شهر من اينجا نيست. شهر من گم شده است، در ميان هياهو. ميان آدم هايي که تندراه مي روند و کم مي خندند. شهر من پشت پرچين هاست آنجا که هنوز اقاقي ها صداي خدا را مي شنوند. آنجا که هنوز بيد مجنون، سر تعظيم بر کلا غ پير فرود مي آورد. آنجا که هنوز حرمت ها شکسته نشده است. شهر من آنجاست که گل و زنبور دست به دست هم مي دهند تا شهد جهان به کام شود. شهر من به چهره هاي پرتبسم احترام مي کند.

به گزارش مشرق ، مردم سالاری نوشت : شهر من اينجا نيست. اينجا ساختمان ها  سر به فلک  دارند و آدم ها  سر به پايين! خيابان هاي اين شهر  پر از  عابراني است که سهمشان  از بودن در کنار هم تنه هاي ناخواسته اي است که به هم مي زنند و مي گذرند. اين شهر  محل گذر است. جاي ماندن نيست. اينجا جاي ماشين هاست.

 نه آدم ها! اينجا عابران  ترانه بودن را سر نمي دهند. صداي ماشين ها بلندتر  ازصداي آدم هاست.
در اين شهر درد گرفته، دل آسمان  هم گرفته. اينجا پرنده ها قصه  پرواز را  به گوش آسمان نمي رسانند.
شهر وقتي  شهر مي شود  که در و ديوار  و مغازه ها و آدم هايش  تو را به ياد هفت  شهر عشق  بيندازد. شهري که  زميني ها  هم در آن آسماني باشند. شهري که مردمش  بگويند  «عابري  شايد عاشقي باشد»  پس به هر عابري  سلا م کنيم.

***
اينجا شهر پرهياهوي من است. شهري که عابرانش همديگر را نمي شناسند.

اينجا شهر غريبه هاست. غريبه هاي آشنا. شهري که خودش هم با خودش غريبي مي کند اما ماشين ها با هم آشنا هستند. آنقدر آشنا که هيچ ماشيني در ميان خيابان ها احساس غربت نمي کند. چون اينجا هيچ ماشيني تنها نيست.

آنقدر در اين شهر ماشين هست که حتي يک لحظه هم کنار خيابان معطل نمي ماني.

کافي است کنار خيابان بايستي و اراده کني که سوار تاکسي شوي. آن وقت است که در کسري از ثانيه يک مسافر بر شخصي جلوي پايت ترمز مي کند.

چيز عجيبي نيست. خيلي عادي است که تاکسي ها خالي بروند و مسافربرهاي شخصي پر مسافر باشند.

خيلي خوش بينانه به قضيه نگاه مي کنيم  و بنا را مي گذاريم براينکه هيچ وقت مشکلي پيش نيايد و همه مسافران درون شهري با سلا مت کامل به مقصد برسند. حال اگر در اين بين خداي نکرده وسيله با ارزش يک مسافر به صورت اتفاقي داخل يکي از اين ماشين ها جاماند، در اين شهر درندشت نه مسافر نشاني از راننده پيدا خواهد کرد و نه راننده نشانه اي از مسافرش!

اين مساله براي خيلي از ما اتفاق افتاده که گوشي موبايل يا کيف پول يا هرچيز ديگري را براثر بي احتياطي و حواس پرتي داخل يک ماشين جا بگذاريم. حالا  اگر اين ماشين تاکسي باشد، قابليت پي گيري وجود دارد و در نهايت احتمال زيادي وجود دارد که شي» گم شده پيدا شود. اما در غير اينصورت بايد در اکثر مواقع قيد وسيله جامانده را بزنيم و چنانچه مدرک و کارت شناسايي و کارت ملي داخل کيف باشد به دنبال تهيه المثني آنها باشيم.

تاکسي را انتخاب مي کنيم يا مسافربر شخصي

اگر  خودرو شخصي نداشته باشيم احتمال اينکه هر روز سروکارمان به تاکسي بيفتد زياد است. اما واقعا چند نفر از ما هر روز سوار تاکسي مي شويم و ماشين هاي سبزرنگ و زردرنگ آشنا را براي رسيدن به مقصد انتخاب مي کنيم؟

آيا حاضريم چند دقيقه کنار خيابان بايستيم تا سرانجام يک تاکسي از راه برسد و سوار شويم يا با اولين ماشيني که مسيرش با مسير ما جور بود همسفر مي شويم؟

اگر پاي درددل راننده هاي تاکسي بنشينيم دل پردردي از اين مساله دارند، يکي از راننده هاي شهر تهران که گله زيادي از مسافرين دارد مي گويد: من نمي دانم مسافرين چه فکري مي کنند که تاکسي را رها کرده و با مسافربرهاي شخصي به مقصد مي روند؟مگر تا حالا  صفحه حوادث روزنامه ها را نخوانده اند؟ تا به حال آمارچند دزدي و زورگيري و قتل در صفحه حوادث نوشته شده که توسط مسافربرهاي شخصي اتفاق افتاده؟ يعني خاطر خفاش شب به همين زودي فراموش شد که مردم باز هم بي احتياطي مي کنند و بي محابا سوار هر ماشيني مي شوند».

از طرف ديگر يکي از مسافران که داخل تاکسي نشسته نظر ديگري دارد. او در بسياري ازموارد با راننده موافق است اما از طرفي مي گويد: همه راننده تاکسي ها هم وجدان کاري را رعايت نمي کنند. بعضي از راننده تاکسي ها به محض اينکه با مسافران مواجه مي شوند فقط با يک کلمه به استقبال آنها مي روند: «دربست»! کلمه دربست يعني کرايه بالا !

خب طبيعي است که مسافري که هر روز از يک مسير رفت وآمد مي کند اگر قرار باشد هر روز سوار ماشين دربستي شود بايد تمام درآمد ماهانه اش را صرف کرايه تاکسي کند. او گفت: اين مساله در محدوده طرح ترافيک بيشتر است.

با اين حال بسياري از رانندگان تاکسي معتقدند که کار مسافربرهاي شخصي به لحاظ قانوني مشکل دارد و مسافرکشي به اين شکل بدون هيچ نظارت و قانوني به هيچ وجه قابل قبول نيست.

يکي از رانندگان تاکسي که در يک خط شخصي در غرب تهران مشغول به کار است مي گويد: خطي که من در آن کار مي کنم در بسياري از ساعات روز مسافر ندارد و ماناچاريم مدت زيادي را صبر کنيم تا 4 نفر سوار ماشين شوند. در اين بين مسافربرهاي شخصي که از اين مسير مي گذرند همان تعداد مسافر محدود را هم سوار مي کنند و در نتيجه يکي دو نفري که در اين وانفسا سوار تاکسي ما مي شوند از انتظار خسته شده، پس از مدتي پياده مي شوند و با مسافربرهاي شخصي مي روند تا سريع تر به مقصد برسند.

البته اکثر مسافربرهاي شخصي هم با اينکه با نظر رانندگان تاکسي موافق هستند، اما معتقدندکه هزينه هاي سرسامآور زندگي چاره اي برايشان نمي گذارد و ناچارند براي تامين  مايحتاج خود اقدام به مسافرکشي کنند.

همچنين بيکاري هم يکي ديگر از مواردي است که بسياري از افراد را وادار به مسافرکشي مي کند و اغلب مسافرکشان شخصي افراد تحصيل کرده و بيکار هستند که ناچارند براي جلوگيري از بيکاري به مسافرکشي بپردازند.

 به نظر مي رسد دم دست ترين راه اشتغال به کار براي هر قشر جامعه اعم از پير و جوان مسافرکشي باشد و اين شغل يک تنه اشتغال هزاران نفر را در اين بخش فراهم کرده است.

اکنون مهاجران، بازنشستگان، از کار افتاده ها و حتي معتادان و بزهکاران شغل مسافرکشي با خودروهاي شخصي را به آساني به دست ميآورند و نظارت براي ساماندهي آن ضعيف است.

فعاليت غيرمجاز و نابسامان مسافربرهاي شخصي موجب انتقاد و نارضايتي تاکسيداران و فعالان حوزه حمل و نقل عمومي شهر شده است.

کافي است چند دقيقه اي براي رسيدن به مقصد، مسافر يک تاکسي باشيد تا گلايه هاي اين قشر را از فعاليت مسافربرهاي شخصي بشنويد.

علاوه بر اين کافي است که فقط از درب منزل يا محل کار خود خارج شويد و در کمتر از چند دقيقه انواع مسافربرهاي شخصي و خصوصي با بوق زدن و توقف در جلوي عابران از آنها مي خواهند تا سوار شوند.

فعاليت بيش از حد و غيرقانوني مسابرهاي شخصي علاوه بر نارضايتي فعالان حوزه حمل و نقل درون شهري، مشکلاتي را براي شهروندان نيز ايجاد کرده است و آنان خواستار ساماندهي و نظارت بر فعاليت مسافربرها شدند.

مسافربرها امانمان را بريده اند

"عزيز آقا" راننده تاکسي که به صورت گردشي در مسيرهاي مختلف شهر کار مي کند، در اين زمينه مي گويد: مسافربرهاي شخصي امانمان را بريده اند و حسابي کاسبي مان را کساد کرده اند.

وي افزود: به محض اينکه يک عابر وارد خيابان مي شود، انواع خودروهاي مسافربرهاي شخصي جلويش توقف مي کنند و اين امر بر کار تاکسي لطمه زده است.

اين راننده تاکسي عنوان کرد:فعاليت آزادانه اين مسافربرها درحاليست که هيچ عوارضي به شهرداري و تاکسيراني پرداخت نمي کنند، درحالي که رانندگان تحت پوشش تاکسيراني بايد به مراکز مختلف پاسخگو باشند.همچنين اگر کرايه اضافي توسط رانندگان تاکسي و خودروهاي حمل و نقل عمومي گرفته شود، مسافر مي تواند به مراجع مربوطه شکايت و از حقش دفاع کند.

"عزيزآقا" عنوان کرد: امنيت مسافر در خودروهاي حمل و نقل عمومي بيشتر است و نياز است درباره استفاده از خودروهاي عمومي فرهنگسازي صورت گيرد و رسانه ها در اين زمينه نقش مهمي دارند.
وي که از سال 64 تاکنون در حوزه حمل و نقل عمومي فعاليت دارد از حمايت نشدن و برخي مشکلات فراروي تاکسيرانان گلايه کرد.

اما واقعيتي است که وجود دارد و تاکسي داران و رانندگان تاکسي از مشکلات و سختي هاي کار خود گلايه مند هستند و از اجر و مزد کم، درآمدهاي ناکافي و گاه ناچيز در ازاي ساعت ها رانندگي در گرما و سرما، تحمل ترافيک هاي سنگين در خيابان هاي کم عرض شهر و رقابت هاي فشرده با خودروهاي مسافرکش شخصي و غيرمجاز به ستوه آمده اند.

در گشت و گذارمان در بعد از ظهر يکي از روزها، به ميدان مرکزي شهر نزديک مي شويم. ساعت نصب شده در وسط ميدان عدد 5 را نشان مي دهد.

در همان لحظه سر و صدايي از ايستگاه تاکسي به گوش مي رسد و توجه و نگاه خيلي ها را به خود جلب مي کند. چند نفري هم از گوشه و کنار به آن سو راه افتاده اند، نزديک مي شويم. فرياد يک راننده جوان تاکسي در اعتراض به مسافرکش شخصي بلند شده است که راننده آن بدون ملاحظه و توجه به صف انتظار تاکسي هاي مانده در نوبت، کنارشان ترمزي زده و به سهولت مسافراني سوار کرده است.

بگو مگوها سرانجام با ميانجي گري راننده ها و بدون حضور مامور راهنمايي و رانندگي پايان مي يابد اما چندين راننده تاکسي همچنان در صف طولاني قرار گرفته اند و ابتدا و انتهاي صف را مي نگرند.
اين صف هاي نوبت و انتظار در ابتداي هر يک از چهار خيابان اصلي، به طور معمول وجود دارد و راننده ها براي صرفه جويي در مصرف سوخت، موتور خودرو را خاموش مي کنند و تا رسيدن به محل نوبت و آمدن مسافر با زور بازو و پياده، تاکسي را گام به گام جلوتر مي برند تا نوبت به آنها برسد و دوباره استارتي بزنند و لقمه ناني به کف آرند و منت از حاتم طايي نبرند.

نه گاز، نه تعويض

راننده اي سن و سال دار که در کنار تاکسي قديمي خود ايستاده است، مي گويد: سه سال است براي تعويض خودرو پرونده تشکيل داده ام و منتظر تحويل و دريافت خودروي نو هستم اما همچنان مانند بسياري از همکاران، با امروز و فردا کردن مسوولان امر، در انتظارم و بلاتکليف مانده ام.

اين در حالي است که به دليل پايين بودن مدل و فرسودگي خودرو با گازسوز شدن آن هم موافقت نمي شود و با توجه به مصرف بالاي اين خودروها و هزينه هاي زياد بنزين، بايد مخارج سنگين زندگي را به دوش بکشم.

راننده ديگري که خود را مالک تاکسي و تحصيلکرده دانشگاهي معرفي مي کند، معتقد است; درست است که بعضي از رانندگان و دارندگان خودروهاي مسافرکش شخصي بيکارند و از اين رو به کار مسافرکشي در شهر روي آورده اند ولي مگر براي آنها اين سوال پيش نميآيد که تشکيلات تاکسي راني در هر شهري به چه منظور تاسيس و تشکيل شده است و تاکسي هاي درون شهري با آرم و شماره هاي ويژه و رنگ هاي مشخص بر چه اساسي تردد دارند و فعاليت مي کنند؟

يک راننده ديگر هم در ادامه حرف هاي همکار جوان خود مي گويد: بيشتر سخت گيري هاي ماموران راهنمايي و رانندگي و مديران شهري براي تاکسي داران و رانندگان آن است. حضور و غياب صبحگاهي، اعمال قانون و مقررات، گرفتن عوارض و ماليات، حق بيمه، جريمه، تعيين ايستگاه و نظم و ترتيب صف هاي انتظار، نصب تاکسي متر و نرخ هاي معين و... همه و همه براي تاکسيرانها است و در اين بين خودروهاي شخصي مسافربر با خيالي آسوده به فعاليت مي پردازند و آزادانه و بدون کنترل، صبح تا شب مسافراني را که در واقع حق تاکسي هاي خطي هاي مجاز است سوار مي کنند و به تعبيري نان يک عده افراد زحمتکش را که سال ها در خدمت شهروندان و همشهريان خود بوده اند، آجر مي کنند.

اين راننده، همچنين از مشکلات ديگري مانند سررسيد اقساط ماهانه خريد خودرو، اجاره خانه، مخارج و هزينه هاي تحصيلي فرزندان به ويژه در دانشگاه هاي آزاد و مراکز غيردولتي، بيکاري فرزندان از پايان تحصيل و سرگرداني و دغدغه هاي خاطرشان براي پيدا کردن کار و... سخن مي گويد و از سختي معيشت گلايه مند است.