصر را خواسته اصلی شرکتکنندگان در تجمعات اعلام کردند.
روزنامه قانون در مطلبی با عنوان «دورهمی آقازاده ها» نوشت:«آقازاده ها یا همان فرزندان رجل سیاسی کشور، برای میدانداری در تصاحب پستهای کلیدی کشور از دیرباز از فرصتهای مناسبی بهرهمند شده اند. آنها به تدریج یاد گرفته اند چگونه با توسل به بازیهای سیاسی منافع خانوادگی خود را حفظ کنند... اصلاح طلبان مصلحت جو، از آقازاده ها به عنوان پل ارتباطی و تاییدیه برای حضور در انتخابات و کسب حمایت؛ و آقازاده ها نیز از این افراد برای توجیه حضور خود در پستهای کلیدی بهره می گیرند و به نوعی همکاری دوجانبه و بازی برد- برد است! اینگونه می شود که آقازاده هایی که تا دیروز از منظر برخی اصلاحطلبان حتی مشروعیت و مقبولیت مردمی نداشتند به قهرمانان امروزی تبدیل می شوند... با وجود دورهمی آقازاده ها، گردش نخبگان روی نمی دهد چراکه آنها مجالی برای نو شدن نیروهای سیاسی نمیدهند. در چنین فضایی تغییر مدیریتها صوری و ظاهری است و معدود افرادی نیز که فرصت راهیابی به نظام مدیریتی را خواهند داشت از طریق حامی طلبی و حامی پروری، مجری سیاستهایی خواهند بود که تقویت کننده شبکه آقازادههاست. رشد جریان اصلاحطلبی با رشد قارچی شبکه آقازاده ها متوقف شده و حتی به عقب رانده میشود. آقازاده این جریان را در جهت منافع فردی خود به بازی می گیرند... در شرایط کنونی و با وجود رویت پذیری رسانه ای، آقازاده ها دیگر نمی توانند مانند دهههای گذشته در تصاحب پستهای کلیدی کشور میدانداری کنند. سهم خواهی ناعادلانه آنها با نسلی جدید از جوانان آگاه به چالش کشیده خواهد شد».
چندی پیش روزنامه آرمان در مطلبی نوشته بود:«آقای روحانی بر خلاف انتظار از نیروهای متخصص استفاده نکرد. نه تنها در دولت بلکه در شهرداری و شورای شهر هم از نیروهای متخصص استفاده نشد. حتی در روش و منش شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان تخصصسالاری جایگاهی ندارد».
گلایه روزنامه حامی دولت از آقازاده ها در حالی است که همین جماعت بیتوجه به لزوم چرخش نخبگان، اصطلاح «ژنرالهای سیاسی» را اختراع و تقدیس کرده و در معادلهای واژگونه، نشانه حقانیت افراد هم معرفی میکند و از سوی دیگر، حضور آقازادهها-بدون هیچگونه سابقه کاری- را به عنوان یک حق و یک امر طبیعی و بدیهی تعبیر میکنند. این در حالی است که این رویکرد غیرمنصفانه موجب میشود که استعدادها و منابع ملی کشورمان نادیده گرفته شده و از دست برود.
چندی پیش پسر محمدرضا عارف در مصاحبهای خود را «ژن خوب» نامید. پسر موسوی لاری در پستی توهین آمیز، خود و و فرزند عارف را به شیر، منتقدین را به کفتار و مردم را به گاو تشبیه کرده بود. این رفتار زشت واکنشهای بسیاری در فضای مجازی داشت، در نهایت پسر موسوی لاری مجبور به عذرخواهی شد، البته باز هم از نوع نژادپرستانه. وی از همفکران و اصلاح طلبان که آنها را شیر خطاب کرده بود عذرخواهی کرد اما از منتقدان و مردم که آنها را کفتار و گاو لقب داده بود نه!
فهرست عریض و طویل آقازادهها که در قامت فرزند، داماد، خواهرزاده، برادرزاده، برادر و... فلان مسئول فعلی و یا سابق، خود را به عنوان فعال کلان اقتصادی معرفی کرده، این سؤال مهم را به وجود آورده است که اساساً افرادی در بازه سنی ۲۵ تا ۳۵ سال چگونه به یک باره به سرمایهدارانی کلان و صاحبان شرکتها و سرمایههایی میلیاردی مبدل شده و امروز با افتخار خود را فعال بخش خصوصی معرفی میکنند؟! باید صریح و شفاف به این سؤال افکار عمومی پاسخ داده شود.