به گزارش مشرق، «محمدکاظم انبارلویی» تحلیلگر مسائل سیاسی، در یادداشتی با عنوان "مرزبندی با نظام یا با براندازان؟!" نوشت:
سالهاست که مقام معظم رهبری و دلسوزان جامعه به اصلاحطلبان می گویند با ضد انقلاب و براندازان، مرزبندی داشته باشید. اما آنها گوششان به این حرفها بدهکار نیست. آنها در دو نبرد نرم آمریکا علیه انقلاب اسلامی در 18 تیر 78 و ناآرامیهای 8 ماهه سال 88 دشمن را همراهی کردند و کارنامهای سیاه از خود به جای گذاشتند .روزنامه اعتماد، شنبه گذشته مصاحبه مفصلی با بهزاد نبوی کرده و سعی نموده است از زبان وی «مرزبندی با براندازان» را پس از گذشت 8 سال واتاب دهد.
بهزاد نبوی در تطهیر خود در آشوب 88 صریح می گوید؛
- من با آن نحوه حضور در سال 88 مخالف بودم.
- من اصلاً در شکل گیری آن حرکات و تجمعات (بخوانید خنجر کشیدن علیه جمهوریت و اسلامیت نظام) نقشی نداشتم.
- و از همه مهم تر تقریباً هیچ کدام از اصلاحطلبان نقش نداشتند.
وی همچنین می گوید؛ «سال 88 مرا وقتی به زندان می بردند در بلوار 24 متری سعادتآباد سطلهای زباله را در حال سوختن دیدم. معلوم بود که کار معترضین نبود، کسانی این کار را کردند که به نام معترضین تمام کنند. بعد فهمیدم همین طور است! چون می خواستند به اصلاحطلبان ضربه بزنند. تجربه 88 نشان داد از یک حرکت مسالمت آمیز عده ای بهرهبرداری و سوء استفاده کردند.»
بیشتر بخوانید:
تصحیح سیاست دشمن ساختن از دوست!
سخنی با سخنگوی ملت
تقلیل رویدادهای تأسف بار سال 88 به آتش زدن چند سطل زباله و نادیده گرفتن شعارهای ساختارشکنانه آنها برای عبور از جمهوریت و اسلامیت نظام، آن هم به اسم مرزبندی با براندازان، از تکنیک های شگرف بهزاد نبوی در این مصاحبه است. تکنیک «کی بود، کی بود، من نبودم» توهین به شعور مردم است، جواب نمی دهد. او صدای انگلیس استعمار پیر و صدای آمریکا را در حمایت از اصلاحطلبان و همراهی آنها با محاربان نظام و فرستادگان آنها به کنگره آمریکا و پارلمان اروپا برای تشدید تحریم ها به بهانه تقلب و برای سقوط دولت منتخب ملت را نشنیده، چون آدرس داده آن ایام زندان بوده است و فقط آتش گرفتن چند سطل زباله را دیده که آن را هم به نام غیر معترضین سند زد!
صداقت و صفا از این گفتار، آن هم برای مرزبندی با براندازان، موج می زند!
دو نکته دیگر از این مصاحبه، خواندنی است؛ یکی آنکه «بهزاد» می گوید در زندان پیشنهاد دادم؛ «برای حل مشکل آشوبها، شورای نگهبان قول دهد نظارت استصوابی را بردارد و در عوض، موسوی و کروبی و خاتمی اعلام کنند ضمن اینکه به نتایج انتخابات اعتراض دارند اما به اعلام نتیجهای که از سوی شورای نگهبان شده تمکین می کنند. پیشنهاد من خیلی مورد استقبال قرار گرفت اما از طرف مقامات بالا استقبال نشد.»
از این بیان «بهزاد» معلوم می شود او نه تنها با آن نحوه حضور در سال 88 مخالف نبوده بلکه در ناآرامیها نقشی هم داشته است! همچنین کاشف به عمل می آید اصلاً موضوع ناآرامیها «تقلب» در انتخابات نبوده بلکه شامل «نظارت استصوابی» شورای نگهبان بوده است. او در این پیشنهاد در اندازه سفیرکبیر آشوب طلبان و فرمانده کل قوای فشار از پایین، چانهزنی در بالا ظاهر می شود و فراموش کرده که گفته نقشی در آشوبها ندارد!
کشف سومی که خواننده با این مصاحبه به آن نایل می شود این است که اختیار و مدیریت «موسوی»، «کروبی» و «خاتمی» به عنوان سران آشوب در دست بهزاد نبوی بوده و «تقلب» به عنوان کلید اصلی فتنه آشوب برای باز کردن قفل «نظارت استصوابی شورای نگهبان» بوده است! و از همه مهم تر کشف جایگاه بهزاد نبوی در حل و فصل این دعوا؟!
اسرار دیگری از همین پیشنهاد به دست می آید که بماند. اما نکته دومی که بهزاد نبوی در بخش دیگری از مصاحبه خود با اعتماد به آن اشاره می کند، گونه شناسی معترضین دی ماه 96 است. او می گوید؛ اصلاح طلبان با این جماعت به دلیل تجربیات سال 88 همراهی نکردند. این بخش از مصاحبه هم خواندنی است.
او می گوید؛ معترضین دی ماه 96 سه طیف بودند:
1- تندروهای افراطی
2- براندازان در هدف و اصلاح طلبان در روش
3- گروه ضد انقلاب خارج نشین
او از حق اعتراض آنها حمایت می کند اما روش آنها را به دلیل تجربه 88 رد می کند.
خوب، در این ریختشناسی آشوبطلبان از دیدگاه وی تکلیف تندروهای افراطی و ضد انقلاب خارجنشین تا حدودی معلوم است. او از گروه سومی تحت عنوان «براندازان در هدف و اصلاح طلبان در روش» یاد می کند! وی تأکید می کند این گروه به شکل گسترده در صفوف اصلاح طلبان جای دارند. سؤال این است؛ کسانی که براندازی را هدف گذاری کردند اما با روشهای اصلاح طلبانه، چه جماعتی هستند؟!
یک آدرس از این جماعت را تاج زاده در اظهارات خود در گفتگو با اعتماد آنلاین داده و گفته است؛ «اکثریت اصلاح طلبان اعتقادی به جمهوری اسلامی ندارند.» تاج زاده همان است که از طریق کیان تاج بخش به بنیاد سوروس و سلطنت طلبان، غیر محسوس در سال 78 وصل شد. شرح این ماجرا را، هم در فتنه 78 و هم در فتنه 88 ، کیان تاج بخش در جریان محاکمات دادگاه های سال 88 به تفصیل فاش ساخت. تاج زاده یکی از اعضای حزب فولکس واگنی مجاهدین انقلاب است. با آنکه اعتراف کرده بود تقلب در انتخابات این سال دروغ است و امکان ندارد یک چنین اتفاقی در این وسعت روی داده باشد، اما از آتش بیاران معرکه آشوب در سال 88 بود.
سعید حجاریان نیز از اعضای حزب فولکس واگنی مجاهدین انقلاب، در جریان محاکمات سال 88 سیر این حرکت را صادقانه بیان کرد و دلایل ایدئولوژیکی که چگونه اصلاح طلبان به این وادی افتاده اند را بازگو کرد.
برگردیم به ریخت شناسی آدرسی که بهزاد نبوی از یک جماعت به نام «براندازان در هدف و اصلاح طلبان در روش» می دهد. این گونه حیوانی (از جنس سیاسی) در آشوب 88 با شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» ، «مرگ بر اصل ولایت فقیه» زیر پرچم اصلاحات بنا به اعتراف بهزاد نبوی با اصلاح طلبان همراه شدند و طبل براندازی را به صدا درآوردند. سال 88 تیم بهزاد به علاوه مجمع روحانیون و دیگر گروه های اصلاح طلبان با آنها همراهی کردند و آن فاجعه علیه اقتدار و امنیت ملی به بار آمد. اما در آشوب دی ماه 96، اصلاح طلبان هوشیاری کردند، با آنها همراهی نکردند و غائله و آشوب خوابید. باید به این هوشیاری اصلاح طلبان آفرین گفت و تنها یک کلمه «مرسی» با لهجه فرانسوی برای تشکر از آنها کفایت می کند! چون بالأخره یادشان آمد اگر آشوبی به پا شود، باید دولتی را سرنگون کنند که خودشان در سر کار آوردن آن سهیم بودند. به علاوه هزینه براندازی، بالاست و کاری از دست چند پیرمرد بر نمیآید.
باید از بهزاد نبوی پرسید چرا همین کار عاقلانه ای را که در سال 96 کردید، در سال 88 نکردید؟ چرا امروز پس از هفت سال که از آن آشوب می گذرد، با این جماعت مرزبندی می کنید؟!
البته «براندازان در هدف و اصلاح طلبان در روش» دیدند نه خروج «از» حاکمیت جواب می دهد، نه خروج «بر» حاکمیت! اما برای اینکه یک مقدار دلشان خنک شود، آتش زدن چند سطل زباله و درب مساجد و اماکن عمومی به عنوان یک روش اصلاح طلبانه برای مهار عقده براندازی کفایت می کند. ضمن اینکه ظرفیت آشوب را تست کردند تا در سال 98 سال انتخابات مجلس که سررسید نبرد سوم آمریکا علیه انقلاب اسلامی می رسد، برگردند و خودی نشان دهند.
اما موضوع راز شورش و آشوب سال 88 که امروز با قرائت بهزاد نبوی در این مصاحبه فاش شده که «تقلب» نبوده بلکه «نظارت استصوابی» بوده است، همچنان به عنوان موتور سوخت آشوب سال 98 به قوت خود باقی است. باید دید این سوخت موتور آشوب از رسانههای داخل با شارژ بی بی سی و رادیو آمریکا می تواند نبرد نرم سوم آمریکا علیه ملت ایران را کلید بزند یا نه؟! ضمن اینکه بهزاد نبوی فراموش کرده که دو نامزد اصلاح طلبان، کروبی و موسوی، در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 از صافی نظارت استصوابی شورای نگهبان عبور کرده بودند.
بهزاد نبوی برعکس تیتر سردبیر اعتماد که نام این مصاحبه را «مرزبندی با براندازان» گذاشته ، هیچ مرزبندی با براندازان نکرده است. او با نظام و انقلاب مرزبندی کرده است و همچنان می گوید اختیار کروبی، موسوی و خاتمی در دست اوست. درد آنها فقط یک چیز است؛ «نظارت استصوابی»! یعنی همین قانونی که اجازه ورود براندازان با روش های اصلاح طلبانه را به کانون قدرت در جمهوری اسلامی نمی دهد! به همین دلیل بهانه دروغ تقلب را بهزاد و دوستانش رها نکرده اند و فکر می کنند با بالا بردن پرچم گفتگوی ملی می شود همان طور که در مصاحبه گفته به دستاوردی برد – برد برسند، لذا ترجیح می دهند همچنان زیر خیمه فتنه بمانند. این مصاحبه مباحث شنیدنی دیگری هم دارد که بماند به وقت دیگر!